🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از #شهید_محمد_حسن_کاظمینی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
#شهید_والامقام
#محسن_ترک
مرگ حق است ، پس چه بهترکه حیات ابدی #شهادت باشد .
از خداوند بخواهیم که #شهادت ، حیات ابدی ما باشد ،مانند مردم کوفه نباشید ، به فرمان امام خود باشید وگرنه باید ننگ و ذلت را پذیرا باشید .
پیرو بیچون و چرای امام باشید
و جنگ را فراموش نکنید ..
سلام مرا به امام برسانید.
بگویید تنها آرزویم
یک بار دیگر ..
زیارت آن صورت ملکوتی شما بود.
و از امام عزیز تقاضا دارم
برای قبول شهادتم دعا کند ..
شهید #مهدی_خندان
[۲۹ آبان سالروز شهادت مهدی خندان]
#شادی روح شهدا صلوات🌹🌹
🕊
مردانِ حقيقتـــ
ڪہ به حــق پيوستند
از دام تعلقـات دنيـا رستند
چشمے بہ تماشای جهان بگشودند
ديدند ڪہ ديدنــی ندارد بستنـــد
#شهیدحامدجوانی
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌧تصاویری فوق زیبا از بارش رحمت الهی در کربلای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدان قطب نمایی هستند
که مارا در صراط مستقیم هدایت میکنند
ونمیگذارند گم شویم....✋
#شهیدحسینهمدانی
#یادشهداباصلوات
🌱با خودم گفتم: خوبه یک سوپ برای حاجی درست کنم تا بخوره حالش بهتر بشه.
همین کار را هم کردم. با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم، یک سوپ ساده و مختصر درست کردم.
از حالت نگاهش معلوم بود خیلی ناراحت شده است. گفت: چرا برای من سوپ درست کردی؟
گفتم: حاجی آخه شما مریضی، ناسلامتی فرماندهی لشکرم هستی؛
شما که سرحال باشی، یعنی لشکر سرحاله!
گفت: این حرفا چیه میزنی فاضل؟ من سؤالم اینه که چرا بین من و بقیهی نیروهام فرق گذاشتی؟
توی این لشکر، هر کسی که مریض بشه، تو براش سوپ درست میکنی؟
گفتم: خوب نه حاجی!
گفت: پس این سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذایی رو میخورم که بقیهی نیروها خوردن.
قبل از مرحله تکمیلی عملیات والفجر ۴ و مرحله سوم از عملیات والفجر ۴، بالای قله ۱۸۶۰ رفت و یک ترکش کوچولو به انگشت سبابه دست راستش خورد.
ایشان را با اصرار زیاد از آنجا پایین آوردم و ماشین تهیه کرده به اورژانس رساندم. وقتی دستشان را پانسمان کردند، ایشان را برای عکسبرداری به مریوان فرستادند.
هنگامی که برگشت پشت من زد و گفت:
«رضا، آنقدر با این دست امضاهای ناجور کردم که بالاخره ترکش خورد، درواقع خدا گفت مواظب باش اگر یک موقع با این دست امضای ناجور بکنی (چون مسئول ستاد بود) دستت را قطع میکنم.»
شهید #عباس_ورامینی
به روایت شهید سیدمحمدرضا دستواره