4_5773997202011592153.mp3
3.82M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَج}
حکم کسی که یکی از ائمهٔ اطهار علیهم السّلام را انکار کند/
🎤استاد شیخ حسین یوسفی؛
@emamhsanmohammadyehmasjed
✅️مراسم هفتگی
📖قرائت زیارت عاشورا ،دعای توسل
🕌حسینیه حیدری محمدیه میدان بالا
🗨سخنران.حجت السلام داودی
📅 چهارشنبه۱۰بهمن ماه
🕖 ساعت ۱۹:۳۰
شادی روح اموات فاتحه مع الصلوات
@emamhsanmohammadyehmasjed
مسجدامام حسن مجتبی (ع) محمدیه نایین
🏴🏴🏴 انالله و انا الیه راجعون با نهایت تاثر و تاسف؛ به اطلاع همشهریان محترم می رساند: حبیب شهریاری
🔻تشییع و ترحیم
🔰مرحوم مغفور حبیب شهریاری محمدی
🆔 @emamhsanmohammadyehmasjed
جهت شادی روحش فاتحه مع الصلوات
🔹 جشن حضور تا ظهور
🔸کارگاه آشنایی با خدمات بسیج
(صندوق ذخیره بسیجیان)
🔹 با ارائه کارشناس محترم
سروان پاسدار حمزه زندوانی
مدیریت سرمایه انسانی بسیج ناحیه مقاومت بسیج نایین
🔸با اجرای مسابقه و برنامه های متنوع توسط (عموسید)
🔹 باحضور والدین و مربیان حلقات صالحین پایگاه
🕖 پنجشنبه ۱۱ بهمن همزمان با نماز مغرب و عشا
🕌 مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام
🔰پایگاه مقاومت بسیج المهدی عج محله کرامت محمدیه
@emamhsanmohammadyehmasjed
مسجدامام حسن مجتبی (ع) محمدیه نایین
باسلام خدمت خواهران عزیز پیشاپیش اعیاد شعبانیه مبارک فردا صبح ساعت ۸ختم انعام درحسینیه شیخ زین الدین
باسلام خدمت خواهران عزیز باعرض پوزش به علت برودت هوا فرداصبح جلسه ختم انعام درمسجد امام حسن مجتبی(ع)برگزار می گردد.
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_مسجد_امام_حسن_مجتبی_
@emamhsanmohammadyehmasjed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این در هیچکس
با دست خالی برنمی گردد...😭🤲
یاامام_رئوف... ❤️
@emamhsanmohammadyehmasjed
╰┅❀🍃🌼🍃❀┅
📌چهره های نورانی...
🔸وسـط سینه زنـی، روحـانی گـردان برخاست؛ توی تاریکی دستهایش را رو به آسمـان بلند کرد و درحال بغض گفت: «برادرا! ماآمده ایم اینجـا تا پـاک شـویم. آمدیم کـه گنـاه نکنیم. حـالا کسانی که گناه کارند، از چـادر خارج شوند و بچه هایی که اطمینان دارند بی گناهند بمـانند.»
🔹آه و ناله بچه ها بلند شد.خیلی ها بیرون رفتند؛ چند نفری هم داخل ماندند. حـاج آقا تک تک بچه های داخـل را می بوسـید و به صورتشـان دسـت میکشید و میگفت: «قربون چهره های نورانیتون برم! مـن را هـم درآن دنیـا شفاعت کنید.»
▪️بعداز مراسـم همین که چـراغ ها روشـن شدند؛دیگر نتوانستیم جلوی خنده مان را بگیریم. سیاه تراز صورت تمـام کسـانی که داخـل چـادر بودند، دست های حـاج آقـا بـود!.
▫️حاجی در حـالی که می خندید گفت:
«منو ببخشید که این کـار رو کـردم.میخواستم به کسانی کـه خودشـان را بی گنـاه می دانند درسی داده باشـم. فقـط پیـامبـران و ائمـه اطهار ع هستند که معصومند؛ ما که خاک پای آنها هم نمی شویم.»
📜 خداحـافظ کـرخه/ داوود امیریان
خاطرات_جبهه
✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧
🌷@emamhsanmohammadyehmasjed
✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 حرم خانم رقیه(سلام الله علیها)/ به یه زیارت خاص دعوتید
@emamhsanmohammadyehmasjed
😭😭😭😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقف روضههات بوده قلب بیقراره من | یارقیهسادات ؛
خانومسهساله🤍
@emamhsanmohammadyehmasjed
#پندانه
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ..
@emamhsanmohammadyehmasjed
#داستان_کوتاه
در منزل دوستی که پسرش دانشآموز ابتدایی و داشت تکالیف درسی اش را انجام میداد بودم
زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید.
پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشیات.
پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد
و چند لحظه بعد گفت:
بابا بزرگ
باز هم که از این جنسهای ارزون قیمت خریدی
الان مداد رنگیهای خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.
مادر بچه گفت:
میبینید آقاجون؟
بچههای این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند.
اصلا نمیشه گولشونزد و سرشون کلاه گذاشت.
پدربزرگ چیزی نگفت.
برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست،
همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوهاش نیست.
و این داستان را برایشان تعریف کردم
آن زمان که من دانشآموز ابتدایی بودم،
خانم بزرگ گاهی به دیدنمان میآمد و به بچههای فامیل هدیه میداد،
بیشتر وقتها هدیهاش تکههای کوچک قند بود.
بار اول که به من تکه قندی داد
یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست
پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد
هر چه برایتان بیاورد هدیه است،
وقتی خانم بزرگ رفت،
پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچهها آرزو میکردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.
خانم بزرگ هنوز هم خیال میکند که قند، چیز خیلی مهمی است.
بعد گفت: ببین پسرم
قنددان خانه پر از قند است،
اما این تکه قند که مادرجان
داده با آنها فرق دارد،
چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست.
این تکه قند معنا دارد ،
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند
اما مهربان نیستند.
وقتی کسی به ما هدیه میدهد،
منظورش این نیست که ما نمیتوانیم، مانند آن هدیه را بخریم،
منظورش کمک کردن به ما هم نیست.
او میخواهد علاقهاش را به ما نشان بدهد
میخواهد بگوید که ما را دوست دارد
و این، خیلی با ارزش است.
این چیزی است که در هیچ بازاری نیست
و در هیچ مغازهای آن را نمیفروشند.
چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش میافتم،
دهانم شیرین میشود،
کامم شیرین میشود،
جانم شیرین میشود ...
@emamhsanmohammadyehmasjed