eitaa logo
یاوران امام مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
689 ویدیو
55 فایل
گزیده ای از بیانات استاد اخلاق آیت الله روح الله#قرهی(مدظله العالی) ادمین @Admiin97 کتابخانه یاوران امام مهدی (عج) 👇 https://eitaa.com/emammahdy81_ketab پخش زنده و مستقیم سخنرانی ها👇 ا https://tekye.net/tekye/live/3899 سایت👇 ا http://emammahdy.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 عاشق و معشوق | دیدن این فیلم کوتاه توصیه می‌شود | 🔹️ آنچنان غرق در عشق بازی هستند که گویا لحظات وداع از یکدیگر است ◇ گویا می دانند این آخرین دیدار است و با لبخند و بوسه و برق چشمان خود دارند از ديدار با حضرت سیدالشهداءعلیه السلام حرف می‌زنند. ◇ لحظه به میدان رفتن حضرت علی اکبر است، لحظه علمداری حضرت عباس است. ◇ این قاسم است که اینچنین غرق در نور ولایت شده است 📌یاوران امام مهدی (عج) https://eitaa.com/joinchat/2242314333C294766a9ff
سیاستمداری که شام را در عروسی تنها فرزندش ممنوع کرد 🔹حقوق که می‌گرفت، قبل از حساب و کتاب مخارج زندگی، یک‌پنجم آن را به‌عنوان خمس آن ماه کنار می‌گذاشت! تا اواخر عمر با پیکان قراضه‌اش سر ‌کرد و وقتی هم به اصرار خانواده، به جایش یک پراید خرید، هرگز با آن رانندگی نکرد. 🔹هیچ‌وقت از خودش خانه نداشت و در خانه ارثیه‌ای همسرش زندگی می‌کرد. این‌ها دلایل موجهی بود برای اینکه دکتر «عباس شیبانی» مشهور شود به «درویش شورای شهر». 🔹او حتی برای عروسی تنها دخترش شرط گذاشت که شام دادن لازم نیست. در عروسی هم صندوقی آورده بود و به مهمان‌ها گفت اگر کسی می‌خواهد به عروس و داماد هدیه دهد به این صندوق خیریه کمک کند. @Farsna 📌یاوران امام مهدی (عج) https://eitaa.com/joinchat/2242314333C294766a9ff
حضرت آیت الله قرهی مدظله العالی در جلسه اول تبیین فتنه در مهرماه سال جاری، در بخشی از سخنان خود درباره مسئولین مردمی و دلسوز فرمودند: ❗️ببینید شهید رجایی چگونه بود و چه جور زندگی می‌کرد؟ خانمش برای رفت و آمد شهری از اتوبوس خط واحد استفاده می‌کرد و مردم باورشان نمی‌شد! همچنین دکتر شیبانی در اتوبوس سوار می‌شود و حتی ناهار خود را از خانه می‌آورد! یا اینکه شهید لاجوردی با دوچرخه می‌آمد. امروز هم مسئولین باید اینگونه با مردم باشند. انقلاب از مسئولینی که اهل دنیا هستند و به دنیا چسبیدند و مردم را فراموش کردند، ضربه می‌خورد. 📌یاوران امام مهدی(عج) https://eitaa.com/joinchat/2242314333C294766a9ff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅سحرگاه جمعه میوه را از باغ چیدند 🔴ساعات پیش از شهادت «س ر د ا ر م ق ا و م ت» به روایت ستاد لشکر فاطمیون ◀️پنج شنبه (۱۳۹۸/۱۰/۱۲) - دمشق ساعت ۷ صبح با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم  ساعت ۷:۴۵ صبح به مکان جلسه رسیدم.  مثل همهٔ جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در سوریه حاضرند.  ساعت ۸ صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده م ق ا و م ت وارد می‌شود با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوال‌پرسی می‌کند.  ◀️دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا این‌که حاج ق ا س م جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین! همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی این‌بار حاجی تأکید بر نوشتن کل مطالب داشت. گفت و گفت... از منشور پنج سال آینده، از برنامهٔ تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج سال بعد، از شیوهٔ تعامل با یکدیگر، از ... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی. سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک جلسه. آن‌هایی که با حاجی کار کردند، می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازهٔ قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما پنج‌شنبه این‌گونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید بگذارید حرف من تموم بشه. ◀️ساعت ۱۱:۴٠ ظهر زمان اذان ظهر رسید.  با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!  ساعت ۳ عصر حدود هفت ساعت! حاجی هر آنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه. مثل همۀ جلسات، دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم.  ◀️خوردویی بیرون منتظر حاجی بود. حاج ق ا س م عازم بیروت شد تا سیدحسن نصرالله را ببیند...  ساعت حدود ۹ شب حاجی از بیروت به دمشق برگشت. شخص همراهش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند. سکوت شد. یکی گفت: حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نروید! حاج ق ا س م با لبخند گفت: می‌ترسید شهید بشم!  باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد: -شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست!  -حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم!  حاجی رو به ما کرد. خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، میوهٔ رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته!  بعد با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست...  ساعت ۱۲ شب هواپیما پرواز کرد. ساعت ۲ صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید. 📌یاوران امام مهدی(عج) https://eitaa.com/joinchat/2242314333C294766a9ff