eitaa logo
حوزه علمیه امام صادق علیه‌السلام
1.1هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
12.4هزار ویدیو
667 فایل
🔹کانال حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان مدرسهٔ علمیهٔ امام صادق علیه‌السلام گرگان (محمدتقی خان سابق) در سال ۱۳۵۴ه.ش توسط مرحوم آیت‌الله حاج سید حبیب‌الله طاهری گرگانی تجدید بنا شد 🔹سایت : www.emamsadegh.ir 🔹ارتباط با ادمین @HD57_65
مشاهده در ایتا
دانلود
87.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ 🔸خدایا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مکن 🔸دعای ابوحمزه ثمالی 🔸الهی! لا تُؤدِّبنِی بِعُقُوبَتِكْ وَلا تَمْكُرْ بِی فِی حِیلَتِكْ. مِن إیْنٍ لِیَ الخِیرُ وَلا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِكْ. وَ مِنْ إیْنٍ لِیَ النَجاهُ یا رَبّی وَلا تَستَطاعُ إلا بِكْ . لَا الَّذِی أحسَنَ استَغْنی عَنْ عُونِكَ وَ رَحمَتِكْ. وَ لَا الَّذِی أسآءَ وَاجتَرَأ عَلَیْكَ وَ لَمْ یُرضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدرَتِكْ 🔸یعنی خدایا! گرچه ما در اثر گناه استحقاق داریم كه به عقب و به دنبال گناه عقوبت بشویم. آن تنبیه و كیفر را می‌گویند: (عقوبت) . چون تعاقِب و در عقب گناه پدید می‌آید. عرض می‌كند كه ما در اثر گناه گرچه استحقاق تأدیب داریم كه ما را اَدب بكنی و گرچه در اثر كارهای ناروا كه كردیم استحقاق داریم كه شما با آن حیلت الهی و مكر الهی كه وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ الله وَ اللهُ خِیرُ المَاكِرین(آیه ۵۴ سوره آل‌عمران)، مكر كنی و با حیلتی كه داری نگذاری ما به مقصد مشئوم مان برسیم . چون خداوند حائل خوبی است. 🔸امام سجاد سلام الله علیه عرض می‌كند: خدایا! ما را در اثر گناهانمان عقوبت نكن! در اثر مكر و بدرفتاری‌مان مبتلا به مكر و حیله خود قرار نده! هیچ كسی به هیچ مقصدی نرسیده است، مگر به فیض و فوز تو ! و هیچ كسی از شرّ نرهیده است، به خیر نرسیده است، مگر به عنایت تو. 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌✨🌙بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد اللهم عجل لولیک الفرج اگر پرده ڪنار برود و به حقایق واقف شویم بیش از آنڪه خدا را برای دعـــــاهایی ڪه اجابت ڪرده شـــــاڪر باشــــیم برای دعاهایی ڪه  نڪرده شـــــاڪریم! 🤲 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
داستان موسی و عبد صالح سوره کهف ( ص۳۰۱) 🍃🌸موسى(عليه السلام) مأمور مى شود كه براى فرا گرفتن علومى اخلاقى، نزد پيامبر و عالم بزرگ زمانش كه قرآن از او به عنوان «عَبدٌ مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَّدُنّا عِلْماً»(بنده اى از بندگان ما كه او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوى خود علم فراوانى به او تعليم داده بوديم ،)ياد كرده است، برود.(سوره کهف، آیه۶۵) موسي (ع) عرض كرد: «چگونه به حضور او نايل شوم؟» خداوند فرمود: «يك عدد ماهي بگير و در ميان زنبيل خود بگذار، و به سوي آن تنگة دو دريا برو، در هر جا كه آن ماهي را گم كردي، آن عالم در همانجا است.» موسي (ع) كه دانش‎دوست بود، گفت: من دست از جستجو برنمي‎دارم تا به محل آن تنگة دو دريا برسم، هرچند مدّت طولاني به راه خود ادامه دهم. موسي دوست و همسفري براي خود انتخاب كرد كه همان مرد رشيد و شجاع و با ايمان بني‎اسرائيل به نام يوشع بن نون بود، موسي يك عدد ماهي در ميان زنبيل نهاد و اندكي زاد و توشة راه‎ برداشت و همراه يوشع به سوي تنگة دو دريا حركت كردند. هنگامي كه به آنجا رسيدند در كنار صخره‎اي اندكي استراحت كردند، در همان‎جا موسي و يوشع، ماهي‎اي را به همراه داشتند، فراموش كردند. بعد معلوم شد كه ماهي براثر رسيدن قطرات آب به طور معجزه‎آسايي خود را در همان تنگه به دريا افكنده و ناپديد شده است. موسي و همسفرش از آن محل گذشتند، طولاني بودن راه و سفر موجب خستگي و گرسنگي آنها گرديد، در اين هنگام موسي ـ عليه السلام ـ به خاطرش آمد كه غذايي به همراه خود آورده‎اند، به يوشع گفت: «غذاي ما را بياور كه از اين سفر سخت خسته شده‎ايم.» يوشع گفت: آيا به خاطر داري هنگامي كه ما به كنار آن صخره پناه برديم، من در آنجا فراموش كردم كه ماجراي ماهي را بازگو كنم، و اين شيطان بود كه ياد آن را از خاطر من ربود، و ماهي راهش را به طرز شگفت‎انگيز در دريا پيش گرفت و ناپديد شد. و از آنجا كه اين موضوع به صورت نشانه‎اي براي موسي ـ عليه السلام ـ در رابطه با پيدا كردن عالِم، بيان شده بود موسي ـ عليه السلام ـ مطلب را دريافت و گفت: اين همان چيزي است كه ما مي‎خواستيم و به دنبال آن مي‎گشتيم. در اين هنگام از همانجا بازگشتند و به جستجوي آن عالِم پرداختند، وقتي كه به تنگه رسيدند حضرت خضر ـ عليه السلام ـ را در آنجا ديدند. پس از احوالپرسي، موسي ـ عليه السلام ـ به او گفت: «آيا من از تو پيروي كنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده است و ماية رشد و صلاح است به من بياموزي؟» خضر فرمود: تو هرگز نميتواني همراه من صبر و تحمّل كني، و چگونه مي‎تواني در مورد رموز و اسراري كه به آن آگاهي نداري شكيبا باشي؟ موسي پاسخ داد به خواست خدا مرا شكيبا خواهي يافت، و در هيچ كاري مخالفت فرمان تو را نخواهم كرد. خضرگفت پس اگر می‎خواهي به دنبال من بيايي از هيچ چيز سؤال نكن، تا خودم به موقع، آن را براي تو بازگو كنم. موسي ـ عليه السلام ـ مجدّداً اين تعهّد را داد كه با صبر و تحمّل همراه استاد حركت كند و به اين ترتيب همراه خضر ـ عليه السلام ـ به راه افتاد. سپس سه حادثه مهم يكى بعد از ديگرى اتّفاق افتاد؛ نخست سوار بر كشتى شدند و «خضر» اقدام به سوراخ كردن كشتى كرد كه بانگ اعتراض موسى بر خاست، و خطر غرق شدن كشتى و اهلش را به خضر گوشزد نمود؛ ولى هنگامى كه خضر به او گفت: «من مى دانستم تو، توان شكيبائى ندارى! موسى از اعتراض خود پشيمان گشت و سكوت اختيار كرد، چرا كه قرار گذاشته بود لب به اعتراض نگشايد تا خضر خودش توضيح دهد. چيزى نگذشت در مسير خود به نوجوانى برخورد كردند «خضر» بى مقدّمه اقدام به قتل او كرد! منظره وحشتناك كشتن اين جوانِ ظاهراً بى گناه، موسى(عليه السلام) را سخت از كوره به در برد، و بار ديگر تعهّد خود را فراموش كرد و زبان به اعتراض گشود، اعتراض شديدتر و رساتر از اعتراض نخستين، كه چرا انسان بى گناه و پاكى را بى آن كه مرتكب قتلى شده باشد كشتى؟ به يقين اين كار بسيار زشتى است!🌸🍃 ادامه دارد ... 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸موسى به او (خضر) گفت: آیا (اجازه مى‌دهى) در پى تو بیایم، تا از آنچه براى رشد وكمال به تو آموخته‌اند، به من بیاموزى؟ (۶۶کهف) برخورداری از 👈🏻 ، یکی از مهمترین مسائل در و است که متعلم می بایست در مقام تعلیم داشته باشد. حضرت موسی از همان ابتدا با سخنی سرشار از ادب با خضر صحبت کردو اولاً با بیانی استفهامی تقاضای همراهی وی را نمود وچنین گفت: «آیا می توانم تو را پیروی کنم؟» دوم اینکه همراهی با او را به مصاحبت نخواند، بلکه آن را به صورت «متابعت و پیروی» تعبیر کرد. سوم اینکه پیروی خود را مشروط به تعلیم نکرد، و نگفت من تو را پیروی می کنم به شرطی که مرا تعلیم کنی، بلکه گفت: «تو را پیروی می کنم باشد که تو مرا تعلیم کنی.» چهارم اینکه رسماً خود را «شاگرد» او خواند. پنجم اینکه علم او را تعظیم کرده و به مبدئی نامعلوم نسبت داد، و به اسم و صفت معینش نکرد، بلکه گفت «از آنچه تعلیم داده شده ای » و نگفت از آنچه می دانی . و دیگر اینکه ، علم وی را «رشد یافته» نامید.🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
ادامه داستان حضرت موسی و عبد صالح (ص۳۰۲) 🍃🌸 براى دومين بار، خضر پيمان خود را با موسى(عليه السلام) ياد آور شد و به او گفت اگر بار سوم تكرار كنى هميشه از تو جدا خواهم شد؛ موسى فهميد كه در اين مورد سرّ مهمّى نهفته است و سكوت اختيار كرد تا خضر خودش بموقع توضيح دهد. چيزى نگذشت كه سومين حادثه رخ داد؛ آن دو وارد شهرى شدند، مردم شهر حتّى حاضر به پذيرايى مختصر از آنان نشدند، ولى خضر(عليه السلام) به كنار ديوارى كه در حال فرو ريختن بود رسيد، آستين بالا زد و از موسى نيز كمك خواست تا ديوار را مرمّت كند، و از فرو ريختن آن مانع شود؛ باز موسى(عليه السلام) پيمان خود را به فراموشى سپرد و به معلّم خويش اعتراض كرد كه آيا اين دلسوزى در برابر آن بى مهرى منطقى است؟ اينجا بود كه خضر اعلام جدايى از موسى(عليه السلام) نمود، و گفت : «هذا فِراقُ بَينِي وَ بَينِكَ...؛ اينك وقت جدايي من و تو است، اما به زودي راز آنچه را كه نتوانستي بر آن صبر كني، براي تو بازگو مي‎كنم.»[چرا كه سه بار پيمان شكيبايى را كه با خضر داشت شكسته بود؛ ولى پيش از آن كه جدا شوند، اسرار كارهاى سه گانه خود را براى او برشمرد و پرده از آن برداشت. در مورد كشتى گفت: پادشاهى ظالم و جبّار، كشتيهاى سالم را غصب مى كرد و من كشتى را معيوب ساختم تا مورد توجّه او قرار نگيرد؛ زيرا كشتى تعلّق به گروهى از مستضعفان داشت و وسيله ارتزاق آنها را تشكيل مى داد. جوان مقتول فردى كافر و مرتد و اغواگر بود و مستحقّ اعدام، و بيم آن مى رفت كه پدر و مادرش را تحت فشار قرار دهد و از دين خدا بيرون برد. و امّا آن ديوار متعلّق به دو نوجوان يتيم در آن شهر بود، و زير آن گنجى متعلّق به آنها نهفته بود؛ و چون پدرشان مرد صالحى بود، خدا مى خواست اين گنج را براى آنها حفظ كند؛ سپس به او فرمود كه من اين كارها را خود سرانه نكردم؛ همه به فرمان پروردگار بود!(مضمون آيات۶۰ تا۸۲ سوره كهف و روايات اسلامى ) در اينجا موسى(عليه السلام) از خضر جدا شد، در حالى كه كوله بارى از علم و آگاهى و اخلاق را همراه خود مى برد...🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸درسهایی از ماجرای حضرت موسی و خضر در سوره کهف 🔺۱ـ پيدا كردن رهبرى آگاه و فرزانه، و بهره گيرى از علم و اخلاق او تا آن حد اهمّيّت دارد كه پيامبر اولوا العزمى همچون موسى ـ بطور نمادين ـ مأمور مى شود كه راه دور و درازى را براى حضور در محضر او، و اقتباس از چراغ پر فروغش، بپيمايد. 🔺۲ـ در كارها نبايد عجله كرد، چرا كه بسيارى از امور، نياز به فرصت مناسب دارد؛ گفته اند: «اَلاُْمُورُ مَرْهُونَةٌ بِاَوْقاتِها!». 🔺۳ـ حوادثى كه در اطراف ما رخ مى دهد ممكن است چهره اى در ظاهر و چهره اى در باطن داشته باشند؛ هرگز نبايد به چهره ظاهرى رويدادهاى ناخوشايند قناعت كرد و عجولانه قضاوت نمود؛ بلكه بايد ماوراى چهره هاى ظاهرى را نيز از نظر دور نداشت. 🔺۴ـ شكستن پيمانهاى معنوى بطور مكرّر، ممكن است انسان را براى هميشه از فوائد و بركاتى محروم سازد! 🔺۵ ـ حمايت از مستضعفان، خيرخواهى يتيمان و مبارزه با ظالمان و كافران اغواگر، وظيفه اى است كه هر بهائى را مى توان در برابر آن پرداخت. 🔺۶ ـ انسان هر قدر عالم و آگاه باشد، نبايد به علم و دانش خويش مغرور گردد و تصّور كند ماوراى علوم او علوم ديگرى نيست؛ چرا كه اين تصوّر او را از رسيدن به كمالات بيشتر باز مى دارد. 🔺۷ـ خداوند بزرگ در اين عالم هستى، مأموران ويژه اى دارد كه آنها را بى سروصدا به يارى بندگان مظلوم و با اخلاص مى فرستد، تا از طرق مختلف آنان را يارى كنند، و اينها از الطاف خفيّه الهيّه است كه هر انسان با ايمانى مى تواند در انتظار آن باشد . ♦️اين داستان خواه جنبه آموزش واقعى براى موسى(عليه السلام) داشته باشد و يا جنبه سرمشق براى ديگران، هر چه باشد، در مورد گیری تفاوتى نمى كند. ♦️كوتاه سخن اين كه: نياز به و دليل راه در طريق افزايش علم و تهذيب نفوس نيازى است حتمى و غير قابل انكار! ♦️همچنین این داستان قرآنی ، به ما پیام می دهد که در آسیب ها ،طعنه بر کائنات نزنیم واز خدا به خلق نکنیم وبدانیم کارهای خدا اسرار وحکمت هایی دارد که موسای کلیم (ع) هم در برابر آنها ، نادان است.🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
*آیات ۸۳-۱۰۲سوره مبارکه کهف در مورد ذوالقرنین* 🍃🌸 محققان و قرآن پژوهان از دیرباز درباره شخصیت تاریخی و عینی ذوالقرنین و تطبیق او بحث کرده‌اند؛ ولی هنوز هم این کاوش‌ها به نتیجه نهایی نرسیده است. مهم‌ترین اقوال درباره ذوالقرنین چنین است: ۱. او مقدونی است که فتوحات بسیاری را در شرق و غرب جهان انجام داد و اسکندریه‌های متعددی برپا ساخت. ۲. او یکی از پادشاهان یمن به نام « » بود. ۳. ذوالقرنین همان کبیر پادشاه هخامنشی است. به هر حال، ذوالقرنین از شخصیت‌های محبوب قرآن کریم است با اين كه خداوند با ذوالقرنين سخن گفت و به او الهام كرد، او مقام پيامبرى نداشت و در روايات بسيارى از او به عنوان يك حكيم و يا وليّى از اولياى خدا ياد شده و مقام نبوت از او نفى شده است. مى دانيم كه خداوند با مادر موسى و مادر عيسى هم سخن گفته است ولى آنها پيامبر نبوده اند.🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
داستان ذوالقرنین (ص ۳۰۳) 🟠«ذى القرنين» صاحب دو شاخ، صاحب دو برآمدگى بر سر يا بر كلاهى كه بر سر مى گذاشت، صاحب نفوذ در شرق و غرب دنيا.. طبق آيات مربوطه ، خداوند توانايى هايى به ذوالقرنين عطا كرده بود و وسيله هر كارى را در اختيار او قرار داده بود. او در سه مسير حركت كرد: 🔶مسير اول به سوى مغرب بود كه به جايى رسيد كه خشكى تمام مى شد و محلى بود كه به نظر مى آمد كه خورشيد در يك چشمه گل آلود غروب مى كند. در آن جا با قومى روبه رو شد و از جانب خدا به او وحى يا الهام شد كه او مخيّر است كه آنان را عذاب كند و يا با آنان خوشرفتارى كند و او اعلام كرد كه هر كس ستمگر باشد او را عذاب خواهم كرد و در قيامت هم به عذاب الهى دچار خواهد شد و هر كس كه ايمان و عمل صالح داشته باشد، پاداش نيكويى خواهد داشت. 🔶مسير دوم به سوى مشرق بود كه در آن جا با قومى روبه رو شد كه ساترى از خورشيد نداشتند، يعنى آن چنان عقب افتاده بودند كه لباس هم نداشتند. 🔶مسير سوم به سوى تنگه اى بود ميان دو كوه بلند و در آن جا با قومى روبه رو شد كه زبان نمى دانستند، يعنى مردمان ساده و بى فرهنگى بودند. آنها به ذوالقرنين گفتند كه پشت اين كوه ها قومى به نام يأجوج و مأجوج وجود دارند كه در زمين فساد مى كنند، اگر مى توانى ميان ما و آنان سدّى بساز تا نتوانند به اين طرف هجوم آورند و هزينه آن را نيز ما مى پردازيم، و ذوالقرنين بى آن كه هزينه اى از آنها بخواهد، با استفاه از نيروى انسانى آنها در آن تنگه سدى از آهن و مس بنا كرد و يأجوج و مأجوج نتوانستند از آن سد عبور كنند. 🔸پس از پايان كار سدّ، ذوالقرنين خدا را سپاس گفت و آن موقعيت را رحمتى از جانب پروردگارش خواند و اظهار داشت كه اين سد همچنان ثابت و پا برجا خواهد بود تا زمانى كه وعده پروردگار من برسد كه در آن هنگام نابود خواهد شد. 🟧 اين بود داستان ذوالقرنين که آخرین داستان سوره کهف بود که قرآن در پاسخ به پرسش مشركان قريش ، که با تحریک یهودیان ، مطرح کرده بودند بيان كرده است .🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آیات ۱۰۳-۱۰۵سوره (ص ۳۰۴) قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا بگو: آیا شما را از زیانکارترین مردم از جهت عمل آگاه کنم؟ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا [آنان] كسانى‏ اند كه كوشش‏شان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى ‏پندارند كه كار خوب انجام مى‏ دهند أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا اينان كسانى هستند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كرده‏اند، و اعمالشان تباه شده، لذا روز قيامت وزنى براى آنان قائل نيستيم‏ 🟫 بدترين حالتى كه يك انسان ممكن است داشته باشد، اين است كه گمراه باشد و از باطل پيروى كند و در عين حال خود را پيرو حق بداند و گمان كند كه در راه راست است. 🟤 گاهى انسان چنان دچار كج فهمى و كج انديشى مى شود كه بد را خوب و زشت را زيبا و خيانت را خدمت مى انگارد و اين حالت در اثر غرور و خودخواهى و تكرار گناه پيش مى آيد. 🟫 اينان كسانى هستند كه به آيات و نشانه هاى پروردگارشان كافر شده اند و روز قيامت را كه روز ملاقات پروردگار است باور ندارند و به همين جهت كارهاى خوبى هم كه دارند تباه شده و به حبط اعمال دچار شده اند. 🟤 آرى تا ايمان به معاد در كنار ايمان به مبدء قرار نگيرد و انسان احساس نكند كه قدرتى مـراقب اعمال او است و همه را براى يك دادگاه بزرگ و دقيق و سختگير حفظ و نگهدارى مى كند، روى اعمال خود حساب صحيحى نخواهد كرد، و اصلاح نخواهد شد. 🤎خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار نه آن کن که فردا به میدان حشر تو رنجيده باشی و ما شرمسار 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
سوره کهف آیه ۱۰۳ و ۱۰۴ 🍃🌸در زندگى خود و ديگران بسيار ديده ايم كه گاه انسان كار خلافى انجام ميدهد در حالى كـه فـكـر مـى كـنـد كـه كـار خـوب و مـهـمـى انـجـام داده اسـت ، ايـن گـونـه مـركـب مـمـكـن اسـت يـك لحـظـه و يا يك سال و يا حتى يك عمر، ادامه يابد و راستى بدبختى از اين بزرگتر تصور نمى شود. و اگر مى بينيم قرآن چنين كسان را مردم نام نهاده دليلش روشن است براى اينكه كسانى كه مرتكب گناهى مى شوند اما مى دانند خلافكارند غالبا حد و مرزى براى خلافكارى خود قرار مى دهند، و لااقل چهار اسبه نمى تازند، و بسيار مى شود كه به خود مى آيند و براى جبران آن به سراغ توبه و اعـمـال صـالح مـى رونـد، امـا آنـهـا كـه گـنـهـكـارنـد و در عـيـن حال گناهشان را عبادت ، و اعمال سوئشان را صالحات و كژى ها را درستى ها مى پندارند، نـه تـنـها در صدد جبران نخواهند بود بلكه با شدت هر چه تمامتر به كار خود ادامه مى دهـنـد، حـتـى تـمـام سـرمايه هاى وجود خود را در اين مسير به كار مى گيرند، و چه تعبير جالبى قرآن در باره آنها ذكر كرده : (اخسرين اعمالا). 🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir