بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ✅ ذکر روز جمعه 🍃 «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» 🍃 🔸 روز جمعه منتسب است به آقا و مولایمان حجت ابن الحسن، حضرت مهدی، امام زمان (علیه السلام). 🌺 👈 «یا صاحب الزمان» 🌺 🍃🌷🍃🌷🍃 #یادواره_شهدا https://eitaa.com/shohadab .

صدای اموات و مردگان با صدای حزین که مارا صدا می کنن لینک کانال امامزاده علی ابن احمد (ع) نگینی در شرق دهنو شهرستان بروجن https://eitaa.com/emamzadeh_dehno

تصویر بغداد قسمت سی و هشتم امشب شب سختی داریم ،همگی مجروح هستیم . نه پرستار نه دکتر و نه دارو و نه حتی یک زیرانداز معمولی که بتوانیم چند ساعت بخوابیم واقعا" اینجا لحظه لحظه اش شکنجه است و عذاب . بغداد همیشه در تصورات من ، سیمای یک شهر مهم و با اصالت را داشته است .بغدادی که جهانگردان و سیاحان از آن یاد کرده اند .بغدادی که سعدی علیه الرحمه در حکایات شیرین خود ، از آن نام برده است. بغدادی که همواره محل خلافت و تجارت و دانش اندوزی بوده است.بغداد با قصه های هزار و یک شب و بغدادی که شاعران ، آن را معادل صفاهان شمرده اند. اما الان تصور من نسبت به بغداد بسیار عوض شده است . بقول مولانا: بغداد همانست که دیدی و شنیدی رو دلبر نو جوی ،چو دربند قدیدی؟ حالا من بغداد را شهر تفاوت های فاحش می‌دانم. شهر فرازها و فرودها و شهری که انسان‌هایی در اوج انسانیت دارد و در عین حال شهری که گرگهای درنده و وحشی به اسم انسان دارد .شهری که ابوهاجر دارد و شهری که حسن غول دارد ! البته این رنج برای حاج محمود که سالهای جوانی را در بغداد سپری کرده بسیار دردناک تر است. شب از نیمه گذشته است آه و ناله بچه ها فضای سلول را پر کرده ،از همه بیشتر نورمحمد بی تابی می‌کند، بعضی وقت ها هذیان هم می‌گوید، بوی بدی در سلول پیچیده است نمی‌دانم بوی تعفن زخم های بچه هاست یا اینکه کسی مجبور شده قضای حاجت کند .اصلا" قابل تحمل نیست !! با روشن شدن هوا درب سلول باز می‌شود. سینی بطرف داخل سر می‌خورد و درب بسته می‌شود. داخل سینی را نگاه میکنم ،مقداری مربای هویج و مقداری کره پاستوریزه بدون نان! بچه ها شروع به خوردن می‌کنند به من تعارف می‌کنند. می‌گویم: چطوری بدون نون می‌خورید؟ ! ساعتی بعد دوباره در باز می‌شود و باز همان گرگها با سر و صدا و داد و بیداد از ما می‌خواهند که بیرون برویم .یکی یکی خارج می‌شویم و کنار دیوار می نشینیم .یکی از نیروهای استخبارات از تک تک ما عکس می‌گیرد و یکی دیگرشان مشخصات ما را روی برگه ای ثبت می‌کند. باید نام ،نام پدر و نام پدر بزرگ را بگوییم .نوبت من می‌شود، عکاس دوربین را جلوی صورتم می‌گیرد و نفر بعد می‌پرسد: شی اسمک؟ می‌گویم: عبدالرحیم مجید مهدی . بعد از اینکه مشخصات همه را ثبت می‌کنند.از ما می‌خواهند که به طرف خروجی استخبارات حرکت کنیم .چشممان به همان خودروهای مسقف می‌افتد همان اتاقک فلزی بدون روزنه! اما هرچه باشد بهتر از حسن غول است. عصا ها را داخل اتاقک سر میدهم و سوار میشوم .مسافتی در حدود چهار پنج کیلومتر طی میکنیم ،ماشین توقف می‌کند. درب اتاقک باز می‌شود پیاده می‌شویم از پشت درب نرده ای، داخل حیاط را نگاه میکنم ،تعداد زیادی از اسرا را می‌بینم یواش از حاج محمود میپرسم : یعنی اینجا اردوگاهه؟ حاجی ابروها را بالا میبره و میگوید: " بعیده !!!"

اینم عاقبت سگ بازی این مدل ۲۳ آمریکایی که رابطه عاطفی زیادی با سگ پیت بول خودش داشت بدین شکل لب و دماغش رو فدای نزدیکی زیاد با حیوانات کرد.

اجرای مراسم احیای شب قدر شب بیست وسوم ماه مبارک رمضان در مسجد امام حسین (ع) روستای دهنو همراه با صرف سحری

🔉#خاطرات_فرزند_کربلایی_کاظم_ساروقی @Aminikhaah_Media 🔹 مرد بی‌سوادی که ناگهان حافظ قرآن شد. * اثر اهتمام به پرداخت زکات، در تعالی کربلایی کاظم * دعوت سادات برای ورود به زیارتگاه * قرائت کتیبه نورانی * چه آیاتی را کربلایی کاظم خواند؟ * معجزه حافظ قرآن شدن * ماجرای عزیمت به کربلا * دورانی که در تویسرکان گذشت * امتحان قرآنی آیت الله بروجردی از ایشان و اعطاء صله * چرا سوره فاتحه، هفت حرف الفبا را ندارد؟ * اثر لقمه بر انسان چگونه است؟ * چه اعمالی سبب اعطاء موهبت قرآنی شد؟ * اهتمام ویژه به نماز شب * ماجرای فوت کربلایی کاظم در قم 🌱🌱🌱 @rahighemakhtoom

📖 خطبه ۲۷ نهج البلاغه 📖 📝 ترجمه محمد دشتی 🌺 جهاد در راه خدا (سیاسی،اجتماعی،اعتقادی) (وقتى خبر تهاجم سربازان معاويه به شهر انبار در سال 38 هجرى، و سُستى مردم به امام علیه السلام ابلاغ شد فرمود): 🌹 فراز ۲ خطبه ۲۷ نهج البلاغه ۲-دعوت به مبارزه و نكوهش از نافرمانى كوفيان: آگاه باشيد من شب و روز، پنهان و آشكار، شما را به مبارزه با شاميان دعوت كردم و گفتم پيش از آن كه آنها با شما بجنگند با آنان نبرد كنيد، به خدا سوگند، هر ملّتى كه درون خانه خود مورد هجوم قرار گيرد،ذليل خواهدشد. امّا شما سستى به خرج داديد، و خوارى و ذلّت پذيرفتيد، تا آنجا كه دشمن پى در پى به شما حمله كرد و سر زمين هاى شما را تصرّف نمود.  و اينك، فرمانده معاويه، (مرد غامدى) با لشكرش وارد شهر انبار شده و فرماندار من، «حسّان بن حسّان بكرى» را كشته و سربازان شما را از مواضع مرزى بيرون رانده است. به من خبر رسيده كه مردى از لشكر شام به خانه زنى مسلمان و زنى غير مسلمان كه در پناه حكومت اسلام بوده وارد شده، و خلخال و دستبند و گردن بند و گوشواره هاى آنها را به غارت برده، در حالى كه هيچ وسيله اى براى دفاع، جز گريه و التماس كردن، نداشته اند. لشكريان شام با غنيمت فراوان رفتند بدون اين كه حتّى يك نفر آنان، زخمى بردارد، و يا قطره خونى از او ريخته شود، اگر براى اين حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بميرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است.شگفتا شگفتا،به خداسوگند،اين واقعيّت قلب انسان را مى ميراند و دچار غم و اندوه مى كند كه شاميان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرّقيد. زشت باد روى شما و از اندوه رهايى نيابيد كه آماج تير بلا شديد. به شما حمله مى كنند، شما حمله نمى كنيد با شما مى جنگند، شما نمى جنگيد اين گونه معصيت خدا مى شود و شما رضايت مى دهيد.  وقتى در تابستان فرمان حركت به سوى دشمن مى دهم، مى گوييد هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد، و آنگاه كه در زمستان فرمان جنگ مى دهم، مى گوييد هوا خيلى سرد است بگذار سرما برود. همه اين بهانه ها براى فرار از سرما و گرما بود. وقتى شما از گرما و سرما فرار مى كنيد، به خدا سوگند كه از شمشير بيشتر گريزانيد.🤲🤲

🔹 مصرف كفّاره روزه 1- کفاره تاخير و عذر، به ازاء هر روز يک مد طعام(معادل 750 گرم گندم، برنج و مانند آن) و يا اطعام يک فقير که بايد به مصرف نان يا طعامي برسد که يک انسان را سير کند. 2-پرداخت پول بجاي کفاره کافي نيست مگر اينکه يقين داشته باشد که فقير، آن را صرف نان مي کند. 3-كفّاره روزه را نمی‌ توان به واجب النفقه داد؛ ولی پرداخت آن به خويشاوندان فقير اشكال ندارد. 4-به جای نان می‌‌توان ماکارونی که از جنس نان است به عنوان کفّاره به مستمندان داد. 5- غير سيد، می‌ تواند كفّاره روزه را به سيد بدهد؛ ولی بهتر است، به سيد ندهد. ------ 🔺پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری - leader.ir 📎 #ماه_رمضان 📎 #احکام_روزه 💻 مرکز نشر احکام 👇👇 🆔 @Ahkamdin 👈 🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org