پنجشنبه است و ياد درگذشتگان
🍃🌷اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌷🍃 🙏
🍃🌷اسم پنجشنبه كه می آيد ناخودآگاه
ياد مسافران بهشتی میافتيم
🍃🌷با هدیه ای به زیبایی
فاتحه وصلوات یادی کنیم از آنها
روحشون شادیادشون گرامی
#کودک
👇دلایل لوس شدن کودکان👇
🔹پاسخ همیشه مثبت والدین به خواسته های کودک
🔹تشویق ناخواسته به رفتار منفی
🔹محبت های بی حد و حساب و افراطی
🔹عدم هماهنگی بین رفتار مادر و پدر
🔹نقش اشتباه تشویق و تنبیه در تربیت
🔹نادیده گرفتن عیب های کودکان
🔹برآوردن کردن تمام خواسته های کودک در سریعترین زمان
🌷حضرت امام کاظم علیه السلام فرمودند:
🌼وقتی شخص مومنی مریض می شود، خدای مهربان به فرشته ی سمت راستی می گوید:
هر کار خوبی را که در زمان سلامتی بنده ام برایش می نوشتی، والان نمی تواند به خاطر مریضی انجام دهد باز هم برایش بنویس.
📗میزان الحکمه حدیث ۱۸۷۷۸
✨خدایا به حق حضرت زهرا سلام الله علیها همه مریض ها و همه کرونایی ها را شفا بده.
✨﷽✨
✅عاقبت طمع
✍مرحوم شيخ عبدالحسين خوانساري گفت : در كربلا عطاري بود مشهور و معروف ، مريض شد و جميع اجناس دكان و اثاث خانه منزل خود را به جهت معالجه فروخت اما ثمر نكرد؛ و جميع اطباء اظهار نااميدي از او كردند.
گفت : يك روز به عيادتش رفتم و بسيار بدحال بوده و به پسرش مي گفت : اسباب منزل را به بازار ببر و بفروش و پولش را بياور براي خانه مصرف كنيد تا به خوب شدن يا مردن راحت شوم ! گفتم : اين چه حرفي است مي زني ؟! ديدم آهي كشيد و گفت : من سرمايه زيادي داشتم و جهت پولدار شدن من اين بود كه يكسالي مرضي در كربلا شايع شد كه علاج آنرا دكترها منحصر به آبليموي شيراز دانستند. آب ليموگران و كمياب شد. نفسم به من گفت : قدري آب ليمو داراي چيز ديگر ممزوج به او كن و بوي آب ليمو از آن فهميده مي شد او را به قيمت آب ليموي خالص بفروش تا پولدار شوي . همين كار را كردم ، و آب ليمو در كربلا منحصر به دكان من شد و سرمايه زيادي از اين مال مغشوش بدست آوردم تا جائي كه در صنف خودم مشهور شدم به پدر پولهای هزارهزاري.
مدتي نگذشت كه به اين مرض مبتلا شدم ، هر چه داشتم فروختم براي معالجه فايده اي نكرده است ، فقط همين آخرين متاع بود كه گفتم اين را بفروشند يا خوب مي شوم يا مي ميرم و از اين مرض خلاص مي شوم.
📚يکصد موضوع ۵٠٠ داستان(سيد علي اکبر صداقت)
سلام عزیز دل های ما ، مهدی جان
این ما و این دست های تهی ، دل های بیقرار ، چشمان به راه مانده ...
این ما و این هجمه های پی در پی آخرالزمان ، قحطی امید ، خشکسالی ایمان ...
بیا و پرکن کیل خالی ما را ، روشن کن دیدگانمان را ، جلا ببخش جان هایمان را ...
رخ بنما ای نجات بخش موعود ...
فراق ، بیتابمان کرده ...