فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿دلنوشته ی دختر شـــــهید با پدر قهرمانش....😔
روز خداحافظی با تـو عهد بستم ڪه چنان باشم ڪه بگویند..💔
#شهید_الیاس_چگینی
#شهیدان
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
گر قلبِ جهان پُر شود از عشقِ مجازے
اینسینھ بےڪینه فقط جاےِحسین است♥️✋🏻
#بیو✨
#امام_حسین ♥️
🌹قال ابوتراب:)💚
همنشينى نكنيد مگر با كسى كه:
1⃣ ديدارش شما را به ياد خدا بيندازد
2⃣ و گفتارش بر عمل شما بيفزايد.
3⃣ و كردارش شما را به آخرت متمايل كند.
📚 شرح نهج البلاغَة، ج 20، ص 325، ح 722.
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش درست کردن عروسک های کاموایی😍
ببینید خیلی ساده وخیلی سریع 👌
#هنری🎀
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
4_5796627749766432822.mp3
7.99M
#دعای_عهد
با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذارو هــر روز، بعـد نماز صبح❤️
همراه ما باشید...
اینستاگرام|تلگرام|سهاگراف| مهدیاران|
|هرکه عمــــــداًخودش رابکشــــد،
درآتش دوزخ جاودانـــــــه است.|
#حدیث_گرافی🦋
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻این دولت هم آخراشه😁
#کلیپ_طنز
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
🔆 فرازی از سخنان پیامبر اکرم در خطبه #غدیر دربارهٔ امام زمان:
آگاه باشید! او (مهدی) چیره بر تمامی قبایل مشرکان و راهنمای آنان است.
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄
"المستغاث بک یا صاحب الزمان "
گفتم : اکنون که شما عزم کشتن من را دارید ،رسم این است که دم مرگ وضویی بسازیم و توبه ای و نمازی به جا آوریم.
به اصرار،پیشنهادم را قبول کردند و چون احتمال می دادند وضو را بهانه کرده ام ،برای این که مبادا در حیاط فریاد کنم مرا در حلقه ای از دشنه و خنجر به دستان ،برای وضو به حیاط آوردند.
نماز را شروع کردم ودر سجده آخر هفت مرتبه گفتم :"المستغاث بک یا صاحب الزمان"
ناگهان درب باز شد و سواری وارد شد و
دست مرا به قصد بیرون بردن از خانه ،گرفت.
بیست نفری که لحظه ای پیش ،همه دست به دشنه بودند که مرا بکُشند گویی همه مجسمه بودند که بر دیوار نصبند.
دم هم برنیآوردند و ما از خانه خارج شدیم .
به دم درب که رسیدیم، به آن آقای بزرگوار عرض کردم :بفرمایید حجره کوچک ما خدمتی کنیم .
فرمودند :من باید بروم و شاید هم فرمودند :مثل شما نیز هست که من باید به دادشان برسم .
از ایشان جدا شده و وارد حجره شدم .
ناگهان به خود آمده که :من کجا بودم ؟چه شد؟
چگونه آمدم و و اکنون کجایم ؟
به دنبال آن بزرگوار روان شدم ولی اثری از او نیافتم .
صبح همان بیست نفر آمدند به حجره ما وارد شدند و اظهار داشتند که شما را قسم می دهیم به جان آن که دیشب شما را از مرگ و ما را از گمراهی و ضلالت نجات داد راز ما را فاش نکن و همگی شهادتین گفته و اسلام آوردند .
ما همچنان این راز را در سینه داشتیم تا اینکه اشخاصی از تهران به منزل ما آمدند و گفتند راز آن شب را بازگو کنید .معلوم شد که آن بیست نفر به رفیق هایشان جریان را گفته بودند و آنان هم مسلمان شده بودند.
پایان.
📚شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام
#داستان_مهدوی
@EmamZaman
┄┅═✧❁✧═┅┄