هدایت شده از 🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
هرروز با #دعای_عهد
✍بخوان دعای عهدراکه #فرج_نزدیک_است💚🙏
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
🎊🎊🎊 🎊🎊 🎊 #معرفی_امامان #امام_چهارم 🌸امام چهارم ما شیعیان حضرت امام سجاد علیه السلام 🌸 📝خلاصه زندگ
🎊🎊🎊
🎊🎊
🎊
#معرفی_امامان
#امام_چهارم
🌸امام چهارم ما شیعیان حضرت امام سجاد علیه السلام 🌸
📝خلاصه زندگینامه امام سجاد علیه السلام از ولادت تا شهادت
#قسمت_چهارم
💐پیش از شهادت پدر💐
با وجود وخامت حال امام، اما ایشان از طریق عمه بزرگوار خویش حضرت زینب کبری سلام الله علیها و دیگر افراد از اتفاقاتی که در آن روز می افتاد، باخبر می شدند. زمانی که تمام اصحاب امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند و امام برای آخرین بار با سپاه عمر بن سعد اتمام حجت کردند و فریاد «هل من ناصر ینصرنى؟» را سر دادند و گفتند «آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا (ص) دفاع كند؟ و آيا كسى هست كه خداى يكتا را بپرستد و از خدا بترسد و به ما كمك كند؟ و آيا كسى هست كه به خاطر خدا ما را يارى نمايد؟» امام زين العابدين عليه السلام صداى استغاثه شورانگيز پدر بزرگوارش را که شنيدند، از بستر بيمارى برخاستتند و با وجود بيمارى شديدى كه داشتتند به عصا تكيه داده تا به يارى پدرش بشتابدند. زمانی امام حسين عليه السلام چشمشانشان به فرزند بيمارشان افتاد، فرياد برآوردند، «خواهرم ام كلثوم! مگذار پسرم به ميدان بيايد، مبادا كه زمين از نسل آل محمد (ص) خالى شود.» اين بود كه عمه ایشان مبادرت كرده و حضرت سجاد را به بسترشان بازگرداندند.
💐وقایع پس از شهادت پدر💐
پس از آنکه امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسیدند، سپاهیان کوفی بدون كمترين توجه بر اين كه در ميان خيمه ها بانوان و زنان خاندان نبوت و كودكان اهل بيت عليهم السلام هستند، به سمت خيام حرم حمله ور شدند، و عده ای دست به غارت خیمه ها و عده ای اقدام به آتش زدن خیمه ها کردند.
كافران جفاكار به سمت امام زين العابدين عليه السلام هجوم بردند در حالى كه از شدت بيمارى سخت ناتوان شده بود و حوادث سهمگين عاشورا قلب ایشان را در هم مى فشرد. شمر بن ذى الجوشن خواست امام سجاد علیه السلام را بکشد.حضرت زینب سلام الله علیها چون از قصد شمر و یارانش مطلع شد فرمودند: «او هرگز کشته نمى شود مگر آنکه من کشته شوم» آنان به ناچار دست از او کشیدند.
در این هنگام عمر سعد نیز آمد. زنان حرم با گریه و خشم بر او اعتراض کردند و از رفتار بى شرمانه سپاهش شکایت نمودند. عمر سعد گفت: کسى حق ندارد وارد خیمههاى زنان شود و متعرض این جوان بیمار (امام سجاد علیهالسلام) شود.
موقعى كه آتش در خيمه ها زبانه كشيد، دختران رسول خدا (ص) رو به بيابانها گذاشتند و آتش دامن بعضى را گرفته بود، كودكان يتيم فرياد واويلا برآورده و رو به طرف بيابان ها فرار مى كردند و كمك میخواستند و كسى نبود كه به آنها كمك كند و از آنها حمايت نمايد،امام زين العابدين می فرمایند: «به خدا سوگند كه عمه ها و خواهرانم را به خاطر نمى آورم مگر اين كه غم و گريه گلويم را مى گيرد و همواره به ياد فرار آنها در بيابان كربلا مى افتم كه از خيمه اى به خيمه اى و از اينجا به آنجا فرار مى كردند و منادى آن گروه ستمگر فرياد مى زد: خانه هاى ستمگران را آتش بزنيد!»
در بعضی از مقاتل آمده: هنگامی که خیام را آتش زدند، زینب سلام الله علیها نزد امام سجاد علیه السلام آمد و عرض کرد:«ای یادگار گذشتگان و پناه باقیماندگان، خیمه ها را آتش زدند، ما چه کنیم؟» امام فرمودند:«علیکن بالفرار»
همه بانوان و کودکان در حالیکه گریان بودند و فریاد می زدند، فرار کردند و سر به بیابان ها نهادند، ولی زینب سلام الله علیها باقی ماند و کنار بستر امام سجاد علیه السلام به آن حضرت می نگریست، و امام بر اثر شدت بیماری قادر به فرار نبود.
سپاه سنگ دل کوفه پیکر سالارشهیدان و اهل بيت و اصحاب بزرگوار ایشان را روى خاكهاى گرم كربلا به جا گذاشتند، تا اين كه گروهى از بنى اسد كه در آن جنگ شركت نداشته آمدند و براى دفن كردن آن بدنهاى مقدس قبرهايى كندند اما چون آن پيكرهاى پاك سر نداشتند، متحير ماندند و نمى دانستند هر بدنى متعلق به كيست؛ برخی منابع تاریخی شیعه نوشته اند که امام زين العابدين عليه السلام آمدند و يكايك شهدا را بر بنى اسد معرفى كردند، و شهداى اهل بيت و اصحاب را مشخص كردند و خود پيكر مقدس پدر بزرگوارش را در حالى كه اشك از چشمانشان مى باريد در جايگاه ابديش دفن كردند.
#ادامه_دارد...
📚منابع:
تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام، باقر شريف قرشى ، مترجم محمدرضا عطائى،ناشر:آستان قدس رضوى،1372 ش
حيات فكرى و سياسى ائمه،رسول جعفريان،ناشر: انصاريان، قم،1381 ش
و........
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🎊
🎊🎊
🎊🎊🎊
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💐💐💐 💐💐 💐 #ازدواج_و_خــانواده #سوالات_مهم_جلسه_اول_خواستگاری قــســــــمت دوم 2⃣ اعتقادی در مرحله
💐💐💐
💐💐
💐
#ازدواج_و_خــانواده #سوالات_مهم_جلسه_اول_خواستگاری
قــــــسمت ســوم(آخر)
5⃣ استقلال فکری و احساسی
در این بخش میتوانید با برخی از سوالها میزان دهن بینی، وابستگی به پدر و مادر و دوستان، اجازه دخالت به دیگران و... را در فرد مقابل بسنجید.
- تا چه حد به نظر دیگران به ویژه پدر و مادر و دوستان در امور زندگی مشترک اهمیت می دهید؟
6⃣ اهداف کلی زندگی
ممکن است فرد مقابل به علم، ورزش، هنر و ... علاقه بسیاری داشته باشید و شما نقطه مقابل او باشید. پس لازم است در این رابطه نیز بپرسید. مثلاً :هدف کلی و اصلی شما در زندگی چیست؟
8⃣ ارتباطات فامیلی
ازاین طریق قادر خواهید بود تیپ شخصیتی فرد یعنی درونگرا یا برونگرا را دریابید و اینکه آیا در ارتباطات فامیلی و با دوستان مجرد خود زیاده روی میکند یا نه. مثلاً:
تا چه اندازه به رفت و آمد با دوستان و نزدیکان خود و نزدیکان همسرتان تمایل دارید؟
#پایان
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💐
💐💐
💐💐💐
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💓💓💓 💓💓 💓 #رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم 📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی"
💓💓💓
💓💓
💓
#رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم
📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی"
#قسمت_هشتم
*شرطبندی*
✔️راوی : مهدی فریدوند ، سعید صالح تاش
🔸تقريباً سال 1354 بود. صبح يک روز جمعه مشغول بازي بوديم. سه نفرغريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم، ابراهيم کيه!؟
بعد گفتند: بيا بازي سر 200 تومان. دقايقي بعد بازي شروع شد. ابراهيم تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند.
🔸همان روز به يكي از محله هاي جنوب شهر رفتيم. سر 700 تومان شرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم. موقع پرداخت پول، ابراهيم فهميد آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند.
🔸يكدفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه برنده شد ما پول نميگيريم. يكي از آنها جلو آمد و شروع به بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد!
🔸همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به ابراهيم گفتم:آقا ابرام، چرا اينجوري بازي كردي؟! باتعجب نگاهم كرد وگفت: ميخواستم ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!
🔸هفته بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهيم سر 500 تومان بازيکردند.
ابراهيم پاچه هاي شلوارش را بالا زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند!
🔸آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد.
شب با ابراهيم رفته بوديم مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احکام ميگفت. تا اينكه از شرط بندي و پول حرام صحبت کرد و گفت: پيامبر ميفرمايد:
«هر کس پولي را از راه نامشروع به دست آورد، در راه باطل و حوادث سخت از دست ميدهد .»
و نيز فرموده اند: «کسي که لقمه اي از حرام بخورد نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نميشود .»
🔸ابراهيم با تعجب به صحبتها گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا وگفت: من امروز سر واليبال 500 تومان تو شرط بندي برنده شدم. بعد هم ماجرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده مستحق بخشيدم!
حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش ، ورزش بکن اما شرط بندي نکن.
🔸هفته بعد دوباره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قويتر، بعدگفتند: اين دفعه بازي سر هزارتومان! ابراهيم گفت: من بازي ميکنم اما شرط بندي نميکنم. آنها هم شروع کردند به مسخره کردن و تحريک کردن ابراهيم و گفتند: ترسيده، ميدونه
ميبازه. يکي ديگه گفت: پول نداره و...
🔸ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه ميدونستم هفته هاي قبل با شما بازي نميکردم، پول شما رو هم دادم به فقير، اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي ميکنيم.
که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد.
٭٭٭
🔸دوستش می گفت: با اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بسيار توصيه كرد كه شرطبندي نكنيد. اما يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بازي كرديم و مبلغ سنگيني را باختيم! آخرای بازي بود كه ابراهيم آمد. به خاطر شرط بندي خيلي از دست ما عصباني شد.
🔸از طرفي ما چنين مبلغي نداشتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شد ابراهيم جلو آمد وتوپ را گرفت. بعدگفت: كسي هست بياد تك به تك بزنيم؟از بچه هاي نازي آباد كسي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي وكاپيتان تيم برق بود. با غرور خاصي جلو آمد وگفت: سَر چي!؟
ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري. او هم قبول كرد.
🔸ابراهيم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. او با اختلاف زياد حريفش را شكست داد. اما بعد ازآن حسابي با ما دعوا كرد!
ابراهيم به جز واليبال در بسياري از رشته هاي ورزشي مهارت داشت. در کوهنوردي يک ورزشکار کامل بود. تقريباً از سه سال قبل از پيروزي انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبح هاي جمعه با چندنفر از بچه هاي زورخانه ميرفتند تجريش. نماز صبح را در امامزاده صالح ميخواندند، بعد هم به حالت دويدن از کوه بالا ميرفتند. آنجا صبحانه ميخوردند و برميگشتند.
🔸فراموش نميكنم. ابراهيم مشغول تمرينات كشتي بود و ميخواست پاهايش را قوي كند. از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد!
اين کوهنوردي در منطقه دربند و کولکچال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته ادامه داشت.
ابراهيم فوتبال را هم خيلي خوب بازي ميكرد. در پينگ پنگ هم استاد بود و با دو دست و دو تا راكت بازي ميكرد وكسي حريفش نبود.
#ادامه_دارد...
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💓
💓💓
💓💓💓
#مهدی_شناسی 💛
#امام_زمانت_را_بشناس
#شش_ماه_پایانی 💚
#صفحه_هشتم 💜
#قسمت_هفدهم ❤️
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
۲)پدید آمدن فتنه ها و شدت یافتن و زیاد شدن جریان های هولناک
حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که مفصل فتنه های گمراه کننده و خودمان می پردازند.(۱)
امام جواد علیه السلام هم فرمودند:
🍃قائم (علیه السلام) قیام نخواهد کرد مگر به دنبال خوف و هراس جدی، زلزله ها، فتنه ها، بلایا و طاعونی که مردم به آن مبتلا شده باشند
و شمشیر برای جنگ نمایان میان اعراب و اختلاف زیاد مردم و تفرقه مذهبی ها و تغییر و تحول آن ها و...🍃
قابل ذکر است که فکر معانی مختلفی دارد که خلاصه آن از این قرار است:✨
الف) مورد امتحان و آزمایش قرار گرفتند
ب) کفر گمراهی و گناه
ج) وجود آمدن اختلاف نظر در دیدگاه های مردم
د) کشتار و جنگ هایی که میان مردم واقع می شود
🔶🔶🔶🔶🔶🔶
۱)سید محمد صادق، موسوعة امام مهدی (علیه السلام)، تاریخ الغیبة الکبری، الغیبة نعمانی ، بحار الانوار ج۵۲، ص۲۳۱
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
🆔 @emamzaman
4_5812271064335517070.mp3
1.52M
سه گناه کبیره که بوی تعفن جهنم را تشکیل میدهند
سخنان تکان دهنده
استاد اخلاق شهید مطهری
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
"فقط یه کار خوب"
🔹یکی از مهمترین عوامل موفقیت و آرامش انسان، داشتن "تمرکز" بالاست... به میزانی که ذهن انسان آشفته بشه، اشتباهاتش افزایش پیدا میکنه.
🔎راهکار موثر دین برای این عامل مهم موفقیت چیه؟!
🔷ببینید خداوند متعال از ما هزار تا کار خوب نمیخواد!! فقط یه دونه کار خوب میخواد.
"اینکه مقابل تمایلات سقوط دهنده مون بایستیم". و این قضیه باعث میشه که تمرکز ما توی کارامون بیشتر بشه.
☑️آقا تا حالا شما فکر میکردی که باید صد تا کار خوب رو انجام بدی و صدتا کار بد ترک کنی!! همین کلی "نا آرامی" برات ایجاد میکرد... اما الان دیگه میدونی فقط باید یه کار انجام بدی:
🔥مبارزه با هوای نفس🔥
⚠️ببین ممکنه یه نفر تلاش کنه برای خوندن نماز شب اما خب به هر دلیلی نشه، این نباید ناراحت باشه. چون ملاک خوب بودن که نماز شب خوندن نیست! مبارزه با نفس کردنه.
🍃با روحیه ی خیلی خوب به سایر مبارزه با نفسایی که میتونه بپردازه.😊
🌺سعی کن تمرکزت رو روی این موضوع قرار بدی تا "دینداری برات راحت بشه".
♻️جالبه وقتی که زندگینامه علما و عارفان رو میخونیم میبینیم که چقدر "دقیق و حساب شده" زندگی میکردن
❓علتش چیه؟
✅علتش اینه که فکر و ذکرشون "مراقبت از نفس" بوده و این برای انسان
قدرت میاره✔️
تمرکز عالی میاره✔️
حساب شدگی میاره✔️
فهم بالا و تیز فهمی میاره ✔️
و...
💖زندگی با مبارزه با نفس فوق العاده شیرین و آرامش بخشه. تجربه کنید😊
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
@emamzaman
هدایت شده از 🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#دعای_فرج
بخوان به رسم هرشب..🌷
ایها الناس بخواهید که آقا برسد
بگذارید دگـر درد بـه پـایان برسد
همگی در پس هرسجده به خالق گویید
که به ما رحم کند یوسـف زهرا برسد...
🆔 @EmamZaman
#هر_روز_یک_صفحه_از_قرآن
⭐️ صفحه۵۵۲_سوره صف
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @emamzaman
هدایت شده از 🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
هرروز با #دعای_عهد
✍بخوان دعای عهدراکه #فرج_نزدیک_است💚🙏
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💓💓💓 💓💓 💓 #رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم 📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی"
💓💓💓
💓💓
💓
#رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم
📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی"
#قسمت_نهم
* کشتي*
✔️راوی : برادران شهيد
🔸هنوز مدتي از حضور ابراهيم در ورزش باستاني نگذشته بود که به توصيه دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ کشتي رفت.
او در باشگاه ابومسلم در اطراف ميدان خراسان ثبت نام کرد. او کار خود را با وزن 53 کيلو آغاز کرد. آقايان گودرزي و محمدي مربيان خوب ابراهيم درآن دوران بودند. آقاي محمدي، ابراهيم را به خاطر اخلاق و رفتارش خيلي دوست داشت. آقاي گودرزي خيلي خوب فنون کشتي را به ابراهيم مي آموخت.
🔸هميشه ميگفت: اين پسر خيلي آرومه، اما تو کشتي وقتي زير ميگيره، چون قد بلند و دستاي کشيده و قوي داره مثل پلنگ حمله ميکنه! او تا امتياز نگيره ول کن نيست. براي همين اسم ابراهيم را گذاشته بود پلنگ خفته!
بارها ميگفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهاني ميبينيد، مطمئن باشيد!
🔸سالهاي اول دهه 50 در مسابقات قهرماني نوجوانان تهران شرکت کرد. ابراهيم همه حريفان را با اقتدار شکست داد. او در حالي که 15 سال بيشتر نداشت براي مسابقات کشوري انتخاب شد.مسابقات در روزهاي اول آبان برگزار ميشد ولي ابراهيم در اين مسابقات شرکت نکرد!
مربيها خيلي از دست او ناراحت شدند. بعدها فهميديم مسابقات در حضور وليعهد برگزار ميشد و جوايز هم توسط او اهداء شده. براي همين ابراهيم در مسابقات شرکت نکرده بود.
🔸سال بعد ابراهيم در مسابقات قهرماني آموزشگاهها شرکت کرد و قهرمان شد. همان سال در وزن 62 کيلو در قهرماني باشگاههاي تهران شرکت کرد.در سال بعد از آن در مسابقات قهرماني آموزشگاه ها وقتي ديد دوست صميمي خودش در وزن او، يعني 68 کيلو شرکت کرده، ابراهيم يک وزن بالاتر رفت و در 74 کيلو شرکت کرد.
🔸در آن سال درخشش ابراهيم خيره کننده بود و جوان 18 ساله، قهرمان 74 کيلو آموزشگاهها شد.تبحر خاص ابراهيم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحيح از دستان قوي و بلند خود باعث شده بود که به کشتي گيري تمام عيار تبديل شود.
٭٭٭
🔸صبح زود ابراهيم با وسائل کشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جائي ميرفت دنبالش بوديم!
تا اينکه داخل سالنِ هفت تيرِ فعلي رفت. ما هم رفتيم توي سالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ بود. ساعتي بعد مسابقات کشتي آغاز شد.
آن روز ابراهيم چندکشتي گرفت و همه را پيروز شد. تا اينکه يکدفعه نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشاگرها تشويقش ميکرديم. با عصبانيت به سمت ما آمد. گفت: چرا اومديد اينجا !؟
گفتيم: هيچي، دنبالت اومديم ببينيم کجا ميري.
بعد گفت: يعني چي !؟ اينجا جاي شما نيست. زود باشين بريم خونه با تعجب گفتم: مگه چي شده!؟ جواب داد: نبايد اينجا بمونين، پاشين، پاشين بريم خونه. همينطور که حرف ميزد بلندگو اعلام کرد:
🔸کشتي نيمه نهائي وزن 74 کيلو آقايان هادي و تهراني.ابراهيم نگاهي به سمت تشک انداخت و نگاهي به سمت ما. چند لحظه سکوت کرد و رفت سمت تشک.ما هم حسابي داد ميزديم و تشويقش ميکرديم .مربي ابراهيم مرتب داد ميزد و ميگفت كه چه کاري بکن. ولي ابراهيم فقط دفاع ميکرد. نيم نگاهي هم به ما مي انداخت. مربي که خيلي عصباني شده بود داد زد: ابرام چرا کشتي نميگيري؟ بزن ديگه.
🔸ابراهيم هم با يك فن زيبا حريف را از روي زمين بلند کرد. بعد هم يک دور چرخيد و او را محکم به تشك کوبيد. هنوز كشتي تمام نشده بود كه از جا بلند شد و از تشک خارج شد. آن روز از دست ما خيلي عصباني بود. فکر کردم از اينکه تعقيبش کرديم ناراحت شده، وقتي در راه برگشت صحبت ميکرديم گفت: آدم بايد ورزش را براي قوي شدن انجام بده، نه قهرمان شدن.من هم اگه تو مسابقات شركت ميكنم ميخوام فنون مختلف رو ياد بگيرم.هدف ديگه اي هم ندارم. گفتم: مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟!
بعد از چند لحظه سکوت گفت: هرکس ظرفيت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر اينه که آدم بشيم.
🔸آن روز ابراهيم به فينال رسيد. اما قبل از مسابقه نهائي، همراه ما به خانه برگشت! او عملاً ثابت کرد که رتبه و مقام برايش اهميت ندارد. ابراهيم هميشه جمله معروف امام راحل را ميگفت: ورزش نبايد هدف زندگي شود.
#ادامه_دارد...
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💓
💓💓
💓💓💓
💐💐💐
💐💐
💐
#ازدواج_و_خــانــواده
#تربیت_فرزند
💕ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﮔﻔﺖ : ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻦ !
ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯼ،
ﺣﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ،
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﯿﻒ ﻭ ﻧﻤﺮﺍﺕ ﺍﻭ ﻧﻤﯿﺮﻭﯼ،
ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ،
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ،
ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺟﻮﯾﺎ ﻣﯿﺸﻮﯼ،
ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺩﻋﻮﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ،
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ .
ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﺁﻓﺮﯾﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
💐
💐💐
💐💐💐💐
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
💓💓💓 💓💓 💓 #رمــان_ســلــام_بـر_ابـراهـیـم 📜"زندگینامه و خاطرات پهلوان بی مزار #شهید_ابراهیم_هادی"
🎊🎊🎊
🎊🎊
🎊
#معرفی_امامان
#امام_چهارم
🌸امام چهارم ما شیعیان حضرت امام سجاد علیه السلام 🌸
📝خلاصه زندگینامه امام سجاد علیه السلام از ولادت تا شهادت
#قسمت_پنجم
💐امام سجاد علیه السلام و اسارت💐
عمر سعد پس از دفن اجساد پلید سپاهیانش نزدیک ظهر روز یازدهم دستور حرکت به سوى کوفه را صادر کرد. با این دستور زنان و دختران و کودکان حرم حسینى را بر شتران بدون جهاز سوار کردند و همانند اسیران بلاد کفر به سوى کوفه حرکت دادند.نوشته اند هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه بر گردن علی بن الحسین (ع) غل و جامعه نهادند و چون بیمار بود، و نمی توانست خود را بر پشت شتر نگاه دارد هر دو پاي او را بر شکم شتر بستند. جذلم بن بشير مى گويد: در سال (61 هجرى) موقع آمدن على بن حسين(ع) از كربلا به كوفه، من وارد كوفه شدم، ديدم به همراه آن حضرت بانوانى هستند در حالى كه سپاهيان يزيد اطراف ايشان را گرفته اند و مردم كوفه براى تماشاى آنها از خانه ها بيرون شده اند و آنان بر شتران بی جهاز سوارند، زنان كوفه از مشاهده آن منظره به گريه درآمدند و ناله و شيون سر دادند، على بن حسين (ع)را ديدم كه از رنج بيمارى لاغر شده در حالى كه غل به گردن داشت و دستهاى مباركش را به گردنش بسته بودند. و او با صداى ضعيفى مى گويد: «اگر اين مردم به حال ما گريه می كنند و به خاطر ما نوحه سرايى می نمايند پس چه كسى ما را كشته است؟!»
پس از مدتی توده هاى مردم اطراف امام زين العابدين عليه السلام حلقه زدند. امام عليه السلام تصميم گرفتند تا از این فرصت استفاده کرده و با ایراد خطبه ای، آنها را متوجه جرم بزرگى كه مرتكب شده و جنايتى که نسبت به خود و تمام امت اسلامى رواداشته اند، بکنند. به همین دلیل خطبه ای در شهر کوفه بیان نمودند.
💐در کاخ عبیدالله بن زیاد💐
پس از بیان خطبه در میان مردم کوفه، امام سجاد(علیه السلام) به همراه حرم اهل بیت رسول خدا(ص) وارد کاخ عبیدالله بن زیاد شدند. در رويارويى ابن زياد و امام زين العابدين عليه السلام، ابن زیاد تصمیم بر قتل حضرت گرفت که با فداکاری عمه سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیها، او از تصمیم خویش منصرف شد.
#ادامه_دارد...
📚منابع:
تحليلى از زندگانى امام سجاد عليه السلام، باقر شريف قرشى ، مترجم محمدرضا عطائى،ناشر:آستان قدس رضوى،1372 ش
حيات فكرى و سياسى ائمه،رسول جعفريان،ناشر: انصاريان، قم،1381 ش
و........
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🎊
🎊🎊
🎊🎊🎊
🌸 آیت الله خوشوقت (ره) :
کسی که اخلاق خوش در خانه دارد مانند کسی است که روزها را روزه دارد و شبها را عبادت کند.
در یک کلام زبان باعث سوراخ کردن کیسهی اعمال است، هر چه اعضا زحمت میکشند و جمع میشوند یک حرکت زبان(حرف نابجا) کیسه را سوراخ میکند!
اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مهلکه خارج شوید وگرنه قطعاً زمین خواهید خورد.
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman
🌿💕🌿💕
#قاصدک_خدا ❤️❤️❤️
#داستانک
روزی "مهندس ساختمانی،" از طبقه ششم میخواهد که با یکی از "کارگرانش" حرف بزند.
.
"خیلی او را صدا می زند..."
اما به خاطر "شلوغی و سر و صدا،" کارگر متوجه نمی شود.!
به ناچار مهندس، یک "اسکناس" ۱۰ دلاری به پایین می اندازد، تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند.!
کارگر ۱۰ دلار را برمیدارد و "توی جیبش" می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند، مشغول کارش می شود.
"بار دوم" مهندس ۵۰ دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد.
بار سوم مهندس "سنگ کوچکی" را میاندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند، در این لحظه کارگر "سرش را بلند میکند" و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید...
"این داستان همان داستان زندگی انسان است."
"خدای مهربان" همیشه "نعمتها" را برای ما میفرستد اما ما "سپاسگزار" نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید، اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان "مشکلات کوچک" زندگی اند،
به خداوند "روی می آوریم!"
* بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد.! *
#دانشگاه_مثبت_اندیشی
@emamzaman
🌺🌺#مضطر
🔸حضرت باقر (علیه السلام)فرمودند: بخدا قسم «مضطر» و گرفتار در آيه: أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ(نمل،۶۲) اوست. نخستين كسى كه با او بيعت مىكند جبرئيل است، آنگاه سيصد و سيزده نفر با وى بيعت مينمايند.
🔹ان شاءالله ما هم جزء یاران حضرت باشیم.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : هُوَ وَ اللَّهِ الْمُضْطَرُّ فِي كِتَابِ اللَّهِ فِي قَوْلِهِ «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء فَيَكُونُ أَوَّلُ مَنْ يُبَايِعُهُ جَبْرَئِيل ثُمَّ الثَّلَاثُمِائَةِ و ثَّلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا
📚اثبات الهدی،حر عاملی،ج۵،ص۱۷۷📚
🌸 آیت الله خوشوقت (ره) :
کسی که اخلاق خوش در خانه دارد مانند کسی است که روزها را روزه دارد و شبها را عبادت کند.
در یک کلام زبان باعث سوراخ کردن کیسهی اعمال است، هر چه اعضا زحمت میکشند و جمع میشوند یک حرکت زبان(حرف نابجا) کیسه را سوراخ میکند!
اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مهلکه خارج شوید وگرنه قطعاً زمین خواهید خورد.
💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐
🆔 @EmamZaman