eitaa logo
🥀 امام زمان (عج) 🥀
10.9هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
از بےبنــد و بارے بیــزار بود.😤 حجــاب و حیاے😇 زیادے داشت. مےگفت: "بــدم مےآید😞 از دختــرهایے که جلــوے درب مدرسه🏬 پسرانه منتظــر مےمانند تا پســرها تعطیـ❌ـل شوند و همدیگــر را ببینند." روزے که قرار بود فـ👑ـرح براے بازدید به مدرسه‌شان🏬 برود، توے دفتـ📒ـرچه‌اش نوشته بود: "گفته‌اند هرکه حجــابش را برندارد☝️ یا در مراسم شرکت نکنــد✋ از انضباطش کم⬇️ مےکنند یا اخراجش🚫 مےکنند. من به هیچ وجه در این مراسم شرکت نمےکنم...❗️ حتے اگر اخراجــم کنند." ✅💪 🕊 @emamzaman
چادر زهرا حکایت میکند! از بی حجابی ها شکایت میکند روز محشر بر زنان با حجاب! حضرت زهرا شفاعت میکند. @emamzaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
#منجی_در_ادیان #امام‌زمان‌عج‌در‌ادیان‌و‌مذاهب‌مختلف🗞 #موعودِمسیحی 🔅 جمله ی «عیسی دوباره باز می گر
🗞 ! 🔸 در رساله دوم پطرسی آمده: «در آن زمان، اعتقاد به رجعتِ مجددِ مسیح را به تمسخر خواهند گرفت!»۱ 🔹 در انجیل متی می‌گوید: «هنگامی که من؛ مسیح موعود، با شکوه و جلال خود و همراه با تمام فرشتگانم بیایم، آن گاه بر تخت با شکوه خود خواهم نشست. سپس تمام ملت های روی زمین در مقابل من خواهند ایستاد و من ایشان را از هم جدا خواهم نمود، همان طور که یک چوپان، گوسفندان را از بزها جدا می کند...»۲ 📚 ۱-باب۳، آیه۳و۴ 📚 ۲-متی، باب۲۵، آیات۳۱و۳۳ @EmamZaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
#منجی_در_ادیان #امام‌زمان‌عج‌در‌ادیان‌و‌مذاهب‌مختلف🗞 #به_مسخره_گرفتن_منتظران! 🔸 در رساله دوم پطر
🗞 🔸 یوحَنّا اصرار دارد «تمام پیشگویی ها در عصر ظهور مسیح محقق خواهد شد» تا منطبق بشود با آنچه در زبور داوود آمده. در کتاب مکاشفه یوحَنّا مشاهده میشود: ۱. آمدن مسیح با مقدّسان (قدّیسان) ۲. جنگ به نام چاه مجدان یا چار مجدان ۳. بسته شدن شیطان ۴. قدّیسان حکومت خواهند کرد ۵. آزاد شدن شیطان پس از هزار سال (ولی دیگر نمی تواند کسی را وسوسه کند) ۶. داوری بر تخت سفید (قیامت کبری) ۷. پایان عالم؛ پایان حیات جسمانی عالم و جاودان شدن مسیح و پیروانش و لذا دوباره به خدا ملحق می شویم. (ما می گوییم بهشت، آنان می گویند حیات جاودانه و زندگی ابدی) 📚 مزامیر داوود، ب۲۵، آیه ۳-۸ 📚 مکاشفه یوحنا، باب۱۹ آیه ۱۱ و ب۲ آ۱۵ @EmamZaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امانتهای زندگی من_5.mp3
13M
۵ 💚 روح تو، مهم‌ترین اَمانت خداست در زندگی تو. این روح، درست شبیه جسم تو، خوراک می‌خواهد، تا زنده بماند، رشد کند، بالغ شود...! رهاکردن روح، و عدم دریافت خوراکهای آن، بصورت منظم و مستمر، بزرگترین خیانت هر انسان، در حق خویش است. 🔉 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
💞✨💞 ✨💞 💞 📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 #قسمت_سوم و مادر با لحنی دلسوزان
💞✨💞 ✨💞 💞 📖 ... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 آسمان مشکی بندر عباس پر ستاره‌تر از شب‌های گذشته بود. باد گرمی که از سمت دریا می‌وزید، لای شاخه‌های نخل پیچیده و عطر خوش هوای جنوب را زنده می‌کرد. آخرین تکه لباس را که از روی بند جمع کردم، نگاهم به پنجره طبقه بالا افتاد که چراغش روشن بود. از اینکه نمی‌توانستم همچون گذشته در این هوای لطیف شب‌های آخر تابستان آسوده به آسمان نگاه کنم و مجبور بودم با چادر به حیاط بیایم، حسابی دلخور بودم که سایه‌ای که به سمت پنجره می‌آمد، مرا سراسیمه به داخل اتاق بُرد و مطمئنم کرد که این حیاط دیگر نخلستان امن و زیبای من نیست. از شش سال پیش که دیپلم گرفته و به دستور پدر از ادامه تحصیل منع شده بودم، تمام لحظات پُر احساس غم و شادی یا تنهایی و دلتنگی را پای این نخل‌ها گذرانده و بیشتر اوقاتِ این خانه نشینی را با آنها سپری کرده بودم، اما حالا همه چیز تغییر کرده بود. ابراهیم و محمد و همسرانشان برای شام به میهمانی ما آمده بودند و پدر با هیجانی پُر شور از مستأجری سخن می‌گفت که پس از سال‌ها منبع درآمد جدیدی برایش ایجاد کرده بود. محمد رو به عبدالله کرد و پرسید: «تو که باهاش رفیق شدی، چه جور آدمیه؟» عبدالله خندید و گفت: «رفیق که نشدم، فقط اونروز کمکش کردم وسایلش رو ببره بالا.» و مادر پشتش را گرفت: «پسر مظلومیه. صبح موقع نماز میره سر کار و بعد اذون مغرب میاد خونه.» کنار مادر به پشتی تکیه زده و با دلخوری گفتم: «چه فایده! دیگه خونه خونه‌ی خودمون نیست! همش باید پرده‌ها کشیده باشه که یه وقت آقا تو حیاط ظاهر نشه! اصلاً نمی‌تونم یه لحظه پای حوض بشینم.» مادر با مهربانی خندید و گفت: «ان شاء الله خیلی طول نمی‌کشه. به زودی عبدالله داماد میشه و این آقای عادلی هم میره...» و همین پیش‌بینی ساده کافی بود تا باز پدر را از کوره به در کند: «حالا من از اجاره‌ی مِلکم بگذرم که خانم میخواد لب حوض بشینه؟!!! خب نشینه!» ابراهیم نیشخندی زد و گفت: «بابا همچین میگه مِلکم، کسی ندونه فکر می‌کنه دو قواره نخلستونه!» صورت پدر از عصبانیت سرخ شد و تشر زد: «همین مِلک اگه نبود که تو و محمد نمی‌تونستید زن ببرید!» و باز مشاجره این پدر و پسر شروع شده بود که مادر نهیب زد: «تو رو خدا بس کنید! الآن صدا میره بالا، میشنوه! بخدا زشته!» و محمد هم به کمک مادر آمد و با طرح یک پرسش بحث را عوض کرد: «حالا زن و بچه هم داره؟» و عبدالله پاسخ داد: «نه. حائری می‌گفت مجرده، اصلاً اومده بندر که همینجا هم کار کنه هم زندگی.» نمی‌دانم چرا، ولی این پاسخ عبدالله که تا آن لحظه از آن بی‌خبر بودم، وجودم را در شرمی عجیب فرو بُرد. احساس کردم برای یک لحظه جاده نگاه همه به من ختم شد که سکوت سنگینِ این حس غریب را محمد با شیطنتی ناگهانی شکست: «ابراهیم! به نظرت زشت نیس ما نرفتیم با این آقای عادلی سلام علیک کنیم؟ پاشو بریم ببینیم طرف چیکاره اس!» ابراهیم طرح محمد را پسندید و با گفتن «ما رفتیم آمار بگیریم!» از جا پرید و هر دو با شیطنتی شرارت بار از اتاق خارج شدند. .... ✍نویسنده: 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
💞✨💞 ✨💞 💞 📖 #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 #قسمت_چهارم آسمان مشکی بندر عبا
💞✨💞 ✨💞 💞 📖 ... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 شام حاضر شده بود که بلآخره پسرها برگشتند، اما از هیجان دقایقی پیش در صورتشان خبری نبود که عطیه با خنده سر به سرِ شوهرش گذاشت: «چی شد محمد جان؟ عملیاتتون شکست خورد؟» و در میان خنده ما، محمد پاسخ داد: «نه، طرف اهل حال نبود.» که عبدالله با شیطنت پرسید: «اهل حال نبود یا حالتون رو گرفت؟» ابراهیم سنگین سر جایش نشست و با لحنی گرفته آغاز کرد: «اول که رفتیم سر نماز بود. مثل ما نماز نمی‌خوند.» سپس به سمت عبدالله صورت چرخاند و پرسید :«می دونستی مجید شیعه اس؟» عبدالله لبخندی زد و پاسخ داد: «نمی‌دونستیم، ولی مگه تهران چندتا سنی داره؟ اکثریت شون شیعه هستن. تعجبی نداره این پسرم شیعه باشه.» نگاه پدر ناراحت به زمین دوخته شد، شاید شیعه بودن این مستأجر تازه وارد، چندان خوشایندش نبود، اما مادر از جا بلند شد و همچنانکه به سمت آشپزخانه می‌رفت، در تأیید حرف عبدالله گفت: «حالا شیعه باشه، گناه که نکرده بنده خدا!» و لعیا با نگاهی ملامت‌بار رو به ابراهیم کرد: «حالا میخوای چون شیعه اس، ازش کرایه بیشتر بگیریم؟!!!» ابراهیم که در برابر چند پاسخ سرزنش‌آمیز درمانده شده بود، با صدایی گرفته گفت: «نه، ولی خب اگه سُنی بود، زندگی باهاش راحت‌تر بود» خوب می‌دانستم که ابراهیم اصلاً در بند این حرف‌ها نیست، اما شاید می‌خواست با این عیب‌جویی‌ها از شور و شعف پدر کاسته و معامله‌اش را لکه‌دار کند که عبدالله با خونسردی جواب داد: «آره، اگه سُنی بود کنار هم راحت‌تر بودیم. ولی ما که تو بندر کنار این همه شیعه داریم زندگی می‌کنیم، مجید هم یکی مثل بقیه.» سپس نفس عمیقی کشید و ادامه داد: «شاید مصلحت خدا اینه که این آدم بیاد اینجا و با ما زندگی کنه، شاید خدا کمکش کنه تا اونم به سمت مذهب اهل سنت هدایت شه!» در برابر سخنان آرمان‌گرایانه عبدالله هیچ کس چیزی نگفت و عطیه از محمد پرسید: «خُب، دیگه چه آمار مهمی ازش دراُوردید؟» و محمد که از این شیرین کاری‌اش لذت چندانی نبرده بود، ابرو در هم کشید و پاسخ داد: «خیلی ساکت و توداره! اصلاً پا نمی‌داد حرف بزنه!» که مادر در درگاه آشپزخانه ایستاد و گفت: «ول کنید این حرفا رو مادرجون! چی کار به کار این جوون دارید؟ پاشید سفره رو پهن کنید، شام حاضره.» سپس رو به محمد کرد و با حالتی دلسوزانه سؤال کرد: «مادر جون رفتید بالا، این بنده خدا غذا چیزی آماده داشت؟ بوی غذا تو خونه پیچیده، یه ظرف براش ببرید.» که به جای محمد، ابراهیم با تندی جواب داد: «کوتاه بیا مادرِ من! نمیخواد این پسره رو انقدر حلوا حلواش کنی!» اما مادر بی‌توجه به غر و لُندهای ابراهیم، منتظر پاسخ محمد مانده بود که زیر لب جواب داد: «آره، یه ماهیتابه تخم مرغ رو گازش بود. تعارفمون هم کرد، ولی ما گفتیم شام پایین حاضره و اومدیم.» و مادر با خیال راحت سر سفره نشست. سر سفره همچنان در فکر این مرد غریبه بودم که حالا برایم غریبه‌تر هم شده بود. مردی که هنوز به درستی چهره‌اش را ندیده بودم و جز چند سایه و تصویر گذرا و حالا یک اسم شیعه، برایم معنای دیگری نداشت. عبدالله راست می‌گفت؛ ما در بندرعباس با افراد زیادی رابطه داشتیم که همگی از اهل تشیع بودند، اما حالا این اختلاف مذهبی، بیگانگی او را برایم بیشتر می‌کرد. هر چند پذیرفتن اینهمه محدودیت برایم سخت بود که بخاطر حرص و طمع پدر باید چنین وضعیت ویژه‌ای به خانواده‌مان تحمیل شود، اما شاید همانطور که عبدالله می‌گفت در این قصه حکمتی نهفته بود که ما از آن بی خبر بودیم و خدا بهتر از هر کسی به آن آگاه بود. .... ✍نویسنده: 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
چگونه عبادت کنم_46.mp3
9.68M
۴۶ اگر اینجا، توانِ لذّت بردن از خداوند را نداریم؛ در قیامت محال است، از خداوندی که قرار است تا ابد با او همنشین باشیم؛ لذّت ببریم... عبادات ما، باید از مرحله‌ی شهوتِ معنوی خارج شده و بتواند ما را به لذّتِ از خداوند برساند! 🔉 🆔 @EmamZaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تاثیر منفی یک تارک الصلاة در خانه (بسیار زیبا) 🎤 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 #رجعت #قسمت_ششم ⭕️ اشتراک چهار میلیارد نفری! 🔹 رجعت یکی از ضروریات در ادیان ابراهیمی اس
🌿🌸🌿 🌸🌿 🌿 ⭕️ خدا میتواند... 🔹 امکان هر چیز، به دو قسم تقسیم می‌شود: امکان ذاتی و امکان وقوعی. 🔸 شکی نیست که رجعت، به خودی خود، دارای امکان ذاتی است؛ چرا که زنده کردن مردگان چه در دنیا و چه در آخرت، در توان و قدرت خداوندی است که آنها را برای اولین بار آفریده و هیچ خردمندی در آن شک ندارد. 🔸 بهترین دلیل بر امکان یک چیز، وقوع آن است. امکان وقوع رجعت، با بهره گیری از آیات قرآن و نیز براساس شواهد تاریخی، به سادگی قابل اثبات است. زنده شدن هفتاد نفر از قوم حضرت موسی (١)، زنده شدن کشته بنی اسرائیل (٢)، زنده شدن هزاران نفر (٣)، زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی (۴)؛ از نمونه های امکان وقوع رجعت در آیات قرآن است. 📚١. سوره بقره، آیه ۵۵ و ۵۶ ٢. سوره بقره، آیه ٧٢ و ٧٣ ٣. سوره بقره، آیه ٢۴٣ ۴. سوره ال عمران، آیه ۴٩ 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
🌿🌸🌿 🌸🌿 🌿 #رجعت #قسمت_هفتم ⭕️ خدا میتواند... 🔹 امکان هر چیز، به دو قسم تقسیم می‌شود: امکان ذاتی و
🌿🌸🌿 🌸🌿 🌿 ⭕️ اتفاق تازه‌ای نیست! 🔹 رجعت در گذشته، بارها اتفاق افتاده است. و همین وقوع در گذشته، دلیلی بر امکان وقوع آن در آینده است. داستان عُزیر نبی، یکی از موارد رجعت در گذشته است که در زیارت ناحیه مقدسه هم به آن اشاره شده است: «اَلسَّلامُ عَلی عُزَیرِ الَّذی أَحیاهُ اللهُ بَعدَ مَیتَتِهِ» 🔸 در آیه ٢۵٩ سوره بقره، به داستان عُزیر نبی، اینگونه اشاره می‌شود که روزی عزیر، از کنارِ شهری مخروبه عبور می‌کرد. با دیدن قبرها از خدا پرسید که این جماعت، چگونه در قیامت زنده خواهند شد. خدا او را به مدت صد سال میراند. هنگامی که به فرمان خداوند زنده شد، متوجه شد در حالیکه غذایی که همراه خود آورده بود در این سالها سالم مانده، الاغش مرده و کاملاً تجزیه شده است. و او این چنین به قدرت خداوند پی برد. 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
part07.mp3
2.88M
کتاب "عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم" این نمایشنامه دی ماه ۱۳۹۸ از رادیو سراسری نمایش پخش گردیده است. 👈کتاب توصیه شده رهبر انقلاب 8⃣2⃣ قسمت کامل تقدیم گردید. 🆔 @EmamZaman
✅چراامام زمان(عج)منتظرنامیده میشود⁉️ 💠 امام جواد (علیه السلام) درباره اینکه چرا حضرت مهدى (عجل الله فرجه الشریف) «منتظَر» نامیده می‌شود فرمود: 🔶«إن له غیبة یکثر ایام‌ها و یطول امد‌ها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون و یستهزئ به الجاحدون و یکذَّب فیها الوقاتون و یهلک فیها المستعجلون و ینجو فیها المسلّمون» ♻️ «او را غیبتى هست که زمانش زیاد است و پایانش به طول می‌انجامد. پس مخلصین چشم انتظار قیام او می‌مانند و شک کنندگان به انکار او برمی‌خیزند و منکرین به استهزاى او می‌پردازند و 📌 تعیین کنندگان وقت ظهور مورد تکذیب قرار می‌گیرند و عجله کنندگان در آن هلاک می‌شوند و تسلیم شدگان نجات می‌یابند.» 📚بحارالانوار ج ۵۱، ص ۱۵۸ 📚کمال‌الدین ص 💐الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💐 💠 @emamzaman
1_183173307.mp3
2.95M
🔴عدم شک در انتخاب همسر عقد تو توی آسمونا بسته شده با همسرت✔️ 🎤 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🕊🥀🕊🥀 ❤️ از گمنامے نترس! از اینڪه اسم و رسمے ندارے، از ڪارهاے ڪرده ات به نام دیگرے، از بےتفاوت بودنِ آدم ها، از تنهایے ات در عین شلوغے ها... غمگین مباش ڪه گمنامے، اولین گام براے رسیدن است! [ ]♥️ 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️ 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🐠🕊🌊 نمایش حیرت انگیز ماهی پرنده بر روی آب !!😍 🌷 الله اکبر 💙 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
1_33938546.mp3
1.71M
(آیه 17) استاد محسن قرائتی🔉 🆔 @EmamZaman
02.Baqara.017.mp3
1.71M
(آیه 18) استاد محسن قرائتی🔉 🆔 @EmamZaman
نگو مرسی😱😱 پاوه که بودیم حاج احمد صبح ها بعد از نماز مارو به ارتفاعات شهر میبرد و توی برف و یخبندان باید از کوه بالا میرفتیم😐😐 حاج احمد همیشه روی پلی که کنار کوه بود با یک جعبه خرما می ایستاد و به بچه ها خسته نباشید میگفت و از اون ها پذیرایی میکرد😊😊 یکبار در حال برداشتن خرما بودم که گفتم مرسی برادر 😱😱 گفت چی گفتی؟؟🤨🤨 منم فهمیدم چه اشتباهی کردم گفتم هیچی گفتم دست شما دردنکنه برادر🤭 گفت گفتم چی گفتی؟؟😠 گفتم برادر گفتم ممنون😢 دوباره گفت نه اون اولی چی گفتی؟؟ من دیگه راه برگشت نداشتم گفتم گفتم مرسی برادر😭 گفت بخیز سینه خیز رفتن با اون شرایط برف و سرما و گل واقعا کار سختی بود😢 اما چاره ای نبود باید اطاعت امر میکردم.بیست متری که رفتم دیگه نتونستم ادامه بدم 😢☹️🙄 روی زمین ولو شدم و گفتم نمیتونم والله نمیتونم😭😔😢 حاج احمد ضربه ای به من زد که نفهمیدم از کجا خوردم😱 ظهر دوباره همدیگرو دیدیم گفتم حاج آقا اون چه کاری بود با ما کردی؟؟😒🧐مگر من چه گفتم!! گفت:ما یک رژیم طاغوت با فرهنگش رو از کشور بیرون کردیم .ما خودمون فرهنگ داریم ،زبان داریم شما نباید نشخوار کننده ی کلمات فرانسوی و اجابت باشید.به جای این حرف ها بگو خدا پدرتو بیامرزه☺️☺️ 🚫خواهرم برادرم لطفا از کلمه مرسی،اوکی و.....استفاده نکنید😎 @emamzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفاقت امام زمان عج با پیرمرد پینه دوز 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
🌿🌸🌿 🌸🌿 🌿 #مهدویت_و_رسانه ٣٧ ⭕️ رسانه های غرب منجی شیعه را چگونه نشان می دهد؟ 🔹 فیلم "X_Men APocaly
🌼🌾🌼 🌾🌼 🌼 ٣٨ ⭕️ رسانه های غرب منجی شیعه را چگونه نشان می دهند؟ 🔹 در ادامه نقد فیلم ایکس_من آخرالزمان، به بیان توضیحاتی در مورد منجیان دروغین فیلم، یعنی «جهش یافتگان» که در حقیقت جنیان هستند، می‌پردازیم. می‌توان گفت این فیلم جزء معدود فیلم هایی است که این طور واضح، جنیان را به عنوان منجی انسان و جهان معرفی می‌کند. 🔸 استفاده از تکنولوژی روز، برای ارتباط آسان تر این موجودات و تسلط آنها بر ذهن و جهان انسانها از جمله اشارات پر تکرار فیلم است. آبی بودنِ قابل کنترل، قدرت تغییر چهره، غیب شدن، پیدا کردن اشیاء و انسانها در نقاط مختلف، دیده نشدن توسط انسانها، ذهن خوانی، جابجایی اجسام و افراد، تسلط بر مغناطیس و ارتباط با فلز و سرعت بسیار بالا از جمله ویژگی‌های جهش یافتگان است که در آیات قرآن هم به برخی اشاره شده است. 🔹 در این فیلم «جهش یافتگان» موجوداتی با قدرت‌های خارق العاده، اما صلح طلب اند که در میان انسانها زندگی و به آنها کمک می‌کنند، اما همچنان مورد بی‌مهری هستند و تلاش و آرزو دارند تا انسانها به این آگاهی برسند که زندگی مسالمت آمیز (جنیان و انسانها) لازم و به نفع انسان‌هاست؛ چنانکه در پایان این فیلم هم، این اتحاد و کمک جهش یافتگان است که باعث نجات جهان و انسان‌ها می‌شود. 🔺 نکات قابل تامل این فیلم بسیار بیشتر از این اشارات است؛ برای آگاهی بیشتر می‌توانید به سخنرانی استاد (روایت عهد ۵۳) در مورد نقد این فیلم مراجعه کنید. 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman