eitaa logo
🥀 امام زمان (عج) 🥀
10.9هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
6.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین نفری که با شد زینب اولین نفر از خانواده‌اش بود که با حجاب شد. اولین نفر بود که چادر رو انتخاب کرد و همین چادرش باعث کینه‌ی دشمن شد؛ منافقین تو یه کوچه‌ بعد از نماز مغرب و عشا آنقدر گره‌ی رو سریش رو کشیدند تا به رسید در حالیکه فقط ۱۴ سال سن داشت. هشتم خردادماه سالروز تولد گرامی باد🌹 🆔 @EmamZaman
Moghadam.Moslemie.900814.4.mp3
4.05M
🎧 ڪوفہ نیا، ڪـه مردمش وفا ندارن.... خدا میدونہ دروغہ وعده هاشون... گلاتو له میڪـنن اینجا زیرپاشون.....😭 🎤 🆔 @EmamZaman
🏵✨ ✨ ✨ ✨ 🌿 مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟ پدر گفت: پسرم! سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور. پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند. 💭 پدر گفت: امتحان کن پسرم. پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند. پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد. پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم. پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...! 💭 پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است. پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد. 👈 دنیا و کارهای آن، قلبت را ازسیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛خواندن قرآن همچون دریاسینه ات را پاک میکند، حتی اگر معنی آنرا ندانی...!! 👉 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
چگونه عبادت کنم_39.mp3
13.1M
۳۹ کمی عبادت از کسیکه، برای کسب معرفت‌الله (شناخت خدا) تلاش جدی و خالصانه می‌کند ؛ بسیار ارزشمندتر و اثرگذارتر از عبادت کسی‌ است، که فقط بدنش را در عبادت به زحمت انداخته، و فکر و قلب خویش را رها می‌کند. 🔉 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
#منجی_در_ادیان #امام‌زمان‌عج‌در‌ادیان‌و‌مذاهب‌مختلف🗞#منجی_خواهی_در_کلام_اشعیا 🔸اشعیا ۷۰۰ سال قبل ا
🗞 🔸 دانیالِ پیامبر، قوم یهود را در اوج سختی "امیدوار" کرد. کتاب دانیال، کتابی رمزگونه است که در آن دانیال رؤیاهای عجیب می بیند که تعبیر آنها را جبرئیل برعهده دارد و خلاصه اش این است: 🔹«ملکوتِ خداوند عادلانه و جاودان خواهد بود... آینده ی جهان به دست پسر انسان و حکومت الهی اداره خواهد شد و حکومتش ابدی است.» ۱ [منظور از پسر انسان در عهد قدیم کنایه از ماشیَح و در عهد جدید اشاره به دوباره بازگشتن عیسی است] 🔺 دانیال، تفکر موعود را با زبانی رمزگونه بیان میکرد. پس از دانیال، پیامبری به نام «ملاکی» آمد که او نیز در جهانی سازی این تفکرِ موعودخواهی تاثیرگذار بود. 📚 ۱- دانیال، باب۸، آیات۱۳-۱ و ب۸، آ۱۵ 🌼السَّلام عَلی المَهدی🌼 @EMAMZAMAN
🌼🌤🌼 🌤🌼 🌼 امشب شب جمعه است نمیدانم کمیل را کجا میخوانی! نجف،کربلا،شاید هم در تاریکی بقیع. 🌹آقای من... 🔘امشب کمیل را هر کجا خواندی به این فراز از دعا که رسیدی یاد من هم کن: اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء... 🌹آری آقای خوبم... ⚡️کاش گناهانم می گذاشت دعاهایم از سقف دهانم بالاتر روند تا آسمانها ..... و به اجابت برسند که زیاد دعا کرده ام... 🌹آری آقای خوبم.. ⛔️زندانی شده ام.زندانی نفس، زندانی گناهانم ،زندانی دنیا...... و من را بگو که می خواهم یارت باشم... 🌹آقای خوبم... ✨کمیل خواندی یادمان کن امشب.. 🌷اللهم عجل لولیک الفرج بحق ام المصائب،حضرت زینب کبری سلام الله علیها...🌷 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🌸❣ 🍃 من زنده ام به عشق تو یا صاحب الزمان🌙 🌺السَّلامُ عَلی المَهدی🌺 🆔 @EmamZaman 🌸❣
💕 پیامبرگرامی اسلام (ص)فرمودند: 🌸افضلُ اَعمالٍ اُمّتی اِنتظارُ الفَرَج 🌸افضل اعمال امت من انتظار فَرَج و ظهور امام زمان علیه‌السلام است. 📚(الشِّهاب فی‌الحِکَم و الآداب، ص ١٦) 🌺السَّلامُ عَلی المَهدی🌺 🆔 @EmamZaman
خوی نیک😊 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
#معرفی_کتب_مهدوی ۱۲📚 ‍⭕️ کتاب "حکومت جهانی مهدی"📗 🔹 این کتاب، اثر حضرت آیت الله مکارم شیرازی است.
۱۳ ‍⭕️ کتاب ”صحیفه مهدیّه“ 🔹 این کتاب نوشته سیّدمرتضی مجتهدی و ترجمه محمّدحسین رحیمیان مجموعه ای است از نمازها و ادعیه و زیارت هایی که از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الزمان به دست ما رسیده و یا در مورد حضرت بقیه الله نقل شده است. دارای ۱۲ باب و بیش از ۴۵۰ نماز، دعا، زیارات و… میباشد. 🔸 موضوعات مطروحه در کتاب عبارتند از: باب اوّل: نمازها شامل ۱۷ نماز. باب دوم: ادعیّه‌ی قنوت شامل ۱۲ دعا. باب سوم: ادعیّه‌ی تعقیب نمازها شامل ۱۷ دعا. باب چهارم: ادعیّه‌ی ایّام هفته شامل ۱۲ دعا. باب پنجم: ادعیّه‌ی هر ماه شامل ۱۶ دعا. باب ششم: ادعیّه‌ی هر روزه شامل حدود ۴۰ دعا. باب هفتم: توسّلات شامل ۹ توسّل. باب هشتم: عریضه‌ها شامل ۳ عریضه. باب نهم: استخاره‌ها شامل ۸ استخاره. باب دهم: ادعیّه‌ای که به نقل از حضرت مهدی رسیده است شامل ۸ دعا. باب یازدهم: زیارات شامل ۱۷ زیارت. باب دوازدهم: زیارات و ادعیّه‌ای که مربوط به وُکلا و اصحاب آن حضرت است. 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
02.Baqara.010.mp3
1.03M
(آیه۱۰) استاد محسن قرائتی🔉 🆔 @EmamZaman
هرشب در پایان شب دست بر سینه گذاشته و به زیارت آقا (ع) می رویم : 🌹اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ 🌹 وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌹 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ🌹 وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌹 وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌹 آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤 💕 همانا برترین کارها، کار برای امام زمان است💕 💚@EmamZaman
🌒✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨ 🌙 امام باقر(علیه السّلام) فرمودند: شب شیطانی دارد به نام «زهاء» (یا رها)به معنی فخر و تکبر (لسان العرب). وقتی بنده ­ای بیدار می­شود و تصمیم دارد نماز شب بخواند به او می­گوید: هنوز وقت نماز نشده، برای مرتبه دوم بیدار می­شود، باز می­گوید وقت باقی است و به همین صورت او را به خوابیدن تشویق می­کند تا اذان شود. 📘 نماز شب،تجهد (خسروی)، ص۴۱ 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 صفحـہ۴۵۰ سـوره صافات 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
94034.mp3
9.71M
ای خورشید پنهان در پس ابرهای غیبت پس کی می آیی؟! 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
4_1061547187780976652.mp3
25.23M
صوت عاشقانه ترین ترانه های دنیا به پای دعای ندبه نمی رسد حتما ندبه خواندن را امتحان کنید حتی با معنی فارسی.. 🎤 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
❤️ بی تو بی معناست مهدی جان بیا دل درون سینه ام تنهاست مهدی جان بیا در فراقت می چکد اشک روان ازدیده ام حال و روز خلوتم غوغاست مهدی جان بیا بی وجود تو ندارد کل هستی رنگ و بو این جهان با بودنت زیباست مهدی جان بیا 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🆔 @EmamZaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دامن کشان رفتی....😢 🍃دلنشـین شـدیـدا👆 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
#منجی_در_ادیان #امام‌زمان‌عج‌در‌ادیان‌و‌مذاهب‌مختلف🗞 #منجی_خواهی_دانیال 🔸 دانیالِ پیامبر، قوم یهو
🗞 🔸 شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان در تاریخ یهود، موج میزند. از روزگاران باستان تا عصر حاضر، صدها نفر ادعا کرده اند که مسیحا هستند! که چند صباحی ساده دلان بنی اسرائیل، مجذوب شده اند! مثلا: 🔺 چند قرن پس از میلاد، فردی به نام «موسی» در جزیرهٔ کِرت می زیست که خود را ماشیح معرفی کرد و همه ی جوامع یهودیِ جزیره، فریب او را خوردند! 🔺 شبتای صِبی (Sabbtae zebi) یکی از نامدارترین مسیحای دروغین - متوفای ۱۶۷۶ میلادی - فرقه ی نوظهور «دونمه» در ترکیه، یادگاری اوست! 🔹 استقبال شدید از مدعی، پیام مهمی دارد و آن اینکه مردم، درباره منجی زیاد شنیده بودند. جهان درانتظار ظهورست اما موعود کیست؟ 📚 انتظار مسیحا در آئین یهود، کرینستون، ص۵۳-۷۶ 🌼السَّلام عَلی المَهدی🌼 @EMAMZAMAN
کتاب بر اساس خاطرات شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر شهید به قلم : محمدرسول ملاحسنی تولید رادیو نمایش در ۲۸ قسمت 🆔 @EmamZaman
part01.mp3
3.51M
کتاب "عاشقانه ترین کتاب شهدای مدافع حرم" این نمایشنامه دی ماه ۱۳۹۸ از رادیو سراسری نمایش پخش گردیده است. 👈کتاب توصیه شده رهبر انقلاب 8⃣2⃣ قسمت کامل تقدیم گردید. 🆔 @EmamZaman
.....👆👆 1 .نـیت بـــکن ..... پــیامــبـــرمــی فـرمــاینـد: اعـمــال در گـرونـیت هاســــت 📕(وسائل الشیعه، ج ۱، صص ۳۴ ـ ۳۵) 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman
🥀 امام زمان (عج) 🥀
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_چهارم 💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دید
✍️ 💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، بریده حیدر را می‌دیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین می‌کشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد می‌کرد :«برو اون پشت! زود باش!» دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار از دستم رفته و نمی‌فهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمی‌توانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکه‌ها! نمی‌خوام تو رو با این بی‌پدرها تقسیم کنم!» 💠 قدم‌هایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار می‌لرزید، همهمه‌ای را از بیرون خانه می‌شنیدم و از حرف تقسیم غنائم می‌فهمیدم به خانه نزدیک می‌شوند و عدنان این دختر زیبای را تنها برای خود می‌خواهد. نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمی‌داد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلوله‌ای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه می‌کرد تا پنهان شوم. 💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار می‌کردم که بدن لرزانم را روی زمین می‌کشیدم تا پشت بشکه‌ها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم. ساکم هنوز کنار دیوار مانده و می‌ترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین می‌شد، فقط این نارنجک می‌توانست نجاتم دهد. 💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفس‌های را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه می‌آمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن می‌رسن، باید عقب بکشیم!» انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکه‌ها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی دستش بود. عدنان اسلحه‌اش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش می‌کرد تا او را هم با خود ببرند. 💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی به‌قدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط می‌خواست جان را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای از خدا می‌خواستم نجاتم دهد. در دلم دامن (سلام‌الله‌علیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس می‌لرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد. 💠 عدنان مثل حیوانی زوزه می‌کشید، دست و پا می‌زد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس می‌تپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگ‌هایم نبود. موی عدنان در چنگ هم‌پیاله‌اش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند. 💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بی‌سر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشک‌شان زده و حس می‌کردم بشکه‌ها از تکان‌های بدنم به لرزه افتاده‌اند. رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را می‌زد. جرأت نمی‌کردم از پشت این بشکه‌ها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجه‌ام سقف این سیاهچال را شکافت. 💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر می‌زد و پس از هشتاد روز دیگر از چشمانم به جای اشک، خون می‌بارید. می‌دانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمی‌ترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر برایم ارزش نداشت. موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا می‌فهمیدم نزدیک ظهر شده و می‌ترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر داعشی شوم. 💠 پشت بشکه‌ها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد می‌شد و عطش با اشکم فروکش نمی‌کرد که هر لحظه تشنه‌تر می‌شدم. شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و این‌ها باید قسمت حیدرم می‌شد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمی‌رفت و فقط از درد دلتنگی زار می‌زدم... نویسنده: 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🆔 @EmamZaman