eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
••• گفٺند گمنامہ ، ‌ +‌ پلاڪ هم نداشٺ💔 ، •• اصلا هیچ نشونہ ايے نداشٺ ؛ ‌ + امیدوار بودم روے زیر پیرهنیش • اسمش رو نوشٺہ باشہ🖤 ‌ نوشٺہ بود: ‌ |‌ اگر براے خداسٺ،بگذار بمانم | @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
شهید‌قاسم‌سلیمانے؛ لذٺ‌دنیا‌بہ‌بندگے‌کردݩ‌ و‌لذت‌‌بندگے با‌شهادت‌کامل‌مےشود…🕊️ @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
رفیقش گفت: حسین! تو که پاسدار نیستی نمیترسے بعد از شهادتت فراموش بشی؟! گفت: وصیت کردم روی قبرم بنویسند کارگر 🌿 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
یک روز در وضعیتی دیدمش که خیلی تعجب کردم. دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت وقتی کار تحویل تمام شد .جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم: آقا ابرام برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه کار شما!نگاهی به من کرد و گفت:کار که عیب نیست،بیکاری عیبه،این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم.جلوی غرورم رو می گیره! گفتم :اگه کسی شما رو اینطوری ببینه خوب نیست! شما ورزشکاری و.........خیلی ها می شناسنت. ابراهیم خندید و گفت: ای بابا ، همیشه کاری کن که، اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم! @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
دلم رفاقتی می‌خواهد؛ که برایم سربند یا زهرا ببندد.. که دلم را حسینی کند.. که خاکی باشد✋🏻 دلم رفاقتی می‌خواهد؛ که شهیدم کند.. (:♥️ @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
🍂شهید شدن دل می خواهد! دلی که آنقدر قوی باشد و بتواند بریده شود💕 ازهمه تعلقات 🍂دلی که آرام، له شود زیر پایت به وقت بریدن و رفتن🚶‍♂ و شـهدا "دلـ♥️ـدارِ بـی دل‌" بودند... @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
داشت روی زمین چیزی می‌نوشت؛ رفتند جلو دیدند، چندین‌ متر‌،بارها نوشته _«حسیـن»_ طوری‌ ڪه‌ انگشتش‌ زخم‌ شده... پرسیدند: حاجی‌چکار می‌کنی گفت: ″چون‌ میسرنیست‌ من‌ را کام‌او 👈🏻عشق‌بازی‌ می‌کنم‌ با نام‌ او"...❤️🌿 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
می گفت: توی گودال شهید پیدا کردیم هرچه خاک بیرون میریخت باز بر‌میگشت..! اذان شد گفتیم بریم فردا برگردیم شب خواب جوانی را دیدم که گفت : دوست دارم گمنام بمانم بیل را بردار و برو🕊(: @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
بهش گفتم راضی‌ام شهیـد بشی ولی الان نه؛ تو هنــوز جوونی! تو جــواب بهم گفت: لذتی که علی اکبر از شهــادت برد حبیــب ابن مظاهر نبرد. راوے: همسر شهید🌱 _شهیدمحمدحسین‌محمدخانی❤️✨ @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
🌿شهادت... اجر‌کسانی‌است‌که‌در‌زندگی‌خود‌مدام‌ در‌حآل‌درگیری‌با‌نفسند‌و‌زمانی‌که‌ سرکش‌خود‌را‌آرام‌نمودند،‌ خداوند‌به‌مزد‌این‌جهاد‌اکبـر‌،‌شهادت‌را‌ روزی‌آن‌ها‌خواهد‌کرد‌.🕊️❤️ @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
سوریہ‌‌بودوخیلۍ‌دلتنگش‌بودم.. بهش‌گفتم: کاش‌کاری‌کنۍ‌کہ‌‌فقط‌ یکۍدوروزبرگردۍ..💔 باخنده‌گفت: دارم‌میام‌پیشت‌خانم✋🏽 گفتم: ولـےمن‌دارم‌جدۍ‌میگم..😩 گفت: منم‌جد‌ۍ‌گفتم! دارم‌میام ‌پیشت‌خانم!💞حالا‌یا‌باپاۍخودم‌‌ یا‌رو‌ۍدست‌مردم! :)) . حرفش‌درست‌بود، روی‌دست‌مردم‌اومد..💔🕊️ @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿دلنوشته ی دختر شـــــهید با پدر قهرمانش....😔 روز خداحافظی با تـو عهد بستم ڪه چنان باشم ڪه بگویند..💔 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
|زێݕا زنڊڱێ ڪنێݦ|‌⇩ °•|ڪھ زێبا ݕࢪێݦ ‌‌|‌‌•° ݦݜڪݪ ݦا اێن ھسٺ ڪھ ڣقط نڱاہ ݦێ ڪنێݦ ڪہ ڣݪان ڪس ݜہێد ݜد نڱاہ نݦێ ڪنێݦ ڪہ اۅݪ ݜہێدانہ زنڊڱێ ڪࢪڊ.... @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
وتا‌ابد‌بہ‌آنانکہ..🙂 پلاکشان‌را‌🌱 از‌گردن‌خویش‌درآوردنـد..🥺 تا‌مانند‌مادرشان‌✨ گمنـام‌و‌بۍ‌مزار‌بمانند‌🥀.. مدیونیـم..:)💔 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
می‌گفت : من‌دوست‌دارم‌وقتی‌شهادت‌بیاددنبالم‌‌کہ شهادتم‌بیشترازموندنم‌برابقیہ‌اثرداشتہ‌باشہ… اونجابودکہ‌فهمیدم ، بعضیاهستن‌تومرگ‌‌وزندگیشون ؛ دنبال‌ِعاقبت‌بہ‌خیری‌بقیہ‌هستن ! حتی‌وقتی‌دیگہ‌تواین‌دنیاِفانی‌نیستن ... 🥀💔 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
. مواظب‌باشیدڪہ‌ . در‌صحنہ‌ےامتحان‌الهےمردود‌نشوید . و‌شرمسار‌در‌قیامت‌نباشید . ڪہ‌پاسخ‌ندهید‌چرا‌مقدمہ‌ے . ظهور‌ولے‌و‌حجت‌خدا‌را‌فراهم‌نڪردید؟ ♥️ @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
_عروسی دوستش بود رفته بود تو مزار عکس گرفته بود آورد به ما نشون داد گفتم چرا دوستت میخواد عروسی کنه چرا تو مزار رفته عکس گرفته 🌿 + دوستم گفته میخواد عروسی کنه باید فکر مردن هم باشه ..♥️🌤 و چه زیبا تقدیری داشتی تو ..🌱♥️ 🌼 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
اگہ یه روز خواستے تعریفے براۍ شهید پیدا کنے.. بگو شهیــد یعنے بارانـ ‌ حُسْنِ باران این است کہ⇣ زمینے ست ولے آسمانے شده است و به امدادِ زمین مےآید... :) ‌‌‌ @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
💠از همان کودکی، لباس‌های اضافی رو بر می‌داشت و به عشایر می‌داد. می‌گفت: مادر، شما که بیش از دوتا چادر نیاز نداری، یکی برای داخلِ خانه، یکی هم برای بیرون؛ مابقی‌اش رو ببخش... نیمی از هفته درس می‌خواند، نیمی رو کار می‌کرد، درآمدش رو هم صرفِ کارهای خیر و خداپسند می‌کرد... @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
وقتے مےاومد خونہ،دیگه نمے ذاشت من کار کنم. زهرا رو مےذاشت رو پاهاش‌و با دست بہ پسرمون غذا میداد. مےگفتم : یکے از بچہ ها رو بده بہ من. با مهربونے مےگفت : نہ شما از صبح تا حالا بہ اندازه کافے زحمت کشیدی:) مهمون هم کہ میامد پذیرایے با خودش بود دوستاش بہ شوخے مےگفتن : مهندس کہ نباید تو خونه کار کنہ! مےگفت: من کہ از حضرت‌علے{ع} بالاتر نیستم مگہ بہ حضرت‌زهرا{س} کمك نمے کردند؟!♥️ 🕊️ @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄
گُـفت‌دوسِـت‌دآرَم‌شَـھیدبِـشَم..! گُـفتَـم:شَـھیدخـودَش‌رآ‌ لآیِـق‌مـی‌ڪُنَد،فَـقَط‌طَـلَب‌نِمـی‌ڪُنَد..!🖐🏻 @EmamZaman ┄┅═✧❁✧═┅┄