eitaa logo
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
10.9هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
📞پاسخگویی: @Majnonehosain 💞مهدیاران: @emamzaman_12 🌷عطرشهدا: @atre_shohada 📱اینستاگرام: Www.instagram.com/emamzaman.12 👥گروه: https://eitaa.com/joinchat/2504065134Cf1f1d7366b 💕گروه‌مهرمهدوی: @mehr_mahdavi12
مشاهده در ایتا
دانلود
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#رمان_مردی_در_آینه📝 💟 #قسمت_صد_چهار 🎀تنوره درد يه حس غم عجيبي وجودم رو پر کرده بود ... دلم مي خ
📝 💟 🎀ازدحام يک مسير مستقيم چشم هام رو بستم ... حتي نفس کشيدن آرام و عميق، آرامم نمي کرد ... ثانيه ها يکي پس از ديگري به دقيقه تبديل مي شد ... و من هنوز توي همون نقطه ايستاده بودم و غرق خشم به ماه و بيرون نگاه مي کردم ... حرف هايي که توي سرم مي پيچيد لحظه اي رهام نمي کرد ... ـ چطور بهش اعتماد کردي؟ ... چطور به يه مسلمان اعتماد کردي؟ ... همه چيزشون ... بي اختيار چند قطره اشک از چشم هام فرو ريخت ... درد داشتم ... درد سنگين و سختي بود ... سخت تر از قدرت تحملم ... تمام وجود و باوري که داشت روي ويرانه هاي زندگي من شکل مي گرفت؛ نابود شده بود ... اما در ميان اين منجلاب، باز هم دلم جاي ديگه بود ... از در هتل خارج شدم و رفتم سمت ماشين مرتضي ... هنوز پاي ماشين منتظرم بودن ... انتظاري در عين ناباوري بود ... خودم هم باور نمي کردم داشتم دوباره با اونها هم مسير مي شدم ... ماشين به راه افتاد ... در ميان سکوت عميقي که فقط صداي نورا اون رو مي شکست ... و من، نگاهم رو از همه گرفته بودم ... حتي از مرتضي که کنار من و پشت فرمان نشسته بود ... از پنجره به ازدحام آدم هايي خيره شده بودم که توي خيابون مي چرخيدن ... و بين ماشين ها شربت و کيک پخش مي کردن ... يکي شون اومد سمت ما ... نهايتا بيست و سه، چهار ساله ... از طرفي که من نشسته بودم ... مرتضي شيشه رو پايين داد و اون سيني رو گرفت سمتم ... به فارسي چند کلمه گفت و مرتضي نيم خيز شد و توي سيني ليوان هاي شربت رو برداشت ... 3 تا عقب ... يکي براي خودش ... و نگاهي به من کرد ... من درست کنار سيني شربت نشسته بودم و بهش نگاه مي کردم ... اون جوان دوباره چيزي گفت و مرتضي در جوابش چند کلمه اي ... و نگاهش برگشت روي من ... ـ برنمي داري؟ ... من توي عيد اونها سهمي نداشتم که از شيريني و شربت سهمي داشته باشم ... سري به جواب رد تکان دادم و باز چند کلمه اي بين اونها رد و بدل شد ... و اون جوان از ماشين ما دور شد ... مرتضي همين طور که دوباره داشت کمربند ايمنيش رو مي بست از توي آينه وسط نگاهي به عقب کرد ... ـ اين برادري که شربت تعارف کرد ... وقتي فهميد شما تازه مسلمان هستيد و از کشور ديگه اي زيارت تشريف آورديد ... التماس دعا داشت ... گفت امشب حتما يادش کنيد ... سکوت شکست ... دنيل و بئاتريس در جواب احساس اون جوان، واکنش نشان مي دادن ... و من هنوز ساکت بودم ... هر چه جلوتر مي رفتيم ترافيک و ازدحام جمعيت بيشتر مي شد ... مرتضي راست مي گفت ... وقتي از اون فاصله، جمعيت اينقدر عظيم بود ... اگر به جمکران مي رسيديم چقدر مي شد؟ ... ديگه ماشين رسما توي ترافيک گير کرده بود ... مرتضي با خنده نگاهي به عقب انداخت ... ـ فکر کنم ديگه از اينجا به بعد رو بايد يه گوشه ماشين رو پارک کنيم و زودتر پياده روي مون رو شروع کنيم ... فقط اين کوچولوي ما اين وقت شب اذيت نميشه؟ ... هر چند، هر وقت خسته شد مي تونيم نوبتي بغلش کنيم ... و زير چشمي به من نگاه کرد ... مي دونستم اون نگاه به خاطر قول بغل کردن نوبتي نورا نبود ... و منظور اون جمله فقط داوطلب شدن خودش بود ... اما ترجيح مي دادم مفهوم اون نگاه ها چيز ديگه اي باشه ... مثلا اينکه من اولين نفري باشم که داوطلب بشه ... يا هر چيزي غير از مفهوم اصلي ... مفهومي که تمام اون اتفاقات رو مي آورد جلوي چشم هام ... ماشين رو پارک کرديم و همراه اون جمعيت عظيم راه افتاديم ... جمعيتي که هر جلوتر مي رفتيم بيشتر مي شد و من کلافه تر ... با هر قدم دوباره اون اشتياق، هيجان و کشش درون قلبم مثل فانوس دريايي در يک شب تاريک ... روشن و خاموش مي شد و به اطراف مي چرخيد ... از جايي به بعد ديگه مي تونستم سنگين شدن نفس ها و مور مور شدن انگشت هام رو هم حس کنم ... دست کردم توي جيبم و از دفترچه جيبيم يه تيکه کاغذ کندم ... گرفتم سمت مرتضي ... ـ آدرس هتل رو به فارسي روي اين کاغذ بنويس ... با حالت خاصي بهم زل زد ... ـ برمي گردي؟ ... نمي تونستم حرفي رو که توي دلم بود بزنم ... چيزي که بين اون همه درد، آزارم مي داد ... اميد بود ... اميدي که داشت من رو به سمت جمکران مي کشيد ... اميدي که به زبان آوردنش، شايد احمقانه ترين کاري بود که در تمام عمرم ... براي تحقير بيشتر خودم مي تونستم انجام بدم ... ساعت از 1 صبح گذشته بود ... و ما هنوز فاصله زيادي داشتيم ... فاصله اي که در اين مدت کوتاه تمام نمي شد ... و هنوز توي اون شلوغي گير کرده بوديم ... ازدحام يک مسير مستقيم ... ... ✍نویسنده: 🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴 @emamzaman 🍃 🌸 🎉🌺🍃
🌘🌟🌘📿 🌟🌒📿 🌒📿 📿 📿 ✍مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی ✨از تهجد و نماز شب،غفلت نکن و تقوا و پرهیز را پیشه خود ساز.✨ ❤️📿🧡📿💛📿💚📿💙📿💜 سـلام دوسٺان شب زنـده دار ☺️ اگر میخواهید زمان خواندن نماز شب،نحوه خواندن نماز شب،نماز شب مخٺصر و ساده را یاد بگیرین لطفا روی هشتڪ هاے پایین بزنید تا به راحٺی بٺونید مطلب مورد نظر را از ٺوی ڪانال پـیدا ڪنید👇👇👇 ✔️ 👌 هـمچنین اگر دنبال مطالب بیشٺر در مورد نماز شب هسٺین روی بزنید تا راحت بٺونید از ٺوے مطالب ڪانال پـیدا ڪنید. ❤️📿🧡📿💛📿💙📿💜📿💖 🥰 شه☺️ 🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴 @emamzaman
9️⃣9️⃣ بعضی از مردم، وظایف شرعی‌شون رو با کوچک‌ترین بهانه‌ای کنار می‌ذارن. 🔸 چون خدا حاجتم رو نداد، نماز نمی‌خونم! 🔸 چون فلان پیش‌نماز گرفتاری‌م رو برطرف نکرد، دیگه پشتش نماز نمی‌خونم! 🔸 چون نتونستم غسل کنم، نماز نخوندم! 🔸 چون خجالت کشیدم، غسل واجب رو ترک کردم! 🔸 چون درس یا امتحان داشتم، روزه نگرفتم! 🔸چون کارت دعوت داده بودن، به مجلس گناه رفتم! 🔸 چون همسرم خواسته، این‌طوری لباس می‌پوشم! 🔸 چون توی محیط کار حقوق کافی نمی‌دن، سوءاستفاده و کم‌کاری می‌کنم! 🔸 چون از بعضی مذهبی‌ها بدرفتاری دیدم، مذهب رو کنار گذاشتم! 🔸 چون زندگی‌م تأمین نمی‌شد، به دنبال مال حرام (ربا، رشوه، کم‌فروشی) رفتم! 🔸 و... 📛 در حالی که اینا هیچ کدوم قابل‌قبول نیست. 👌 برو خجالت بکش، آدم مؤمن از این حرف‌ها نمی‌زنه.
s.mp3
6.27M
#طرح_موبایل_حسینی📱 #زمینه-اربعین 🌴دوباره نیت کن 🌴بیا باز دوباره تو این راه 🎤 #میثم مطیعی 👌فوق زیبا @emamzaman
🇵🇸 امام زمان (عج) 🇮🇷
#چله_ترک_گناه(چهل پله تا خدا)😍 #هفت_قدم_مانده (۸ روز تا اربعین)⏳ ‼️تاکی میخوای توبه بشکنی؟؟ گناه
655005496.mp3
4.61M
(چهل پله تا خدا)😍 (۷ روز،تا اربعین)⏳ 🔥🔥 📛تمام گناهان صغیره و کبیره همش منکرن همش زشتن خدا باکسی هم شوخی ندارد اما این لایه ی اول و ظاهر گناهانه هنوز.غیبت و تهمت و دروغ و...همه اینها این ظواهر گناهانه اما گناهان یه باطن دیگه هم دارن که اون لایه باطنی صفات زشت آدمه.مثلا از حسد گناه هان زیادی بلند میشه...📛 🎤 🌤اَلسَّلامُ عَلَیْکــَ یٰاصٰاحِبــَ الْاَمْرْ🌤 @emamzaman
(چهل پله تا خدا)😍 (۷ روز تا اربعین)⏳ 🔥 🔥 ❓آیا می توان بدون رضایت گرفتن از فرد غیبت شونده توبه کرد؟ ✔️ : با توجه به این که غیـ🔥ـبت از حق الناس است، بنابر این در مرحله اول باید از غیبت شونده رضایت گرفت، آن گاه به درگاه الهی از این گناه توبه کرد. اما اگر رضایت گرفتن از غیبت شونده به هر دلیلی ممکن نباشد و یا این که گفتن به او موجب مفسده ای مهم تر می شود(مثل ناراحت شدن غیبت شونده) و ... که در این صورت با توجه به روایات معصومان (ع) باید برای او استغفار نمود و این کفاره غیبت او است.  💫در این باره به دو روایت اشاره می کنیم: 🌺امام صادق (ع) می فرماید از پیامبر (ص) پرسیده شد: کفاره غیبت چیست؟ حضرت فرمود: هر وقت یادت آمد، برای او از خداوند طلب آمرزش کن.  📘اصول کافی جلد ۲ 🌸امام صادق (ع) در روایت دیگر می فرماید: اگر غیبت کردى و خبرش به غیبت شده رسید، پس راهى نمی ماند جز حلالیت خواستن از او، امّا اگر خبرش به او نرسیده، از خداوند برایش طلب آمرزش کن. 📒مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۷۲، ص۲۴۱ ‌ 🌤اَلسَّلامُ عَلَیْکــَ یٰاصٰاحِبــَ الْاَمْرْ🌤 @emamzaman
📿🎉 🎉 🌸 برای تعجیل در ظهور مولامان🌸 بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم 🍃اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَــ🍃 🌸دعـای سلامتی امـام زمـان(عج)🌸 🍃"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"🍃 🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴 🆔@emamzaman
❗️يك قدم عقب بنشينيد، ظالم جلو می‌آيد 🌹امام خمینی: هرچه بيشتر ما خضوع بكنيم براى ظالم، ظالم بيشتر فشار می‌آورد. وقتى كه مهيا بشويم براى جلوگيرى از ظالم، ظالم عقب می‌نشيند. هرچه زيادتر فشار بياوريد، او عقب‌تر می‌نشيند. يك قدم شما كه عقب بنشينيد، او جلو می‌آيد. يك قدم شما جلو برويد، او عقب می‌رود. اين سنت الهى است، و مطلبى بود كه با تجربه، خودِ شما ثابت كرديد. 📗صحیفه امام؛ ج۱۰ص۱۳۱ /قم۴ مهر۱۳۵۸/کیهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان یک دکترای تغذیه در مورد نمک دریا (نه یک پزشک عمومی): همه باید از نمک یددار تصفیه شده دوری کنیم وحتی در طول سال یک قاشق از آن مصرف نکنیم زیرا بسیار مضر است. شکر سفید نیز هنگامی که آن را از نیشکر می گیرند در ابتدا محصولی سالم است اما هنگامی که مواد مفید آن را جدا می کنند تبدیل به ماده شیمیایی بی خاصیت پر از ضرر می شود نمک هم همین طور است. اما نمک طبیعی(نمک دریا) شامل ۸۰ درصد سدیم کلراید می باشد و ۲۰ درصد باقی مواد معدنی هستند که بسیار برای بدن لازم وضروری می باشد.حتی کسانی که فشار خون بالایی دارند می توانند از نمک طبیعی(دریا) استفاده کنند. دلیل اینکه نمک دریا مفید است بخاطر این است که میلیون ها سال بارش، سبب شده تمام مواد معدنی در اثر بارش برف وباران به سمت دریا ها ودریاچه ها هدایت شوند و محصولات دریایی همانند نمک دریا به مقدار زیادی دارای مواد معدنی، ویتامین ها، آنتی اکسیدان ها وآمینو اسید ها هستند. _________ 🌷پیامبر اسلام(ص): ای علی! غذای خود را با نمک آغاز کن، چرا که در نمک درمان هفتاد درد است؛ دیوانگی، خوره، پیسی، گلودرد، دندان‌درد و دل درد، از جمله این دردهاست.(وسائل شیعه ج۲۴ص۴۰۶)
🌼‌آیت الله کشمیری: " طبق آنچه که در روایات است، #افضل_اعمال امت انتظار #فرج است و روی مسئله ی انتظار فرج خیلی تأکید می کردند که شیعه واقعی کسی است که همیشه در انتظار این فرج و گشایش باشد و عبادت واقعی همین است. در فرج هم تبرا هست و هم تولا و محبت و عشق. در #زمان_غیبت اگر شیعه ای باشد که چنین انتظاری در باطن او شکل نگرفته باشد، باید در اعتقاد خودش نسبت به حضرت تردید کند. 📗 کتاب شیدا ص ۱۵۰
Fazilate Ashk.mp3
6.02M
💫 فضیلت اشک بر امام حسین علیه السّلام 🔊 استاد بسیطی