سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان
گريان ز غمت چشم سحر بود حسن جان
از دوست و دشمن به تو پيوسته ستم شد
مظلومي تو ارث پدر بود حسن جان
مادر که زمين خورد تن پاک تو لرزيد
تنها کمکت اشک بصر بود حسن جان
از طعنه و از زخم زبان هاي پياپي
هر دم به دلت زخم دگر بود حسن جان
شد قلب تو مجروح تر از جسم برادر
کز او جگرت سوخته تر بود حسن جان
گر ماه حسين بن علي بود محرم
ماه غم تو ماه صفر بود حسن جان
هر کس به تنش زخم رسد از دم شمشير
زخم تو به تن نه، به جگر بود حسن جان
در کوچه و در مسجد و در خانه مغيره
پيوسته تو را پيش نظر بود حسن جان
در راه حسين بن علي چار فداييت
در کرببلا چار پسر بود حسن جان
"ميثم" که سخن از دل سوزان تو مي گفت
شعرش به دل شيعه شرر بود حسن جان
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
______________________________
ایتا
https://eitaa.com/emamzamana
سروش
http://sapp.ir/emammoud
هدایت شده از امام رضا علیه السلام
دارم قدم قدم به تو نزديك میشوم
شعرم تمام فاصلهها را فرا گرفت
دارم به سمت پنجره فولاد میروم
جايى كه دل شكت و مريضى شفا گرفت
@emamerezaa
🍃🌺 در آستانه جمعه اى ديگر؛
با فرا رسيدنِ اولين بهار از سومين ماهِ قمرى، همـه با هم زمزمه كنيم؛ کوتاه ترین دعا برای بزرگترین آرزو را....
🌹 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
می رود قصه ی ما سویِ
سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد؛
آرام آرام
می نویسم که "شب تار؛
سحر می گردد
یک نفر مانده ازین قوم؛
که برمی گردد"
فرج مولا صلواتــــــ
🍃💕#اَلَّلهُمـّ_عجِّل_لِوَلیِڪ_َالفَرَج🍃💕
👇👇👇👇
@emamzamana
وقتی معتصم در سال ۲۱۸ هجری، حضرت جواد(ع) را دو سال قبل از شهادت ایشان(ع) از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادی(ع) که در آن وقت شش ساله بود، به همراه خانوادهاش در مدینه ماند، پس از آنکه حضرت جواد(ع) به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت (ع)پرس وجو کرد و وقتی شنید پسر بزرگ حضرت جواد(ع)، علی بن محمد(ع) شش سال دارد، گفت :
این خطرناک است، ما باید به فکرش باشیم.
معتصم شخصی را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آنجا کسی را که دشمن اهل بیت(ع) است پیدا کند و این بچه را به دست آن شخص بسپرد، تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.
این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام الجُنَیدی که جزو مخالفترین و دشمنترین مردم با اهل بیت(ع) بود، برای این کار پیدا کرد و به او گفت :
من مأموریت دارم که تو را مربی و مؤدب این بچه کنم، تا نگذاری هیچ کس با او رفت و آمد کند و او را آن طور که ما میخواهیم تربیت کن!
حضرت هادی(ع) هم، همان طور که گفته شد، در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت بود؛ چه کسی میتوانست در مقابل آن مقاومت کند؟
بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدی را دید و از بچهای که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد، الجنیدی گفت :
بچه؟!! این بچه است؟
من یک مسأله از ادب برای او بیان میکنم، او بابهایی از ادب را برای من بیان میکند که من استفاده میکنم!
اینها کجا درس خواندهاند؟
گاهی به او، وقتی میخواهد وارد حجره شود، میگویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو!
میپرسد : چه سورهای بخوانم؟
من به او گفتم : سوره بزرگی، مثلاً سوره آلعمران را بخوان، او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است، اینها عالمند!
حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند، این کودک علیالظاهر کودک است، اما ولی الله است.
《وَ آتَینَاهُ الحُکمَ صَبیّاُ》مریم ۱۲
ارتباط با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد تا اینکه استاد یکی از شیعیان مخلص اهل بیت(ع) شد.
📚منبع :
کتاب انسان ۲۵۰ ساله مقام معظم رهبری ،ص۳۲۴
السلاام علیک یا حجت الله
🍃🌸
💠 #صاحب_الزمان_عج
✨درغربٺ عشق،آشنا را برسان
✨فرزند #علی مرتضی را برسان
✨خشنودے قلب چهارده معصومٺ
✨یارب #فرج امام ما را برسان…
🌷أللَّهمَ؏َـجِّلْ لِولیڪَ ألْفرج🌷
🍃🌸
💠✨ @emamzamana ✨💠