.
#شب_هفتم_محرم
#شور #زمینه #زمزمه
#سبک_مسیر_روضه_باز
صحبت اب می شه گریم می گیره من
حرف رباب می شه گریم می گیره من
شیر خواره می بینم تو بغله مادر
اروم تاخواب می شه گریم می گیره من
شدم از غصه ی تو پیر اصغر
با گلوی تو چه کرد تیر اصغر
یه جوری گلوتو پاره کرده
انگاری که خرده شمشیر اصغر
لالایی اصغر من لالایی
مگه یه شیر خواره چقد می خواد اب که
وقته جواب می شه گریم می گیره من
دست خودم نیست که هر جایی حرفی از
جام شراب می شه گریم می گیره من
نیزه داره لاابالیه مست
سرتو دیدم گرفت توی دست
کنار سر عمو عباست
سر تو به نوک نیزه می بست
لالایی اصغر من لالایی
مادری از بچش که بی خبر باشه
پر اضطراب می شه گریم می گیره من
ببینم مردی رو غمگین و مضطر هست
حالم خراب می شه گریم می گیره من
حرمله به حال من می خنده
شدم از مادرتو شرمنده
دست و پا می زنی و می بینم
سرتو تنها به پوستی بنده
لالایی اصغر من لالایی
#کربلایی_رضا_نصابی
👇
#شب_هشتم_محرم
داغ تو انداخته من و علی از پا
میونه این لشگر نزار من و تنها
افتادی روی خاک با تنی غرق خون
به روی دست من می زنی دست و پا
می کشی روی زمین پا اکبر
می کنی خون دله بابا اکبر
ای عصای وقت پیریه من
از غمت شدکمرم تا اکبر
وای من وای من ای حسین
حرمتم و این قوم نگه نمی دارن
ببین می خندن به اشکای من بابا
چقدر زدن ضربه به فرق تو اکبر
با کینه ی حیدر این ابن ملجم ها
می کشم از بدنت نیزه من
از لای پیروهنت نیزه من
نفست حبس شده توی سینه
می کشم از دهنت نیزه من
وای من وای من ای حسین
هر جایی می بینم از تو نشونی هست
پیکر تو ریخته رو خاک این صحرا
ای غیرتیه من بعد تو می شه باز
پای حرومیان به خیمه ی زن ها
بی تو نطقم از بیان می افته
نبض من از ضربان می افته
تو نباشی طرف خیمه گاه
نگاه خیره سران می افته
رضا نصابی
👇
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
آب آورم عباس دلاورم عباس
ای یاورم عباس می روی از دستم
یک تنه هستی تو همه سپاه من
ای لشگرم عباس می روی از دستم
پیچیده خبر که سر دار افتاد
علم از دست علمدار افتاد
برسه تا کنار عباسش
رو زمین حسین هزار بار افتاد
امون ای وای امون از غربت
دیدم سر تو خرد عمودو افتادی
برابرم عباس می روی از دستم
دیدم رو خاک افتاد دست علمدارت
برادرم عباس می روی از دستم
سر تو تا بین ابرو واشد
کنار پیکر تو بلوا شد
همه از تو می برن یک سهمی
دور تو معرکه ای بر پا شد
امون ای وای امون از غربت
بدونه تو می شه خیلی جسارت ها
به این حرم عباس می روی از دستم
نباشی تو می شه همسفر خولی
که خواهرم عباس می روی از دستم
تو نباشی می ره بین انظار
گذرش می افته توی بازار
تو نباشی زینبم پیر می شه
می بینه بعد تو خیلی ازار
امون ای وای امون از غربت
رضا نصابی
👇
﷽
#زمزمه در #گوشه_شوشتری
#سیاهپوشان
#زنجیر_زنی
#محرم
🕊
عزادارم عزادارم عزادارِ محرمِ تو
الهی شکر که جا دارم دوباره زیرِ پرچمِ تو
عاشقِ ذکـرِ یاحسینم
دلتنگِ بین الحرمینم
اربابِ من حسینِ زهرا (۴)
خوشا شالِ ... عزایم را از دستِ فاطمه بگیرم
الهی این محرم با روضه یِ علقمه بمیرم
نوکـرِ سلطانِ وفایم
سینه زنِ کرب و بلایم
اربابِ من حسینِ زهرا (۴)
هلالِ نو خبر داده رسیده ماهِ ماتم و غم
دو عالـَم بر تو دل داده بانیِ روضه یِ محرم
آقا بخوان روضه یِ غم را
سروده هایِ محتشم را
اربابِ من حسینِ زهرا (۴)
دوباره دل هواییِ... کوچه یِ بین الحرمین است
شبِ جمعه تداعیِ ... ضریحِ شش گوشِ حسین است
عمریِه اهلِ روضه هاتم
دیوونه یِ کرب و بلاتم
اربابِ من حسینِ زهرا (۴)
#زنجیرزنی
👇
.
#مناجات با #امام_حسین قبل شروع زیارت عاشورا و #زمزمه شروع مجلس
بااشک دیده اومدم
اگرچه نوکری بدم
تورابه جان مادرت
مکن ازاین خونه ردم
ازکوچیکی تابه حالا
گدای این خونه منم
تموم دلخوشیم اینه
برای توسینه زنم
حسین من.حسین من/۴/
ضیاء هر دو عین من
عشق تواعتباره من
بانگاهت که وامیشه
هرگره ای زکاره من
اگرتورارهاکنم
بگوکجابرم حسین
نمیشوم نمیشوم
زدرگهت جداحسین
حسین من.حسین من/4/
👇
.
#زنجیر_زنی
#زمزمه
#امام_حسین
#نوحه
#جواد_هاشمی_تربت
چه صحرایی، چه غوغایی
چه خیمهگه، چه قتلگاهی
چه مولایی، چه آقایی
عجب امام کم سپاهی
چهکربلایپربلایی-عجب فضای باصفایی
حسینحسینحسینحسینجان
بگو با ما بگو با ما
حدیث تیغ و تیر و خنجر
زهیرتکو؟ بریرتکو؟
چه شد حبیب و عون و جعفر؟
سلام ما به خیمههایت
به آن ضریح دلربایت
حسینحسینحسینحسینجان
بگو با ما بگو با ما
ز لاله و شقایق و یاس
چه شد اکبر؟ چه شد اصغر؟
کجا فتاده دست عبّاس؟
بگو به ما ز آلهاشم
کجاست حجلهگاه قاسم؟
حسینحسینحسینحسینجان
#شام_غریبان
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
.
#زمزمه
#امام_حسین
#شب_هفتم_محرم
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
«غسل من اشک چشامه
کفنم پیرهن سیامه»
بنویسید روی قبرم
حسین ارباب و آقامه
یاحسین اسم قشنگت
همیشه ذکر لبامه
خاک پات شدن آقاجون
به خدا که از خدامه
آبروم دادی و گفتی
مزد سینه زدنامه
توی دستای ابالفضل
برات کرب و بلامه
چی میشه به من بگی تو
این گدا غلام سیامه
اَشکِ در روضه ی #اصغر
براتِ عفو گنامه
دعا کردن برای مهدی
همیشه رأس دعامه
سیدمجتبی شجاع
...................
اَشکِ در روضه ی #اکبر
براتِ عفو گنامه
...................
اَشکِ در روضه ی #سقا
براتِ عفو گنامه
.
نگیر از من آقا اشک عزاتو
میخوام گریه کنم فقط براتو
بهترین رفیقام هییتی هستن
دوس دارم هییت و سینه زناتو
منی که از بچگیم به عشق تو اسیرم
شب و روز ذکر حسین حسین حسین میگیرم
چه جایی بهتر از جایی که حرفه حسینه
اگه روزی رزق من نشه هییت میمیرم
دل دیوونه... داره میخونه
نوکرتو ببر حرم تا که جوونه
داغ تو به دل ها زده شبیخون
عالم از اسم تومیشه دگرگون
ندیده کسی مانند تو ارباب
حسین ه امیرم خدایا ممنون
رجز عاشقونه انت حسین امیری
شب اول قبرم دست منو میگیری
کسی که با تو باشه همیشه سربلنده
با تو معنا نداره... قیامت سر به زیری
همیشه هر دم... تو قیامت هم
واسه سینه زنات نمی زاری هیچ وقت کم
تو خوابم از حرم خاطره دارم
گریه میکنم با حال نزارم
مثل اون زایری که دستشو داد
اگه جونم بخوای برات میارم
تو شب عشق و مستی... تویی تنها ستاره
دم نعم الامیری.... حالمو جا میاره
به خدا زنده کرده دلای مرده مونو
اثر چایی هاتو.. دم عیسی نداره
می ناب من... تب و تاب من
ذکر قشنگ یاحسین رگ خواب من
شاعر : وحید کردلو
💥سبک: #شور
🎤مداح:کربلایی #سید_رضا_نریمانی
🏴 #امام_حسین
🏴 #محرم #اربعین
منم و هوای تو، هوای قشنگترین دقیقهها
منم و هوای تو، هوای نگاه به گنبد طلا
منم و هوای تو، هوای سینهزدن تو کربلا
منو از خودم بگیر ، خودتو ازم نگیر
بهخدا بدجوری آقا به تو وابسته شدم
دلمو جلا بده، باز یه کربلا بده
بهخدا من از همه غیر خودت خسته شدم
ببین از دوریِ تو، غم مهجوریِ تو
مثِ یک شیشهی سنگخوردهی بشکسته شدم
همهچیم حرم حرم حرم حرم
زندگیم حرم حرم حرم حرم
میبریم حرم حرم حرم حرم
"ای آقام حسینحسین حسینحسین"
منم و ضریح تو، که همیشه توی رؤیای منه
منم و ضریح تو، جایی که قبلهی چشمای منه
منم و ضریح تو، اونکه دستاش توی دستای منه
توو شبای بیکسی، شبای دلواپسی
خودمو لابهلای گریهکنا جا میکنم
تا تلاطم میکنم، خودمو گم میکنم
اما زود خودم رو تو کربلا پیدا میکنم
میشینم مثل گدا، جلو ایوون طلا
میگم حرفای دلم رو با تو نجوا میکنم
آرزوم حرم حرم حرم حرم
گفتگوم حرم حرم حرم حرم
روبهروم حرم حرم حرم حرم
"ای آقام حسین حسین حسین حسین"
منم و نگاه تو، اونی که جدا ز غیرم میکنه
منم و نگاه تو، اونکه عاقبت بهخیرم میکنه
منم و نگاه تو، اونکه آخرش زهیرم میکنه
بذا مبتلات بشم ، تا ابد گدات بشم
عاقبت یه روز گدات رو بیبی زهرا میخره
بذا محضرت باشم، بذا نوکرت باشم
مقام نوکر تو از پادشاهی بهتره
هرکی سینه زد برات، شبیه غلامسیات
موقع جون دادنش سرش رو پای حیدره
نفسام حسین حسین حسین حسین
تپشام حسین حسین حسین حسین
ای آقام حسین حسین حسین حسین
"ای آقام حسین حسین حسین حسین"
.👇
.
.
#سربند_سبک_تسبحات_حضرت_زهرا
#ارباب_من
ارباب من
رهنمای هر دله گمراه
ذکرتو رو میخونم هر گاه
لبیک یا ابی عبدالله
.....
لبیک یا سیدالشهدا
لبیک یا امیره عالمین
لبیک یا شاه کرب وبلا
سیدُ المظلوم ایهاالحسین(ع)
صل الله علیک یا حسین (ع)
.......... .......... ............
.
#شب_هفتم_محرم
#زمینه #حضرت_علی_اصغر
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#ای_شش_ماهه
☑️بند اول
ای شش ماهه
ای علیِ اصغرِ مولا
سلاله ی حضرت (زهرا)
ای زینت به شانه ی سقا
.....
دستان کوچکت مشکل گشاست
ای باب الحوائج عالمین
میوه ی دامان بی بی رباب(س)
آخرین گل ز بستان حسین(ع)
صل الله علیک ابن الحسین (ع)
─┅═ঊঈঊঈ═┅┅═ঊঈঊঈ═┅─
☑️بنددوم
اهل حرم
از تشنگی همه بی تابن
دنبال یه جرعه ی آبن
همه توو خیمه ی ربابن
....
محاله اینجا بارون بباره
داره اصغر جون میده ای خدا
خشکه لبهاش از سوز عطش و
تو تنش نمونده یه ذره نا
صل الله علیک ابن الحسین (ع)
─┅═ঊঈঊঈ═┅┅═ঊঈঊঈ═┅─
☑️بند سوم
روی دستام
پاره شد حنجر تو بابا
از داغت چشام شده دریا
میخندن به اشک من اعدا
پیش چشمای غرق خون من
بریده شد سر از حنجر تو
با چه روو تو رو خیمه ببرم
دق میکنه از غم مادر تو
صل الله علیک ابن الحسین (ع)
─┅═ঊঈঊঈ═┅┅═ঊঈঊঈ═┅─
💠💠💠1⃣0⃣0⃣7⃣💠💠💠
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
👇
لالایی عموش بیاد،مشك و علم به دوش بیاد
گلم با بوسه ی عمو ،خدا کنه به هوش بیاد
لالایی باباش بیاد، سوار ذوالجناش بیاد
صدای خنده گلم ،برای عمه هاش بیاد
لالایی بارون بیاد، خوشی به خیمه مون بیاد
عمو نره سمت فرات، ابرا تو آسمون بیاد
وقتی بچه خوابه،میدونی چرا خوابه؟ شكمش سیره،گرسنه اش نیست،خدا كنه همه بچه ها خواب باشند امشب،میدونی چرا خوابه؟تشنه اش نیست،میدونی چرا خوابه؟ تازه تو بغل مادرش بوده، بچه ای رو نیم ساعت دست به دست كنی بیدار میشه،یه ساعت هركی تو خیمه بغلش كرد،آروم نشد.
لالایی بارون بیاد؛ خوشی به خیمه مون بیاد
عمو نره سمت فرات، ابرا تو آسمون بیاد
همش گفتیم بیاد،بیاد،حالا این یكی نیاد،چی نیاد؟
لالایی خزون نیاد، حرمله با کمون نیاد
آتیش به جونمون بسه، آتیش به خیمه مون نیاد
.
#بیانات_گفتاری
#مناجات با #امام_زمان روحی له لفدا
┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
ای وارثِ حقیقی مشک و علم سلام
مولایِ هرچه آینه هرچه حرم سلام
امسال هم نیامدی و در فراقِتان
آمد دوباره ماهِ عزا ، ماه غم سلام
عرض ادب به محضرِ نورانی شما
عرض درود و تسلیت و باز هم سلام
از راه دور از حرم زخم دارِ دل
دستی به رویِ سینه تورا می دهم سلام
ای سایۀ مبارک تو بر سرم زیاد
هرچند بی بضاعت و هرچند کم سلام
💧ماه محرم است پُرم از غزل ، عطش
💧ای بیت های گمشدۀ محتشم سلام
یه ذره از روضه ها به محتشم ها رسیده .. اما همۀ روضه ها.. توی دل امام زمانه... یه بخشیش رو حضرت روضه خوانی میکنه .. تو سلام میدی اقا هم سلام میده ..
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ
أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ
السَّلامُ عَلى البَدَنِ السَّلِيْبِ
💧از ما نثارِ مقدم تو، هر قدم درود
💧از تو نثار سینه زنان هر قدم سلام
دمِ درِ هیئت... آقا بهتون خوش امد میگه ..میگه: اومدی مادرمو یاری کنی، خوش اومدی ..
هرکسی میخواد حضرت زهرا رو یاری کنه؛ بسم الله ..
فرمود :ابوبصیر میخوای مادرمو یاری کنی ؟.. گفت چطور من با این بضاعت کم ، یاری حضرت صدیقه؟ چه کاری از دستم بر میاد؟..
فرمود توی روضهء جد غریبِ ما بشین ناله بزن گریه کن ..
امشب بگو اومدم مادرتو یاری کنم .. گریه کن ابی عبدالله، باید مثل مادرش حضرتِ زهرا ناله بزنه ..
فرمود وقتی بی بی میخواد وارد بهشت بشه .. میگن غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ ..
میگن فاطمه جان ؛ بهشت رو برای تو آزین بستیم واردشو ..
عرضه میداره من وارد نمیشم .
چرا فاطمه جان؟
عرضه میداره خدایا قبل از اینکه وارد بهشت بشم میخوام پسرمُ همونطوری که کشتن ببینم ..
خطاب میرسه نگاه کن فاطمه جان .. رسول خدا میفرمایند یه وقت میبینیم ابی عبدالله وارد محشر میشه، سر در بدن نداره .. از رگ بریده داره خون میاد ..
هذا حسین مرمل بدالدما مقطع الاعضا، مسلوب العمامه و الرداء...
پیغمبر میگه یه وقت فاطمه داد میزنه با صیحه فاطمه ،من داد میزنم با داد زدن من، ملائکه داد میزنن .. همه میگن ای حسین ...
قدر این شبای نوکری و گریه رو بدون
*انقدر محرم ها بیاد بره دستات تو کفن بسته باشه .. فرقی هم نمیکنه، هر کی باشه حسرت میخوره ،..حتی حبیب هم حسرت میخوره. حبیب بن مظاهر با اون مقام،میگه فقط یه خواسته دارم؛ برگردم دنیا بگم حسین بیام تو مجلس حسین براش گریه کنم ..*
#امام_زمان
شرمنده ایم کار برایت نمی کنیم
جز وقت احتیاج صدایت نمی کنیم
جا میزنیم وقت عمل تا که میرسد
ترکِ گناه محض رضایت نمی کنیم
در باتلاقِ نفس گرفتار تر شدیم
تنها برایِ اینکه دعایت نمی کنیم
با اینکه دست توست شفا لکل داع
در اوجِ درد میل شفایت نمی کنیم
تنگیِ دست ما اثر کاهلی ماست
این دست را دخیلِ عبایت نمی کنیم
تو روز و شب حمایتِ ما میکنی ولی
ما از توی غریب حمایت نمی کنیم
بد کرده ایم با تو دلت را شکسته ایم
باز اعتنا به این گله هایت نمی کنیم
حتی اگر ندیده حرم جان دهیم ما
تصمیم با شماست شکایت نمی کنیم
اما چه بهتر است که ما را طلا کنی
این روزها مسافر کرببلا کنی ..
.
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
متن #روضه
🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم
🔸خود به تنهایی صراط مستقیم
امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین...
علی اصغر...
خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم...
بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم...
جان عالم به فداش...
🔸اختری برشانه ی خون خدا
🔸آبروی روی گلگون خدا
این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا...
🔸دست های کوچکش، دست حسین
🔸روز عاشورا همه هست حسین
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره...
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه...
🔸صورتش پژمرده اما دلگشا
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
عالمی به فدای دستان قشنگش...
با دستهای به ظاهر کوچیکش...
گره های بزرگی رو باز میکنه...
خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه...
آی مادری که سالهاست...
خدا بهت فرزند نداده...
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...
خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن...
مواظب باش... جانمونی...
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند...
حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد...
گریه کردند...
مبادا آروم باشی...
🔸شیرخواری با پدر همدرد بود
🔸آخرین سرباز و، اول مرد بود
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند...
دیگه یاری نداره...
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...
میگه بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس تواَم
🔸با دو دست بسته، عباس توام
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...
ابی عبدالله قنداقهء علی اصغرش رو به آغوش گرفت...
اومد در مقابل دشمن ایستاد...
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...
صدا زد...
«یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ»
شما با من سر جنگ دارید...
اگه به من حسین رحم نمیکنید...
این طفل شش ماهه که کاری نکرده...
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید...
ببینید...
اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
عمرسعد هم دید الانه که جَو عوض بشه
چون لشکرش میگفتن؛ حسبن راست میگه، ما با بچه که سَرِ جنگ نداریم...
عمر سعد به حرمله اشاره کرد..
حرمله پرسید : پدر رو بزنم یا پسر رو؟..
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه رو از کمان رها کرد...
«فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن»
پیامِ علی اصغر چیه؟...
🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان
🔸آغوش گرمِ مادرتان نوش جانتان
مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه...
اگه بچه شش ماه دارین...
الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه...
فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه...
گوش تا گوش علی رو دریده...
علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده...
خدایا... حالا جواب مادرش رباب رو چی بِدم...
خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه...
دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره ... برمیگرده...
🔸تو رفتی ، مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
.