هدایت شده از راه مردم
(اقسام اشک)
از زمان حضرت آدم تا کنون دو نوع گریه برای رستگاران وجود داشته است:
گریه «خَوفِ مِنَ اللّهِ» که مخصوص سحرها و اوقات خلوت با خالق است.
گریه برای مظلومیت و شهادت امام حسین(علیه السلام) و دیگر ائمه: که مناسب مجالس روضه و عزا است.
امام صادق(علیه السلام) در مورد ارزش گریهکردن برای خدا میفرماید:
«مَا مِنْ شَيْ ءٍ إِلَّا وَ لَهُ كَيْلٌ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعُ؛ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ، فَإِذَا اغْرَوْرَقَتِ الْعَيْنُ بِمَائِهَا، لَمْ يَرْهَقْ وَجْهاً قَتَرٌ وَ لَاذِلَّةٌ، فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ وَ لَوْ أَنَّ بَاكِياً بَكى فِي أُمَّةٍ لَرُحِمُوا؛ هر چیزی پیمانه و وزنی دارد مگر اشکها؛ زیرا قطره ی اشک دریاهایی از آتش را خاموش میکند. و هرگاه چشم در اشک خود غرق شود، گَرد هیچ فقر و ذلّتی بر چهره آن ننشیند و هرگاه اشکها سرازیر شود، خداوند آن چهره را بر آتش حرام گرداند و اگر شخصی در میان امتی بگرید، همه آن امت مشمول رحمت میشوند.»
در روایت مشهوری امام رضا (علیه السلام) به ابن شبیب فرمودند:
یا ابن شبیب اِنْ بَکَیْتَ عَلَی الحُسَینِ علیه السّلام حَتّی تَصیرَ دُمُوعُکَ عَلی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتَهُ صَغیرا کانَ اَوْ کَبیراً قَلیلا کانَ اَوْ کثیراً؛ ای پسر شبیب اگر بر حسین(علیه السلام ) گریه کنی تا اینکه اشکهایت بر گونههایت جاری شود، خداوند گناهانی که مرتکب شدی، چه بزرگ و چه کوچک، چه کم و چه زیاد را میبخشد»
با عنایت به اینکه بعضی مواقع اشک ریختن حال روحی و جسمی را بهبود بخشیده و آرامش را به فرد بر میگرداند واز طرفی باتوجه به ارتکازی که در اذهان است که محیط های مذهبی وجلسات دینی ،بستر ومکانی است که به وجهی آرامش را به انسان میدهد شخص محزون وغم دیده خصوصا اگر پایه های احساس در او قوی باشد در اینگونه مجالس ،خود به خود منقلب شده وکپسول پُرشده از غم وغصه های شخصی ،سر باز کرده و همچون ابر بهاری اشکش جاری میشود واین غم وغصه شخصی میتواند از عوامل مختلفی متاثر بشود از جمله شکست عشقی،وخیانت ،فقر اقتصادی،کمبود شخصیت،بیماری ،فراهم نشدن ازدواج ....
امرعبادی خوف از خدا واشک از مصیبت در ظواهرامر نیز تجلی دارد واو را در سیر عملی یک فرد متشرع قرار میدهد ولکن کسی که اشک احساسی دارد بعداز فروریختن آن ،به همان حال وهوای سابق خویش برمیگرددو به قول معروف ،کالاول میشود ودر واقع مجلس دینی یک بستری بود برای تخلیه حالات غم وغصه شخصی واز این جنس اشکها به طور مطلق نمیشود به حال عبادت تفسیر کردچرا که در عبادت قصد قربت لازم است واین شخص، اشکش در واقع تخلیه احساسات بوده که در محیط دینی جاری شده است ودقیقا مثل حضور یک توریست مسیحی بلاد اروپا در مسجد گوهرشاد است که از حیث دیدن آثار تاریخی در این مسجد حاضرشده وحضور او امر عبادی تلقی نمیشود
.
مرثیه ای برای شهیدان ،
گلهای خزان شده توسط مزدوران استکبار جهانی در اغتشاشات
----------
سلام ای لاله ی گلزار میهن
شهید از فتنه های شوم دشمن
شهید عرصه ی حق پیش باطل
به خون افتاده از تیغ ارازل
چه کردند این ارازل با تو ای گل
چه کرده تیغ قاتل با تو ای گل
تو را کشتند اوباش حرامی
همانهایی که شیطان بود حامی
تو را دیدیم ای گل اربا" اربا
تو را دیدیم ما افتاده از پا
تو را در راه حق جان داده دیدیم
تنت را بر زمین افتاده دیدیم
چه خصمانه تو را از شاخه چیدند
تنت را بر زمین آنها کشیدند
شکستند این جماعت تا سرت را
دریدند از جنایت پیکرت را
ستم از قاتل سفاک دیدیم
تو را عریان به روی خاک دیدیم
اگر با تو چنین در کینه بودند
لباست را چرا غارت نمودند
شهید من ، فدای غربت تو
شکسته قاتل تو حرمت تو
تو را سوزانده دشمن بی مبالات
میان شعله های اغتشاشات
نه امدادی به گلهای خزان شد
نه رحمی بر زنان و کودکان شد
دل ما را به آذر می کشیدند
زنان را چادر از سر می کشیدند
غمی کز او دل ما آتشین است
سکوت ناکثین و مارقین است
چنین اندیشه آری در ثبوت است
رضایت بر جنایت ها سکوت است
سکوت آورده بر کف تیغ و خنجر
سکوت آمد به امداد ستمگر
سکوت از دشمن دین جلوه ها ساخت
ز جسم جان زهرا سر جدا ساخت
سکوت و کربلا و باغ پرپر
سکوت و پیکر در خون شناور
میان قتلگه جسمی به خون خفت
فقط زینب در آنجا یا اَخا گفت
دل زینب ز خون بشکفت ای وای
سکوت خود شکست و گفت ای وای
حسین من به خون غلتیده یارب
جدا رأسش ز تن گردیده یارب
به روی نیزه می بینم سرش را
میان موجی از خون پیکرش را
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»
پاسداشت #شهدا ، رود بار (رستم آباد)
دوم آذر ماه ١۴٠١
.
هدایت شده از کانال شعر محمود تاری (یاسر)
آخرین وداع
دلی دارد ز غم ویران سکینه
دو چشمش غرق در باران سکینه
به میدان می رود فرزند زهرا
به دنبال سرش گریان سکینه
به میدان می رود در اوج غربت
دویده از پی اش نالان سکینه
به میدان می رود دامن کشان او
بریزد اشک بر دامان سکینه
به شوقت آمده از خیمه بیرون
که آید با تو در میدان سکینه
شبیه خواهران داغدارت
رسد با چشم خون افشان سکینه
وداع آخرین است و دو چشمش
به دنبال عزیز جان سکینه
الهی که نبیند ، که نبیند
تن پاک تو را عریان سکینه
اگر در خاک و خون افتد تن تو
شود چشمش به خون غلتان سکینه
مسوزان قلب بابا را ز اشکت
مباش اینگونه در افغان سکینه
چرا داری چنین حال پریشان
چرا داری دل سوزان سکینه
شبیه قلب تو گردیده اکنون
زمین کربلا لرزان سکینه
اگر من می روم بسپار دل را
به دست خالق سبحان سکینه
نمی دانم چه رخ داده ست «یاسر»
فتاده در دل توفان سکینه
**
محمود تاری «یاسر»
در فراق یار
ببین که خون جگرم ز هجر روی تو مولا
چه می شود که دمی رسم به کوی تو مولا
این منم در انتظارت
همه لحظه بی قرارت
مهدی ای عزیز زهرا ....
ببین که عاشق تو نشسته دیده براهت
نظر نما و ببین منم غلام سپاهت
این تویی غریب و تنها
بی تو شد شکسته دلها
مهدی ای عزیز زهرا ....
بیا که منتظران در انتظار تو هستند
بیا که خون جگران ز دوری تو شکستند
بی تو ای امید دل ها
همه دلغمین و تنها
مهدی ای عزیز زهرا ....
بیا که بی رخ تو گره فتاده به کارم
بیا که از غم تو نفس به سینه ندارم
تو فقط گره گشایی
تو امید قلب مایی
مهدی ای عزیز زهرا ....
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
**************************************
بــابــای مهــربــونــــم
بابای مهربونم درد و بلات بجونم هر شب کنار عکست روضه برات می خونم
با با زده فراغت بر سینه ام شراره خواهم که گل بچینم از رو لبات دوباره
بابا به بین چگونه رفته ز کف شکیبم از دوری تو گشته زنج و الم نصیبم
بابا در انتظارت شب تا سحر نشستم شیشه ی صبر دل را با سنگ غم شکستم
بابا به بین پس از تو شد درد و غم نصیبم ریزد ز دیده اشکم بابا به بین غریبم
بابای خوش مرامم بودی تو هم کلامم دلم گرفته امشب بده جواب سلامم
شب تا سحر بگیرم عکس ترا در آغوش هستم همیشه بابا از غصه ات سیه پوش
بابا دلم شکسته غم راه من به بسته کبوتر دل من در راه تو نشسته
ما را تو نور عینی تو عاشق حسینی قلبم دهد شهادت تو نوکر حسینی
الهی من فدات شم قربون آن چشات شم لبها تو واکن بابا جون قربون آن لبات شم
بابا تو با صفایی خاموش و بی صدایی با من بگو کجایی یقین پیش خدایی
شیدا همیشه دارد حسرت روی بابا چون مرغ شب بنالد در موج غصه شبها
***********************************************************************************
عـشــــق جـــــــــــــــاودان
در وجودم عشق جان بخش تو جا دارد پدر شاهدی ارزنده بر این مدعا دارد پدر
روزگاری زینت این خانه بودی حالیا خانه ام تاریک و دل شور و نوا دارد پدر
شمع بزم ما بگو خاموش گردیدی چرا هر که را می بینم از این غم عزا دارد پدر
از چه رو در بستر این خاک خوابیدی پدر کی بهار زندگی بی تو صفا دارد پدر
یاد تو آتش زند بر جسم و جان دخترت اشک غم بر دامن از این ماجرا دارد پدر
همسر غم پرورت چون شمع می سوزد مدام ناله از سوز دل آن درد آشنا دارد پدر
در محیط زندگی پیوسته می نالد دلم آرزوی دیدن روی ترا دارد پدر
ای فروغ دیده ام آرامش بخش زندگی زندگی بی تو کجا قد رو بها دارد پدر
فصل گل بگذشته و گردیده هنگام خزان بلبل شوریده دل از غم نوا دارد پدر
دست گلچین ریشه ی عمر ترا از هم گسیخت کی فلک با کس سر مهر و وفا دارد پدر
عفو و رحمت از برای شادی روحت مدام دل تمنا از خدای کبریا دارد پدر
با وجود اینکه شیدا داده بابا را زدست زنده در هر انجمن یاد ترا دارد پدر
****************************
.
#پدر
#ختم_پدر
#ترحیم_خوانی
#سبک_سرزمین_من
بــابــای مهــربــونــــم
بابای مهربونم درد و بلات بجونم
هر شب کنار عکست روضه برات می خونم
بابا زده فراغت بر سینه ام شراره
خواهم که گل بچینم از رو لبات دوباره
بابا ببین چگونه رفته ز کف شکیبم
از دوری تو گشته زنج و الم نصیبم
بابا در انتظارت شب تا سحر نشستم
شیشه ی صبر دل را با سنگ غم شکستم
بابا به بین پس از تو شد درد و غم نصیبم
ریزد ز دیده اشکم بابا به بین غریبم
بابای خوش مرامم بودی تو هم کلامم
دلم گرفته امشب بده جواب سلامم
شب تا سحر بگیرم عکس ترا در آغوش
هستم همیشه بابا از غصه ات سیه پوش
بابا دلم شکسته غم راه من به بسته
کبوتر دل من در راه تو نشسته
ما را تو نور عینی تو عاشق حسینی
قلبم دهد شهادت تو نوکر حسینی
الهی من فدات شم قربون آن چشات شم
لبها تو واکن بابا جون قربون آن لبات شم
بابا تو با صفایی خاموش و بی صدایی
با من بگو کجایی یقین پیش خدایی
شیدا همیشه دارد حسرت روی بابا
چون مرغ شب بنالد در موج غصه شبها
.
#غزل
سالگرد شهید پهلوان مفقودالاثر ابراهیم هادی
تو ابراهیمی و آتش به جانِ خود خریدی تا ....
نگیرد شعلههایِ دشمنی دامانِ ایران را
اِمامت را قیامت را مَرامَت را که میبینم
تجسّم میکنم وَاللّهِه ماهِ پهلوانان را
تو که کشتی گرفتی نفسِخود را خاک میکردی
حریفت برده امّا ضربه کردی باز شیطان را
لباسِ رزم میپوشی برایِ یاریِ مظلوم
دوباره عزم داری تا کنی یاری غریبان را
اگر چه ظاهراً جسمِ تو مفقود است پیدایی
و برمیدارد از این خاکها دلخواه قرآن را
هدایت میکنی ما را به سویِ بندگی هادی
ولایت را که بشناسی تو میفهمی شهیدان را
اگر چه پهلوانی و زمین خوردی ولی گرگی....
میانِ خانه با پنجه نیازُرده یتیمان را
زمین اُفتاد شیری و حرم از گرگها پر شد
به غارت برده بینِ ندبه که مویِ پریشان را؟!
📃۱۴۰۰/۱۱/۲۲
#شهدا #ابراهیم_هادی
#شهید_ابراهیم_هادی #بیست_و_دوم_بهمن
#ایران_قوی
#حسین_ایمانی
.
#زمینه
#حضرت_ام_کلثوم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
ام کلثوم
تو گل گلشن ولا هستی
آینه ی زهرا نما هستی
عزیز و جان مرتضی هستی
گلواژه ی نوری و کوثری
دختر فاطمه و حیدری
همچون مادر و جد و پدرت
شفیعه ی صحرای محشری
رفته از دنیا خواهر حسین۴
ام کلثوم
تو دیده ای کرب و بلای غم
تو دیده ای رنج و غم و ماتم
قامت تو زین همه غم شد خم
دیدی اکبر در خون شناور است
نقش زمین صد پاره پیکر است
دیده ای طفل بی شیر رباب
از تیر کینه پاره حنجر است
رفته از دنیا خواهر حسین۴
ام کلثوم
تو دیده ای پرپر گلان یاس
تو دیده ای گریه ی خیر الناس
کنار غرق خون تن عباس
دیده ای دستانش جدا شده
دیده ای جان او فدا شده
دیده ای با عمود آهنین
فرق اباالفضلت دو تا شده
رفته از دنیا خواهر حسین۴
ام کلثوم
در کربلا به شور و شین بودی
کنار شاه عالمین بودی
تا دم آخر با حسین بودی
دیدی دشمنش حرمتش درید
شمر دون به سوی مقتلش دوید
بر روی سینه ی حسین نشست
رأس پاک او از قفا برید
رفته از دنیا خواهر حسین۴
#نوحه_رحلت_حضرت_ام_کلثوم
#مشهد_مقدس
.
#روضه_حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
🔅بر أحمد و بر آل محمّد صلوات
🔅بر هشت و چهار نور سرمد صلوات
🔅هر کس صلوات می فرستد یکبار
🔅ده بار خدا بر او فرستد صلوات
⚜با مهر نبي دولت سرمد داريم
⚜با عشق علي عيش موبّد داريم
⚜هر نعمتي امروز خدا داده به ما
⚜از مرحمت آل محمد داريم
🔷(#دعای_فرج)
🍁[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
🍂(السلام علیک یا ام کلثوم س
یا بنت امیرالمومنین ع
یا بنت فاطمه الزهرا س)
♦️ای آینه دار پنج معصوم
♦️در بحر عفاف دُر مکتوم
♦️پروردهٔ دامن ولایت
♦️مظلومهٔ خاندان مظلوم
♦️تو زینب دومی علی را
♦️نامند تو را به ام کلثوم
♦️آئینهٔ آفتاب و ماهی
♦️یا سیدتی به ما نگاهی
♦️تو محنت بی شماره دیدی
♦️غم، بیشتر از ستاره دیدی
♦️مه پاره ی دشت کربلا را
♦️در خاک، هزار پاره دیدی
♦️هم بردل پاره پاره اززهر
♦️هم پیکر پاره پاره دیدی
♦️پامال تن عزیز خود را
♦️ازمرکب ده سواره دیدیم
♦️بردست حسین غرق درخون
♦️قنداقه ی شیرخواره دیدی
♦️آئینهٔ آفتاب و ماهی
♦️یا سیدتی به ما نگاهی
⬅️امروز برا خانم ام کلثوم بلند بلند گریه کن..بخدا گریه هاش کم از زینب نبود..
قربون دلت برم خانم جان..
قربون غربتت بشم بیبی جان..
این خانم هم مثل بیبی زینب خیلی چیزهارو دیده..
خیلی مصیبت هارو دیده..
میخ در و آتش کشیدن در رو دیده..
اگه اونجا بیبی زینب دید مادر بین درو دیوار بوده این خانم هم دیده..
دیده مادر به بستر افتاده..
غسل شبانه مادر دیده..
🚩آخ گردیده بود قنفذ همراه با مغیره
🚩او با غلاف شمشیر این تازیانه میزد..
⬅️بمیرم برا دردای دلت خانم جان..
(دیگه چی دیده)
سحری که امیرالمومنین ضربت به فرق مبارکشون اصابت کرد شب منزل خانم ام کلثوم بودند..
(دیگه چی؟)
اگه زینب پاره های جگر برادر دیده، خانم ام کلثوم هم دیده..
آی کربلائیا تو کربلا کنار زینب بوده حتما همه صحنه ها رو باه خانم زینب دیده..
اسارت دیده..
⏺خانم ام کلثوم دم دروازه کوفه وقتی اسرا رو وارد کردند..نگاه کرد دید مردم دارن نگاه میکنند..فریاد زد،
#غضواابصارکم
ای کوفیا چشماتونو ببندید..مارو نگاه نکنید.ای وای..
خطبه ایراد کردند..یه وقت نگاه کردند دیدند زنهای کوفه دارن ناله میکنند گریه میکنند..
فرمود وای بر شما..مردانتون تو کربلا مردای مارو کشتند..حالا شما دارید گریه میکنید..بخدا این اسارت و شهادت ذلت نیست..اینا مقامات و درجاته برا آخرت ما..
یه لحظه هم تو کربلا خانم گریه کرده..
⬅️شب عاشورا..ابالفضل نگهبان خیمه هاست..هی تو خیمه ها میگرده..هر کسی نوایی داره..
رباب بچه شو بغل گرفته،، میگه علی فردا ببینم برا بابات چه میکنی..
(اونطرف نجمه،،از این طرف دید اصحاب به هم میگن فردا اول من میرم اون یکی میگه نه من اول میرم)
بیبی زینب پسراشو آماده میکنه..
یه وقت آقا ابالفضل اومد جلو خیمه ام کلثوم..دید داره گریه میکنه..زانوای غم بغل گرفته
صدا زد خواهر چی شده چرا داری گریه میکنی..
فرمود عباس جان فردا عاشوراست هرکسی براحسین یه هدیه ای داره زینب بچه هاشو...
رباب علی اصغرو..
اما من دستم خالیه..فردا شرمندهٔ داداشم حسینم..
میگن عباس دستاشوانداخت گردن خواهر..
خواهرم گریه نکن منم غریبم..
فردا دست منو بگیر ببر محضر حسین.. بگو داداش اینم نوکر منه، غلام منه، هدیهٔ منه ازم قبول کن..
🔸گفت خواهر بگو به اهل حرم
🔸ام کلثوم یاور آورده
🔸ام کلثوم هم برای خودش
🔸یک ابالفضل لشکر آورده
⬅️(دیگه کجا گریه کرده خانم..)
بعد از شهادت سه ساله ابی عبدالله..تو خرابه..دیدن خانم ام کلثوم هی نشسته رو پا میزنه..گریه میکنه..بی قراری میکنه..
زینب صدا زد خواهر این همه راه اومدیم، ندیدم اینجور شیون کنی..
(چی شده خواهر)
(تو باید کمک من بچه هارو آروم کنی..باید بقیه رو ما آروم کنیم..چرا اینطور میکنی)
♻️صدا زد خواهر دست خودم نیست..میدونم داغ رقیه برا تو هم سنگینه..ولی یه چیزیه منو خیلی میسوزونه..
(چیه ام کلثوم)
صدا زد آخه دیشب رقیه اومد رو پام نشست..گفت عمه پاهام درد میکنه ..عمه گوشم درد میکنه..عمه اینقدر زدن بدنم درد میکنه..یاد درد دل های نازدانه حسینم می افتم نمیتونم گریه نکنم..
⬅️قربون ناله های دلت بیبی جان..
کنج خرابه ناله میکرد گریه میکرد..
▪️آخ به قربان سرت بابا
▪️بگردد دخترت بابا
▪️کدامین دست کین آخر
▪️بریده حنجرت بابا
▪️تُرا ای لالهٔ زهرا
▪️که از شاخه جدا کرده
▪️مرا چون بلبل شیدا
▪️به داغت مبتلا کرده
▪️الهی بشکند دستی
▪️که رگهای تو ببریده
▪️نداده گوئیا آبت
▪️ که لبهای تو خشکیده
☑️خدااا..به اشک. و آه و ناله خانم رقیه(باب الحوائجه) امید هیچ کسی رو ناامید نکن
دستتو بلند کن ناله بزن بگو یا حسین.
هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
#حضرت_ام_کلثوم
.
1_2772459096.mp3
456.2K
.
#نوحه
#حضرت_ام_کلثوم
مظلومه ای مانند علی مظلوم
دختر ام الائمه ، ام کلثوم
نوحه خوان قتیل العبراتی
زینبی دیگر ، عمه ی ساداتی
واویلا واویلا آه و واویلا
گل پر پر دیده ای کنج ویرانه
زینب شمع قافله تویی پروانه
وارث گلشن یاس کبودی
همسفر با سر بریده بودی
واویلا.......
آیینه ی صبر و تقوی و عصمتی
اشفعی لنا فی الجنه سیدتی
مرغ دل پر زند تا شهر دمشق
طوف مرقد آن شهبانوی عشق
واویلا........
میثم مومنی نژاد✍
21991-1643639389874.mp3
1.69M
#زمینه_مهدوی
#حضرت_ام_کلثوم
خطاب به امام زمان (عج)
ای صحراگرد تنها کجایی آقا
ای طبیب درد ما، کجایی آقا
بیا که وقت روضه ی
عمه ی مظلومه رسید
آخرش دق کرده آخه
خیلی درد و محنت کشید
بیا که داره جون میده
عمه ی تو با چشم تر
بین روضه ی قتلگاه
امّ کلثومه محتضر
بحقّ امّ کلثوم العجل یا مهدی...
از این دنیای تاریک دیگه دلگیرم
از داغ روی داغ دارم می میرم
خواهرم زینب الوداع
شده هنگام رفتنم
با قد خم مادر رسید
اومده واسه بردنم
علت مرگ خواهرت
روضه های کربوبلاست
جلوی چشم من هنوز
روی نیزه رأس جداست
بحقّ امّ کلثوم العجل یا مهدی...
دارم میرم با قلب ِ پر از اندوهم
تو می مونیو غسل ِ تن مجروحم
موقع غسل پیکرم
باز میوفتی به یاد شام
یاد کوچه ای که با سنگ
می زدند ما رو از رو بام
سر ایتام ما شکست
روبه روی چشمای ما
بر زمین افتاد از روی نی
پیش پامون رأس جدا
بحقّ امّ کلثوم العجل یا مهدی...
به آه و ناله ی ما ،چقد خندیدند
پای نیزه سقّا ،همه رقصیدند
مونده توی گوشم همش
طعنه های بازار شام
بعد از اون مجلس شراب
اشک چشمامه مستدام
روی لعل خشک حسین
زد با چوب ِ کینه، یزید
روبه روی نازدانه ها
از لب و دندون خون چکید
بحقّ امّ کلثوم العجل یا مهدی...
️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍
.