eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا می کند امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا می کند یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل .زمین؛ خرم زمان در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند وز طور موسی آمده تا آن که در بانی کند آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه امشب به ملک اهل دل مولی الموالی، والی است بر سینه غم دست رد، شب موسم خوشحالی است شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است کوثر، کنار ساقی کوثر علیّ عالی است زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است امشب به روی مرتضی، لب های زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد
امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده امشب عروس آسمان خاک در حیدر شده امشب علی محو رخ صدیقه اطهر شده امشب به بیت فاطمه غلمان ثنا گستر شده امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده زیرا امیر المومنین داماد پیغمبر شده جن و بشر و حور و ملک  گویند امشب با علی دامادیت ، دامادیت ، بادا مبارک یا علی مهر و مه اینجا اختری ، گردون هلالی میکند یا آسمان با اختران بذل لئالی می کند دل در سرای فاطمه سیر خیالی میکند طوطی جان در بزم او شیرین مقالی می کند روح الامین مداحی مولی الموالی میکند حور و ملک را با دمش حالی به حالی میکند ریزد چو باران از سما آیات رحمت بر زمین در مجلس دامادی مولا امیر المومنین جبریل نازل از سما گردیده بر فخر بشر آورده پیغام از خدا کی بهترین پیغامبر ما از ازل این عقد را بستیم در لوح قدر تو در زمین این خطبه را انشاد کن بار دگر گیتی ز انجم پر شد با وصل این شمس و قمر او مادر است و این بود بر یازده مولا پدر این وصل ، وصل کوثر و ساقی کوثر میشود این عقد ، عقد حیدر  و زهرای اطهر میشود وصل دو دریا حاصلش دولولوی مرجان شود کز هر دو تا شام ابد روشن چراغ جان شود بر پای آن در راه این جان جهان قربان شود او دین ز صلحش زنده و این کشته قرآن شود مرجان حسن کز حسن او جان مشعل تابان شود لولو حسین است و از او دل شعله سوزان شود مرجان که دیده آنچنان لولو که دیده اینچنین آدم گدای کوی او عالم فدای روی این ای فاطمه بنت اسد ناموس حی ذوالمنن امشب عروس خویش را بنگر کنار بوالحسن بر روی حیدر خنده کن بر دست زهرا بوسه زن بنشین و بنشانش ببر مانند جان خویشتن گردیده در بیت الولاماه رخش پرتو فکن گوش خدا یعنی علی تا بشنود از او سخن تهلیل گو ، تقدیس کن تسبیح خوان دل باخته در سر به شوق فاطمه شوری دگر انداخته امشب خدیجه  در جنان لبخند دیگر می زند روحش بشوق دیدن داماد خود پر می زند در خانه شیر خدا با مصطفی سر می زند گه بوسه بر دست علی ساقی کوثر می زند گه خنده بر ماه رخ زهرای اطهر می زند گاهی تبسم بر گل روی پیمبر می زند ارواح پاک انبیا دور سرای فاطمه خوانند از بهر علی مدح و ثنای فاطمه آدم ستاده بر در بیت امیر المومنین خواند ثنای فاطمه با نوح شیخ المرسلین خنجر بکف دارد خلیل ان شاهد شور آفرین تا از ذبیحش شر برد در مقدم آن نازنین استاده موسی روی پا افتاده عیسی بر زمین داود مداحی کند با نغمه های دل نشین یوسف به حسن دلربا خدمتگذاری می کند یعقوب با ذکر علی شب زنده داری می کند می خواست تا آید عروس آن شب به بیت شوهرش پر شد ز افواج ملک هم ایمنش هم ایسرش جبریل از پیشش رود و میکال از پشت سرش پا در رکاب ناقه و جا در دل پیغمبرش رضوان شده جاروب کش با زلف خود در معبرش سبحانه سبحانه خالی است جای مادرش حیدر به شوق مقدمش دل بیقراری می کند استاده در پشت در و لحظه شماری می کند بگرفت دست مرتضی تا پرده از رخسار او نقش تبسم شد عیان از لعل گوهر بار او یار دو عالم را ببین گردیده زهرا یار او غم خوار عالم را نگر شد فاطمه غم خوار او افکنده چشمی جانب بیت و در و دیوار او یاد آمد از حرق در و از قصه ایثار او گردید دور مرتضی آهسته گفتا با علی من آمدم تا جان خود سازم فدایت یا علی در حجله بنهادند پا آن دخت عم این ابن عم آن روح از سر تا بپا این جان از سر تا قدم آن وحی را خیر تاکلام این بیت را صاحب حرم بنهاد دست هر دو را ختم رسل در دست هم گفتا بزهرا کاین علی شوی تو باشد دخترم گر او شود از تو رضا راضیست حی ذوالکرم پس با علی گفتا علی انسیه الحور است این سر خدا ، روح نبی ناموس تو زهراست این امشب امانت میدهم من بر تو جان خویش را بگذاشتم در دست تو روح و روان خویش را روح و روان خویش ر ا تاب و توان خویش را پاینده میبینم د راو ، نام و نشان خویش را در دامن او یافتم من دودمان خویش را چون جان نگهدای علی ، جان جهان خویش را هرکس بیازارد و را خسته دل زار مرا آنکس که آزارد مرا آزرده دادار مرا ای بوده پیش از پیشتر ناموس داور فاطمه ای مدحت از سوی خدا تطهیر و کوثر فاطمه ای دست بوست مصطفی ای کفو حیدر فاطمه ای زینب کبری تو را پاکیزه دختر فاطمه ای بر حسین بن علی آزاده مادر فاطمه ای یازده فرزند تو بر خلق رهبر فاطمه در شام قدر وصل تو روشن دل عالم شده مدح تو ذکر علی شیرینی "میثم " شده
گفت رسولِ مصطفی، خوشا صفای فاطمه اوست فداییِ علی، منم فدای فاطمه خلق جهان برای من، من از برای فاطمه گفت نبی به مرتضی: بجو رضای فاطمه که مصطفای او منم، تو مرتضای فاطمه تو سایۀ منی و من ظلّ عبای فاطمه کوثر پاک رحمتی آمده جوش فاطمه ای تو ملیکه الولا فرّ سروش فاطمه ملک شب عروسی‌ات حلقه به گوش فاطمه به دست خود به مرتضی خرقه بپوش فاطمه مبارک است بر علی رخت ولای فاطمه چیست حیاط خانه‌ات؟- صحن عتیق مرتضی ذکر لب کبود تو نقش عقیق مرتضی در شب بی‌ستارگی کیست رفیق مرتضی شاهپری که می‌زند پر به حریق مرتضی شاپرکِ بهشت شد، نور دعای فاطمه عین علی تو و علی عین ظهور ذات تو دیدۀ آدم صفی به صفوتِ صفات تو بحر ولا حسین تو، سفینة النجات تو مأذنۀ محمّدی «حَیّ علی‌الصلاتِ» تو حیات قلب مرتضی، دقایق حیات تو آب وضوی اولیا، عین صفای فاطمه نوح به یک اشاره‌ات عمر دوباره می‌کند ملک به حاجت بشر، سویت اشاره می‌کند مشکل جمله خلق را دست تو چاره می‌کند نبی به دفتر دل تو استخاره می‌‌کند اشک امیر، خاکِ تو پر از ستاره می‌کند رسول بوسه می‌زند به دست و پای فاطمه طاهرۀ کریمه‌ای قلب رسول اکرمی تو پاکی مجسّدی، تو خوبیِ مجسّمی تاج سریر مرتضی، خاتمِ دست خاتمی رشک ذبیح هاجری، صاحب ذبح اعظمی مائدۀ مسیحی و چشمه و نخل مریمی که چنگ زد به شاخۀ نخل ولای فاطمه تویی تو نفس مرضیه، راضیۀ رضیه‌ای به خانۀ امیر دین، تو دافع‌البلیه‌ای کوثر آل احمدی، قطع بنی‌امیه‌ای ای که به عرش کبریا صاحب فاطمیه‌ای در دو جهان وحیده‌ای، نورِ علی‌السویه‌ای نور جمال ذات حق، نیست سوای فاطمه
من مستم و بی تابم بیعــت کــردم با تو
🏴 سبک شهادت حضرت امام علیه السلام 🏴بند اول جوان ترین امامم و،غریب و بی پناهم بر غربتم همین بس،شد خانه قتلگاهم آتش گرفته جانم از،زهر جفای یارم او میکُشد به لبخند،مرا که غرق آهم منم اسیر ام الفضلی که نانجیب است منم همانکه حتی،در خانه هم غریب است واویلتا واویلا 🏴بند دوم با چشم نیمه بازم و،با قلب پاره پاره جان میدهم ولی او،بر من کند نظاره آوَرده بر بالین من،آن بی وفا کنیز و با طعنه میکُند او،هر دم به من اشاره جانم به لب رسید و،رنگ رخم پریده است این لحظه ها کنارم،مادر قد خمیده است واویلتا واویلا 🏴بند سوم تشنه لبم ولی کسی،بر من نمیدهد آب جان میدهم به یاد،جدّم به زیر آفتاب تشنه لبم ولی نشد،سرم جدا ز پیکر در بام خانه بودم،سه شب به زیر مهتاب کسی نکرد به جسم،بی جان من جسارت کسی هجوم نیاوُرد،بر من به قصد غارت مظلوم حسین،حسین جان ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی .👇
۲۵۴ شهر مدینه دل ها پر شرر شده یاد بقیـع تو هر دیده تر شده از ظلم و جور دشمنان قرآن شد مرقد چهار امامم ویران ای شهر غم واویلتا واویلا **** ای شهر غم به ما از میخ در بگو امشب به ما تو از سقط پسر بگو دیدی که اشک از دیده ی مولا ریخت دیدی که خون از پهلوی زهرا ریخت ای شهر غم واویلتا واویلا **** شهر مدینه با سوز جگر بگو زآن کاروان که بر گشت از سفر بگو ای شهر غم به ما بگو از آن شب ام البنین شد روبرو با زینب ای شهر غم واویلتا واویلا **** گفتا که زینبم کو نور عین تو بگو چه آمده سر حسین تو صدا زد ای مادر مپرس از حالم من خود به یاد تنگی گودالم ای شهر غم واویلتا واویلا **** @mahmud_asadi_shaegh135
. ولدی علی.. برای روضه ی اکبر  بیار امشب دل زارو باید حتما پدر باشی  بفهمی حال آقارو نخ تسبیح و بازش کن‌  میون‌جمعیت بنداز صدا کن پیرمردی رو   بگو جمعش کن اینارو نمیشه جمع و جورش کرد  تنی که اربا اربا شه باید سرهم‌ کنیش آروم  بذاری پیش سر.. پارو! شکاف پهلوشو تا دید به یاد میخ در افتاد حسین بالا سر اکبر دوباره دید زهرارو پاشو تا معجرم باشه  نذار موهام پریشون شه داره زینب با این حرفا  به هم میریزه دنیارو جوونای بنی هاشم کمک کار حسین بودن چجوری یه جوون مرده  بگرده کل صحرارو؟! یکی روی عبا میرفت یکی زیر عبا میرفت پسر تشییع شد حالا ببین تشییع بابارو تمام صورتش زخمه  تمام صورتش کنده ست یکی پاشه توی خیمه  بگیره دست لیلارو .
🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسین سبقت از عود و گلاب و نافه و عنبر گرفتم بر در دروازه ساعات ساعت ها نشستم تا سراغ حضرتش از زینب اطهر گرفتم زینبی دیدم چه زینب کاش مداحت بمیرد من ز حال اصغر یک عالم دیگر گرفتم گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم بعد منزل نبود در سفر روحانی شاعر: مرحوم مرشد چلویی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه السلام غصه و غم، اشک و ماتم را به من دادى حسين بهترينهاى دو عالم را به من دادى حسين يازده ماه است کارم را معطل کرده اند خوب شد ماه محرم را به من دادى حسين هر زمان دم مي دهم يعنى ز تو دم مي زنم نيستم عيسا ولى دم را به من دادى حسين خانه زاد کربلايم خانه ات آباد باد! خانه ام آباد شد، غم را به من دادى حسين پيش ختم الانبيا و پيش ختم الاوصيا همنشينى دو خاتم را به من دادى حسين من محرم تا محرم فطرس اين خانه ام بال من افتاد، بالم را به من دادى حسين من حسينيه شدم رخت سياهم پرچمم اى به قربانت که پرچم را به من دادى حسين کار با باران ندارم گريه هايم را نگير بهتر از باران زمزم را به من دادى حسين ريزه خواران محرم سفره دار عالمند سفره هاى چند حاتم را به من دادى حسين من کنار سفره هاى روضه ات آدم شدم توبه مقبولِ آدم را به من دادى حسين           علي اكبر لطيفيان
بی رمقی و بی حالی ارباب من ای بی کفن
. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ ، اَیُّهَاالتَّقِیُّ الْجَوادُ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ --------- باغ است و خزان گشته گل شمشادش صید است و جفای ممتد صیّادش ای وای جواد اهلِ بیت است آن که از حُجره ی در بسته رسد فریادش .