هدایت شده از اشعار حسینی و آموزش مداحی
#امام_حسین_علیه_السلام
در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین
در هر عزای دل شکنی فَابکِ لِلحُسَین
در خیمه ی مراثی و اندوه اهل بیت
قبل از شروع هر سخنی فَابکِ لِلحُسَین
در مکتب ارادت ابن شبیب ها
هم ناله با أباالحسنی فَابکِ لِلحُسَین
إن کُنتَ باکیاً لِمُصابٍ کَالأنبیاء
فِی الإبتلاءِ و الحَزنِ فَابکِ لِلحُسَین
شب های جمعه مثل ملائک میان عرش
با بوی سیب پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین
در تند باد حادثه ای گر کبود شد
بال نحیف یاسمنی فَابکِ لِلحُسَین
دیدی اگر میان هیاهوی تشنگی
طفلی و لب به هم زدنی ! فَابکِ لِلحُسَین
لب تشنه جان سپرد اگر عاشقی غریب
یا روی خاک ماند تنی فَابکِ لِلحُسَین
گرم طواف ، نیزه و شمشیر و تیرها
دور شهید بی کفنی فَابکِ لِلحُسَین
در لحظه ی تلاوت قرآن که دیده است ؟
غرق به خون شود دهنی فَابکِ لِلحُسَین
با نعل تازه جای دگر غیر کربلا
تشییع شد مگر بدنی ؟ فَابکِ لِلحُسَین
رحمی نکرده اند در آن غارت غریب
حتی به کهنه پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین
#یوسف_رحیمی
هدایت شده از اشعار حسینی و آموزش مداحی
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
سلام ای غریب غریبان سلام !
سلام ای طبیب طبیبان سلام !
الا ماهتاب شبستان توس
الا حضرت نور ! شمس الشموس
غریبم من از راه دور آمدم
به دنبال یک جرعه نور آمدم
شبم ، آه یک جرعه ماهم بده
پناهی ندارم پناهم بده
ببخشا اگر دور و دیر آمدم
جوان بودم ، امروز پیر آمدم
منم زائری خام و بی ادعا
کبوتر کبوتر کبوتر دعا
اگر مست و مسرور و شاد آمدم
من از سمت باب الجواد آمدم
من از عطر نامت بهاری شدم
تو را دیدم آیینه کاری شدم
تو این خاک را رنگ و بو داده ای
به ایران من آبرو داده ای
ببخشای این عاشق ساده را
ببخشای این روستا زاده را
تو را دیدم و روشنایی شدم
علی ابن موسی الرضایی شدم
#سعید_بیابانکی
هدایت شده از اشعار حسینی و آموزش مداحی
#دوبیتی_صلواتی #صلوات #رباعی_صلواتی
صبحِ روزِ الست تا... عرصات
شده حک روی آسمان و کرات
نور قبرش زیاد می گردد
هر که گوید زیادتر "صلوات"
بهترین ذکر در همه اوقات
منشأ خیر و خوبی و برکات
دید پیغمبرِ خدا در عرش...
هست کار ملائکه "صلوات"
در میانِ تمامیِ کلمات
خوشترین ذکر در زمان حیات
می شود بر طرف بلا از او
بفرستد اگر کسی "صلوات"
محمدحسن بیات لو
هدایت شده از اشعار حسینی و آموزش مداحی
#امام_رضا_علیه_السلام
#دهه_کرامت
#مدح
#غزل
به سلیمان جهان از طرف مور سلام
شاعرت آمده، این وصلهی ناجور، سلام
شرم نگذاشت به خدمت برسم از نزدیک
گنبدت دیدم و دادم به تو از دور سلام
ای که میجوشد از احساس تو سرمستیها
هشتمین تاک پر از خوشهی انگور، سلام
حرم و گنبد و گلدستهتان جای خودش
میدهم من به قدمگاه نشابور سلام
بارها لطف شما شامل حالم شده است
دادهای باز به این شاعر مغرور سلام
خاک پای تو شدم، برد مرا تا افلاک
ای که با نام تواَم این همه مشهور سلام
پدرت نور و خودت نور و جوادت نور است
بر سه تا نور عَلی نور عَلی نور سلام
#سید_حسین_سیدی
.
#نوحه
#زمزمه
#امام_حسن (ع)
#شهادت_امام_حسن
امون ز زهر کین
جونمو رسوند روو لب
نفس بریدم من
زود بگید بیاد زینب
یه گوشه افتادم
رفتنی شدم آخر
یه کاری کرده زهر
می سوزم توو هُرم تب
آتیش گرفت دلم ؛ توون نداره پیکرم
آتیش گرفت دلم , از کینه های همسرم
آه
دیگه سر رسیده عمر مجتبی
میشه راحت از غما و غصه ها
می لرزه صدام
گریونه چشام
غریبم حسن غریبم غریبم غریبم حسن
___
این لحظه ی آخر
یاد مادر افتادم
خدارو شکر این زهر
آخرش رسید دادم
رو به روی چشمام
مادرم زمین افتاد
مدینه و درداش
هیچ نمیره از یادم
چهل تا بی حیا : مادرم و چرا زدن
چهل تا بی حیا : بین برو بیا زدن
آه
همه اومدن برای درده سر
یه نفر به سمت در شد حمله ور
مردیکه ی پست
پهلو رو شکست
غریبم حسن غریبم غریبم غریبم حسن
___
پیش نگاه من
غنچه و چمن میسوخت
توو شعله ها زیر
دست و پا یه زن میسوخت
روی زمین می ریخت
خون تازه از پهلوش
با باری از شیشه
مادر حسن می سوخت
مسمار لعنتی : میون سینه تا نشست
مسمار لعنتی : نفس مادرم رو بست
آه
بعد ماجرای کوچه پیر شدم
خیلی وقته از زمونه سیر شدم
مَرهم به دلم
اومد اجلم
غریبم حسن غریبم غریبم غریبم حسن
____
#عباس_قلعه
👇
.
غزل مدح و مرثیه #امام_حسن علیهالسلام
حتّٰی سیاهیلشگرِ خوبی برایت نیستم
داری هوایم را ولی مرغِ هوایت نیستم
یک بینوایم در سرایت شرحِ حالم این نوا
من با نوایت نینوایی بینوایت نیستم
شاهانه میگویم گدایِ خانهزادِ دلبرم
هیچم ندارم نیستم وقتی گدایت نیستم
حرفِ دلِ این سینهزن بعد از دوماه این شد حسین
در کربلا هم جز به یادِ مجتبایت نیستم
از روضهیِ گودال هم این روضهاش سنگینتر است
این کوچه پیرت کرده امّا من عصایت نیستم
دیوار را میگیری و دست مرا وِل میکنی
مادر مگر من مَحرمِ درد و عزایت نیستم
یک تکّه از آویزهات بر رویِ خاکِ کوچههاست
حیرانِ این کوچه نباشم مبتلایت نیستم
باران که میبارد به یادِ ندبههایت هستم و...
باور نخواهم کرد مشمولِ دعایت نیستم
#غزل
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام #حسین_ایمانی
.
مُسمّط مثلّث #شهادت_امام_حسن علیهالسلام
سلامْ حضرتِ باران سلامْ حضرتِ نور
سلام سورهیِ رحمان سلام سنگِ صبور
سلام چشمهیِ ایمان سلام کوهِ غرور
سلامِ ما به سرایِ پر از غبارِ شما
سلامِ ما به دلِ خون و داغدارِ شما
کسی برایِ سفر بارِ خود نَبسته چرا؟!
دوباره وقتِ زیارت دلم شکسته خدا
چکیده اشک و رسیده به عرش دستِ دعا
زیارت آمدهایم و حرم نمیبینیم
نَه گنبدی نَه ضریحی عَلم نمیبینیم
به تکّهسنگی اگر اِکتفا کنم بعدَش....
به گریه تکیه به دیوارها کنم بعدش....
دوباره مادرتان را صدا کنم بعدش....
به یادِ ضربهیِ سنگینِ دست میافتم
میان کوچه چه شد؟!چه شکست؟! میافتم
به گوشواره شبیهَم شکستهام مادر
شبیهِ چادرِ خاکی و خستهام مادر
همیشه گوشهیِ خانه نشستهام مادر
به یادِ کوچهیِ تنگ و هجومِ طوفانم
عصایِ دستِ تو هستم اگر چه لرزانم
شرارِ زهرِ جفا آرزویِ من بوده
همیشه بغض و غمی در گلویِ من بوده
تمامِ روضهیِ تو پیش رویِ من بوده
صدایِ ضربهیِ سیلی به گوش من پیچید
اگر چه تکیه به دیوار داد میلرزید
حرم ندارد اگر بیحرم شدن خوب است
همیشه سهمِ دل فاطمیه آشوب است
وَ آخرین سخنم پیکری لگدکوب است
تنی به رویِ زمین مانده پیرُهن رفته
چقدر نیزه شکسته در این بدن رفته
حرم اَسیر و اَمیرِ حرم کرم میکرد
نگینِ خاتمِ او ساربان به چنگ آوَرد
نشسته بر رویِ گُل رَدِّ پنجهیِ نامرد
مدینه مثل حرم ندبهخوان و سوزان است
نوایِ کرب و بلا رفتهها حسن جان است
#حسین_ایمانی ✍
........................
غزل مدح و مرثیه #امام_حسن علیهالسلام
حتّٰی سیاهیلشگرِ خوبی برایت نیستم
داری هوایم را ولی مرغِ هوایت نیستم
یک بینوایم در سرایت شرحِ حالم این نوا
من با نوایت نینوایی بینوایت نیستم
شاهانه میگویم گدایِ خانهزادِ دلبرم
هیچم ندارم نیستم وقتی گدایت نیستم
حرفِ دلِ این سینهزن بعد از دوماه این شد حسین
در کربلا هم جز به یادِ مجتبایت نیستم
از روضهیِ گودال هم این روضهاش سنگینتر است
این کوچه پیرت کرده امّا من عصایت نیستم
دیوار را میگیری و دست مرا وِل میکنی
مادر مگر من مَحرمِ درد و عزایت نیستم
یک تکّه از آویزهات بر رویِ خاکِ کوچههاست
حیرانِ این کوچه نباشم مبتلایت نیستم
باران که میبارد به یادِ ندبههایت هستم و...
باور نخواهم کرد مشمولِ دعایت نیستم
#غزل
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام #حسین_ایمانی
.
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
دست خالی نروند از در احسان کریم
حاجت خواسته را چند برابر داده است
طیب الله به این لطف دو چندان کریم
کاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود
بار بستیم به سوی شاه خراسان کریم
بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم
به قسم های خداوند به قرآن کریم
طلب رزق نکردیم ز دربار کسی
نان هر سفره حرام است مگر نان کریم
هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد
دست ما هم رسیده است به دامان کریم
نا امیدم مکنید از کرمش فرض کنید
باز بدکاره ای امشب شده مهمان کریم
سپر درد و بلایش نشدیم و دیدیم
سپر درد و بلای همه شد جان کریم
ظاهرش فقر ولی باطن او عین غنا
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
.
صدا زد خواهر طشتی بیار
آه ای جان برادر زینبم طشتی بیاور
وقتی طست رو آورد دید پاره های جگر برادر توی طشته....
دوید ؛حسین و عباس و برادرا رو صدا زد
برادرا هم که اومدن اول زیر بقل زینب رو گرفتن...😭
یه طشت دیگه هم زینب دیده.... دید سر بریده ی
ق هرکس زحمتش بالاتراست..
پیش زهرا مادرت شخصیتش بالاتراست!
هرکه محض احترامت معصیت کمتر کند
روزی اشک میان هیئتش بالاتراست..
احترام پیرها هرچند برما واجب است..
پیرمرد روضه تو حرمتش بالاتراست.
قول دادی روز محشر لنگ نگذاری مرا
ساکن بیت الحسین امنیتش بالاتراست
خیمه ی تو جای کبر و کینه و منصب که نیست
هرکسی خاکی تر آمد عزتش بالاتراست.
نقص های هر نمازش زود کامل میشود..
هرکه انس سجده روی تربتش بالاتراست
کربلا رفتن کجا؟از کربلا گفتن کجا؟
دیدن شش گوشه ات از صحبتش بالاتر است
داغِ تو دیده به فکر غصه دنیا که نیست
مبتلای اشک تو ظرفیتش بالاتراست
از شهیدان تو فهمیدم که پای عشق تو
هرکسی گمنام تر شد شهرتش بالاتراست
گریه در هیئت تفاوت میکند باهرکجا
گریه دسته جمع باشد قیمتش بالاتراست
وسع ما ایناست! اما خوب میدانیم ما..
خیلی از این نوکریها ساحتش بالاتراست
تشنگی، زخم زبان،داغ جوان، هتک حرم
از تمام این مصائب غربتش بالاتر است
آب مهر مادرت بود و به رویت بسته شد
حجم نیزه آمد و راه گلویت بسته شد..
✍سید پوریا هاشمی
.