.
|⇦•السَّلامُ عَلَیٰ وَلِیِّ اللّٰه...
#قسمت_اول #متن_زیارت_اربعین امام حسین اجرا شده روز اربعین ۱۴۰۰ به نفس حاج منصور ارضی
●━━━━━━───────
"السَّلامُ عَلَیٰ وَلِیِّ اللّٰهِ وَحَبِیبِهِ"
*نیت کن تویِ این زیارت اربعین، بگو: آقا! دومین زیارتِ اربعینم رو ان شاءالله تو کربلا بخونم، اینم یه آرزو است دیگه، زیارت اربعین *
" السَّلامُ عَلَیٰ خَلِیلِ اللّٰهِ وَنَجِیبِهِ ، السَّلامُ عَلَیٰ صَفِیِّ اللّٰهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ ، السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ ، السَّلامُ عَلَیٰ أَسِیرِ الْکُرُباتِ"
*دورِ تو رو گرفتن آقا! اول راه های خاکی رو بستن بعد راه های آبی رو، حالا حسین مونده و اصحاب و یاران و بنی هاشم...*
"وَقَتِیلِ الْعَبَرَاتِ.اللّٰهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَ لِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ ، الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ ، أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ ، وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ ، وَاجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ، وَجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَةِ ، وَقَائِداً مِنَ الْقَادَةِ ، وَذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ ، وَأَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَیٰ خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ ،"
*گفتن: آقاجان! خیلی تو این راه یاد یحیی پیغمبر خدا هستی، میشه علتش رو بگید؟
آقا ابی عبدالله فرمودند: یحیی
رو یه زنا زاده سر از تنش جدا کرد، اونم جلو پدر مادرش، منم یه زنا زاده سر از تنم جدا میکنه
سئوال کردند: آقاجان! چرا ابراهیمِ صادق الوعد رو یاد میکنید؟ ابی عبدالله فرمودند: وقتی میخواستن بکشنش پوست سر و صورتش رو کندن ..*
"فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ ، وَمَنَحَ النُّصْحَ ،وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ"
*آقاجان! توخونِ قلبت رو دادی*
"لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ ، وَقَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا ،
*اما اینا آدم نشدن مغرور دنیا شدن *" وَبَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنیٰ ، وَشَرَیٰ آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ ،"
*میگن وقتی یعقوب فهمید برادرا یوسف رو به چند درهم فروختن خیلی گریه کرد...
داریم توی زیارت اربعین میگیم، آقاجان! اشرار تو رو با قیمت کمی فروختن، آخرتشون رو به دنیا فروختن، مَردِ داد میزد تو کوفه میگفت: این همه زحمت کشیدم تا کربلا رفتم، یکو نیم درهم به من پول رسیده، ای اُف برشما اهل کوفه....*
"وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدَّیٰ فِی هَوَاهُ ، وَأَسْخَطَکَ وَأَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَأَطَاعَ مِنْ عِبادِکَ أَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ ، "
*کار بهجایی رسید عوض اینکه ابی عبدالله امیر عالمِ، گفتن: یزید امیرالمؤمنینِ ،جاها عوض میشه حواست پرت بشه میبَرنت *
"وَحَمَلَةَ الْأَوْزارِ ، الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ ، فَجاهَدَهُمْ فِیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتَّیٰ سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ؛"
*عاقبت خون تو رو ریختن، دردناکترش اینه به حریمخانواده تو بی ادبی کردن، به خدا این بچه ها که اومده بودن کربلا، تا به حال یه حرف زشت نشنیده بودن ..*
"اللّٰهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلاً ، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً أَلِیماً.السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیاءِ ، أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللّٰهِ وَابْنُ أَمِینِهِ ، عِشْتَ سَعِیداً،"
*آقاجون خوب زندگی کردی، یه کاری کن ماهم اینطور زندگی کنیم *
" وَمَضَیْتَ حَمِیداً ، وَمُتَّ فَقِیداً ، مَظْلُوماً شَهِیداً ،"
*وقتی رسیدن پشت دروازه مدینه حضرت فرمود: ما نمیایم، بشیر تو برو اعلام کن، حضرت همون بیرون دروازۀ مدینه خیمه هاشون رو دستور داد زدن، مجلس عزا درست کردن، غذا طبخ کردن، اهل مدینه زار میزدن، حضرت بالای منبر رفت حمد وثنای خدارو گفت، خوب که حمد وثنای خدارو فرمود، فرمود: بابای من رو شهید کردن، بین دو نهر آب...
یهو خودش هم به گریه افتاد، صدا زد: مردم به خدا به دَرنده ها آب دادن، ولی به بابای من آب ندادن ...*
ــــــــــــــــــ
#زیارت_اربعین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
#قسمت_پایانی #زیارت اربعین امام حسین اجرا شده روز اربعین ۱۴۰۰ به نفس حاج #منصور_ارضی
●━━━━━━───────
"وَأَشْهَدُ أَنَّ اللّٰهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ ، وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ ،"
*خدا عذابشونو زیاد کنه *
"وَأَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللّٰهِ ، وَجاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتّیٰ أَتَاکَ الْیَقِینُ ، فَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَکَ ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ ظَلَمَکَ ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذٰلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ؛"
*امروز بهش بگو: آقا! من ناراحتم، اون عده راضی شدن وقتی شنیدن حسین روکشتن، گفتنخوب شد!...
ولی تو بگو: ما ناراحتیم، تا عُمر داریم برات گریه میکنیم ..*
"اللّٰهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ والاهُ ،"
*ای حسین جان! دیگه سال دیگه این برخورد رو با مانکن، ما طاقت نداریم، ایمانمون محکم نیست، دعوت کن ما بیاییم کربلا، دست خودته، واقعا همه مون بیایم، بریم اونجا عزاداری مزه میده اونجا بوی خاک کربلا وجودت رو میگیره، حسینجان! سفارش مارو هم به اما زمان بکن...
آقاجان! ما واقعا تو این چهل پنجاه روز سوختیم، هنوز باور نکردیم اینقدر امام چهارم باسختی این بدن رو دفن کرد،
نکه مثلا بگن بدن تیکه تیکه بود...
جمع کردن؟ نه! این نیزهایی که از بدن به زمین فرو رفته بود، این شمشیرها این سنگها .. اونم تو تاریکی....
لذا امروز که یه ذره گذشت بنی اسد دیدن این لشگر یزید و نامردا نیستن، بنی اسد اومد تا چشمحضرت زینب به اینا افتاد، گفت: ان شاالله خدا بهتون خیر بده، شنیدم داداشم روکمک کردید، دفن کردید، رفتید بوریا آوردید، حصیر آوردید.
امروز کاروان آل الله وقتی حرکت کردن این زنها میدونی پرچمشون چی بود ؟
یه گهواره داغون رو روی دست گرفته بودن، از میان قتلگاه تا علقمه سینه زنان میومدن...
چرا میگی گهواره؟ گهواره روآوردن، آقا جانم! عمومجانم! ببین آب ندادن به اصغر، همه نشستن دور قبرِ کوچیکعمو ..
از چشای بچه ها خون میچکه، میگن عموچرا قبرت اینقده کوچیک شده ..حسین..*
"وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ ، بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ ، وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِأَنْجاسِها ، وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِها ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدِّینِ ، وَأَرْکانِ الْمُسْلِمِینَ ، وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمَهْدِیُّ ،وَأَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْویٰ ، وَأَعْلامُ الْهُدیٰ ، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقیٰ ، وَالْحُجَّةُ عَلَیٰ أَهْلِ الدُّنْیا ، وَأَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ ، وَبِإِیابِکُمْ مُوقِنٌ ، بِشَرایِعِ دِینِی ، وَخَواتِیمِ عَمَلِی ، وَقَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ ، وَأَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ ، وَنُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّیٰ یَأْذَنَ اللّٰهُ لَکُمْ ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَامَعَ عَدُّوِکُمْ ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَیْکُمْ ، وَعَلَیٰ أَرْواحِکُمْ وَأَجْسادِکُمْ، وَشاهِدِکُمْ وَغَائِبِکُمْ ، وَظَاهِرِکُمْ وَبَاطِنِکُمْ ، آمِینَ رَبَّ الْعالَمِینَ."
اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ
ــــــــــــــــــ
#زیارت_اربعین
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
14000705-arzi-ziarat-arbaein.mp3
4.66M
#زیارت اربعین امام حسین اجرا شده روز اربعین ۱۴۰۰ به نفس حاج منصور ارضی
Roze_Arbaieen_Mirzamohamadi_1401.mp3
6.73M
🏴 #روضه_اربعین
🔊 زینبم اما نه آن زینب که رفت از کربلا
◼️روضه شب اربعین حضرت سیدالشهدا علیه السلام
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
AUD-20220910-WA0086.mp3
8.96M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
🔊یه سلام میدم به حسرت طرف کربلا
آرزوم اینه بمیرم اربعین کربلا...
◼️ #روضه شب اربعین حضرت سیدالشهدا علیه السلام
🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی
2. روضه اربعین.mp3
6.75M
#روضه_اربعین
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_ماهور
( گوشه شکسته قره باغ ، بسیار دلنشین وگوش نواز اجرا شده است ... )
YEKNET.IR - vahed 1 - arbaein 1442 - 98.07.17 - mirdamad.mp3
4.66M
🔳 #واحد #اربعین
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
چهل شبه چشم انتظارم
چهل شبه که خواب ندارم
چهل شبه میخوام برادر
رو خاک قبرت سر بذارم
چله نشین داغم چله نشین دردم
این همه راهو اومدم دورت بگردم
افتادم از نفس اگرچه با نام توو نفس گرفتم
هر جوری بود از دست نیزه سرتو آخر پس گرفتم
از سفر اسارت از سفر جسارت
سوغات آوردم پیرهن رفته به غارت
از داغ تو اگه خمیدم
از داغ دخترت شکستم
سرپنجه هام اگه که زخمه
قبرشو کندم با دو دستم
از وقتی که اسیر شد سه ساله تو پیر شد
از تازیونه ها تنش مثه کویر شد
حسین من حسین من
اجرا شده در شب #اربعین 99
توسط حاج #سید_مهدی_میرداماد
.
#روضه_اربعین
روز اربعین ، امام حسین دو زائر دل شکسته داشته ، یکی زینب و دیگری جابر است اما عاشقان
ابی عبدالله جابر برای اولین بار قبر ابی عبدالله را زیارت می کند .
ولی عمه سادات اولین بار در گودال قتلگاه بدن بی سر برادر را در آغوش گرفت بوسه بر رگهای
بریده برادر گذاشت . سر به طرف آسمان بلند کرد گفت : خدایا این قربانی را از آل الله قبول بفرم
******
روز اربعین اهل بیت وارد کربلا شدند ، مثل برگ خزان زده ، از بالای شترها روی زمین افتادند ، یکی
می گوید: حسینم ، یکی می گوید: برادرم ، یکی می گوید : پسرم ، عمه سادات زینب روضه می
خواند گفت :
هُنا ذُ بِحَ الحسینَ بِسَیفِ شمرٍ هُنا قَد تَرَّبُوا مِنُُهُ الجَبینا
گفت : اینجا همان جائی است که شمر سر حسینم را جدا کرد ، اینجا همان جایی بود که پیشانی او
را بر خاک زمین نهادند .
هُنا العَباسُ فی یومٍ عَبوسٍ حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِینا ً
(آمد کنار نهر علقمه ، زنها بیایید ، بنی اسد بیایید ، اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباسم را
جدا کردند )اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباس را کنار فرات نگه داشته شد نگذاشتند به
خیمه بیاید .
هُنا ذَبَحوا لرَّضِیعَ بِسَهمٍ حِقدِ فَما رَحِمُوا الصّغارَ المُرضَعِینا
همین جا بود با تیر کینه ، سر علی اصغر شیر خوار را بریدند ، حتی به کودکان شیر خوار رحم
نکردند .
هُنا مَزَقوا الخِیامَ و حَرِّ قُوها و َ قُسِّمَ فَیثُنا فِی الخائِنِینا
همین جا بود که خیمه ها را آتش زدند ،اموال ما را به غارت بردند
******
زینب (سلام الله علیها) موقع تولد آرام چشماشو وا کرد، گریه می کرد دست هر کسی دادند آرام
نشد، تا اینکه دادند دست ابی عبدالله دادند، حسین (علیه السّلام) حدود یک سال یا بیشتر از زینب
نداره، تا نگاش افتاد به حسین (علیه السّلام) آروم شد، یعنی من اومدم اصلاً تو دنیا عاشق حسین
(علیه السّلام) بشم، بعد موقع ازدواج، فرمود: شرط من اینه، من هر روز حسین را باید ببینم، هر جا
حسین (علیه السّلام) رفت، منم باید برم … .
زینبی که نه یه سال، نه ده سال، ۵۴ سال کنار حسین بود، اربعین اومده کربلا، کی باورش می
شد، یه روز فاتحه برا حسینش بخونه ! !
حرف ها با برادر داره، زبان حال زینب تازه شروع می شه، صدا زد:
داداش ! من ۴ ساله بودم، شنیدم، مادرم کربلا را یادم داد، کی ؟ اون موقعی که کفن ها را به من
داد، این مال بابات، …
کجا دیدی به یک بچه ی ۴ ساله، اونم دختر، این وصیت ها را بکنند، داداش ! بعدها ام سلمه برا من
تعریف کرد چه بلایی سرت می یاد، یکی یکی روضه ها را با داداش مرور کرد، همه جا باهات بودم،
داداش رفتی تو گودال بالا سرت بودم، بالا نیزه زیر نیزه بودم، تو مجلس نامحرما کنارت بودم …
.
گوشه ی خرابه پیشت بودم، همه جا بودم، فقط یه جا نبودم، اونم گوشه ی تنور خولی من نبودم،
اما فهمیدم کجا بودی، کی؟ اون موقعی که سر تو را تو خرابه آوردند دیدم موهات خاکستریه … .
******
کاروان اربعین سه روز کنار قبر ابی عبدالله عزاداری کردند ، امام سجاد دید اگر این زن و بچه
بیشتر بمانند هلاک می شوند .
دستور داد بار شتران را ببندند از کربلا به طرف مدینه حرکت کنند وقتی بارها را بستند ، آماده
حرکت شدند همه با ناله و فریاد جهت وداع کنار قبر امام حسین (ع) جمع شدند ، سکینه قبر بابا را
در آغوش گرفت ، گریه می کند صدا زد :
اَلا یا کربلا نُودِعکِ جِسماً بَلا کَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِینا
ای زمین کربلا ! بدنی را در تو به ودیعه گذاردیم ، که بدون غسل و کفن مدفون شد .
اَلا یا کربلا نُودِعکِ رُوحاً لِاَحمَدَ وَ الوصِیِّ مَعَ الاَمِینا ۱
ای کربلا کسی را در تو به یادگار نهادیم که او روح احمد و وصی اوست .
نقل می کنند : حضرت رباب آمد خدمت امام سجاد ، گفت : آقا من خواهش از شما دارم آقا به من
اجازه بده کربلا بمانم آخر نمی توانم قبر حسین را تنها بگذارم ،حسین زهرا کسی را ندارد ، آنهایی
که می گویند : رباب یک سال ماند شب و روز برای مصائب حسین گریه می کرد روزها می آمد در
برابر آفتاب می نشست، زیر سایه نمی رفت هر چه می گفتند : اجازه بدهید سایبان درست کنیم
زیر سایبان گریه کنید . می گفت : آخر من دیدم بدن حسین زیر آفتاب بود