هدایت شده از محفل بیت الرقیه شیراز
◾ شور مولا
🖋️به قلم:کربلایی علی رضایی و شاعران قم
نه
تو اصن به فکر کشتار نبودی نه
تو فقط حیدر کرار نبودی نه
تو یتیم نواز بودی
یوسف حجاز بودی
تو همونی که توی جمل با چشمای تر
از بالاسر جنازه ها گذر میکردی
تا سه روز به کشته ها نماز میخوندی تازه
از فراریهاشونم صرف نظر میکردی
بالاجبار میزد
راضی نبود به کشتن و ناچار میزد
سیا لشکرو نمیزد و سردار میزد
انگار یه شیر به گله ی کفتار میزد
_ _ _
نه
تو شبیه پادشاها نبودی نه
تو که فکر مال دنیا نبودی نه
همدم عوام بودی
یک کلام امام بودی
.
.
تو بزرگی و عدالت اونقده مردی که
واسه خلخال زن یهودی هم غمگینی
توی معرکم تا یک نفر میاد رو در روت
وقت ضربه هفتا نسل بعدشم میبینی
.
.
فقط سر میزد
تا رو دلدل مینشست و به لشگر میزد
جبریل دلش برا دیدنش پر میزد
خدا حرف خصوصیاشو به حیدر میزد
@betoorogyhe
هدایت شده از متن اشعار کربلایی رضا شیخی
• ﷽ •
سبک:شور
#قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
متن:صاحب حشمت...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
صاحب حشمت و مقام اباالفضل
ناصر و حامی امام اباالفضل
ای علمت بوده همیشه بالا
ته نجابت و مرام اباالفضل
زیر و رو کردی صحنه های رزمی رو
تو یل حیدر هستی ادعا داری
در حد تو ای یل حریف جنگی نیست
در زمینی منزل به کبریا داری
شیر شیران ای با جنم اباالفضل
عرش اعلی داری علم اباالفضل
تو مسلط بر کل عالمینی
تو یگان ارتشبد حسینی
یا عباس بن علی
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
جناب نافذالبصیره عباس
خوش قد و بالای عشیره عباس
حضرت والی الولی بفرمود
به کربلا تویی ذخیره عباس
وارث قتال العرب ابوفاضل
ای یل یل ها با نسب ابوفاضل
تا شدی وارد به شریعه یا عباس
میکشید صد لشگر عقب ابوفاضل
فاتح جنگ تن به تن اباالفضل
قهرمان و مارد فکن اباالفضل
غضب حیدر در شمایل عباس
به فدایت عالم یا اشجع الناس
یا عباس بن علی
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
شیر امیر مومنین اباالفضل
یل پسر ام البنین اباالفضل
دست خدا بالای هر چه دست است
دست علی در آستین اباالفضل
بانگ تکیبر و شور حیدری داری
تو علمداری و حیدر کراری
جگرت از شیران نر جگر ریزد
تا نقاب از خشم دو دیده برداری
چه نیازی داری به جوشن عباس
میشود آب از خشمت آهن عباس
به ادب شاگردت لقمان اباالفضل
بده بر کلبت لقمه ای نان اباالفضل
متن اشعار کربلایی رضا شیخی
@matn_sheykhi
هدایت شده از متن اشعار کربلایی رضا شیخی
4_5879919376227896197.mp3
10.59M
#شور
صاحب حشمت و مقام اباالفضل
متن اشعار کربلایی رضا شیخی
@matn_sheykhi
هدایت شده از آشنای باامام زمان شهدا
م
با حملهای دمار ز لشگر درآوَرد
تیری که خوردهاست به چشم تو عاقبت
سر از گلوی تشنهی اصغر درآورد
این هلهله ز کشتنت اصلاً عجیب نیست
لشگر جلوتر آمده؛ معجر درآورد
زینب دوید قبل هجوم حرامیان
از پای بانوان؛ همه زیور درآورد
پاشیدهتر شوی چو بخواهد حسین؛ اگر
حتی همین که تیر ز پیکر درآورد
(احسان محسنی فر)

ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل
وی دست علی در صف پیکار اباالفضل
هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل
ریحانۀ دو فاطمه، ماه سه خورشید
آرام دل حیدر کرار اباالفضل
مانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل
تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک
تو لالة عباسی و ما خار اباالفضل
هم کاشف کرب پسر فاطمه هستی
هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل
بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت
هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل
در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا
تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل
عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل
تو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی
خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل
ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل
برخیز سکینه به حرم منتظر توست
جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل
از سوز عطش آب شده طفل سه ساله
مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل
تا آن که ببینند به تن دست نداری
یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل
مگذار رود زینب کبری به اسیری
ای دست علی، دست برون آر اباالفضل
تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت
ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل
کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست
گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل
خون دل ما را که شده اشک عزایت
زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل
مگذار شود خشک دمی دیدة "میثم"
چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل
(غلامرضا سازگار)

باز دور و بر ما معرکه برپا شده است
یا سر قامت رعنای تو دعوا شده است
تو مگر وعده ندادی به حرم آب بری
پس چرا جایگهت سینه صحرا شده است
تیرهایی که همه از پس نخلستان ریخت
با چه نظمی به میان بدنت جا شده است
جگرم پاره نکن پای نکش روی زمین
به خدا پشت و پناهم کمرم تا شده است
چون که در بین حرم خوش قد و بالا بودی
باورم نیست که اینگونه سرت وا شده است
چقدر فاصله افتاد به ابروهایت
از چه رو خورده به هم حالت گیسوهایت
خواستم بعد ظفرهای تو تکبیر کشم
مرهمی بر جگر مادر بی شیر کشم
حال باید بنشینم به کنار بدنت
با دلی سوخته از چشم ترت تیر کشم
مانده ام فرق تو با تکه عبایی بندم
یا که از پیکر تو نیزه و شمشیر کشم
باید اینبار به زینب عوض پاسخ خود
جسم صد چاک در آیینه به تصویر کشم
کودکان تا خبر از حال عمو پرسیدند
عکس شیر حرمم بسته به زنجیر کشم
تیر ها یک به یک از پای درت آوردند
ای برادر چه بلایی به سرت آوردند
باز برخیز که در معرکه گرداب کنی
لب خشکیده بر علقمه سیراب کنی
تو قرار است که با آب حرم برگردی؟
یا دل از زینب ماتم زده بی تاب کنی
یا بچسبان به رکاب علمت را بردار
تا که مشک حرم و قلب مرا آب کنی
چشم بر راه تو بر خیمه رباب است هنوز
تا به آغوش خودت اصغر او خواب کنی
شک ندارم که قرار است تو در خلستان
داغ خود را وسط سینه من قاب کنی
درصدد بود که دشمن بزند هست تو را
قرعه افتاد که اول بزند دست تو را
التماست بکنم تا نروی از بر من
ای امید حرم و قوت بال و پر من
تا که با قامت خم سوی تو را افتادم
هو کشیدند مرا ساقی آب آور من
باید اینبار تو را جمع کنم بین عبا
ارباً اربا شده ای مثل علی اکبر من
بوی یاس بدن و خنده بر لب از چیست؟
مادرت آمده دیدار تو یا مادر من؟
ای برادر غضب گوشه چشمت کافی است
تا که دشمن نرود دور و بر خواهر من
باید اول بدنت دور ز مرکب بکنم
فرصتی نیست تنت را که مرتب بکنم
شمر اینجاست که با خنده تماشات کند
قد رعنای تو در علقمه خیرات کند
سر ماهت ترکی دارد و ماندم که چه سان
زینبم با تو سر نیزه ملاقات کند
غیرت الله رجز سر بده شاید دشمن
نتواند به حرم چشم خودش مات کند
این جماعت به سرش نیت بد دارد تا
خواهرم راهی دروازه ساعات کند
شمر در دور و برت پرسه زنان میخندد
مادرم آمده ای کاش مراعات کند
زخم های بدنت با چه مداوا بکنم
کاش میشد کفنی بر تو مها بکنم
(مجید قاسمی)

خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت
نزدیک ماه بود که درد کمر گرفت
داغ برادری اثرش تار دیدن است
انقدر پا کشید ز جسمت خبر گرفت
زخم عمود را که به فرق سر تو دید
دست کمر گرفته ی خود را به سر گرفت
ای کاش از تن تو عدو دست می کشید
حتی برای غارت تو جنگ در گرفت
بهتر از این نمی شود این پاره پاره تن
وقتی که دور جسم تو را صدنفر گرفت
برخیز و گو چرا بدنت پر ز آهن است
برخیز و گو چرا بدنت شکل پر گرفت
گفتم حرم لباس اسارت به تن کند
در غیبت تو دور حرم را خطر گرفت
حالا حسین مانده و قد خمیده اش
خورشید پیر روضه هجر قمر گرفت
(سید پوریا هاشمی)

درحنجر
هدایت شده از امام حسین ع
.
#شور_حماسی
#حضرت_عباس
#بند_سوم_مهدوی
ای پسر شیر خدا اباالفضل
کفیل آل مرتضی اباالفضل
قوّت بازوت میشه صد برابر
وقتی رقیه میگه یا اباالفضل
ای ساقی وفادار
میر و علمدار
تفسیر ایثار، عباس
ای فاتح جگردار
پیروز پیکار
طیار و کرّار، عباس
ای جانم اباالفضل
جانم اباالفضل جانم اباالفضل، عباس
🌸🌸🌸🌸🌸
ای یلِ حامل الْلِّواء، اباالفضل
ماه منیر کربلا، اباالفضل
هرچی که از فضائلت بگن باز
نمیشه حقِ تو ادا، اباالفضل
ای حامی ولایت
کوه شجاعت
معنای غیرت، عباس
ای کعبه ی فضائل
حیدر شمائل
زهرا خصائل، عباس
ای جانم اباالفضل
جانم اباالفضل جانم اباالفضل، عباس
🌸🌸🌸🌸🌸
مجری عدل مرتضی، یامهدی
منتقم خون خدا، یامهدی
با انتظار فرج تو وَلله
بالا میره طاعات ما، یا مهدی
ای وارث پیمبر
صمصام حیدر
خونخواه مادر، مهدی
تو رهبره قیامی
نور الْاَنامی
حُسن ختامی، مهدی
ای جانم یا مهدی
جانم یا مهدی جانم یا مهدی، مهدی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
طاها تحقیقی(یاحسین)
#شب_نهم_محرم
.👇
.
#زمینه
#سوم #هفتم_شهادت_حضرت_زهرا
یک بندمهدوی
یک بند زبان حال بعد شهادت
داره میگذره فاطمیه
هنوز از ظهورت خبر نیس
یکی نیس بگه واسه یاریت
چرا سیصد و چند نفر نیس
نشد صاحب این مجالس
برای ما روضه بخونی
دیگه برنگردی به صحرا
کنار ما آقا بمونی
نشد که امام طریدم
بشی از غم و غصه راحت
چی میشه یه شب اشک نریزی
به چشمات بدی استراحت
بسه اشک و ماتم
بسه درد و محنت
الهی رهاشی
ازاین چاه غیبت
اللهم عجل لولیک الفرج....
🌸🌸🌸🌸🌸
ببین فاطمه توی خونه
هنوز بوی آتیش و دوده
تو رفتی و بعد تو اینجا
همه لحظه ها روضه بوده
ببین پیرهنت آتیشم زد
آخه روی اون ردّ خونه
تا زندَم غم تلخ کوچه
توی خاطر من میمونه
باید وقت غسلت بفهمم؟؟؟😭
که هرجای اعضات شکسته
اگه گفتی: عجّل وفاتی
شدی از همین دردا خسته
بده حق که باشم
تا زندَم عزادار
آخه دست من خورد
روی زخم مسمار
اللهم عجل لولیک الفرج....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
.👇
قصهی یک عکس
این عاشقی یک قصهی دنبالهدار است
این قصهی جوشیدن یک چشمهسار است
این قصهی رفتن به شوق وصل دریاست
این قصهی ماندن به پایِ عشق یار است
این عکس میگوید که پردنجانِ عاشق
در راه دین و انقلابش پای کار است
این عکس میگوید که فرهنگ شهادت
زندهست و چون یاد شهیدان ماندگار است
وقتی که اینجا صحبت از خلقِ حماسهست
حتی زمستانهایشان عین بهار است
این عکس، تندیس شکوه و سرفرازیست
تنها نه یک عکس است،لوح افتخار است
با مردمی اینگونه پایِ کار و عاشق
ایران ما دائم در اوجِ اقتدار است
با همت این مردمان با بصیرت
روز ستمگر، هرکه باشد شام تار است
این عکس میگوید که از خونِ شهیدان
جمهوری اسلامی ما برقرار است
این عکس میگوید که با این مردم خوب
تکلیف مسئولین فراتر از شعار است
احمد رفیعی وردنجانی
@asharahmadrafiei
حاج قاسم.....
آری مُدیری میشود بیمیز باشد
در خدمت مردم موفق نیز باشد
هرکس به هرحالی به دیدارش رسیده
مهمان یک لبخند شورانگیز باشد
با مردمانش مهربان باشد همیشه
شمشیر او بر دشمنانش تیز باشد
پیشانیاش بیجای مُهر و صورت او
نورانی از دینداری و پرهیز باشد
دنبال احقاق حقوق خلق باشد
حتی اگر حق کوچک و ناچیز باشد
حزبِ من و یارانِ من،بر لب نیارد
در خدمتش برخلق بیتبعیض باشد
بهبه از آن مردی که مثل حاج قاسم...
تکرار نامِ او غرور انگیز باشد
مرد بزرگی را جهان از دست داده
حق دارد اینسان بعدِ تو غمخیز باشد
احمدرفیعی وردنجانی✍
#جان_فدا
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
▫️استفاده از زمزمه مناسب▫️
🔹در پایان روضه اگر قرار است از مستمعین زمزمه گرفته شود، باید از زمزمه ای استفاده کرد که برای مستمعین ملموس و مأنوس باشد مثل:حسین جان، حسین آرام جانم و ...
ولی زمزمه هایی مثل سجاد جان، موسی جان و ... مناسب نیست و شاید مستمع به آن بخندد.
uvs140518_121809~0.mp3
2.48M
🔹 #واحد
🔻 ای مدینه گریه کن بر حال من ...
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
🏴 وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام