مادر
شد چهل روز ندیدم گل رویت مادر
مرغ دل پرزند هر لحظه بسویت مادر
شد چهل روز که بار غم تو بر دوش است
بی تو ای نور وفا خانۀ ما خاموش است
شد چهل روز مسافر به دل گور شدی
از چه رو این همه از محفل ما دور شدی
شد چهل روز شدم خوندل و محزون گریم
جای خالیِّ تو را مینگرم خون گریم
شد چهل روز که اشک غم من نیسان است
ای امیدم مگر هجران رُخَت آسان است؟
شد چهل روز سیه گشته چه روشن روزم
یاورم رفته و از داغ غمش می سوزم
شد چهل روز که سوز دل من افزون است
خواهر چشم به راهم که دلش پر خون است
پدر
شد چهل روز ندیدم گل رویت بابا
مرغ دل پرزند هر لحظه بسویت بابا
شد چهل روز که بار غم تو بر دوش است
بی تو ای نور و
شعر برای مقام مادر(آبروی اهل دل از خاک پای مادر است )
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن می کند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است
آسمان زندگی شد روشن از نور پدر
گلشن هستی مصفا از صفای مادر است
قوت شیر از شیره جان می خوراند طقل را
وین شگفت آید که خون دل غذای مادر است
گرمی آغوش مهرش را ندارد آفتاب
مهربان تر دیگر از مادر خدای مادر است
از دم روح القدس عیسی پدید آمد اگر
باز هم پرورده در ظلّ همای مادر است
اوج گیرد قدر فرزند از دعای خیر او
چون دم عیسی بن مریم در دعای مادر است
قدر و جاهی را که در اسلام دارا شد اُویس
از کمال طاعت و خدمت برای مادر است
امر او را داد رجحان بر ملاقات نبی
چون رض
گریز چهارم برای روضه مادر -( آرام گریه کردن فرزندان علی در تشییع جنازه مادر )
اهای مردم همه ی شما شاهد بودید که توی تشییع جنازه مادرشون این فرزندان مادر از دست داده چطور با صدای بلند ناله و ضجه می زدند مادر مادر می گفتند، دوستان این فرزندان هر کدام از بچه های مادر از دست داده رو مراقبت می کردند، همه سرسلامتی می دادند، ولی مدینه توی تشییع جنازه مادر سادات امیر المؤمنین به فرزندان خودش می گفت: فرزندان من؛ مبادا بلند بلند گریه کنید که این مردم مدینه از خواب بیدار شوند و از تشییع جنازه مادرتون خبردار شوند.
چقدر سخته کسی مادر از دست بده و نتونه بلند بلند گریه کنه، ای نانجیب مردم مدینه چکار کرده بودید که زهرا به علی وصیت کرد که یا علی: مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپ
مرثیه ای برای مادر_الا ای مادر خوبم کجایی
مرثیه ای برای مادر
الا ای مادر خوبم کجایی
ندارم طاقت هجر وجدایی
دلم بی تو پر از اندوه ودرده
ندارد زندگی بی تو صفایی
بیا مادر مادر مادر مادر بیا۲
____
بیا بار دگر مادر کنارم
بیا تا سر بزانویت گذارم
بکش دست نوازش بر سرمن
ببوسم دست تو ای گلعذارم
بیا مادر....
____
چه شبهایی که بودم زار وبیمار
کنار بسترم بودی تو بیدار
مرا با شهد جانت پروریدی
به دنیا بوده ای معنای ایثار
بیا مادر...
___
دلم تنگست برای لای لایت
برای بوسه های جانفزایت
زبعد تو به حیرانی دچارم
دوای درد من باشد دعایت
بیا مادر...
___
کنون هستم برای تو عزادار
دلی خون، دیده گریان وتنی زار
نباشد باورم هجر و فراقت
غم بی مادری ام هست دشوار
بیا مادر...
#ترحیم_خوانی
#مثنوی_فراق_چهلم
چهل روزه دلم داره بهونه
چهل روزه چشام از غصه خونه
چهل روزه شدم از غم سیه پوش
گرفتم خاک قبرت را در آغوش
چهل روزه شبم تاریک و سرده
میون سینه ها دریای درده
چهل روز چشام جاریِ خونه
میون سینمون داغ جوونه
چهل روزه دلم بی تاب یاره
چهل روزه چشام بارون میباره
چهل روزه که قلبم چاک چاکه
چهل روزه عزیزم زیر خاکه
الهی غصه از این سینه پا شه
الهی خونه بی««* بابا»» نباشه
چهل روزه میسوزه استخوانم
برایش روضه ی دوری بخوانم
چهل روزه چهل روزه کجایی
چهل روزه امان از این جدایی
چهل روزه که دارم زخم تازه
چهل روزه که مادر خواب نازه
چهل روزه دلم میخواد خدایا
ببوسم صورت زیبای بابا
چهل روزه شده این آرزویم
غم دل را به تو مادر بگویم
چهل روزه که در سوز و گدازم
چهل روزه که با داغش بسازم
چهل روزه منم با دیده ی تر
چهل روزه کجایی ای برادر
زده هجران تو بر سینه آذر
کجایی محرم غمهای خواهر
چهل روزه فراقت نیست باور
برادر جان برادر جان برادر
چهل روزه که خاک غم سر من
چهل روزه که رفته خواهر من
عزیزان قدر یک دیگر بدانید
کنار همدگر یاران بمانید
خدایی کار این دنیا سرابه
به پیش هم تا پا جان بمانید
#حسین_کریمی_نیا
#صلوات 👉
#ترحیم_خوانی
#چهلم_پدر
دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ
فلک بر شیشه دلم زده سنگ
فلک از داغ بابا کرده زارم
چهل روزه ز داغش بیقرارم
دلم کرده هوای گفتگویش
ببینم بار دیگر ماه رویش
فلک کردی عجب گوشه نشینم
چگونه روی بابایم نبینم
همیشه ذکر نامش گفتگومه
همون آغوش پر مهر آرزومه
بیا بابا مرا دل شاد و بنما
مرا زین درد و غم آزاد بنما
بیا تا از رخ تو گل بچینم
پدر ای تاج سر ای نازنینم
چهل روزه پر و بالم شکسته
ره شادی برویم گشته بسته
چهل روزه ز مرگت بیقرارم
چهل روزه که خورد و خواب ندارم
شبانگاهان به یاد تو بخوابم
که شاید آئی بابا توی خوابم
تو بودئ تکیه گاهم در زمانه
فلک بر هم زده این آشیانه
صفا بر درد و داغ او دوا نیست
ز بعدش آشیانت را صفا نیست
#صلوات 👉
: چهل روزه که بوی گل نیومد
صدای چهچه بلبل نیومد
چهل روزه چهل منزل اسیرم
غم چل ساله گویی کرده پیرم
چهل روزه مرادم را ندیدم
غم عشقش بجون و دل خریدم
چهل روزه غم چل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
چهل روز غرق در غم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
برای عکس تو دلباختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
به زحمت می شناسی خواهرت را
زجا برخیز ای نور دو دیده
شده مویم سپید و قد خمیده
نه تنها من که خویشون اینچنین اند
همه با درد و ماتم همنشین اند
تمام قلبها از غصه پاره
شدیم تو این چهل روز مابیچاره
چهل روزه که من کاکاندارم چهل روزه که تاج سر ندارم چهل روزه شده کارم بهانه چرا کاکام نمیایی به خانه خدا داند که دلم اتش گرفته از ان روزی که تاج سرم رفت.. بگو به من کجایی جون مادر؟ چرا از من جدایی جون مادر؟ زدل رفته دیگه صبرو قرارم مادر به درد خواهرانت دوایی دوایی جون خواهر خدا خواسته که من دور از تو باشم؟ همیشه مایل روی تو باشم؟ خداداغی نصیبم
کرده مردم ک هیچ کس توی عمرخود ندیده
گره افتاده درکارم زداغت بگو کاکاکجا گیرم سراغت گل گلخانه ام کاکا توبودی چراغ خانه ام کاکا تو بودی
پس ازکاکاغریب خانه ام من غریب خانه وکاشانه ام من کجا رفتی کجا رفتی عزیزم که هم باید بسوزم هم ...
بهرجا وبهرسوسرکشیدم زکاکامهربانترمن ندیدم چراغ خانه ها گردیده روشن جدا ازما چرا گشتی کجایی
صفای خانه وکاشانه کاکا گل یکدانه گلخانه کاکا زداغ هجر تو سیه پوش چرا بکاکا مراکردی فراموش
بگلزاری که دیدی باغبان نیست گلی خواهی که انجا چون خزانیست
الهی شو بشه افتو بره کوه که بابای جونیم ازدربیاد تو شده نامت پدرورد زبانم زده اتش غم هجرت بجانم
سرقبرت کنم خاک عزا سر که تورفتی ازاین کاشانه دیگر بگوش جان نمیاید صدایت کجایی جان منبابا فدایت
کنون من امدم خاکت ببوسم باشکم تربت پاکت ببوسم بجز تو کس نباشد یاور من که باشد بعد تو بال وپر من
زداغت دیده ام دریاست کاکا دلم چون لاله صحراست کاکا چه زود ازخانه وکاشانه رفتی فتادم ایپدر ازپا کجایی
بپاخیز وببین کاشانه ما زهجرت ساکت وتنهاست بابا تو رفتی ودر امید بستی زداغ دوریت پشتم شکستی
بسوز ای شمع ازغم درکنارم که شددرخاک همه داروندارم فلک با من نگر اخر چها کرد اجل امد ترا ازمن جا جا کرد
بسوز ایدل که ان ارام دل رفت عزیز ومونس من زیر گل رفت چهل روزه که محنت یارما شد
بسوزایدل غریبی بد بلاییست بلای جان من دردجدایست زماتم اه وزاری کارما شد
بسوزایدل عزیزان دل غمینند همه ازداغ او ماتم نشینند چهل روزاست گلم برباد رفته
عزیزجانم ازروزی که مردی دل وجان مرا همراه بردی بچرخ ازقلب ما فریاد رفته
دم مرکت تماشایت نکردم نگه برروی زیبایت نکردم کاکا غمخوار ویارماتوبودی
گره افتاده در کارم زداغت بگو باباکجاگیرم سراغت بعالم افتخار ما توبودی
کسی درزندگی کاکانمیشه عزیزی مثل او پیدا نمیشه چهل روزاست وما بابا نداریم
چهل روزه که ازما دیده بستی زداغ خود دل ماراشکستی بغیراز ناله وغوغا نداریم
چهل روز است کاکا زیر خاک است
دل وابستگان اندوهناک است
چهل روزه چراغم گشته خاموش
نشد داغ تو ومادر فراموش
چهل روزه گلی پژمرده دارم
چهل روزه دلی افسرده دارم
چهل روزه بیادت سوختم من
همش چیش براهت دوختم من
[۶/۱۹، ۸:۵۷] مسعودنوغابی: ارزومه ای خدا مادر بیاد شادم کنه
دوباره روش ببینم کی شه ک ابادم کنه
دل بیادش خرمه قلب خرابم میزنه
چی میشه مثله قدیما مادرم یادم کنه
چیش انتظارمادر... دل بیقرار مادر
رفته سفر مادر... من خونجگر مادر
گوشه گوشه ی خونمون ی دفتر از خاطره شد
وقتی رفتی دل گرفت خونه زغم محاصره شد
یاد لطفای توام مهرتو جاری چونشده
اگ میشه باز بیا هیشکی مث تو نشده
اگ دنیا بدنم بازم توگنج خونمی
سروم تاج سرم همچون طلوی ویرونمی
دردمن بیدرمونه دواش فقط مادرمه
حاجتم اینه بیای حرفم فقط ی کلومه
تو چهل روز ک روزا شم مثه شو بود عزیزم
هردقیقه یادتو برجوی خالیت اشک میریزم
حالا میفهمم چرا سوی چیشات کمتر میشد
وقتی فهمیدی میری حالت کمی بهتر میشد
رفتنی من بمون ی کم برام لالابخون
غصه هام بیحد شده اسم منو حالا بخون
چی میشد درد تو میخورد توسرم میموندی تو
من میمردم جای تو از غم برام میخوندی تو
غیراشک وگریه من مرهم ندارم مادرم
جان من یادم بکن همدم ندارم مادرم
مادرای لطف خدا لطفی بکن بر حال من
دست بکش روی سرم مشکن تو دیگر بال من
حال من بدترشده توی چهل روزی ک رفت
بود امیدم ک برمیگرده اما رفت ک رفت
کاشکی من رابهمراه خودت میبردی تو
کمترای غم پرورم غصه ی مرا میخوردی تو
مادر زیبای من نوحه_ختم_مادر
ای ماه شبم مادر نامت به لبم مادر
رفتی زبرم مادر خون
چهلم پدر
دلم تنک و دلم تنگ و دلم تنک
فلک بر شیشه دلم زده سنگ
فلک از داغ بابا کرده زارم
چهل روزه ز داغش بیقرارم
دلم کرده هوای گفتگویش
ببینم بار دیگر ماه رویش
فلک کردی عجب گوشه نشینم
چگونه روی بابایم نبینم
همیشه ذکر نامش گفتگومه
همون آغوش پر مهر آرزومه
بیا بابا مرا دل شاد و بنما
مرا زین درد و غم آزاد بنما
بیا تا از رخ تو گل بچینم
پدر ای تاج سر ای نازنینم
چهل روزه پر و بالم شکسته
ره شادی برویم گشته بسته
چهل روزه ز مرگت بیقرارم
چهل روزه که خورد و خواب ندارم
شبانگاهان به یاد تو بخوابم
که شاید آئی بابا توی خوابم
تو بودئ تکیه گاهم در زمانه
فلک بر هم زده این آشیانه
صفا بر درد و داغ او دوا نیست
ز بعدش آشیانت را صفا نیست
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
ترک ما گفتی کنون چون نی نوا دارم پدر
بی تو من از درد هجران آشنا دارم پدر
مرگ تو قدر حریم عصمت ما را شکست
زین سبب از این فلک بس شکوه ها دارم پدر
نعمتی بودی مرا ارزنده از هر نعمتی
نعمت از کف داده اشکی برملا دارم پدر
خاندان را بود نام اقدست تاج شرف
تاج من تاراج شد در سر نوا دارم پدر
چون فلک زد بر تو از این دهر کوس الرّحیل
من از آن دم با قضا چون و چرا دارم پدر
دوستان از بهر تسکین و تسلّای قلوب
آمدند اما چه سود از آن بجا دارم پدر
تسلیت آرام بخش قلب مهجوران نشد
زنده ام تا من سیه پوش و عزادارم پدر
خاک بر سر کرد ما را گردش دور زمان
هم جلیس غم سرای غم فزا دارم پدر
کلبه ی ما را که بودی رونق صلح و صفا
تیره شد صبح سپیدم آه و وا دارم پدر
گرمی کاشانه بودی هم امید قلب ما
سرد شد کاشانه یأسی از رجا دارم پدر
وای از این تنهایی و رنج یتیمی لاجرم
بی تو من شامی سیه دائم بپا دارم پدر
دولت اقبال من بودی شکوه زندگی
رحمت حق بر تو هر صبح و مسا دارم پدر
در فضای وهم دائم با تو دارم گفتگو
بهر غفران تو من در دل دعا دارم پدر
می رود از دیده اشکم می کند تا یاد تو
مهربانتر از تو من دیگر کجا دارم پدر
چهره در خاک سیه بردی عزادارت شدم
دیده خون دل خون، عجب ماتم سرا دارم پدر
من به یاد و خاطر تو کردم از شادی حذر
در سرای دل چه سان بی تو صفا دارم پدر
متن های داغدار و سوزناک نقش بسیار مهمی در مراسم فوت پدر دارد. یک مداح باید بر خواندن هرگونه دعایی مانند زیارت عاشوری و مسلط به خواندن هرگونه مداحی در باب عزیز از دست رفته باشد. در مراسم و روضه های ختم پدر معمولا از اشعار عرفانی که سوزناک هستند استفاده می شود. یک مداح با به کار بردن این اشعار و متن های روضه میتواند مراسمی همراه با آرامش برای بازماندگان را انجام دهد. یک مداح میتواند از متن روضه های هیئتی نوحه سرایی کند.
روضه و مداحی برای ترحیم پدر انواع مختلفی دارد:
روضه هایی که با سوز همراه هستند و جزء روضه های داغدار به حساب می آیند.
روضه هایی که احساسی هستند و باعث تسکین و آرامش خاطر افراد می شود.
روضه هایی که در وصف زمان حال می باشد و مداح فی البداهه شروع به روضه خوانی میکند که این بستگی به تسلط مداح در برگزاری و گفتن کلمات و جمله ها دارد
از کلمات و جمله هایی که در روضه ختم پدر استفاده می شود:
این مطالب سوزناک : بابا چهل روز صورت زیبات رو ندیدم امروز امدم کنار مزارت بگممممم خدا حاظرم دارو ندارم رو
بدم اما یک بار دیگه صدای بابام رو بشنوم. یک مکث کوچیک حاظرم دارو ندارم رو بدم اما یک باره دیگه صورت
زیبای بابام رو ببینم.بابا الهی قربونت برم الهی قربون دستهای زحمت کشت برم تا میفهمیدی غمی به دلمه این
دستهات رو میاوردی بالا میگفتی خدایا کمک بچم کن طاقت اشگش رو ندارم با توجه به اینکه باید روضه به تناسب
انتخاب یک متن روضه برای ختم پدر، روضه مراسم ختم مادر و بهترین نمونه های شعر و متن اعلامیه چهلم یکی از اولویت هایی است که قبل از برگزاری مراسم نبست به انجام آن باید دقت داشت.
#مادر
در عزای مادر با سبکی جگر سوز
⚫️⚫️⚫️🌹⚫️⚫️⚫️
مادر خوب و نازم ای نور خانهٔ من
ای بهترین انیس و. یارِ زمانهٔ من
ای یار و غمگسارم
ای تاج افتخارم
تصویر عشقی مادر
ای نور چشم تارم
ای مادرِ عزیزم 2
⚫️⚫️⚫️🌹⚫️⚫️⚫️⚫️
گشتی به پای من پیر. ای غم کشیده مادر
از شادی زمانه. بهره ندیده مادر
عمری کشیدی محنت
دیدی تو رنج و زحمت
ندیده ام من از تو
مادر به جز محبت
ای مادرِ عزیزم 2
⚫️⚫️⚫️🌹⚫️⚫️⚫️⚫️
رفتی شکسته قلبم. میسوزم از فراقت
آتش گرفته این دل. درمان نداره داغت
ودیعهٔ خدائی
تو خانه را صفایی
دردم اگر هزار است
به درد من دوائی
ای مادرِ عزیزم ۲
⚫️⚫️⚫️🌹⚫️⚫️⚫️⚫️
شبهای جمعه مادر. آیم همی مزارت
میشکنه بغضم آندم. اشک میریزم کنارت
هرکی. مادر نداره/
چو من او بی قراره
(صفا) بدونِ مادر
خوشی دیگر نداره
ای مادرِ عزیزم 2
⚫️⚫️⚫️🌹⚫️⚫️
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
1.1M
مه مبارک در ابر آرمیده بیا
امید آخر دلهای داغدیده بیا
قسم به مهر رخت کشته تیرگی ما را
بیا تو ای شب اندوه را سپیده بیا
به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت
که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا
ز پشت در بشنو ناله های فاطمه را
به سوز سینه ی آن مادر شهیده بیا
عزیز فاطمه جدّت حسین در یم خون
تو را صدا زند از حنجر بریده بیا
به مادری که لبش از عطش زده تبخال
به شیرخواره ی انگشت خود مکیده بیا
به آن لبی که بر آن چوب میزدند به طشت
به خواهری که گریبان خود دریده بیا
کند تلاوت قرآن سر حسین به نی
ببین چه گونه ز لبهایش خون چکیده بیا
به آن سری که به دیدار دخترش آمد
به کودکی که به ویرانه آرمیده بیا
به لاله های به خاک اوفتاده از دم تیغ
به غنچه ای که شد از ضرب تیر چیده بیا
به بانگ یا ابتای علی به قلزم خون
به ناله ای که حسین از جگر کشیده بیا
بود به سینه ی «میثم» هزار درد نهان
گواه آنهمه غم های ناشنیده بیا
استادسازگار
کتاب ختم خوانی نیم از عالم خاک حسین کریمی نیا
برای خرید کتاب تماس بگیرید.
۰۹۱۲۸۰۹۹۸۳۸
متن و اشعار ختم و ترحیم از ابتدا تا پایان مجالس در کانال بین الحرمین
@Montaza7
@salehi_m49
@beinalharamein
.
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
در چالهها ماندن برای رود ننگ است
دنیا برای حاج قاسمها چه تنگ است
سربندِ یا زهرای او با ذکر حیدر
حلّالِ مشکلهای لاینحلِّ جنگ است
با نیشخندی سمت دشمن، دوست را گفت:
فرمایشاتِ دشمنان مُشتی جفنگ است
با حمله بر داعش به دنیایی نشان داد:
شخصِ کلوخ انداز را پاداش سنگ است
آسوده آجیلِ شب یلدا بگیرید
آن مرد جای پسته در جیبش فشنگ است
بی ذرّهای دلواپسی حافظ بخوانید
در دست قاسم جای دیوان یک تفنگ است
با ساعتش میگفت: پروازِ یک و بیست
برخیز از خوابت که حالا وقت زنگ است
مصراعِ تکراری ندارد عیب وقتی
دلها برای دیدنش بسیار تنگ است
دلها برای دیدنش بسیار تنگ است
دلها برای دیدنش بسیار تنگ است
از عرش میگوید: جوانان عزیزم
راهِ نجات از فتنهها قدری درنگ است
دستور اسلام است اطاعت از ولایت
بی پیروی از رهبری اسلام لنگ است
میگوید: ای مردم کمی آگاه باشید
ابلیس ملعون ظاهرش خوش آب و رنگ است
در این فضاهای غبارآلودِ امروز
هر کس سلیمانی شود خیلی زرنگ است
با حاج قاسم #جان_فدا کردن چه زیباست
با #حاج_قاسم زندگیکردن قشنگ است
#علی_رفیعی_وردنجانی✍
هدایت شده از فاطمه اکبرپور
🍂 سردار سلیمانی 🍂
✍شاعر:علی عبدی
ای زاده ی کرمانی سرادر سلیمانی
فخر همه ایرانی سردار سلیمانی
با رفتن تو حاشا یادت رود از دلها
در خاطره می مانی سردار سلیمانی
همچو علیِّ اکبر شد پیکر تو پرپر
اُلگوی جوانانی سردار سلیمانی
ایثار و فداکاری درخون تو میجوشید
ای مالک ایرانی سردار سلیمانی
فرمانده بالایق در جبهه ی حق بودی
سرلوحه ی مردانی سردار سلیمانی
در راه خدا کردی از جان و تَنَت اِنفاق
قربانیِّ قرآنی سردار سلیمانی
باخون تو شد زنده یکبار دگر نامت
آوازه ی دورانی سردار سلیمانی
ای عاشق فرزانه خوش حال تو مهمانِ
سالار شهیدانی سردار سلیمانی
این خون تودر دنیا هرگز نشود پامال
می دانم و می دانی سردار سلیمانی
گر اِذن جهاد آید ویران شود آمریکا
با حمله ی طوفانی سردار سلیمانی
ازکار خودش دشمن باید بکُند روزی
اِظهار پشیمانی سردار سلیمانی
___________
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی،مولودی ترکی و فار