eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام باید این مرد در این رزم مصمم باشد او علی است و علی مرگ مجسم باشد او علی است و علی پشت ندارد زره‌اش که علی پیش‌تر از خط مقدم باشد هیچ‌کس نیست به جز او که به شان‌اش گویند که علی باشد و پیغمبر خاتم باشد تیغ برداشته و دشت همه رم کردند شیر از بیشه که آمد دو سه تا کم باشد می‌دوند از چپ و از راست بهم می‌خوردند لشگر این گونه ندیدیم که درهم باشد مدح او گفته فقط متفقا دشمن و دوست تیغ او فاصل جنات و جهنم باشد اکبر این است اگر خاطر زینب جمع است اکبر این است اگر فتح،  مسلم باشد قصد او آب نبود  لب بابایش بود ورنه هر زخم تنش چشمه‌ی زم زم باشد آخرین بار بیا تا که قدت را بیند بگذارید در این خمیمه معمم باشد نفس آخر او اول ماه غم شد از زمانی که زمین خورد محرم باشد ( ۴۰۲/۰۵/۰۳) .
ع تحلیل💡 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 👇 🌳اصل پیام: یکی از مهمترین اصول معنوی مداحی اصل پیام است. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «مثل کُمِیتها و فَرَزدَق ها و سید حِمیَری ها و دِعبل ها و از این قبیل کم نبودند و فقط این نبود شعری را بر اساس عقیده شان بگویند و برای چند نفر بخوانند بلکه مساله این بود که شعر آنها حامل یک پیام و حامل یک رسالت بود چیزی را می خواست به مردم تعلیم بدهد، علت اینکه کُمِیت تحت تعقیب قرار می گرفت و دعبل می گفت من پنجاه سال است که چوبه دار خود را بر دوش می کشم، همین پیام شعر آنها بود. من انتظار دارم برادران پیام را هیچ وقت فراموش نکنند...» در این جلسه به این اصل بخوبی توجه شده است. 🌳شهادت: در بین ابیات اولیه نسبت به اهمیت و جایگاه شهادت و خانواده شهدا اشاره می شود. و در ذکر روایت«وقتی بین راه دید بابا میگه (انا لله و انا الیه راجعون)یه جمله از باباش پرسید «اولسنا علی الحق» به ما بگو حق با ما هست؟ دینمون اسلاممون ایمانمون حفظه؟ گفت آره بابا گفت دیگه باکی نداریم، خودم فدات میشم.» فرهنگ جان فشانی برای حق، کاملا تبیین می شود که خود مقدمه چینی مناسبی برای روضه هم هست. 🌳تربیت دینی: بین ابیات نسبت به اهمیت حضور بچه ها در مراسمات مذهبی و نقش محافل عزاداری در تربیت آنها تأکید می شود با جملاتی چون: «آفرین به اون پدرایی که تنها نمیان، با بچه هاشون میان، از الان باید روح حسین تو وجودشون زنده بشه، از الان باید تربیتش تربیت حسینی بشه...» نکته قابل ذکر اینکه این جملات علاوه بر اینکه حاوی پیام است، جنبه تشویق و ترغیب نونهالان و نوجوانان و والدین آنها را دارد و با این قدرشناسی و تأکید، از جلسه تأثیر بیشتری می گیرند. 🌳گریز غیر کلیشه ای: همواره گفته ایم بایستی در مداحی ها و روضه خوانیها نوآوری داشته باشیم و تنوع را همواره به عنوان یک اصل، مورد بحث و بررسی قرار داده ایم. در این جلسه می بینیم در گریز، نوآوری صورت گرفته و مداح محترم در روضه حضرت علی اکبر(ع) گریزهای کلیشه ای که همیشه بیان می شود را ذکر نمی کند بلکه از روضه «دیدن لبهای خشک سیدالشهداء» توسط حضرت علی اکبر(ع) به روضه «دیدن لبهای چاک چاک امام توسط حضرت رقیه(س)» گریز می زند. می بینیم که در اینگونه روضه خوانیها و گریز زدنها، می شود بدون تحریف، نوآوری و تأثیر گذاری بیشتری داشت. گریز غیر کلیشه ای 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 https://eitaa.com/joinchat/2105147398Cd2fdb6f26b
سبک: متن: کاش الان حرم بودیم... مداح: 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🍂🍁@hassanataee_matn🍂🍁 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 کاش الان حرم بودیم یه گوشه با تو خلوت میکردیم یه دل سیر زیارت میکردیم دم ضریح با گریمون قیامت میکردیم با بیرق هیئتمون بریم حرم چه لذتی داره این زندگی یه کربلا با رفیقام به ما بدهکاره سخته که فکرت بیفته از سرم سرم جان عزیزت حرم حرم حرم حرم @hassanataee_matn 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 من به این امید زنده‌ام که باشم و ببینن این چشمام روز فرج پا به پای آقام با شهید ها تو مسیرت نجف به کربلام حتی تصورش برا یه لحظه ام ارزششو داره چه اربعینی بشه اون روز که آقا کنار زواره پشت آقامون میریم قدم قدم قدم مقصد دلهاست حرم حرم حرم حرم 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 👌 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🍂🍁@hassanataee_matn🍂🍁
. از زبان امام عصر(عج) هم سفره را به مردم روزی رسان بده هم لقمه را به سائل بی خانمان بده جود مرا ببین و ز سهم خودت ببخش گر ارزنی است دست تو، بر دیگران بده یکبار خرج من نشده آبروی تو سرمایه از من است... تو گاهی زیان بده گفتم "من الغریب" و شنیدی "الی الحبیب" در این مسیر، نوکریت را نشان بده یابن الحسن بیای تو دردی دوا نکرد یکبار هم بیا و خودت را تکان بده تکلیف، روشن است .... برو پایِ کار باش عذرت قبول نیست، بیا امتحان بده حالا بیا و بار مرا هم به شانه گیر این بار تو به پیکر خسته توان بده می بینمت! ... حیا کن و کمتر گناه کن تا کی به تو امان بدهم؟ ... تو امان بده! ای آنکه از مهار خود و نفس، عاجزی افسار خویش را به امام زمان بده بیرون خانه ام نرو، مثل جهنم است خود را به زور هم شده، جا و مکان بده غصه نخور که داروی درد تو کربلاست دل را به دست صاحب آن آستان بده بالاسرِ حسین برو قبل هر نماز ... پائین پای اکبر لیلا اذان بده فرمود؛ علی کنار تو زانو زدم، نرو اینجا به من کمک وسط دشمنان بده .
اهلِ حَـــــرَم از دیده خون ببارید (2) از پارۀ دل دسته گُـــــــل بیارید بـــــــــــروی جسم اکبرم گذارید (2) شد کُشته اکبر، شبــه پیمبر (2) حق من و جـــــــــــــــــدم نبی ادا شد در پیش چشـــــمم اکبرم فدا شد اعضـــــــای او چو گل ز هم جدا شد شد کُشته اکــبر، شبه پیمبر (2) یا رب در این صحرا ز پا فتادم (2) صورت به صورت علی نهادم فرزند خـــــــــــود را در ره تو دادم شد کُشتــه اکبر، شبه پیمبر (2) من نالۀ فرزند خــــــــــــــــود شنیدم وقتــــی به بالای سرش رسیدم خجلت ز کــــــــــام تشنه اش کشیدم شــد کُشته اکبر، شبه پیمبر (2) بیرون بیا از خیمــــــــــه ات سکینه در ماتم اکبر، بزن به سینه (2) پیـــــــــــــــــــراهن او را ببر مدینه شــد کُشته اکبر، شبه پیمبر (2)
ای اهل حرم میر علمدار نیامد علمدار نیامد سبک : سینه زنی سنتی حضرت ابالفضل(ع) دلم شد پر احساس  //فضا پر شده از بوی گل یاس // هوای حرم حضرت عباس و آن شیر دلیر حرم حضرت ارباب //همان ساقیِ لب تشنۀ این آب ای اهل حرم میرو علمدار نیامد// سقای حسین سید و سالار نیامد علمدار نیامد    سپهدار نیامد      خدا ساقی و سردار نیامد(۲) ای اهل حرم شاه حرم رفت ز دنیا //آمد به برش مادر او حضرت زهرا ای سینه زنان دست علمدار فتاده //بر چشمِ عزیزش چو سه شعبه بنشانده علمدار نیامد    سپهدار نیامد      خدا ساقی و سردار نیامد(۲) ای سینه زنان فرقِ علمدار شکسته//خم گشته علم، گشته علمدار چوخسته خورشید بسوزد ز غمِ ساقی تشنه//آمد به سراغش تبر و نیزه و دشمن ای اهل حرم میروعلمدارنیامد(۳) در کرببلا خون، چو معنای جنون است//دیوانه و مستانه شویدوقت کنون است ای لطمه زنان زینب کبری شده حساس//لطمه زند او بر سر و از غصۀ عباس علمدار نیامد    سپهدار نیامد      خدا ساقی و سردار نیام علمدار نیامد    سپهدار نیامد  (۳) .
. ای اهل حرم میرو علمدار نیامد، علمدار نیامد، علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد، علمدار نیامد، علمدار نیامد از خیمه رسد واعطشا از لب طفلان در علقمه شد کشته عمو با لب عطشان دستی که زده بوسه بر آن ساقی کوثر با نیزه و شمشیر جدا گشته ز پیکر ای اهل حرم میرو علمدار نیامد، علمدار نیامد، علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد، علمدار نیامد، علمدار نیامد رخصت بده از داغ شقایق بنویسم از بغض گلوگیر دقایق بنویسم می خواهم از آن ساقی عاشق بنویسم نم نم به خروش آیم و هق هق بنویسم دل خون شد و از معرکه دلدار نیامد " ای اهل حرم میر و علمدار نیامد" در هر قدمت هر نفست جلوۀ ذات است وصف تو فراتر ز شعور کلمات است در حسرت لب های تو لب های فرات است عالم همه از این همه ایثار تو مات است از علقمه با دیدۀ خونبار نیامد " ای اهل حرم میر و علمدار نیامد" سقا تویی و اهل حرم چشم به راهت دل ها همه مست رجز گاه به گاهت هرچند تو بودی و عطش بود و جراحت دلواپس طفلان حرم بود نگاهت سقای ادب جلوۀ ایثار نیامد " ای اهل حرم میر و علمدار نیامد" افتاد نگاه تو به مهتاب دلش ریخت وقتی به دل آب زدی آب دلش ریخت فرق تو شکوفا شد و ارباب دلش ریخت با سجدۀ خونین تو محراب دلش ریخت صد حیف که آن یار وفادار نیامد " ای اهل حرم میر و علمدار نیامد" انگار که در علقمه غوغا شده آری خونبارترین واقعه بر پا شده آری در بزم جنون نوبت سقا شده آری دیگر پسر فاطمه تنها شده آری این قافله را قافله سالار نیامد " ای اهل حرم میر و علمدار نیامد" ای علقمه از عطر تو لبریز برادر ای قصه ی دست تو غم انگیز برادر بعد از تو بهارم شده پاییز برادر برخیز حسین آمده برخیز برادر عباس ترین حیدرکرار نیامد " ای اهل حرم میر و علمدار نیامد" .
. ✅بند اول هر تپش قلب اربابمی نور العینی باده ی نابمی تو تسکین حال خرابمی یا اکبر یا اکبر(ع) جانم اکبر ای دلبردلها اشبه الناس به شخص مصطفی گل لیلا حیدر کربلا یا اکبر یا اکبر(ع) الله اکبر به صوت اذونه تو ثارالله جونش رو بسته به جونه تو جانم به تو و روی علوی روسینه داری مهر نبوی ✅بند دوم توی دام زلف تو اسیرم من از دستت روزی مو میگیرم اخر یه روز از عشقت میمیرم یا اکبر یا اکبر(ع) با صفایی مه لقایی اکبر(ع) به دردامون تو دوایی اکبر(ع) خیلی خیلی تو آقایی اکبر (ع) یا اکبر یا اکبر(ع) هرکی تو رو دیده میگه این و هر دم این اکبره یا که پیغمبر خاتم(ص) ما عبد تو ایم شهزاده ی عشق دیونه ی توست بانوی دمشق ✍ .👇
. روشن است این نکته بر هر شیخ و شاب گر یکی ماهی برون افتد ز آب لب بسی بندد گشاید با شتاب گوید آن بیچاره با صد پیچ وتاب آب آب وآب آب و آب آب   بسته شد در کربلا چون راه آب در خیام شاه افتاد التهاب از لهیبش مرد و زن شد دل کباب شد نوای عترت ختمی مآب آب آب وآب آب و آب آب   کربلا و گرم تابستان او تشنگی و آتش سوزان او قحط آب و درد بی درمان او پیچد از آن تشنگان بر نُه قباب آب آب وآب آب و آب آب   گلشنی با یک جهان لطف و جلال غنچه و گل حُسن و سرحدّ کمال تشنگی کرد آن چنانش پایمال بلبلان این نغمه کردند انتخاب آب آب وآب آب و آب آب   دخترک از تشنگیدرالتهاب ماهی کوچک مگربیرون ز آب واپسین دم رویوسینه در تراب گفت و چشمش تا قیامت شد به خواب آب آب وآب آب و آب آب   مادر از کودک ز خجلت سر به زیر نی گمان بر آب و نی در سینه شیر بسته دست شیر خوارش ناگزیر گوید ای دارنده ی روز حساب آب آب وآب آب و آب آب   اصغر شه زاده از سوز عطش روی دست باب اندر حال غش نیمه جان با مرگ خود در کشمکش می نوشتی بر عذارش اشک ناب آب آب وآب آب و آب آب   اکبر آن شهزاده ی والا تبار با تن خونین و زخم بی شمار بوسه زد بر دست و پای شهریار گفت شاها دست من دامان باب آب آب وآب آب و آب آب   در قتال سخت با قوم عنید زخم های کاریم بر تن رسید سوزش زخم و عطش ثقل جدید از کفم برده عنان و صبر و تاب آب آب وآب آب و آب آب اکبر آن شهزاده ی والا تبار با تن خونین و زخم بی شمار بوسه زد بر دست و پای شهریار گفت شاها دست من دامان باب آب آب وآب آب و آب آب   در قتال سخت با قوم عنید زخم های کاریم بر تن رسید سوزش زخم و عطش ثقل جدید از کفم برده عنان و صبر و تاب آب آب وآب آب و آب آب   زین سوال پاره ی جان و جگر آتشی افتاد بر جان پدر گفت پس هاتی لِسانَک ای پسر تا زبانت بشنود زین دل کباب آب آب وآب آب و آب آب   تا زبانش را به کام باب داد بر گل گوئی که بر آتش فتاد گفت بابا چون تو لب تشنه مباد آتش افروز است کام آن جناب آب آب وآب آب و آب آب   گفت ما و قطره ای آب فرات تا قیامت بعد از این هیهات و هات کار مستسقی گذشته از حیات یادگار از ما به دنیای خراب آب آب وآب آب و آب آب   آب نایاب از فرا گیرد جهان نی ز خاکش نام ماند نی نشان سازدش دریای ژرف و بی کران نیست ما را بهره زان دریا حباب آب آب وآب آب و آب آب   جان من برگرد بر سوی قتال دارم امّید از خدای لایزال سازدت سیراب جدّم از زلال عرضه کن از من سلامی وین خطاب آب آب وآب آب و آب آب   در حرم شد تشنگی از حد مزید شد سکینه پیش سقّای رشید مشک خشکیده به کف با صد امید سوختم گفت ای عمو از التهاب آب آب وآب آب و آب آب   پرسی ار حال دل سوزان من وز همه دلسوخته مهمان من وز دوای درد بی درمان من از لبم بشنو که گوید خوش جواب آب آب وآب آب و آب آب   آتشی افروخته سوز عطش هیچ کس جز تو فرو نه نشاندش شیرخوار از تشنگی در حال غش در خیم پیچیده هر سوی از رباب آب آب وآب آب و آب آب   لاجرم آن ساقی خشکیده مشک کآب کوثر زان تهی مشکش به رشک جام خالیدر کفش لبریز اشک گفت وپَر بگشود بر پشت عقاب آب آب وآب آب و آب آب   آن سپه سالار شاه بی سپاه بر فرات بسته ره بگشود راه گفت با آب فرات آه از تو آه ای به زهرا مهر آبی یا سراب؟ آب آب وآب آب و آب آب   با دلی کز تشنگی آتش فشان مشک خالی کرد پر زآب روان کرد بر سوی خیم عطف عنان همهمه کردی به دشت آن شیر غاب آب آب وآب آب و آب آب   تشنه دل، خشکیده لب، سقّای شاه چون نهنگی در دل دریا سپاه مشک آبی می برد در خیمه گاه می زند فریاد پورِبوتراب آب آب وآب آب و آب آب بانک آب آب عبّاسرشید دختران را تا به گوشجان رسید نیمه جانان را به تن جانی دمید مژده دادی همدگر را باشتاب آب آب وآب آب و آب آب   ناگهان تیری به مشک آمد فرود کرد سقّارا ز غم بی خود ز خود دستها رفته سبو بشکسته بود گفتریزدآبرویم روی آب آب آب وآب آب و آب آب   بود آن حیرت زده از فرط غم غرقه ی دریای خجلت از حرم تا فرو افتاد زان گُرز ستم خود به خود می گفت یک پا در رکاب آب آب وآب آب و آب آب   با لبی خشکیده شه غلطان به خون زخم تن از فلس ماهی ها فزون تشنه لب آتش زدود دل برون گفت و سنگ از آتش آهش مذاب آب آب وآب آب و آب آب   روزگاری رفت و آمد اربعین بر مزار کشتگان شاه دین بانگ بر زد عترت حبل المتین ای شهیدان لب عطشان اینک آب آب آب وآب آب و آب آب   گفت زینب با شهنشاه شهید چرخِ گردان چون تو مستسقی ندید قطره قطره بعد از این خواهم چکید نا جهان بوده است از چشم سحاب آب آب وآب آب و آب آب   «ذهنیا» مهریه بود آب فرات در لبش جان تشنه لب دادی بنات زآتش این قصّه سوزد کائنات ریزد از کلکت از آن بر این کتاب آب آب وآب آب و آب آب مرحوم ذهنی زاده
گرچه قرآن رفت روزی بر فراز نیزه‌ها ‌ راه ایمان روشن است هرچه دشمن می‌زند آتش به آیات خدا نور قرآن روشن است @kaftarchahiemamreza