365.2K
.
#زمزمه
#شور_امام_حسین
#زمینه_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دلم میخواد از همه چی جز تو رها شم
از همه دلبستگیام جز تو جدا شم
از همه دل مشغولیام بگذرم آقا
امام رضا گفته که مشغول تو باشم
پرچم تو زمین نمیذارم
بیمه دستای علمدارم
تا زیر خیمه ی تو جا دارم
امام حسین خیلی دوست دارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غصه ی زندگی مگه خاتمه داره
گاهی دلم از همه چی واهمه داره
اما محاله توی سختی کم بیاره
اونی که عشق پسرِ فاطمه داره
خوبیاشو نمیشه بشمارم
حتی ردم کنه سزاوارم
همیشه میخونم و میبارم
امام حسین خیلی دوست دارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#رضا_شریفی✍
#سبک_امام_رضا_خیلی_دوست_دارم
سبک قدم قدم داره دلم میزنه فریاد
.
هدایت شده از Emamezamaan
.
لینک گروه مرثیه و مدح اهلبیت
http://eitaa.com/joinchat/2371289108C89129d8927
کانال امام حسین👇
@emame3vom
کانال گریزهای مداحی
@gorizhaayemaddahi
#چایخانه_حضرتی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
قدم قدم داره دلم میزنه فریاد
با چشمِ گریون روبرو پنجره فولاد
خدا میدونه از خودم هیچی ندارم
هرچی که دارمو امام رضا بهم داد
یهروز نباشی من که بیچارم
هی گره وا میکنی از کارم
کربُبلامو بده این بارم
امام رضا خیلی دوسِت دارم
امام رضا خیلی دوسِت دارم
🌷🌷
روبروی پنجره فولاد گوهرشاد
دیدم بابامو که رو خاک حرم افتاد
میگفت زن و بچه و خونه، زندگیو
هرچی که دارمو امام رضا بهم داد
خوبیاتُ نمیبرم از یاد
به آبروی پنجره فولاد
کربلا چشمم به حرم افتاد
گفتم امام رضا خونهت آباد
امام رضا خیلی دوسِت دارم
🌷🌷
بابام بهم گفت که همیشه باشه یادت
فقط امام رضاست که میرسه به دادت
کربُبلای اربعين و عرفهام رو
بده بهم امام رضا چون جوادت
با یه سلام که داد بهت از دور
شفا گرفت هم کر و لال هم کور
موقع مُردنم بیا آقا
شبیه سلمانیِ نیشابور
امام رضا خیلی دوسِت دارم
.
#سبک_امام_رضا_خیلی_دوست_دارم
.
چرا قرآن و عترت انقدر بر مقام مجاهدت و شهادت تاکید کرده و ارزشمند دانسته؟
چون انسانی که به واقع و تحت هدایت های اهلبیت و قران #شهادت را ارزش بداند ، دیگه کسی نمیتونه با تهدید به مرگ، او را از حق دور کنه...
نمونه ی غفلت از مقام شهادت؛ رفتار مردم کوفه با #حضرت_مسلم بود. آنجایی که مسلم ابن عقیل را در عرض یک وعده ظهر تا شام و با تبلیغات ابن زیاد مبنی بر در راه بودن لشگر شام و تولید شایعه توام با ترس، تنها گذاشتند و خلف وعده کردند.
این درحالی بود که اگر محاصره قصر ابن زیاد را ادامه میدانند، کار تمام بود و مسیر تاریخ عوض میشد. ولی زنان و مادران باور کردند و همسران و فرزندان را ترساندند و شد آنچه که نباید میشد
..
.
#امام_زمان
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله علیهماالسلام
عمریست ای پدر که تو را من ندیده ام
از دیده اشک، از غم هجرت چکیده ام
در حسرتم که تالی قرآن تویی ولی
از هر کسی به غیر تو قرآن شنیده ام
صحرا روم به خاک زنم بوسه با امید
شاید ز خاک پای تو یک بوسه چیده ام
بی تو درون سینه ی من، غیر آه نیست
از این حیات ِ بی تو دگر دل بُریده ام
با یک دعا، ظهور خودت را رقم بزن
از تَحْبِسُ الدُّعایی ِخود، لب گَزیده ام
حق را قسم دهم به گل پرپر حسن
امضا کند ظهور تو را، نور دیده ام
گفت ای عمو، غریبی تو آتشم زده
از پیش عمّه تا دم مقتل دویده ام
دیدم غریب؛ در وسط تیر و نیزه ای
شکر خدا به داد تو اینجا رسیده ام
من آمدم به راه تو جان را فدا کنم
ناله نزن بخاطر دست ِبریده ام
تیری رسید و دوخت تنم را به سینه ات
شکر خدا که در بر ِتو آرمیده ام
وقتی که نعل تازه نصیب تنت شود
من هم عمو کنار تو در خون تپیده ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#زمزمه
#امام_زمان علیه السلام
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
سلام میدم با چشمای خیسم
میخوام برات عریضه بنویسم
ببین اسیر چنگ ابلیسم منو کمک کن
خدا خُودش گُواهه شَرمندهم
که ریخته اشک تو رو پروندهم
توو جَنگِ با نَفْسَم یه بازندهم منو کمک کن
منم دلم میخواد که یارِتشم
یه سینه چاکِ بیقرارِتشم
شبیه ابنِ مهزیارِت شم آقایخوبم
یه عالمه بهت بدهکارم
آرزومه رو در رو ای یارم
بهت بگم چقدر دوسِت دارم آقایخوبم
------------------------------------------
قرار لحظههای تنهایی
کجایی ای دم مسیحایی؟
چرا تو از سفر نمیآیی؟ عزیز زهرا
امان ازاین عذاب طولانی!
تا کی قراره باشی زندانی؟
الان توی کدوم بیابانی؟ عزیز زهرا
ببخش اگر که بازم این نامرد
با بی خیالی با تو بد تا کرد
تا بدتر از این نشدم برگرد آقایخوبم
فقیره خَستهتو نوازِش کن
نظر بهاَشکو سوز و سازِشکن
باگوشهچشمی بینیازِش کن آقایخوبم
------------------------------------------
سلام من به حال غمگینت
بهقطرههای اشک خونینت
بهروضههای تلخ و سنگینت عزیز زهرا
الهی که بشم فدات آقا
مُجسّمه جلو چشات آقا
مُصیبتای عمّههات آقا عزیز زهرا
میبینی که مُخدّارت ای وای
"عَنِ الوُجوهِ سافِرات" ای وای
"وَ بِالعَویلِ داعِیات" ای وای امانازاینغم
میبینی جَـدّتو تَــهِ گودال
که از عطش همش میره از حال
میبینی پیکرش میشه پامال امانازاینغم
------------------------------------------
محمدقاسمی✍
#سبک_خوشا_بحال_زائرات_ارباب
.........
------------------------------------
#زمزمه #شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
ولوله توو عرش برين افتاد
خون خدا از روي زين افتاد
بذار برم عمو زمين افتاد رهام كن عمّه
ببين كه رفته شمشيرا بالا
بذار برم كه وقتشه حالا
بشم فداي زاده ي زهرا رهام كن عمّه
رسوند خودش رو بين اون جنجال
عموشو ديد كه زخمي و بيحال
گذاشته سر رو شونه ي گودال رمق نداره
يادش اومد كه مادرش زهرا
چجوري شد سپر برا مولا
دستش رو تا ميشد آورد بالا اين تك ستاره
----------------------------------
در حقّ اين يتيم جفا كردن
دستش رو از ساعد جدا كردن
حسين و باز صاحب عزا كردن بي معرفت ها
عمو گرفته بود در آغوشش
شايد بشه دردش فراموشش
رسيد تو اون شلوغي به گوشش صداي اَسبا
روسينه ي حسين بود عبدالله
ده تا سواره اومدن از راه
زهرا مي گفت با گريه واويلاه امان از اين غم
با تير حرمله سرش ذبح شد
رگهاي خُشك حنجرش ذبح شد
جلو چشاي مادرش ذبح شد امان از اين غم
#محمدقاسمي✍
-----------------------------------
#زمزمه #حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
عمو تويي عزيزتر از جونم
يه فكري كن برا دلِ خونم
غريب باشي اصلا نمي تونم طاقت بيارم
ميخوام مثه جوون ليلا شم
به خاطر تو ارباً اربا شم
ميخوام شهيد كربلات باشم اي غمگسارم
دلم رو جان مادرت نشكن
بذار برم به جنگ با دشمن
اَحليٰ مِنَ العَسَل براي من مُردن برا تو
نگاهي كن به متن اين نامه
دست خط نوراني بابامه
معلومه بهترين سر انجامه مُردن برا تو
----------------------------------
پابوسي كرد ازبس ادب داره
اِنْ تَنكُروني روي لب داره
مثل يه شيره كه غضب داره جانم به قاسم
سپاه كوفه رو ز هم پاشيد
به شيوه ي امام حسن جنگيد
اَزرق شامي بين خون غلطيد جانم به قاسم
سپاه كوفه وقتي دوره ش كرد
از پشت اومد با نيزه يك نامرد
تو كمرش يه دفعه پيحيد درد از مركب افتاد
اسير دام نعل اسبا شد
يه مرتبه خوش قد و بالا شد
اين نوجوون هم قدّ سّقا شد اي داد بيداد
#محمدقاسمي
------------------------------------
.
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عبدالله
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن...
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
قربون غریبیش برم...
مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده...
روضه ی جانسوزی داره...
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه...
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین...
🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
عموی غریبم حسین...
🔸کآستینم را ز دست عمّهام زینب کشیدم
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت...
خیلی مواظبشون بود...
مخصوصا عبدالله اش رو ...
صدا زد خواهرم... زینبم ...
مواظب عبدالله ام باش...
خواهرم مواظب یادگار برادرم باش...
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن...
دیدی قاسمم شهید کردن...
علی اکبرم قطعه قطعه کردن...
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن...
خواهرم اینا رحم ندارن... زینب
مواظب یادگار حسنم باش...
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه...
🔸دست او در دست های عمّه بود
🔸گوش او پر از صدای عمّه بود
اما...
🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد
🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد
دستش به دست عمه جانش زینبه...
بالای تل زینبیه...
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است...
دور تا دور عمو رو گرفتن...
شمشیرها بالا میره پایین میاد...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه
🔸دست او از دست عمّه شد جدا
🔸می دوید و بر لبش واویلتا
هی صدا میزد ای وای...
آقای غریبم حسین...
🔸می دوید و گاه می افتاد او
🔸از جگر فریاد می زد ای عمو
(وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
به خدا از عموم جدا نمیشم.
تا رسید کنار ابی عبدلله دید یه نانجیبی هم شمشیر به دست...
داره نزدیک میشه...
خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین...
نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی...
نانجیب شمشیر بلند کرد ...
یاصاحب الزمان...
عبدالله دست رو جلو آورد ...
مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه
نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد...
دیدن دست به پوست آویزان شد...
صدای ناله اش بلند شد...
يَا عَمَّاهُ
(روضة الواعظين ص ٢٠٨)
عموجان حسین به دادم برس...
خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه...
لحظات آخره...
عبدالله اش رو در آغوش گرفت...
به سینه چسباند...
داره نجوا میکنه. ..
اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود...
یاصاحب الزمان....
نانجیب تیر از کمان رها کرد...
(فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ)
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن...
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن...
دیدن عبدالله داره روی سینه حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد
🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی پر خویش
🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد
🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
-
هدایت شده از حلقه به گوش
دودمه شب پنجم
با همین سن کمم بهر عمو لشکر منم
قاسم دیگر منم
طالب خون علمدار و علی اکبر منم
قاسم دیگر منم
@rahimian1001
هدایت شده از (طور عشق)رضا یعقوبیان
۱۱
(حضرت عبد الله ابن الحسن ع)
بر زمین فتاده عموی من هست من
عمه جان رها کن ز مرحمت دست من
شد شکسته جبین
شده نقش زمین
عمه زینب۲
بنگر خون چکد از بدنش عمه جان
پر ز تیر و سنان گشته تنش عمه جان
گشته ام بی شکیب
عمو مانده غریب
عمه زینب۲
بر زمین فتاده ذکر لبش یا رب است
جان من از غم غربت تو بر لب است
بر عمو چشم تر
می شوم من سپر
عمه زینب٢
بنگر بین مقتل که چه غوغا شده
در کنار عمو لبریز اعدا شده
شمر دون پلید
سوی مقتل دوید
عمه زینب۲
می روم تا کنم جان به فدای عمو
خون من می شود رمز بقای عمو
می شوم جانفدا
دستم از تن جدا
عمه زینب۲
بین دشمن روم تا عمه جولان دهم
به ره عموی غریب خود جان دهم
می شوم روسپید
در ره او شهید
عمه زینب۲
#رضا_یعقوبیان
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#حضرت_عبد_الله_ابن_الحسن_ع
#سبک_به_تماشابیا_ای_پسرفاطمه
@yaghubianreza