بسمالله الرحمن الرحیم
#شب_اول_محرم_امام_زمان_عجلالله
آهی کشید گریهی ما را درآورید
ما را کُشید و شالِ عزا را درآورید
ما داد مثلِ پیرِ جوانمرده میزنیم
وقتی صدایِ گریهی ما را درآورید
ما را شبیهِ جمعِ عزادارها کنید
رختِ سیاه کهنه عبا را درآورید
چشم انتظارِ خرجیِ امسالِ هیئتیم
از شالِ خویش رزقِ گدا را درآورید
ما را عوض کنید خداتان عوض دهد
از آستین دست دعا را درآورید
ما را مریض کرده گناهانِ نو به نو
از تربتِ حسین شفا را درآورید
این دل برای داغ شما بود و شد سیاه
زنگار بستهایم جلا را درآورید
درد و بلایتان به سرِ ما ، نفَس دهید
بیمار آمدیم دوا را درآورید
ما را حسین کشته شما را به جدتان
امشب براتِ کرببلا را درآورید
(حسن لطفی۹۵)
#امام_زمان #شب_اول_محرم
بسماللهالرحمنالرحیم
#شب_اول_محرم_حضرت_مسلم_علیهالسلام
مینویسم رویِ هر دیوار واویلا حسین
مینویسم با لبی خونبار واویلا حسین
هرقدم تکرار در تکرار واویلا حسین
مینویسم زیرِ این آوار واویلا حسین
وای از کوفه از این آزار واویلا حسین
من که دنیایم تویی ؛ معنایِ دنیایم علیست
من که غمهایم تویی آشوبِ شبهایم علیست
دردِ امروزم تویی اندوهِ فردایم علیست
آمدم در کوفه و گفتم که آقایم علیست
بارها گفتم علی ، اینبار : واویلا حسین
از علی گفتم ولیکن قلبِ طفلانم شکست
از علی گفتم ولی یک سنگ دندانم شکست
از علی گفتم ولی پهلوم میدانم شکست
آنقدر خوردم که این بازویِ بی جانم شکست
میزنم با دستِ بسته زار واویلا حسین
دستگیرم کردهاند از بام میبینم تو را
با تَنی پُر خون همین احرام میبینم تو را
میرسی با دختری آرام میبینم تو را
بِینِ کوفه در میانِ شام میبینم تو را
آه آه از زینب و انظار واویلا حسین
کوفه و در سینهها بُغضِ غدیرش را ببین
وایِ من زنجیرهای سختگیرش را ببین
کوچهها را بامهایش را اسیرش را ببین
بوریایش را ببین تکه حصیرش را ببین
دارم اینجا قبلِ تو یک کار : واویلا حسین
جز غمت اینجا کسی دیشب پناهم داد نه
غیر طوعه هیچ کس در خانه راهم داد نه
پاسخی بر التماسم بر نگاهم داد نه
نه به من ، جا بر دو طفل بی گناهم داد نه
دخترم را بر حرم بسپار واویلا حسین
هرکه اینجا بود_ حتی اندکی_ میزد مرا
آن یکی میبُرد من را این یکی میزد مرا
پیرمردی میکشید و کودکی میزد مرا
کاشکی جایِ یتیمت کاشکی میزد مرا
دخترت هست شب است و خار واویلا حسین
یک نفر آمد نوک نیزه به پهلویم کشید
یک نفر با چکمهاش بدجور بر رویم کشید
خنجرش را کافری آمد به اَبرویم کشید
حلقهی زنجیر آورد و به بازویم کشید
نالهام شد با تَنی خونبار واویلا حسین
مَردم اما گریهام تقصیرِ تیرِ حرمله است
جانِ تو ذهنم فقط درگیرِ تیر حرمله است
بین کوفه صحبتِ تاثیرِ تیر حرمله است
گرچه عُمری تیر دیدم ، تیر ، تیر حرمله است
دیدم و گفتم ولی دشوار واویلا حسین
جان من حتی برای آب اینجا رو مزن
یا برای کودکی بی تاب اینجا رو مزن
شرمگین از مادری بی خواب اینجا رو مزن
پیش این لبخندها ارباب اینجا رو مزن
رو مزن ، آبی ولی بردار واویلا حسین
آب نه از صبح تا حالا فقط غم خوردهام
آتش و سنگ و عصا و نیزه درهَم خوردهام
هرچه خوردم کم نیاوردم ولی کم خوردهام
با دو دستِ بسته سیلیهای محکم خوردهام
وای من از کوچه و بازار واویلا حسین
(حسن لطفی۹۷)
#شب_اول_محرم
بسمالله الرحمن الرحیم
#شب_اول_محرم_حضرت_مسلم_علیهالسلام
باران نمیآید ولی بارانیام من
مردِ غریبِ شهر سرگردانیاممن
باران نمیآید ولی از اشک خیسم
دارم به رویِ خاک از تو مینویسم
کوفه مرا با نالههایم روبرو کرد
بدجور پیشِ زینبت بی آبرو کرد
مَردم ولی با دردها هم گریه کردم
در پیشِ این نامردها هم گریه کردم
پشتِ خودم از دوستان یک تَن ندیدم
غیرِ خودم بی خانمان یک تَن ندیدم
شبهای اینجا کوچههای سرد دارد
یک مَرد با دو کودکِ شبگرد دارد
آقا غلط گفتم مَیا ای رود برگرد
گفتم غلط کردم از اینجا زود برگرد
یاران دیروز آه پُشتم را شکستند
شمشیر دستم بود ، مُشتم را شکستند
اینجا رفیقی داشتم اما پَرم ریخت
یاری که با من بود آتش بر سرم ریخت
یک آشنا سرنیزه بر کتفم فرو کرد
من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد
یاری که با من بود با پا زد بیافتم
تنهاییام میدید اما زد بیافتم
آنکس که روز قبل دستش را فشردم
امروز از دستانِ او یک نیزه خوردم
آقا ، زد و با سر زمین خوردم به گودال
از پشتِ سر آخر زمین خوردم به گودال
آقا به طفلانت قسم هِی مو کشیدند
در پیشِ طفلانم مرا هرسو کشیدند
کوفه چهها با این نفَس با این گلو کرد
من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد
از گوشهای دیدند طفلانم شکستند
چون دندههای سینه دندانم شکستند
این دوستانش ; دشمناش را ندیدی
با حرمله حجمِ کمانش را ندیدی
ای کاش میماندی که این غم سرمیآمد
دندان شیریِ علی هم در میآمد
ای کاش دستی روی حنجر را بگیرد
یا که رُباب از شیر اصغر را بگیرد
ای کاش پیشِ کودکانِ خود نیافتی
یا مَحرمی چشمانِ دختر را بگیرد
ای کاش جایِ خواهرانت وقتِ غارت
یک مَرد باشد راهِ لشکر را بگیرد
ای کاش برگردی نبینی ضجهها را
وقتی سنان پیشِ حرم سر را بگیرد
کوفه مرا با سنگهایش زیر و رو کرد
من را به پیشِ زینبت بی آبرو کرد
برگرد ورنَه کعبه درهم میشود وای
از پنج انگشتت یکی کم میشود وای
(حسن لطفی ۹۸/۰۶/۰۸)
@aleyasein
بسمالله الرحمن الرحیم
#شب_اول_محرم_حضرت_مسلم_علیهالسلام
وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید
جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید
خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور نیاید
در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید
سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا
خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید
دیر است اما کاش میشُد تا عقیله
شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید
بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم
هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید
ای کوفه با تو آرزویم رفت از دست
بی آبروها آبرویم رفت از دست
در کوچهها بر خاکها رویم کشیدند
در را شکستند و به پهلویم کشیدند
در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند
با پا زدنهاشان غرورم را شکستند
از بس که زخمم میزدند از حال رفتم
بینِ جماعت بودم و گودال رفتم
عمامهی من را که غارت کرد نامرد
با نیزهای آمد جسارت کرد نامرد
دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد
دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد
طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند
آقا جسارت را به دندانت نبینند
با سنگهای خود سرِ من را شکستند
انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند
ای کاش میشُد لحظهی آخر نیاید
یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید
وای از دلِ زینب چه میآید سرِ او
وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید
یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم
نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید
بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است
هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید
(حسن لطفی ۹۵)
@aleyasein
#محرّم
#سیاه_پوشی
عشق است مرا که در عزایت رنگ بدنم سیاه باشد
از لطمه ی روضه ی غم تو، عشق است تنم سیاه باشد
از بسکه مرا همیشه مادر از کودکیم سیاه پوشاند
پایان وصیتم نوشته م ؛ حتی کفنم سیاه باشد
من کیسه ای از گناه دارم در سینه دلی سیاه دارم
گفتی که بیا ، چه عیب دارد؟ گر سینه زنم سیاه باشد
انگشتر تو بلای جان شد انگشت تو سهم ساربان شد
پس حق بده روی دست از این پس سنگ یمنم سیاه باشد
در روضه ی چوب خیزرانت از بسکه گزیده ام لب از غم
دیگر چه تعجب است اگر من دور دهنم سیاه باشد
#محسن_ناصحی
@aleyasein
زمینه شب چهارم محرم ۱۳۹۸
مناجاتی و اصحاب
قشنگ ترین حسِ دو عالم
حسِ نشستن پای روضه است
شیرین ترین تلخی دنیا
لیوان داغ چای روضه است
فاطمه دعام کرد
خرج روضه هام کرد
واسه روضه های پسرش
بازم صدام کرد
بی بی نگام کرد
ای کشته ی بی کفن
غریب دور از وطن
حسین ارباب من ارباب من ارباب من
.....
ایشالا آخرش سرم توو
راه شما جدا ز تن شه
همینه عاقبت به خیری
پیرن سیا برام کفن شه
پای ماتم تو
زیر پرچم تو
آرزومه یک روز بمیرم
توو محرم تو
برا غم تو
ای شاه خونین بدن
کشته ی صد پاره تن
حسین ارباب من ارباب من ارباب من
......
حسین من، کسی به جز تو
به نوکرا بها نداده
همین مدال افتخارم
از سر نوکرات زیاده
کاش بشم زهیرت
عاقبت به خیرت
تا ابد نمی بندم آقا
دلو به غیرت
میشم بریرت
سینه زنات اومدن
برا فدایی شدن
حسین ارباب من ارباب من ارباب من
وحید محمدی
@aleyasein
#واحد_حماسی
#مناجاتی
با هرکی به جز حسین/رفیق شدن/ بیهوده س
وقتی با حسین باشم/ خیال من/ آسوده س
بی نسیم کربلا/ هوای شهر/ آلوده س
با تو می مونم/ هرشب می خونم
دنیا میره و فقط/ تو می مونی می دونم
اعتبارم و/ کار و بارم و..
هر چیزی که دارم و/به روضه هات مدیونم
دنیای بدون تو/ ویران تر از جهنمه
هیات و حسینه/ بهشت این جهانمه
ای نعم الامیر من جانم جانم جانم جانم
###
با گریه برا حسین/ غم از دلِ/ من دوره
محزون از غم حسین/ تو زندگی/ مسروره
تاریکی روضه ی/ محرمش/ پر نوره
گریه می کنم/سینه می زنم
آبرو بهم میده / سیاهیِ / پیرهنم
قسم خوردم و/ سر آوردم و
به تو دل سپردم و /دل از همه/ می کنم
بزم روضه هاتو با/ هیچ جا عوض نمی کنم
پیرهنِ سیامو با/ دنیا عوض نمی کنم
ای نعم الامیر من جانم جانم جانم جانم
###
ارباب از حرارتِ/ محبتت/ می سوزم
گریه های من شده/ زیارته/ هر روزم
با حسرت چشامو/ عکس حرم/ می دوزم
اینجا زندونه/ واسه عاشقا
دنیا واسه دیگران/ ما و غمِ/ کربلا
وقتی کل خیر/ فی باب الحسین
هرکی کربلا نرفت/ ندیده خیر/ از دنیا
دنیا رو فقط برا/ نوکریِ تو دوست دارم
از دنیای بی حسین/ خدا می دونه بیزارم
ای نعم الامیر من جانم جانم جانم جانم
@aleyasein
#زمینه
#روضه_گودال
#شب_عاشورا
یه آقایی ته گودال، افتاده تشنه و بی حال
با پا تنش رو برگردوند، همه جسمش شده پامال
وای وای وای واویلا
آبش نمیدن، همه دویدن
به سمت تن و، همه زدن و، لب و دهنو، به خون کشیدن
با نیزه با تیر، با سنگ و شمشیر، آه جسمش شد درگیر
عزیز فاطمه حسین
###
رو بلندی میاد خواهر، میشینه با چشای تر
قاتل نشسته روو سینه ش، جلوی چشمای مادر
با نیزه رسید، موهاشو کشید
تیغش رو گذاشت، همونجا که خوا-هرش بوسیده،
ولی نبرید
آه قاتل اما، آه پیش زهرا، وای برید از قفا
عزیز فاطمه حسین
###
اگه مردای میدونید، معنی مردو می دونید
وایسید هنوز نفس دارم، حرمم رو نسوزونید
جلو چشه من، گلم رو نزن
نذار ببینم، که اهل حرم، توو این بیابون، آواره میشن
آه بنت العصمت، آه اخت الغیرت، آه میره اسارت
عزیز فاطمه حسین
@aleyasein
زمینه شب سوم محرم ۱۳۹۸
حضرت رقیه سلام الله علیها
هی دلم می سوزه
دیدمت رو نیزه
دلم برات پر کشید
گریه گریه اشکام
حلقه زد تو چشمام
دلم برات پر کشید
دلم برای لب هات رفت که رفت
برای اشک چشمات رفت که رفت
سایه ی گرم دستات رفت که رفت
یادت باشه
یه وقتی اومدی که من موهام پریشونه
یه وقتی اومدی که من لبام پر از خونه
یه وقتی اومدی که من چشام نمیتونه
تو رو ببینه
.......
مثل عمه جونم
زاره قلب خونم
با حرفای حرمله
دیگه ناتوونم
خسته نیمه جونم
با پای پر آبله
قافله بازار شام رفت که رفت
گلِ سرم با موهام رفت که رفت
تو کوچه سوی چشمام رفت که رفت
یادت باشه
یه روزی اومدی که غصه هام فراوونه
شبونه اومدی با سر به کنج ویروونه
یه وقتی اومدی که من چشام نمیتونه
تو رو ببینه
.......
چادرای پاره
گوش و گوشواره
حکایت غربته
نیمه شب تو صحرا
دختر تو تنها ...
دلیل این لکنته
با سیلی خوابِ چشمام رفت که رفت
یه مشتی از دندونام رفت که رفت
بغضِ میون صدام رفت که رفت
یادت باشه
یه روزی اومدی که موی تو پریشونه
یه روزی اومدی که اون لبات پر از خونه
یه روزی اومدی که این چشا نمی تونه
منو بببینه
وحید محمدی
@aleyasein
زمینه شب دوم محرم ۹۸
دلشوره دارم حسین
دل بی قرارم حسین
از وقتی که اومدیم
آروم ندارم حسین
دلشوره با منه
از وقتی اومدیم
می ترسم آخرش
از هم جدا بشیم
ای یادگار مادر پهلو شکسته ی من
رحمی به حال قلب خون و زار و خسته ی من
راضی نشو اینجا ببینن دست بسته ی من
امان از دل زینب
---
ای مه جبینم حسین
دارم می بینم حسین
تنت تو گوداله و
پیشت می شینم حسین
می ترسم آخرش
غوغا به پا بشه
می ترسم این سر از
پیکر جدا بشه
ای یادگار مادر پهلو شکسته ی من
راضی نشو پیش چشام رو نی سرو بزنن
راضی نشو گوشواره از گوش همه بکنن
امان از دل زینب
---
اشکای نابو ببین
حال ربابو ببین
گل پسرت رو که توو
گهواره خوابه ببین
می ترسم آخرش
قحطی آب بشه
سه شعبه قسمتِ
طفل رباب بشه
ای یادگار مادر پهلو شکسته ی من
راضی نشو رأس علی رو روی نی بزنن
راضی نشو ما رو سوی شام بلا ببرن
امان از دل زینب
وحید محمدی
@aleyasein
زمینه شب اول محرم ۹۸
باورم نمیشه
منو لیاقت نوکری
باورم نمیشه
منو عنایت مادری
یعنی
منم دعا کرده زهرا
یعنی
منم صدا کرده زهرا
یعنی
منم جدا کرده زهرا
به اذن زهرا
به اذن حیدر
براتو سینه می زنم غریب مادر
غروب اول
تا عصر آخر
برا تو سینه می زنم غریب مادر
روحی نفسی لک الفدا حسین
صلی الله علیک یا حسین
---
باورم نمیشه
میون روضتم یا حسین
باورم نمیشه
دخیل هیئتم یا حسین
یعنی
نگات منو خرید آقا
اینجا
میشه به تو رسید آقا
نوکر
یه روز میشه شهید آقا
تا زنده باشم
تا روز آخر
براتو سینه می زنم غریب مادر
به اذن زهرا
به اذن حیدر
برا تو سینه زن می زنم غریب مادر
روحی نفسی لک الفدا حسین
صلی الله علیک یا حسین
@aleyasein
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#محمدعلی_بيابانی
شکر خدا که باز عزادارتان شدیم
خوشبخت، ما که گرمی بازارتان شدیم
پرچم زدیم، تکیه زدیم و علم زدیم
شکر خدا که کارگر کارتان شدیم
بیرق به دوش و حلقه به گوش و سیاهپوش
منت خدای را که عزادارتان شدیم
از بامتان اگرچه هر از گاه میپریم
بیخود نیامدیم گرفتارتان شدیم
این ماه، بار عام غذاهای حضرتیست
مثل همیشه نانخور دربارتان شدیم
از دولت حسین و ز الطاف روضههاست
اینکه دوباره لایق دیدارتان شدیم
باید چگونه شکر کنیم این مقام را
با گریههای هر شبمان یارتان شدیم
والشمر جالسٌ... نفس مادرت گرفت
ما را ببخش باعث آزارتان شدیم
@aleyasein