﷽
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
🔔 اثر استغفار
✅ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
هر کس زیاد استغفار کند خدا برایش از هر غمی، گشایشی قرار دهد و از هر تنگنایی راه فراری پیش پایش گذارد و او را از جایی که گمان ندارد روزی دهد.
📙 بحار الانوار ج ۷۴ ص ۱۷۲
🔴🔴🔴لطفاً این متن پیشنهادی را به صدا و سیما ۳۰۰۰۰۱۶۲ پیامک کنید👇
«سلام علیکم ؛ عملکرد ضعیف صدا و سیما، بخصوص بخش خبری ، در ایام فتنه ، دل خیلی از مردم را به درد آورد ، برای دلجویی از مردم ، لطفاً برنامه های روشنگرانه پخش کنید، پیشنهاد می شود از آقایان عالی ، پناهیان ، حسن عباسی و رائفی پور ، که در ایام فتنه وسط میدان بودند و روشنگری می کردند ، دعوت کنید تا لا اقل هفته ای یکبار به نوبت در شبکه های سیما ، زوایای فتنه را بازگو و مردم را آگاه کنند . تشکر »
هدایت شده از ،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛
✅ شیوه وضو گرفتن با وجود زخم در اعضای وضو
📝 سؤال : اگر در اعضاى وضو زخم يا شکستگی است و روی آن باز است ، چگونه باید وضو گرفت ؟
📖 جواب : در صورتی که زخم ، نجس باشد بايد آن را قبل از وضو آب بکشد و اگر آب براى آن ضرر نداشته باشد هنگام وضو به طور معمول بشويد اما اگر شستن براى آن مضر است ، هنگام وضو بايد اطراف آن را بشويد و احتياط آن است که اگر کشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد ، دست تر روى آن بکشد و چنانچه روی آن نجس است پارچه پاکی روی آن بگذارد و روی پارچه دست تر بکشد . البته اگر محل مسح زخم است و نمیتواند روی آن دست تر بکشد ، باید به جای وضو ، تیمم کند ؛ ولی اگر بتواند پارچه ای روی زخم قرار دهد و روی آن دست بکشد ، احتیاط آن است که علاوه بر تیمم ، وضو نیز با چنین مسحی بگیرد .
#مقاممعظمرهبری
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
@Javanmardi_langarudi
🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
مراقب امیدمان باشیم.mp3
2.52M
#حاج_قاسم:
میزان فرصتی که در بحران ها وجود دارد، در خود فرصت ها نیست...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#نفوذ
🆔 @emlaee
🚨 چگونه مارپیچ سکوت را بشکنیم؟
⭕️ چند شب قبل در منزل داشتم شام میخوردم، یکباره صدای مبهم ولی ممتدی را شنیدم. دو سه دقیقهای گذشت ولی صدا ادامه دارد بود. رفتم پنجره را باز کردم. صدا واضح تر شد. یک نفر از وسط کوچه فریاد می زد: «مرگ بر دیکتاتور»
کم کم یکی دو نفر دیگر هم با او همراهی کردند و شعار دادند: «زن، زندگی، آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور»
با صدای بلند فریاد زدم: «مرگ بر منافق!»
چند ثانیه همه شان سکوت کردند، طبیعتا انتظار شنیدن این شعار را نداشتند و تصور میکردند هرچقدر شعار خودشان را تکرار کنند، افراد بیشتری با آنها همراهی خواهند کرد. لذا به محض اینکه دوباره شعارشان را تکرار کردند با صدای رسا تر فریاد زدم: «مرگ بر منافق»
چند ثانیه بعد این بار صداهای دیگری به گوش رسید: «مرگ بر ضدولایت فقیه»، «مرگ بر منافق» و...
⭕️ چه اتفاقی افتاده بود؟ خیلی از ساکنین همان کوچه که مخالف شعارهای آنها بودند، احتمالا تا قبل از اینکه شعار «مرگ بر منافق» را بشنوند انگیزهای برای شعار دادن در برابر آنها نداشتند. چرا؟ چون به اشتباه فکر میکردند اگر حرف خودشان را بزنند کسی همراهی نمیکند و در انزوا هستند. اما وقتی میبینند افراد دیگری هم هستند که با آنها همراهی کنند، ترس از انزوا از بین میرود و با خیال راحت حرف شان را میزنند. لذا آن کسی که اولین بار شروع کرد «مرگ بر دیکتاتور» گفتن، احتمالا فهمید در کوچه خودش هم در اکثریت نیست، چه برسد به اینکه بخواهد نظام را عوض کند. و جالب اینکه از فردایش دیگر هیچ شعاری ندادند.
⭕️ نظریه «مارپیچ سکوت» همین است، یعنی در برابر «جو به ظاهر غالب» تسلیم نشوید و حرف خود را بزنید. اتفاقا در این ایام این کار ضرورت بیشتری دارد، چون جماعت برانداز که سواد و منطق درست و حسابی ندارد، فقط توهمش زیاد است و اتفاقا باید همین توهمش را شکست. شعار در برابر شعار، تجمع در برابر تجمع.
این جماعت نه تشکیلاتیتر از منافقین و حزب توده هستند و نه بدنه اجتماعی بیشتری از سال ۸۸ دارند، چندی بعد نیز افسردهتر و منزویتر خواهند شد. فقط چند روزی عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند...
✍ امیر حسین ثابتی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#زن_عفت_افتخار
🆔 @emlaee
💠حال در نماز💠
❄يكى از مراجعين پرسيده بود: آقا چه طور در بيشتر اوقات، #نماز به آدم حال نمىدهد؟
🌟استاد فرموده بود:
💎نماز حال تو را نشان مىدهد نه اين كه حال بدهد. نماز ميزان و مثل درجه تب است. همانطور كه در حديث داريم از نماز مصلّى گاهى يك دوم و گاهى يك سوم و گاهى يك چهارم و... قبول مىشود.
خاطراتی از #استاد_علی_صفایی_حائری
🆔 @emlaee
40.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اجرای مداح خمینی شهری( محمدعلی ملاکریمی) در برنامه حسینیه معلّی شبکه ۳ تلویزیون مورخ ۱۴۰۱/۷/۳
و تعریف از خمینی شهر توسط مداح کشوری سیدمجید بنی فاطمه
#خمینی_شهر
#ایران
🆔 @emlaee
هدایت شده از صدای ایران | VOI
برنامه زنده #ثریا
تاملی بر اغتشاشات اخیر؛ از آسیبشناسی و ریشههای شکلگیری تا پشتصحنه طراحی دشمن
👤با حضور علیاکبر رائفیپور
گفتوگو، همدلی و وفاق ملی باطلالسحر طراحی دشمن
🕚امشب یکشنبه ۱۷مهرماه، ساعت ۲۳ | شبکه یک سیما
حتما این برنامه را ببینید.
🎙✍پژواکصدایهرایرانیدر#صدای_ایران👇
https://eitaa.com/joinchat/1564672000C862dbe03c9
هدایت شده از ریحانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | ارمغان نا امنی
🔺از اهانت به قرآن تا کشیدن حجاب از سر زن محجبه
🌱 @khamenei_Reyhaneh
هدایت شده از کانال حمید کثیری
هدایت شده از کانال حمید کثیری
🔴 من هم مقصرم...
روایت میدانی (۱)
روز چهارشنبه ٣٠ شهریور است، صبح زود است که راهی صدا و سیما میشوم، حراست ورودی کارت ملی میخواهد، تقدیم میکنم، بعد بررسی سیستمی، میگوید ساختمان معاونت سیما را بلد هستی؟ میگویم نه. آدرس میدهد و بعد می گوید: لطفا حقیقت را بگو! لحظهای به فکر فرو میروم که یعنی چی که بوق ماشین عقبی بسمت جلو هلم میدهد.
به استودیو ١١ میرسم، هماهنگی با مجری و ارکان دیگر برنامه انجام میشود و ٧:٣٠ روی آنتن. از همان اول فضای بحث متفاوت است و مجری محترم مشخص است که نمودارهای ذهنیاش بهم ریخته، اما همراهی میکند و جایگاه دفاع مقدس را در جامعه امروز و نحوه رجوع به آن را میگویم و ثقل بحث اینجاست که : "برای برداشتن گامهای درست در آینده باید گذشته را به درستی شناخت وگرنه آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار میگیرد"
برنامه تمام می شود، راهی محل کار میشوم، به کارهای پیشرفت منطقهای و... میپردازم، خبر شلوغیها بالا گرفته است، عصر شده و به سرم میزند بروم کف میدان شاید بشود با این دهه هشتادیها که میگویند آتش بیار معرکه شدهاند صحبت کرد، تجربه ٨٨ تا ٩٨ هست، آنجایی که وقت میگذاشتیم قبل از شلوغ شدن و تاریکی بعضیها رها میکردند و برمیگشتند!
می روم خ.حجاب و به سمت کشاورز قدم میزنم، تیپ ضایع پیراهن دوجیب با شلوار کتان جلب توجه میکند و همان اول مقداری متلک چیزدار نصیبم میشود، همین اول میفهمم اینها کلماتشان هم متفاوت است.
کشاورز را رد میکنم، به تقاطع وصال-ایتالیا میرسم، جمعیتی که شعار میدهند در حال بیشتر شدن هستند، سراغ یک گروه مشترک دختر و پسر می روم، به شانه یکی از پسرها میزنم، برمیگردد:
- یا علی ریشو؟
- محمد هستم و دست دراز می کنم.
- دست می دهد، ارسلان هستم.
- کجا بسلامتی؟
- مأموری؟ اسلحه داری؟ دستبند؟
- نه هیچکدام. میخوام باهاتون بیام
- ما داریم میریم انتقام بگیریم، به قیافت نمیاد
- چرا اتفاقاً منم میخوام انتقام بگیرم
- دختر بدون روسری با رنگ سبز فانتزی: بابا حاجی به قیافت نمیاد ما رو اسکل نکن
- نه به جان مسیح علینژاد، منم دنبال انتقامم؟
-ععع ایول مسیح رو میشناشی؟
حالا دیگر همراهشان شدهام. من بینشان هستم. این اولین بار است که اینگونه بین دختر و پسرها هستم.
- آره، میشناسم، ولی به من یکی دیگه گفته بیام برای انتقام؟
- کی؟
- #حسین_علم_الهدی
- کیه؟
- از مسیح باحالتره؟ اصلاً مسیح فقط زر میزنه؟
- درست حرف بزن! مسیح خط قرمز ماست!
- یکیشان سریع دارد در گوگل سرچ میکند و با دو تا فحش رکیک به مسئولان میگوید: قطعه لامصب ببینم حسین علم الهدی کیه؟
- گفتم که باحالتره!اصلا حسین ما آدم کشته و بدجوری انتقام گرفته!
- دمش گرم از حکومتیها زده؟
- آره از اون بالاییها؟
- حاجی عکسش رو نداری؟
- محمد هستم
- ما بگیم ممد؟
- بفرما
ادامه دارد ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حمید کثیری
🔴 من هم مقصرم...
روایت میدانی (۲)
- یه خانم میآید جلویم، گوشی بدست، از حسین که حکومتی زده بگو، میخوام با صدایت پادکست درست کنم برای مبارزه!
- اینطوری نمیشه بیایید یه گوشه. میپیچیم تو یه فرعی کنار جوب میشینیم! به چشم ١٠ نفر میشن، خیلی مهربون و توی هم نشستن و هنوز ننشسته سیگارها تعارف میشود، به من هم تعارف میکنند، میگم تو ترکم، میخندن
- ارسلان: بگو میخوایم بریم
- شروع میکنم و خاطرات مبارزه #حسین_علم_الهدی و کشتن ساواکیها در کرمان و... را برایشان میگویم، آرام آرام چهرهها متفاوت میشود، یکیشان بلند میشود و دوتا فحش خاردار میدهد و میرود. اما بقیه نشستهاند و من داغتر حرف میزنم تا شهادت حسین علم الهدی زیر شنیهای تانک.
- یکی از دخترها شالش را سرش میکند، پسری دارد با ته سیگارش با زمین بازی میکند که ناگهان چند نفر دنبال چند زن و مرد هستن که مشخص است حرفهای هستند هر دوطرف، با صدای این اتفاق همه حساس میشویم.
- یکی از دنبالکنندهها که با لباس عملیات مشکی s313 هست تا ما را میبیند جلو میآید، چه غلطی میکنید اینجا؟ سرم را بلند میکنم : من مسئولشان هستم.
- شما؟
- دوست شما!
- پاشید متفرق شید بزن بزن شروع شده
- دختر و پسرها و من بلند میشویم، یکیشان جلو میآید خیلی نزدیک، لباس s313 کنار من است، ممد آقا اینو رد کن بره وگرنه درگیر میشیم
- دست برادر s313 را میگیرم، کنارش میکشم، حرف میزنم و میگم دنبال چی هستم! دنبال اینکه قبل شدت گرفتن درگیریها و تاریکی ولو یک نفر شده را رد کنم برود خانه!
- به من نگاه میکند: بخدا تازه از اربعین و موکب داری آمدهام، خسته و داغان، خدا خیرت بدهد، هر گلی زدی به سر خودت زدی... و میرود
- برمیگردم، از جمعیت ١٠ نفره دختر و پسرها، ٧ نفر ماندهاند.
- میگویم: نمیخواید برید تظاهرات مگه؟
- با مدل مسیح بریم یا حسین؟
-انتخاب با خودتان؟
- سر دوراهی گیر افتادهاند! دخترها بیشتر تو فکر هستن
- یه جمله میگم و خداحافظی میکنم: حسین قبل اینکه شما بیایید خودش رو براتون فدا کرده و جون داده اما مسیح اون طرف نشسته و من و شما رو انداخته به جون هم
- یکی از پسرها: بس که این مسیح فلان فلانه...
خداحافظی میکنم که بروم، سه نفرشان با من میآیند، نزدیک فسلطین هستیم، دیگر حریف سوالهایشان در مورد حسین علم الهدی نیستم، مسیر را میبرم سمت کتابفروشی سر میدان فلسطین، سه جلد"سفر سرخ"میخرم، یکی برای دختر خانم، دوتا برای پسرها
می گویم: این شما و این حسین ...
- میزنیم بیرون، میخواهم جدا بشوم، دختر خانم جلو میآید:
- اسمم فاطمه است، تو گروه مینا صدایم میکنند.
- عکس فاطمه خودم را نشان میدهم که منم یک فاطمه دارم.
- بغضش میترکد، خوشبحال فاطمه که بابایی مثل تو دارد... میخواهد حرف بزند، نمیتواند. پسرها سرشان پایین است...
- دیگر وقت گذشته و هوا دم تاریکی است، میگم چه میکنید؟
- هر سه میگویند برمیگردیم خانه حسین بخوانیم. اما فاطمه یا همان مینا حالش فرق میکند. شماره میخواهند، میدهم ...
- خداحافظی میکنیم، حالا اول طالقانی بسمت ایرانشهر هستم، اشکهایم میریزد که چقدر کمکاری کردهام برای این دهه هشتادیها، حرف فاطمه (مینا) مثل پتک در مغزم کوبش دارد ...
یک جواب دارم فعلا: در کنار همه دشمنان و ... من هم مقصرم ...
و یک جمعبندی: فردا زودتر بیایم شاید بتوانم بیشتر اثرگذار باشم ...
روایت از محمد علیان
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4