ادله عقلی ولایت فقیه
در مطالب زیر به این مبحث پرداخته شده است
#ولایت
#ولایت_فقیه
ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می شود و چندان به برهان احتیاج ندارد؛
به این معنا که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافت باشد،
چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد بیدرنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت.
آلندوبنوآ
تامل در مبانی دموکراسی
حتما این جمله شهید مدرس رو شنیدید که میگن: سیاست ما عین دیانت ماست
اما میدونید چرا؟🤔
هر تصمیم سیاسی مبتنی بر مجموعه عقاید ماست و سیاست به شدت متاثر از باورها، عقاید و بینش هاست
مثلا کسی که عقیدهای به آخرت نداره و انسان رو یه موجود تک بعدی میدونه سیاست رو فقط اداره زندگی مادی میدونه اما کسی که معتقد به آخرته و انسان رو موجودی تک بعدی میدونه حکومت رو جوری اداره میکنه که انسانها به کمال نهاییشون برسن و دنیا هدف نهاییش نیست
همه مردم جهان معتقدن که حکومت یه چیز ضروریه
هم بخاطر رفع اختلاف هم برای رسیدن به اهداف و هم برای رسیدن به اموری که متولی مشخصی ندارند
اما چرا حکومت اسلامی باشه؟
ما معتقدیم که خدا ما رو برای کمال بینهایت آفریده و قوانین اسلام هم برای نزدیکی ما به اون کمال بینهایتن
حالا حکومته که میتونه ما رو توی مسیر بندگی قرار بده و برای تعلیم و تربیت ما برنامه بریزه و اون رو اجرا کنه
دوم هم اینکه اسلام دینیه که منحصر به قوانین فردی نیست و قوانین اجتماعی جز اصلی دین اند و خیلی از قوانین اجتماعی جز بوسیله حکومت نمیتونن اجرایی بشن مثل: جهاد، امر به معروف، احکام قضایی و احکام مربوط به اموال و اراضی
این احکام هیچ وقت نقض نشدن و تا روز قیامت باقیاند
و اجراشون نیاز به حکومتی داره تا حافظ قانون الهی باشه و اون رو اجرا کنه
سیره ائمه و انبیا علیهم السلام هم نشون میده که برای تحقق حکومت تلاش کردن و دورههایی هم عهده دار اون شدن
خب حالا چه حکومتی حق قانون گذاری داره؟
اسلام تنها منبع مشروعیت حکومت را اجازه و اذن خدا میدونه
چرا؟
چون خدا خالق هستیه، پس تنها مالک هستی هم اونه و بدون اجازه خدا نمیشه توی ملکش تصرف کرد
حکومت یه جور تصرف توی هستیه پس فقط باید با اجازه خدا باشه
این حکومت بهترین نوع حکومته
چون علم، قدرت، حکمت و بینیازی خدا باعث میشه مصلحت مردم به بهترین شکل تأمین بشه و فقط مصلحت مردم رو در نظر میگیره نه چیز دیگهای
پس فقط خدا اجازه امر و نهی و قانونگذاری و اعمال حاکمیت داره و میتونه اون رو به بقیه واگذار کنه
در اینصورت فقط کسایی که خدا بهشون اجازه داده و توی همون محدودهای که بهشون اجازه داده شده ولایت دارن
خب حالا چرا معصومین حق حاکمیت دارن؟
۱.دین اسلام به جز بعد فردی بعد اجتماعی هم داره
۲. قوانین اجتماعی اسلام هم مثل قوانین فردی باید اجرا بشن تا هدف دین که رسیدن بشر به کمال مطلوبه محقق بشه
۳.اجرایی شدن بعد اجتماعی دین مجری میخواد
۴. این مجری باید یا فرد افضل باشه یا غیر افضل و عقل افضل رو به غیر افضل ترجیح میده
خوب ائمه ما عصمت علمی و عملی دارن و بهترین فرد برای اجرای احکام الهی پیامبر و ائمه اند🙂❤️
حالا جایگاه مردم چیه؟
وظایف و حقوق مردم در حکومت اسلامی
۱.تلاش برای تحقق و استمرار حکومت اسلامی
۲.نظارت همگانی در قالب امر به معروف و نهی از منکر
۳. اعلام وفاداری به حکومت مشروع و بیعت با حاکم
۴.مشورت دهی صاحب نظران به صاحب منصبان
همه شرایطی که برای ولیفقیه برشمردهاند پشتوانه عقلی دارد هرچند آیات و روایات بر ضرورت وجود آن صحه گذاشتند
با توجه به اینکه متصدیان امر در حکومت اسلامی ملزم به اجرای قوانین در جامعه باید با فضیلت ترین و شایسته شایسته ترین افراد متصدی امر شوند
زیرا در غیر این صورت نه تنها احکام آنگونه که باید اجرا نمی شوند بلکه زمینه انحطاط جامعه فراهم می شود
شرط اول: علم به آموزهها و احکامالهی(فقاهت)
حکومت اسلامی برای اداره جامعهاسلامی براساس احکام و قوانین الهی تشکیل شده؛ پس به حکم عقل کسی باید در رأس حکومت قرار بگیره که بتونه احکامالهی رو از منابع معتبر اسلامی داشته باشه
چون خیلی وقتا حاکم باید خودش تحلیل درست موضوع رو با احکام شرعی تطبیق بده
در حقیقت همه دستورات و تصمیماتاو باید در چهارچوب احکام شرعی باشه و این بدون اجتهاد و فقاهت حاکم امکان پذیر نیست🌸
شرط دوم:کفایت،کاردانی و تدبیر
حکومت اسلامی برای تامین مصالح عمومی تشکیل شده و کسی که زمام کشور رو به دست میگیره باید در کشور داری هم از بقیه سرآمد باشه تا بتونه این مصالح رو به شکل مطلوب فراهم کنه
رهبر باید در زمانشناسی، دشمنشناسی دوراندیشیو... از بقیه سرآمد باشه
شرط سوم: صلاحیت اخلاقی،عدالت و تقوا
حاکم جامعه اسلامی و مجری قوانین توی حکومت حکومت اسلامی باید علاوه بر آشنایی با قوانین از شایستگی اخلاقی نیز برخوردار باشند تا از سنت و امکاناتی که در اختیار ایشان قرار گرفته است سوء استفاده نکنند و آنها را در جهت انجام دادن صحیح وظایفی به عهده گرفتند به کار گیرند و امیال و اغراض شخصی باعث سختی آنها از وظایفشان نشود از مجریان قانون باید از مرتبه از حق و عدالت برخوردار باشد تا در مقابل هوا هوسها منافع شخصی مقاومت کند
یکی از اهداف عالی حکمت اسلامی جلوگیری از ظلم ،تبعیض، تعدی و تخلف و گسترش عدالت و تقوا در جامعه است
بر این اساس عقل نمیپذیرد کسی که در صدر چنین حکومتی مینشیند خود از عدالت و تقوا بی بهره باشد و آیات قرآن و کلام معصومان برین حکم بدیهی عقل صحه گذاشتهاند
منظور از عدالت ولی فقیه هم عدل در برابر ظلم است هم عدل در برابر فسق
یعنی ولیفقیه باید از گناه کبیره و اصرار بر صغیره و از ظلم بپرهیزد
اهمیت این شرایط بر این پایه است که کوچکترین حرکات او زیر ذره بین ناظران خبره میرود و امکان سوء استفاده از این جایگاه به حداقل ممکن می رسد
به همین دلیل امام خمینی تاکید میکنند:
فقیه مستبد نمی شود، فقیهی که این اوصاف را دارد عادل است
عدالتی که یک کلمه دروغ و عدالت میاندازد یک نگاه به نامحرم را از عدالت میاندازد
یک همچو آدمی نمی تواند خلاف بکند
این شرایط باید در دیگر صاحبمنصبان حکومتی به تناسب مقام و جایگاه و برحسب اختلاف مراتب شان وجود داشته باشد
شایستهسالاری اقتضا میکند که در عصر غیبت کسی جانشین امام معصوم شود که در اوصاف لازم برای اعمال ولایت نزدیکترین فرد به معصوم باشد
پس باید از میان افراد صاحب صلاحیت فردی برای این امر در نظر گرفته شود که در سه شرط پیش از دیگران برتر باشد و همه آنها را در حد نصاب داشته باشد.
فقیهی که کفایت و کاردانی او بیشتر از باقی فقهاست برای ولایتفقیه مناسب ترین فرد است زیرا وظیفه اصلی فقیه تدبیر امور حکومت است
با توجه به ادله عقلی محکم بر اثبات ولایت فقیه برخی فقها تصریح کرده اند، که مهمترین دلیل برای اثبات ولایت فقیه دلایل عقلی است و سیره و بیانات معصومان موید این دلیل اند
ادله عقلی ولایت فقیه:
بنابر اصل تنزل تدریجی در صورت عدم دسترسی به معصوم برای اداره حکومت اسلامی، باید به کسی مراجعه کرد که از حیث شرایط لازم نزدیکترین فرد به معصوم باشد و چنین کسی، فقیه جامع الشرایطی است که در ویژگی های عدالت فقاهت و کفایت سرآمد دیگران باشد
۱.فلسفه تشکیل حکومت اسلامی تامین مصالح مسلمین از طریق اجرای احکام است
۲. این نوع حکومت که بالاترین سطح مصالح مسلمین را تامین میکند
حکومتی است که امام معصوم در راس آن باشد و همه کارگزاران نیز دارای عصمت باشند؛ زیرا نه عمدی و نه سهوی گناه و اشتباه نمی کند و میتوانند در صورت نبود موانع درونی و بیرونی مصلحت افراد را به طور کامل تامین کنند
۳.اگر تامین یک مصلحت ضروری در حد ایده آل میسر نباشد باید نزدیک ترین مرتبه به حد مطلوب را تأمین کرد
در اینجا هم اگر امکان فرض بالا نباشد عقل حکم میکند که باید به مرتبه پایین تر از آن رضا داد و آن در جایی است که شخص معصوم در راس حکومت قرار گیرد؛ اما ناچار است از کارگزاران غیر معصوم بهره گیرند که از دیگران بالاتر اند
از این رو معصومان به دلیل عدم دسترس به کارگزاران معصوم دست از حکومت نمی کشیدند