eitaa logo
مسجدآیت‌الله‌املایی/کانون‌فرهنگی–قرآنی‌مسجدقائمیه
300 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
7.9هزار ویدیو
265 فایل
✔ارتباط با مسئول کانال: @ ✔هرگونه کپی‌برداری از کانال کاملاً آزاد و بدون اشکال شرعی می‌باشد. 🔸️ اخبار و مطالب مذهبی 🔹️ اطّلاع‌رسانی مراسمات مذهبی 🔸️ ارائه مطالب (متن و کلیپ‌های کوتاهِ صوتی و تصویری) با موضوعات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
1.02M
‌ 🎙می‌خوای تنها راه نجات از فتنه‌های آخرالزمان رو بدونی؟ 🌱 پس این صوت مخصوص شماست 👌 بعیده جای دیگه شنیده باشی ☺️
⬅️ولی ما فراموش نمی کنیم عاشورای سال ۸۸، فتنه گران با شعار "یاحسین میرحسین" با سنگ به صف نمازگزاران حمله و نمادهای حسینی را بر سر راه پاره کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ هفت ثانیه روضه مجسم رقیه‌های فلسطینی در خرابه شام غزه! اللهم عجل لولیک الفرج
14.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️‼️‼️ هزار بار این ویدئو را ببینید و نشر بدید. ‌ نشر این بیانات در بین جامعه حزب اللهی از نان شب واجب‌تره ... ‼️‼️‼️ ‌‌ 🎥رحمت و رضوان الهی بر مرحوم آیت الله ضیاآبادی ‌ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️بهم ریختن تعزیه روز عاشورا گریه یزید تعزیه حین اجرا در حسینیه معلی / کاش دستام بشکنه ...😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆ایشون همان پیرمردیست که با حاج آقا بهلول با طی‌الارض به کربلا رفتند... از زبان خودش بشنوید؛ نوش جونتون، گوارای روح‌تون بنده رو هم از دعای خیرتون بی‌نصیب نذارید. التماس دعا، یا علی مدد یکی از دوستان میگفت؛ سال ۱۳۶۴ جناب بهلول در سبزوار در مسجدی برای رزمندگان سخنرانی می‌کرد، حین سخنرانی بخاطر سرمای هوا ،جناب شیخ عطسه کردند ‌و آب بینی‌شان روی محاسن و صورتشان آمد، من کنار منبر نشسته بودم کلاه نو و شیک و تازه ای هم خریده بودم و روی سرم بود دیدم ایشان به دنبال چیزی می‌گشت تا این ترشحات را پاک کنم و چیزی پیدا نمی‌کند دیدم پای آبروی این مرد خدا وسط است سریع کلاهم را در آوردم و دادم خدمت‌شان ایشان هم بدون اینکه متوجه کلاه شوند، صورتشان را پاک کردند بعد یکباره متوجه شدند به من تبسمی کردند و تشکر نمودند بعد از جلسه ایشان را به منزل خودم بردم که تنها بود بعد از تناول غذا رو به حقیر نمود و فرمود: فلانی الان چه آرزویی داریی؟ کمی فکر کردم و عرض کردم زیارت نجف و کربلا گفت باشد چند آیه را فرمود که بخوانم من هم خواندم دستم را گرفت برد داخل حیاط کوچک خانه چشمان مبارکش را بست و ذکری گفت چند قدم برداشتیم ناگهان دیدم در مقابلم بارگاه و گلدسته‌ای‌ست قلبم به شدت میزد عرض کردم آقا اینجا کجاست؟ فرمود کربلا زیارت کن در کمال بهت زیارت کردم دوباره دستم را گرفت چند قدم رفتیم دیدم بارگاه دیگری است فرمود این هم نجف و مرقد مولایمان زیارت کردیم آمدیم بیرون دستم را گرفت، ذکری فرمود چند قدم برداشتیم دیدم یکباره داخل حیاط منزل هستیم 🆔 @emlaee