eitaa logo
🖤عند ربهم یرزقون🖤
492 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
745 ویدیو
9 فایل
🌷وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ🌷 کانال وقف مادر بی مزار حضرت زهرا(س) است. کپی از پستها مجازه آدرس ما در روبیکا: https://rubika.ir/endarabehem ارتباط باخادم کانال@R_a_z_a_v_e
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزان من! باور کنید که شهادت از عسل شیرین تر است اگر در بطن کلمه شهادت بروید متوجه خواهید شد که چقدر کشته شدن در راه خدا شیرین است. ❤️ @endarabehem
بهش می گفتند حسن سر طلا شب عملیات گفت اگه من شهید شدم از خون بدنم بمال روی سرم چون حس میکنم با موهایم گناه کردم😔😔😔 @endarabehem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🎤استاد دانشمند 🔖جوان امام زمانی؟ 👌حتما ببینید 💐 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج @endarabehem
همیشه عادت داشت قرآن با معنی مطالعه کنه، عادت به تأمل داشت، نماز اول وقت میخوند،می گفت نماز اول وقت ازدستتون نره، به بزرگتر خیلےاحترام میذاشت حتی طرف اشتباه می کرد.☝️ 🌹 @endarabehem
راست یا چپ؟ شما کدام را انتخاب میکنید؟ @endarabehem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتے که گفتـ میخواد بره، انگار ته دلم، آخرین بنـد پاره شد💔 انگار میدونستمـ که دیگه برنمےگرده... نمےتونستم گریه کنمـ😔 چون مےترسیدم بعدا پیش ائمه(ع) شرمنده بشم.. اشکامو که دید،😢 دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفتـ: دلـمو لرزوندے اما ایمانمو نمیتونے بلرزونے..🥀 @endarabehem
موقع پرو لباس مجلسی بهم گفت:«هنوز ، تا بپسندی برمیگردم.»رفت و با سینی آب هویج بستنی برگشت.برای همه خریده بود جز خودش! گفت میل ندارم. وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که گرفته است. ازش پرسیدم حالا چرا امروز ؟! گفت: می‌خواستم گره‌ای تو کارمون نیفته و .‌ (به نقل از همسر شهید‌) شهید @endarabehem
از گناه که بگذری🍃 از جانت هم راحت می گذری...!🌷 چطوری؟! اینطوری...👇 شهید ابراهیم هادی مرتب پشت چشمش سوزن میزد و میگفت چشمی که به نامحرم بیفته، سزاش همینه... و یا مثلا رفیق شهیدش، محمدهادی ذوالفقاری؛ دوستش میگفت دیدم پشت دستش جای سوختگیه! ازش پرسیدم این چیه؟!! جواب داد: یکبار شیطان اومد سراغم و منم اینطوری ازش پذیرایی کردم.. @endarabehem
روضه داشتیم. چند تا از مهمان ها از استکان ها خوششان امد, به هر کدام دو تا دادم. وقتی احمد امد گفتم چهارتا استکان بیشتر نداریم, سختمه مرتب انها را بشورم. یه حواله بده از شورا بگیرم. سرخ شد. گفت به خدا اگه اتش کف دستم بگذاری که از ان سمت دستم بیرون بیاید از کارم برای خودم و خانواده ام سواستفاده نمی کنم! 🌷🌹🌷🌹 @endarabehem