MiladHazratMasoumeh1394[01].mp3
6.55M
🍃 #یا_حضرت_معصومه🍃
🌹پر از خزونم
🌹بهاریام کن
🌹اگه میشه تو حرمت
🌹خادم افتخاریام کن
🍃آغاز دههی کرامت مبارکباد🍃
@ya_aba_saleh_al_mahdi
🌹 #صلیالله_علیک_یا_اباعبدالله
🔹زیر قدمت بند دل ماست که گیر است
🔹بهتر بنویسم دل ما عبد و اسیر است
🔹هر کس به تو دل داد محال است نگوید
🔹ازهرچه دلش غیرتماشای تو سیر است
🍃 #روزتون_حسینی
@ya_aba_saleh_al_mahdi
#یا_فاطمة_المعصومه
در شأن و مقام
به که دختر باشد
معصومه شدهاست
تا که خواهر باشد
ماندهاست
به مشهد برود
یا شیراز
قم ماند
که بین دو برادر باشد
🌺آغاز دهه کرامت و میلاد حضرت معصومه سلاماللهعلیها مبارک
@ya_aba_saleh_al_mahdi
#خاطرات_شهدا
#فكر_مى_كند_خدا_هم_تيمسار_است!!
🌷برای نماز که می ایستاد، شانه هایش را باز می كرد و سینه اش رو مى داد جلو! یک بار بهش گفتم: چرا سر نماز اینطوری می کنی؟....
🌷گفت: وقتی نماز مى خوانى مقابل ارشدترین ذات ایستاده ای. پس باید خبردار بایستی و سینه ات صاف باشد. با خودم می خندیدم که دکتر فکر می كند خدا هم تیمسار است.
🌹خاطره اى از شهید مصطفی چمران
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@ya_aba_saleh_al_mahdi
.
یا فاطمه زهرا #مادر_جان عزاداریهای ما رو هم قبول میکنید؟
.
آقای رسول ترک یک آدم پرتی بود
ولی #روضه_امام_حسین رو هیچ موقع ترک نمیکرد
میرفت روضه دهنش رو آب میکشید، میگفت با دهن نجس آدم نمیره روضه
یک روز از هیأت بیرونش کردن
گفتن این عرق خوره میاد هیأت برای ما خوب نیست بیرونش کنید.
بیرونش کردند
صبح مسئول هیأت رفت در خونش
آقا رسول دید همونی هست که دیشب بیرونش کرده
گفت آقا رسول من غلط کردم تو رو بیرون کردم، برگرد
گفت نه نمیام برای چی بیرونم کردی ضایع کردی
گفت حالا ما اشتباه کردیم شما بیا
گفت برای چی الآن میگی اشتباه کردم
گفت من دیشب خواب دیدم
گفت باید بگی خوابت رو
گفت من نمیگم تو حالا بیا
گفت باید بگی، نگی نمیام
نمیخواست خوابش رو بهش بگه
بالاخره گفت: آقا رسول ببخشید خواب دیدم در کربلا #خیمه_امام_حسین تنهاست
مردم اومدن بهش یورش بیارن
یک سگی داره پارس میکنه نمیگذاره کسی بیاد جلو
گفت ربطش به من چیه
گفت آقا رسول اون سگه تو بودی، بدنش بدن سگ بود
دید آقا رسول نشست شروع کرد به گریه کردن
گفت پس بالاخره من رو به عنوان سگ خودشون پذیرفتن
عوض شد
عوض شد
شد یک گریه کن حسابی برای امام حسین
بعدها نماز میخوند در مساجد، بعد هر نماز جاش رو تغییر میداد
هر جا دو رکعت میخوند
گفتن چرا این جوری میکنی؟ یکجا بشین
گفت این زمین گناه من رو زیاد دیده میخوام نماز خوندنم هم ببینه، قیامت شهادت بده
یک چیزی شده بودا
آقا رسول یک چیزی شده بود
یک نفسی پیدا کرده بود
همه برای روضه دعوتش میکردن
یک روحانی در تهران روضه گرفته بود گفته بود آقا این آقا رسول هم بگید بیاد
پیداش نکردن
جلسه روضه برقرار شد
صاحب جلسه گفت به آقا رسول نگفتید
گفتن ندیدیمش
یکدفعه وسطای روضه تاریک بود دیدن آقا رسول اومد داخل
هی راه میره میگه مادر مادر #کجایی_مادر؟!
دیگه #روضه تا آخر با #مادر مادر گفتن آقا رسول همراه شد
حالا بعدش سر سفره نشستن
گفتن آقا رسول ما تو رو پیدا نکردیم چه جوری آدرس پیدا کردی اومدی؟!
گفت دیشب حضرت زهرا اومد به خوابم
فرمود فلان جا روضه هست، دوست داریم تو هم باشی
دیگه به اینجا رسیده بود
به اینجا رسیده بود
.
#شب_جمعه #استاد_پناهیان
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
@ya_aba_saleh_al_mahdi
#حسین_جان ❤️
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی...
باز کن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی...
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
#صلیالله_علیک_یا_اباعبدالله
@ya_aba_saleh_al_mahdi
#خاطرات_شهدا
#شهید_مدافع_حرم_جواد_الله_کرمی
❣خون با بركت
يك سالى از شهادت آقاجواد ميگذرد. تلفن خانه به صدا در میآید. خانمی که از تماس با موبایل شهید، جواب نگرفته است، سراغ #آقاجواد را میگیرد:
* با آقاى #جواد_اللهكرمى كار دارم!
- ايشان، نيستند.
* میشود شمارهاى بدهيد تا با ايشان تماس بگيريم؟
- امرتان چی هست؟
* از سازمان انتقال پلاسماى خون تماس ميگيرم، آقاى #الله_كرمى قبلا چند بار به اين مركز مراجعه كردهاند و پلاسماى #خون خود را براى بيماران نيازمند اهدا نمودند، اما اكنون مدتهاست كه ديگر مراجعهاى به اين مركز نداشتند، میخواستيم ببينيم آیا تمايلى براى مراجعه مجدد دارند؟
- ببخشيد! ايشان همه خونش را یکجا برای امر دیگری اهدا نمودند.
* متوجه نمیشوم!
- آقای #اللهکرمی به #شهادت رسیدهاند!
(چند ثانیه سکوت میکند و بعد با تعجب و لحنی حزین میگوید:)
* #شهید شدهاند؟ خدای من! کجا و چگونه؟
- برای #دفاع_از_حرم. برای امنیت مردم!
#یادشهدا_باصلوات
@ya_aba_saleh_al_mahdi
📖 #خاطرات_شهدا
🌺 #شهید_امام_رضایی
🍃خیلی امام رضایی بود. تقریبا همه ڪسانی که او را می شناختند، این را می دانستند. هر وقت عازم مشهد می شد، چند نفر را هم همراه خود می ڪرد و گاهی خرج سفرشان را هم می داد.
🍃انقدر زود دلش برای امامش تنگ می شد ڪه هنوز عرق سفرش خشڪ نشدہ، دوبارہ راهی می شد. می گفت " امام رضا خیلی به من عنایت داشته و ڪم لطفی است اگر به دیدارش نروم."
🍃همیشه #باب_الجواد را برای ورود انتخاب می ڪرد. گاهی ساعت ها می نشست همانجا و چشم می دوخت به گنبد و با حضرت حرف می زد.
🍃می گفت اگر اذن دخول خواندی و چشمت تر شد یعنی آقا قبولت ڪرده.
مانند خیلی از بزرگان حرم را دور می زد و از پایین پا وارد حرم می شد. مدتی در صحن می نشست و با امام درد و دل می کرد. سفر ڪربلا را هم از امام رضا گرفته بود.
#شهید_مدافع_حرم_حاج_محمد_پورهنگ
🌹ولادت: ۵۶/۶/۱۵
🌹شهادت: ۹۵/۶/۳۱
🌹یادشهدا باصلوات
@ya_aba_saleh_al_mahdi
♡نزدیك عملیات بود.
می دانستم دختردار شده. یك روز دیدم سر پاكت نامه از جیبش زده بیرون...
-گفتم: «این چیه؟»
-گفت:«عكس دخترمه»
-گفتم: «بده ببینمش» گفت «خودم هنوز ندیدمش!!»
- گفتم: «چرا؟»
-گفت: «الآن موقع عملیاته. می ترسم مهر پدر و فرزندی كار دستم بده. باشه بعد...»
#سردارشهیدمهدیزینالدین❤️•°
🍃🌹یادشان با صلوات
@ya_aba_saleh_al_mahdi
🍃خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است
🍃محبت تو همان خط سرنوشت من است
🍃گناهکارم و از آسـتان قدس شما
🍃کجا روم؟! به خدا مشهدت بهشت من است
#ساعت_هشت_بهوقت_مشهد
#صلیالله_علیک_یاعلیبنموسیالرضا
@ya_aba_saleh_al_mahdi