eitaa logo
English is Great Fun
528 دنبال‌کننده
161 عکس
27 ویدیو
1 فایل
در این کانال،‌ مطالب و نکات مربوط به زبان‌انگلیسی ارائه و تدریس می‌شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
associated company: شرکت وابسته subsidiary: شرکت فرعی Example: It is crucial that accountants and auditors have adequate knowledge about associated company and subsidiary. مثال: این موضوع ضروری است که حسابداران و حسابرسان دانش کافی درمورد شرکت وابسته و شرکت فرعی داشته باشند. @englishisgreatfun
hole: خطا، ایراد نکته: "hole" معانی متفاوتی دارد که از جمله آن‌ها، «حفره» یا «سوراخ» است. علاوه بر این معانی، «خطا» یا «ایراد» نیز معنی می‌دهد. Example: I imagine that the framework created by you is full of holes. مثال: فکر می‌کنم چارچوبی که توسط شما تهیه شده است، پر از خطا است. @englishisgreatfun
versatile: ۱. پرکاربرد، کاربردی ( برای ابزار و اشیا استفاده می‌شود.) Example: Computers nowadays are so versatile that we can't go without them. مثال: امروز کامپیوترها آنچنان پرکاربرد هستند که نمی‌توان بدون آن‌ها زندگی کرد. @englishisgreatfun
versatile: ۲. همه فن حریف، دارای مهارت‌های متنوع ( برای افراد استفاده می‌شود.) Example: He has dedicated himself to learning different skills that now he's versatile. مثال: او بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری مهارت‌های مختلف کرده است که الان او همه فن حریف (و دارای مهارت‌های مختلف) است. @englishisgreatfun
recalibrate: مورد بازنگری قراردادن Example: Do you see the fast-moving clouds in the sky? I think weather analysts should recalibrate their forcasts. مثال: اون ابرهایی را می‌بینید که به سرعت حرکت می‌کنند؟ فکر می‌کنم که کارشناسان آب و هوا باید پیش‌بینی‌شان را مورد بازنگری قرار دهند. @englishisgreatfun
mistime: در زمان غلط انجام دادن یا گفتن، نابه‌هنگام گفتن یا انجام دادن، در زمان نامناسب انجام دادن یا گفتن Example: No offence, but all of your jokes were mistimed. مثال: ناراحت نشی، اما تمام جوک‌های شما در زمان نامناسبی گفته شد. @englishisgreatfun
remit: حیطه وظایف، حیطه اختیارات Example: I'm sorry, but these problems are outside the remit of the committee. مثال: عذرخواهی می‌کنم، اما این مشکلات خارج از حیطه اختیارات (حیطه وظایف) کمیته (کارگروه) است. @englishisgreatfun
a dry country: کشوری که در آن فروش نوشیدنی‌های الکلی ممنوع است Example: There are a lot of dry countries across the world. مثال: کشورهای زیادی در دنیا وجود دارند که فروش نوشیدنی‌های الکلی در آن‌ها ممنوع است. @englishisgreatfun