امام رضا(ع) میفرمودند:
هر وقت از چیزی ترسیدی،
صد آیه از قرآن مجید را از
هرجا که خواستی، بخوان و
بعد،سه بار بگو:
اِدْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَن🍃💚
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
📱 @enqelabi_taraz_57
عکسحاجقاسمنقطهاشتراک
خیلیهاست؛حتی"غیرمذهبیها"
اماوصیتنامهحاجقاسمنقطهشروع
"غربال"خیلیهاست . .
حتی"مذهبیها"
📱 @enqelabi_taraz_57
•📎🌱•
+شهادَٺیعنۍ؛زندگۍڪُن،امــا
فقطبرآےخدآ..!
اگرشهآدٺمۍخوآهید،زندگۍڪنید
فقطبراۍخدا..:)!"🌿
📱@enqelabi_taraz_57
🌄 معيار نقد مکتبها
✍🏻 عینصاد
❞ راه را و مكتب را،فقط با هدف و شعارى كه دارد نقد مىزنند، نه با آدمهاى خوب و بدش و نه با حرفهاى خوب و بد آدمها و نه با عملهاى خوب و بد آنها!
📚 #وقتی_که_از_خودت_می_سوزی | ص ۳۵
📱@enqelabi_taraz_57
💠° انقلابی تَراز_۵٧ °💠
🌄 معيار نقد مکتبها ✍🏻 عینصاد ❞ راه را و مكتب را،فقط با هدف و شعارى كه دارد نقد مىزنند، نه با آدم
نکته مهم امروز تا تامل نکنی نگذر.... 🌱
+ قشنگترین سرگردونی؟!
_ هی میونِ گلزار شهدا بگردی
دنبالِ رفیقایِ شهیدت... :)🍃
📱@enqelabi_taraz_57
....مانع راه ما نباش
مرحوم آیة الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی(ره) : در نجف نزد عالمی بزرگوار (این جانب برای حفظ بعضی از جهات از ذکر نام آن عالم معذورم) به طور خصوصی درس می خواندم، آن عالم بسیار مهذب ومورد احترام همگان بود، و از کثرت علاقه به امام زمان در افواه اهل نجف از منتظران ظهور محسوب می شد.
🔶روزی برای فراگیری درس به محضرشان رفتم، دیدم گریه می کند و بسیار پریشان است، علت آن را پرسیدم، فرمود: شب گذشته در عالم رؤيا امتحان شدم، ولی از امتحان بیرون نیامدم.
🔶در خواب به من گفته شد که آقا ظهور کرده اند و در وادی السلام۔ مکان خاصی است که گورستان نجف را در بر دارد. مردم با او بیعت مینمایند به مجرد شنیدن این موضوع از جا حرکت کردم و به عجله وارد خیابان شدم دیدم غوغائی از جمعیت است و همه با سرعت هر چه بیشتر به سوی وادی السلام می روند، هرکس به فکر این است که زودتر خود را به امام برساند و با جنابش بیعت کند.
🔶دیدم عشق دیدار امام، مردم را چنان خودباخته ساخته که کسی را با کسی کاری نیست و تمام علقه ها را به فراموشی سپرده اند، آنها دیروز به من عشق می ورزیدند دیگر به من اعتنا نمی کنند بلکه با لحنی تند می گویند آقا کنار رو و مانع راه ما نباش، کوتاه سخن آنکه احساس کردم ظهور امام بازارم را کساد کرده است.
🔶از همانجا نقشه کشیدم که در ملاقات با امام ایشان را محترمانه از ظهورش منصرف سازم. بعد از آنکه با هزار سختی به خدمتش رسیدم، عرض - کردم: فدایت شوم، خودتان را به زحمت انداختید، ماکارها را ساماندهی می کردیم، نیازی نبود که خود را گرفتار سازید و زحمات طاقت فرسای رهبری را به عهده بگیرید، با این قبیل سخن ها می خواستم امام را از ظهورش منصرف کنم، بعد از چند جمله از این نوع گفتارها، یک مرتبه از خواب بیدار شدم و فهمیدم که هنوز لیاقت حضرتش را ندارم.
#حکایت_داستان
📱@enqelabi_taraz_57
یهروزسردزمستانیفرماندهگردانمونبه بهانهدادنپتوهمهبچههاراجمعكرد👥 وباصدایبلندگفت: 🗣
+كیخستهاست؟☺
گفتیم:👇🏻
_دشمن.😄
صدا زد:👇🏻
+ كیناراضیه؟😉
بلند گفتیم:👇🏻
_دشمن 😎
دوبارهباصدایبلندصدازد:🗣
+ كیسردشه؟🤨😜
ما هم با صدای بلندتر گفتیم:👇🏻
_ دشمن 👊🏻
بعدشفرماندمونگفت:👤
خوبدمتونگرم😁
حالاكهسردتوننیستمیخواستمبگمكه پتوبهگردانمانرسیده !!!😐😂
🌱شادیروحشهداصلوات...
📱 @enqelabi_taraz_57