*از نحوه شهادت برادرتان بگویید؟
بار اول که مراد را دستگیر کردند، دو ماه در زندان کمیته بود و چیزی لو نرفت و فقط در حد همان کتابهایی بود که از او گرفتند و او را همراه فردی به نام عبدالله به دو سال حبس محکوم کردند و به زندان قصر بردند. شش ماه مانده بود که آزاد شوند که گروهی در همدان دستگیر شدند و موضوع رد و بدل شدن اسلحه را لو دادند، در نتیجه مراد را به کمیته مشترک برگرداندند و تازه فهمیده بودند چهره مهمی بود و از دستشان در رفته است! در اینجا بود که انواع و اقسام شکنجهها را روی او پیاده کردند و او مقاومت کرد و زیر شکنجه شهید شد. قبل از اینکه دستگیر شوم، با خواندن اعلامیهای از شهادت او در کمیته مشترک باخبر شدم. البته چون گاهی این نوع شایعهها را پخش میکردند همرزمان شهید حساب کار دستشان بیاید، این حرف را باور نکردم تا وقتی که خودم دستگیر شدم و در آنجا از طریق افرادی که در کمیته مشترک بودند، مطمئن شدم خبر درست است. بعضیها میگفتند یکمرتبه دیدیم اوضاع کمیته به هم ریخت و همه بازجوها به اتاق حسینی رفتند. مراد را به بیمارستان بردند و سعی کردند باز هم از او حرف بکشند، ولی او شهید شد.
*شما به خانواده خبر دادید؟
خیر، چون تا وقتی که انقلاب شد، باز هم مطمئن نبودیم. اواسط اسفند سال 1357 به بهشتزهرا رفتیم و در آنجا لیستی از شهدا را پیدا کردیم که در آن فقط نوشته شده بود مراد. جنازه مراد چهار ماه و نیم در پزشکی قانونی مانده بود. شاهدان عینی میگفتند مراد در اوایل شهریور به شهادت رسید، ولی در لیست بهشتزهرا 13 آذر خورده بود.
*برخی میگویند در بیان شکنجهها گاهی اغراق شده است. شما که در کمیته مشترک بودید چه برداشتی دارید؟
بستگی دارد فرد کی دستگیر شده باشد. در فاصله سالهای 1353 تا 1355 فشار شکنجه خیلی زیاد بود، ولی از اواخر سال 1356 حتی کسانی که اسلحه هم داشتند خیلی شکنجه نشدند. در فاصله سالهای 1351 تا 1353 حتی سیلی هم نمیخوردند. آن اواخر حتی در سلولها هم باز بود و زندانیها راحت همدیگر را میدیدند. نوع پرونده هم مهم بود، کما اینکه هنوز روی بدن بعضی از افراد آثار ته سیگار و یا مثل من روی مچ دستها آثار دستبند قپانی هست. کسانی که خیلی در باره شکنجهها اغراق میکنند، مطمئن باشید خیلی شکنجه نشدهاند، چون کسی که شکنجه شده است راحت نمیتواند در بارهاش حرف بزند.
خاطرات احمد احمد.pdf
1.49M
📚عنوان : خاطرات احمد احمد
✍️نویسنده : محسن کاظمی
📖موضوع : خاطرات
شکنجههای ساواک از شکنجه های گوانتانامو بدتر بود/ بیش از ۱۰ بار دستگیر و ۱۲ نوع شکنجه شدم
یک شب به دستور ارتشبد نصیری خبیث، رئیس ساواک ۱۸ نفر از مجاهدین اسلام که زنده، مرده، زخمی یا نیمه جان بودند با بالگرد به بالای دریاچه نمک قم برده شدند و پیکر آن ها را در آن دریاچه ریختند و همان زمان چشم مرا باز کردند و گفتند “اگر با ما همکاری نکنی چنین سرنوشتی خواهی داشت”
جناب آقای موسوی خودتان را معرفی نمایید و بفرمائید که از چه زمانی مبارزه علیه رژیم طاغوت را شروع کردید؟
سید محمود موسوی فرزند حاج سید رحیم موسوی و متولد سال ۱۳۱۴ هستم که شناسنامه ام در سال ۱۳۱۶ صادر شد، پسر اولم سردار شهید سید محسن موسوی بود که در جنگ تحمیلی شهید شد و دخترم نیز در بیمارستان بر اثر بیماری خونی یا دسیسه دشمن فوت شد و غیر از آن دو سه پسر و یک دختر دیگر نیز دارم و دخترم حافظ قرآن است. در زمان رژیم ستم شاهی بازاری بودم و تحصیلات حوزوی دارم. مبارزات سیاسی خود را همزمان با نهضت فدائیان اسلام به رهبری شهید سید مجتبی نواب صفوی و بیعت با آیت الله کاشانی در سال ۳۱ یا ۳۲ شروع کردم. پس از قیام خونین آن ها به خاطر اختلافاتی که بریتانیا با شعار “تفرقه بینداز و حکومت کن” بین روحانیون و سیاسیون انداخت کودتای ننگین ۲۸ مرداد شکل گرفت و مصدق از آیت الله کاشانی جدا شد و پس از آن شاه به همت انگلیس و آمریکا و برخی اراذل و اوباش جنوب شهر که در راس آنها شعبان بی مُخ بود، به کشور بازگشت. طی این کودتا جمعی از مبارزان شهید، جمعی زندانی، جمعی خانه نشین و جمعی تبعبد شدند. من دو انقلاب را پشت سر گذاشتم و ...
من دو انقلاب را پشت سر گذاشتم و کسانی که در حال حاضر روایت گر انقلاب هستند تنها یک دوره را درک کرده اند. اولین دستگیری من در سال ۳۷ رقم خورد که در آن سال دوبار دستگیر شدم. پس ار آن در ۱۵ آبان ماه ۴۱ دستگیر شدم و این روند ادامه داشت تا سال ۵۷ که آخرین آن بود و پس از تحصن آیت الله خادمی در اصفهان یک ماه و نیم بازداشت و سپس آزاد شدم. طی این دوران حدود ۱۰ الی ۱۴ بار دستگیر شدم و بالغ بر ۱۰ سال زندانی سیاسی بودم تا اینکه خداوند یک ذخیره آسمانی به نام روح الله خمینی را از آستین بیرون آورد که مانند آتش زیر خاکستر فوران کرد و با الطاف الهی، پیوست مردم، تجربه از انقلاب های گذشته و تدبیر خودشان قیامی را به وجود اوردند و مشتی آهنین بر رژیم شاهنشاهی شدند.
از شکنجه های خود توسط ساواک برایمان بگویید؟
من شکنجه های قرون وسطایی در زندان های اصفهان، اوین و قصر را تجربه کردم و مجاهدین اسلام (نه مجاهدین التقاطی یا همان منافقین) چه رنج هایی کشیدند. برخی در سیاه چال ها و شکنجه گاه ها به شهادت رسیدند و جناره شان در مسگراباد قدیم و خیابان های اطراف تهران یا گورستان های متروکه چال می شد. یک شب به دستور ارتشبد نصیری خبیث، رئیس ساواک ۱۸ نفر از مجاهدین اسلام که زنده، مرده، زخمی یا نیمه جان بودند با بالگرد به بالای دریاچه نمک قم برده شدند و پیکر آن ها را در آن دریاچه ریختند و همان زمان چشم مرا باز کردند و گفتند “اگر با ما همکاری نکنی چنین سرنوشتی خواهی داشت”. شهدای جنگ تحمیلی با چه احترامی تشیع و تدفین شدند اما شهدای قبل از انقلاب غریبانه و مظلومانه در گورستان های متروکه چال می شدند و اثری از آثارشان نبود. در ۱۵ آذر ۴۱ که دستگیر شدم تا ۲ آذر ۴۲ زیر شکنجه بودم و پس از آن به تهران فرستاده شدم و به مدت ۱۰ سال محکوم به زندان شدم چون اثر انگشت من را در سال ۴۱ روی کُلت محمد بخارایی که منصور خبیث را ترور کرد مشاهده کرده بودند. در ان سال در نظر داشتیم با گروهمان شاه، علم، منصور و برخی ژنرال های شاه را ترور کنیم اما با دستگیر شدن مرحوم بخارایی ما بقی ترورها در نطفه خفه شد. به همین دلیل در ۲۳ اسفند سال ۴۳ دادستان نظامی برای من تقاضای اعدام کرد اما به لطف خدا از اعدام نجات یافتم آخرین زندانی من زمانی است که در راس گروه زیرزمینی چاپ و توزیع اعلامیه و سلاح در منزل آیت الله خادمی ۱۲ مرداد ۵۷ دستگیر شدم اما پس از ان از زندان فرار کردم و با یک نام مستعار به دست فروشی در خیابان ناصر خسرو تهران پرداختم و در همان زمان با شهید رجایی آشنا شدم. اسناد این خاطرات در کتاب “انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان اصفهان” موجود است.
شکنجه گر معروف ساواک با نام مستعار دکتر حسینی ( و نام اصلی محمدعلی شعبانی) بود که هر کس زیر شکنجه او می رفت سالم بر نمی گشت و شکنجه های او از شکنجه های زندان گوانتانامو بدتر بود. در هیچ کجای دنیا شکنجه های زمان شاه مشاهده نمی شود به عنوان مثال دست های مبارزان را به تخت می بستند و سیم برق را به پاهای برهنه آنها می گذاشتند یا دست ها را به سقف بسته و تا ۲۴ ساعت به پاها وزنه آویزان میکردند و شلاق می زدند یا جلوی مجاری ادار را می بستند تا بدن زندانیان باد کند. ناخن کشیدن عادی ترین روش شکنجه آنها بود و شکنجه های دیکری که در دنیا بی سابقه است و نمیتوان آن ها را بیان کرد. شکنجه گران از کاگبه روسیه، موساد و سازمان سیا آموزش دیده بودند. آن ها پس از هر شکنجه به درمان مبارزان می پرداختند و دوباره شکنجه می دادند تا بتوانند اعتراف بگیرند. من ۱۲ نوع شکنجه دیدم.
جناب آقای موسوی شما روز ۲۲ بهمن ماه ۵۷ کجا بودید؟
یادم میاید که یک سری افرادی را از اصفهان به تهران برده بودیم که ابتدا در مهدیه تهران و سپس در حسینیه اصفهانی ها اسکان یافتیم و تدارکاتی تشکیل دادیم. امام می خواستند به میهن بازگردند اما بختیار فرودگاه ها را بسته بود. در هر صورت ما آن روز مسئولیت حسینیه و آن جمعیت را داشتیم که در همان اوضاع از روزنامه کیهان برای مصاحبه پیش من آمدند و گفتند اگر فرودگاه ها باز نشوند چه می کنید؟ و من در پاسخ آنها گفتم اگر روحانیت اجازه دهند ۱۵ هزار نفر دست به اسلحه می برند که در آن لحظه تسمه از کمر آنها کشیده شد و جا خوردند و فردای آن روز جمعیت چندین برابر شد. ممکن است این اغراق آمیز به نظر بیاید اما من به شخصه همیشه دست به اسلحه و از اعضای چریک بودم.
این سخنان باید از سینه من استخراج شود تا آیندگان بدانند این انقلاب با چه زحمات، شهامت ها، ایثارگری ها و جان فشانی ها به دست آن ها رسیده و جوانان امروز ما باید از این گوهر ناب به خوبی محافظت نمایند.
ZohurvaSoghout_jeld1.pdf
13.49M
ظهور و سقوط پهلوی جلد اول
( خاطرات فردوست)
jeld2_zohoe_va_soghot_pahlavi.pdf
16.96M
ظهور و سقوط پهلوی جلد دوم
( جستارهایی از تاریخ معاصر ایران)
✡️ اسرائیل و آموزش ساواک (١)
1️⃣ ارتشبد فردوست: دربارهٔ سطح نازل آموزش #ساواک در زمانیکه وارد این سازمان شدم، قبلاً توضیح دادهام.
2️⃣ از بدو ورود، طبق دستور محمدرضا نظرم بر این بود که ساواک را به عالیترین سطح ارتقاء دهم.
3️⃣ اشکال اساسی که با آن مواجه شدم این بود که اجرای وظایف ساواک در ایران هیچ سابقهای نداشت و این وظایف را قبلاً شهربانی و مدتی فرمانداری نظامی (بعد از ۲۸ مرداد) به سبک خود و بهوسیلهی افراد غیرمسلّط انجام میداد.
4️⃣ پس، لازم بود که این آموزش توسط سازمان اطلاعاتی و امنیتی یک کشور مسلّط و با تجربه داده شود. طی ۵ سالی که از تأسیس ساواک میگذشت، هیئت مستشاری #آمریکا آموزشهایی داده بود، که به هیچوجه کفایت نمیکرد و معلوم شد که بیش از این حاضر به همکاری نیستند (یعنی اجازه نداشتند و تعدادیشان نیز معلومات لازم را نداشتند).
5️⃣ آموزش خودِ من در دورهٔ «دفتر ویژه اطلاعات» در #انگلستان نیز هرچند بسیار عالی بود، ولی برای کار دیگری بود و نه برای ساواک. لذا تصمیم گرفتم که مجدداً از انگلیسیها کمک بگیرم.
✡️ اسرائیل و آموزش ساواک (٢)
1️⃣ ارتشبد فردوست: در آغاز خودم و سپس با صمدیانپور و ماهوتیان به لندن رفتم. ولی این آموزشها نیز نازل بود و معلوم بود که انگلیسیها رغبتی به آموزش جدّی #ساواک ندارند و صراحتاً گفتند که بیش از این برایمان میسّر نیست.
2️⃣ به هر حال تشکر کردم. سپس ۲-۳ دوره و در هر دوره ۵ یا ۶ نفر را برای آموزش به آمریکا فرستادم. در مراجعت مشخص شد که آمریکاییها چیز بهدرد بخوری آموزش ندادهاند.
3️⃣ در آن زمان ایران، #اسرائیل را بهطور #دوفاکتو بهرسمیّت شناخته بود و اسرائيل يک سفارتخانهٔ غیررسمی در تهران داشت و مسئول اطلاعات آن سرهنگدوم #يعقوب_نیمرودی بود، که با تأیید محمدرضا با ساواک رابطهٔ فعال داشت.
4️⃣ اطلاع داشتم که تشکیلات اطلاعاتی اسرائیل بسیار قوی است، زیرا برخی افراد #یهودی در کشورهای اروپا و آمریکایشمالی در مشاغل حساس اطلاعاتی شاغل بودهاند و این افراد پس از تشکیل کشور [!!] اسرائیل سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آن را تشکیل دادهاند.
5️⃣ لذا به کمک نیمرودی آموزش ساواک را سازمان دادم، که منجر به تأسیس ادارهٔ کل آموزش شد و #سرتیپ_کیوانی ریاست آنرا بهعهده گرفت.
✡️ اسرائیل و آموزش ساواک (٣)
⁉️ فکر میکنید چرا سازمان سیا و ام.آی.۶ حاضر به آموزش ساواک نبودند؟!
✍️ پاسخ استاد #عبدالله_شهبازی:
1️⃣ عدم تمایل سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس به آموزش بیشترِ #ساواک، برنامهریزیِ هماهنگِ «سیا» و «ام. آی. ۶» برای سوق دادنِ ساواک بهسوی #اسرائیل و #نفوذ گام به گام #صهیونیستها در ایران و تبدیل #رژیم_پهلوی به نزدیکترین متحد اسرائیل در منطقه بوده است.
2️⃣ باید توجه داشت که رسوخ عناصر #یهودی صهیونیست در سطوح عالی #سرویسهای_اطلاعاتی غرب بسیار زیاد است، تا حدی که میتوان #صهیونیسم_جهانی را عامل هماهنگکنندهٔ این سرویسها دانست.
3️⃣ دربارهٔ نقش امپراتوری صهیونیستی #روچیلدها در سرویسهای غرب و نقش لرد #ویکتور_روچیلد در هدایت شاپور ریپورتر بزودی توضیح خواهیم داد.
📚 ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد اول، خاطرات ارتشبد حسین فردوست، پاورقی ص۴۴٣
صحيفه امام خميني جلد ۱.pdf
5.76M
📚عنوان : صحیفه امام
📖موضوع : آثار امام خمینی ( ره)
📕 تعداد جلد : ۲۲ جلد
1️⃣جلد اول
صحيفه امام خميني جلد ۲.pdf
5.69M
📚عنوان : صحیفه امام
📖موضوع : آثار امام خمینی ( ره)
2️⃣جلد دوم