اگر مردم بدانند حسین چرا و چگونه کشته شد، آینده اسلام و دعوت اهلبیت به نوعی خواهد بود و اگر ندانند نوع دیگری. لذا برای آگاهی و گسترش این شناخت در سطح جامعه باید همه سرمایهها را بهکار انداخت. لذا نقش امام سجاد، سکینه، فاطمه صغری و تکتک اسیران در سفر اسارت از کربلا تا مدینه و در مدینه نقش حضرت زینب بود یعنی پیامآور انقلاب حسینبن علی.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۰۳
@ensane250saale
اتمام عکس نوشته فصل هشتم
" شرایط اجتماعی و سیاسی پس از حادثه کربلا "
☝️☝️
دربارهی امام سجاد علیه السلام سخن گفتن و سیره نوشتن کار دشواری است، زیرا زمینهی معرفت و آشنایی مردم با این امام بزرگوار، بسیار زمینه ی نامساعدی دارد، در ذهن اغلبِ سیره نویسان و تحلیل گران این طور وارد شده که ایشان در گوشهای نشسته و به عبادت مشغول بود و کاری به سیاست نداشت.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۱۹
@ensane250saale
سیرهی هر کسی به معنای واقعی کلمه، آن گاه روشن میشود که ما جهت گیری کلی آن شخص را بدانیم و سپس به حوادث جزئی او بپردازیم.
اگر آن جهت گیری کلی دانسته شد، آن حوادث جزئی هم معنی پیدا می کند؛ اما اگر چنانچه آن جهت گیری کلی دانسته نشد یا غلط دانسته شد، آن حوادث جزئی هم بی معنی یا دارای معنی نادرستی خواهد شد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۲۰
@ensane250saale
پس از صلح امامحسن که در سال چهل و یک اتفاق افتاد، اهل بیت پیامبر به این قانع نشدند که در خانه نشسته و تنها احکام الهی را آنچنان که میفهمند بیان کنند، بلکه از همان آغاز صلح، برنامهی همه امامان این بود که مقدمات را فراهم کنند تا حکومت اسلامی به شیوهای که مورد نظرشان بود، بر سر کار آورند، این را به روشنی در زندگی و سخنان امام مجتبی علیه السلام میبینیم.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۲۱
@ensane250saal
ائمه همواره برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش میکردند، وقتی امام حسین در ماجرای کربلا به شهادت رسیدند و امام سجاد با آن وضع بیماری به اسارت درآمدند، در حقیقت مسئولیت امام سجاد از آن لحظه آغاز شد.
ایشان در صدد تحققِ همان آرمانی بودند که امام حسن و امام حسین آن را دنبال میکردند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۲۲
@ensane250saale
امام سجاد در راه هدف مقدس خود که عبارت است از تحقق بخشیدن به حکومت خدا در زمین و عینیت بخشیدن به اسلام، تمام کوشش خود را به کار برد و از پختهترین و کارآمدترین فعالیتها بهره گرفت، و قافلهی اسلامی را که پس از واقعه عاشورا در کمال پراکندگی و آشفتگی بود، تا اندازه چشمگیری پیش برد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۲۳
@ensane250saale
ملاحظه کنید که در دنیای تشیّع، در طول قرنهای متوالی چطور مسالهی امامت به غلط جا افتاده بود. مردم خیال میکردند که یک نفری در جامعه حکومت میکند که ادارهی امور زندگی بدست اوست، قبض و بسط میکند، امر و نهی میکند، یک نفری هم در جامعه هست که دین انسان را درست میکند، آن اولی حاکم است و این دومی در زمان ائمه، امام و در زمان غیبت، عالمِ دینی.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۳۶
@ensane250saale