پس از صلح امامحسن که در سال چهل و یک اتفاق افتاد، اهل بیت پیامبر به این قانع نشدند که در خانه نشسته و تنها احکام الهی را آنچنان که میفهمند بیان کنند، بلکه از همان آغاز صلح، برنامهی همه امامان این بود که مقدمات را فراهم کنند تا حکومت اسلامی به شیوهای که مورد نظرشان بود، بر سر کار آورند، این را به روشنی در زندگی و سخنان امام مجتبی علیه السلام میبینیم.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۲۱
@ensane250saal
ائمه همواره برای تشکیل حکومت اسلامی تلاش میکردند، وقتی امام حسین در ماجرای کربلا به شهادت رسیدند و امام سجاد با آن وضع بیماری به اسارت درآمدند، در حقیقت مسئولیت امام سجاد از آن لحظه آغاز شد.
ایشان در صدد تحققِ همان آرمانی بودند که امام حسن و امام حسین آن را دنبال میکردند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۲۲
@ensane250saale
امام سجاد در راه هدف مقدس خود که عبارت است از تحقق بخشیدن به حکومت خدا در زمین و عینیت بخشیدن به اسلام، تمام کوشش خود را به کار برد و از پختهترین و کارآمدترین فعالیتها بهره گرفت، و قافلهی اسلامی را که پس از واقعه عاشورا در کمال پراکندگی و آشفتگی بود، تا اندازه چشمگیری پیش برد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۲۳
@ensane250saale
ملاحظه کنید که در دنیای تشیّع، در طول قرنهای متوالی چطور مسالهی امامت به غلط جا افتاده بود. مردم خیال میکردند که یک نفری در جامعه حکومت میکند که ادارهی امور زندگی بدست اوست، قبض و بسط میکند، امر و نهی میکند، یک نفری هم در جامعه هست که دین انسان را درست میکند، آن اولی حاکم است و این دومی در زمان ائمه، امام و در زمان غیبت، عالمِ دینی.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۳۶
@ensane250saale