امام صادق مرد تشکیلات بود. او یک تشکیلات عظیمی از مومنان به خود و از طرفداران حکومت علوی در سراسر عالَم اسلامی بهوجود آورده بود. تشکیلات یعنی اینکه نمایندگان و وکلای ایشان در همه شهرها باشند و پیروان ایشان به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۹۳
@ensane250saale
بنیعباس آن جریان انحرافی بود که آن انقلابی را که امام صادق داشت بهوجود میآورد، منحرف کردند و این خطر همیشه انقلابهاست. آن خط درست انقلاب که منطبق با ضوابط اصلی انقلاب است جای خود را میدهد به یک خط منحرف باطل با شعارهای حق؛ این است که انسان حواسش بایستی جمع باشد. مردم آن زمان حواسشان جمع نبود و تا سالها بعد از حکومت بنیعباس خیال میکردند حکومت آلعلی همین است و خبر نداشتند که اینها غاصبند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۹۶
@ensane250saale
امام صادق در هنگام تبلیغ و اشاعه مسئله امامت خود را در مرحلهای از مبارزه میدیدهاست که میبایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی کند و خویشتن را به عنوان صاحب حق واقعیِ ولایت و امامت به مردم معرفی نماید؛ و قاعدتاً این عمل فقط هنگامی صورت میگیرد که آگاهیهای سیاسی و اجتماعی و زمینههای ایدئولوژیک در جمع قابل توجهی ایجاد گردیده است.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۲۹۸
@ensane250saale
در تقیه حتی همان وقتِ ائمه مسئله ترس نبود. «التَّقِیَّةُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ» تقیه سپر مومن است. سپر را در میدان جنگ مورد استفاده قرار میدهند. معنایش این است که ضربه شمشیر را بر پیکر نحس دشمن طوری وارد کن که او نه شمشیر را و نه دستی که شمشیر را گرفته و نه فرود آمدن آن را ببیند و بفهمد بلکه دردش را احساس کند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۰۳
@ensane250saale
فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق فقط یک اختلاف عقیده دینی ساده نبود؛ بلکه در عین حال دو مضمون متعرضانه را نیز با خود حمل میکرد. نخست: اثبات بینصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و در واقع عدم صلاحیت برای تصدی مقام خلافت و دیگر مشخص ساختن موارد تحریف در فقه رسمی که ناشی از ملاحظهکاری در برابر خواست قدرتهای حاکم است.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۰۶
@ensane250saale
در مذاکرات و آموزشهای امام صادق به یاران و نزدیکانش، بهرهگیری از عامل «بینصیبیِ خلفا از دانش» به عنوان دلیلی بر اینکه از نظر اسلام، آنان حق حکومت کردن ندارند، به وضوح مشاهده میشود؛ یعنی اینکه امام همان مضمون متعرضانهای را که درس فقه و قرآن او دارا بوده، صریحاً در میان میگذارده است.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۰۷
@ensane250saale
هدف از خط جهاد و مبارزه ائمه در تمام دوران ۲۵۰ ساله که در شکلهای گوناگون استمرار داشته است اولاً تبیین اسلام ناب و تفسیر صحیح قرآن ثانیاً، تبیین مسئله امامت و حاکمیت سیاسی در جامعه اسلامی و ثالثاً، تلاش و کوشش برای تشکیل آن جامعه و تحقق هدف پیامبر اسلام و همه پیامبران است.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۱۶
@ensane250saale
ما خیال میکنیم موسیبنجعفر یک آقای مظلوم، بی سروصدای سربهزیری در مدینه بودند و مامورین او را زندانی و بعد هم مسموم کردند، همین و بس. قضیه این نبود، یک آدمی که فقط مسئله و معارف اسلامی بیان میکند و هیچ کاری به کار حکومت ندارد و مبارزه سیاسی نمیکند، زیر چنین فشارهایی قرار نمیگیرد، قضیه یک مبارزه طولانی، تشکیلاتی و با داشتن افراد زیاد بود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۲۲-۳۲۳
@ensane250saale
خطر موسیبن جعفر برای دستگاه خلافت خطر یک رهبر بزرگِ دارای شخصیت دارای دانشِوسیع، مبارز، مجاهد، متصل و متوکل به خدا، دارای دوستانی در سراسر جهان اسلام و دارای نقشهای برای اینکه حکومت و نظام اسلامی را پیاده بکند، هست لذا هارون تصمیم گرفت که این خطر را از پیش پای خودش برداد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۲۷-۳۲۸
@ensane250saale
بزرگترین هنر امام رضا علیهالسلام بعد از شهادت موسیبن جعفر علیهالسلام که در قلمرو وسیع سلطنت عباسی، اختناقی کامل حکمفرما بود، آن بود که با شیوه تقیهآمیز شگفتآوری در دوران قدرت مقتدرترین خلفای بنیعباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم، مبارزات عمیق امامت را ادامه داد و توانست درخت تشیع را از گزند توفانِ حادثه بهسلامت بدارد و از پراکندگی و دل سردی یارانِ پدر بزرگوارش مانع شود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۳۵
@ensane250saale
هنگامی که مأمون در سال صدونودوهشت از جنگِ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بیمنازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود. مأمون می دید که سَطوَت و حشمت هارونی حتی با به بند کشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۳۶
@ensane250saale
مأمون با تدبیری قوی و فهم و درایتی بیسابقه قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز میشد و اگر میتوانست آنچنان که برنامه ریزی کرده بود کار را به انجام برساند، یقیناً به هدفی دست مییافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علیبنابیطالب هیچیک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند، یعنی میتوانست درخت تشیع را ریشه کن کند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۳۷
@ensane250saale
امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسیای که خود بهوجود آورده بود، به طور کامل شکست داد. و نه فقط تشیع، ضعیف و ریشه کن نشد بلکه حتی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکتترین سالهای تاریخ تشیع شد و نَفَس تازهای در مبارزات علویان دمیده شد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۳۷
@ensane250saale