امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسیای که خود بهوجود آورده بود، به طور کامل شکست داد. و نه فقط تشیع، ضعیف و ریشه کن نشد بلکه حتی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکتترین سالهای تاریخ تشیع شد و نَفَس تازهای در مبارزات علویان دمیده شد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۳۷
@ensane250saale
در دوران ما و در همه دوران های تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کردهاند وقتی از مقابله رویایی با مردم عاجز شدند، دست به حیله ریاکاری و نفاق بزنند. امام علیبنموسیالرضا علیهالسلام و امام جواد علیهالسلام همت بر این گماشتند که ماسک تزویر و ریا را از چهره مامون کنار بزنند و موفق شدند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۵۴
@ensane250saale
بحث آزاد میراث اسلامی ماست، بحث آزاد در زمان ائمه هدی رایج بوده است و در زمان امام جواد به وسیله آن امام بزرگوار با آن شکلِ نظیف انجام گرفته است. در محضر مأمون عباسی، با علما و داعیه داران و مدعیان و موجهان، درباره دقیق ترین مسائل حرف زد و استدلال کرد و برتری خود را و حقانیت سخن خود را ثابت کرد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۵۴
@ensane250saale
یک روز مجاهدت ائمه علیهمالسلام به قدرِ سالها اثر میگذاشت. یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سالها کار کنند، در جامعه اثر میگذاشت. این بزرگواران دین را با مجاهدت حفظ کردند، و الا دینی که راسش متوکل و معتزّ و امثالهم و علمایش اشخاصی مثل یحییبن اکثم باشد، اصلاً نباید باقی بماند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۵۶
@ensane250saale
باید به این نکته در زندگی ائمه توجه داشته باشید که این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند، مبارزهای که روحش سیاسی بود. زیرا کسی هم که در مَسند حکومت نشسته بود، مدعیِ دین بود. او هم ظواهر دین را ملاحظه میکرد. چیزی که موجب میشد این مبارزه و معارضه با اهلبیت وجود داشته باشد، این بود که اهلبیت خودشان را امام میدانستند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۵۹
@ensane250saale
ائمه ما در طول این ۲۵۰ سال امامت- از روز رحلت نبی مکرم اسلام تا روز وفات حضرت عسکری، ۲۵۰ سال است- خیلی زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیتشان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلومها غلبه کردند؛ هم مقطعی غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۶۴
@ensane250saale
اصل مهدويت مورد اتفاق همهى مسلمانهاست. اديان ديگر هم در اعتقادات خودشان، انتظار منجى را در نهايت زمانه دارند؛ آنها هم در يك بخش از قضيه، مطلب را درست فهميدهاند؛ اما در بخش اصلى قضيه كه معرفت به شخص منجى است، دچار نقص معرفتند. شيعه با خبر مسلّم و قطعى خود، منجى را با نام، با نشان، با خصوصيات، با تاريخ تولد، مى شناسد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۶۷
@ensane250saale
حقيقت اين است كه شيعيان وقتى منتظر مهدى موعودند، منتظر آن دست نجاتبخش هستند و در عالم ذهنيات غوطه نمىخورند؛ يك واقعيتى را جستجو میكنند كه اين واقعيت وجود دارد. يك انسان واقعى، مشخص، با نام معين، با پدر و مادر مشخص و در ميان مردم است و با آنها زندگى مىكند. اين، خصوصيتِ عقيدهى ما شيعيان است.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۶۷
@ensane250saale