هدف از خط جهاد و مبارزه ائمه در تمام دوران ۲۵۰ ساله که در شکلهای گوناگون استمرار داشته است اولاً تبیین اسلام ناب و تفسیر صحیح قرآن ثانیاً، تبیین مسئله امامت و حاکمیت سیاسی در جامعه اسلامی و ثالثاً، تلاش و کوشش برای تشکیل آن جامعه و تحقق هدف پیامبر اسلام و همه پیامبران است.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۱۶
@ensane250saale
ما خیال میکنیم موسیبنجعفر یک آقای مظلوم، بی سروصدای سربهزیری در مدینه بودند و مامورین او را زندانی و بعد هم مسموم کردند، همین و بس. قضیه این نبود، یک آدمی که فقط مسئله و معارف اسلامی بیان میکند و هیچ کاری به کار حکومت ندارد و مبارزه سیاسی نمیکند، زیر چنین فشارهایی قرار نمیگیرد، قضیه یک مبارزه طولانی، تشکیلاتی و با داشتن افراد زیاد بود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۲۲-۳۲۳
@ensane250saale
خطر موسیبن جعفر برای دستگاه خلافت خطر یک رهبر بزرگِ دارای شخصیت دارای دانشِوسیع، مبارز، مجاهد، متصل و متوکل به خدا، دارای دوستانی در سراسر جهان اسلام و دارای نقشهای برای اینکه حکومت و نظام اسلامی را پیاده بکند، هست لذا هارون تصمیم گرفت که این خطر را از پیش پای خودش برداد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۲۷-۳۲۸
@ensane250saale
بزرگترین هنر امام رضا علیهالسلام بعد از شهادت موسیبن جعفر علیهالسلام که در قلمرو وسیع سلطنت عباسی، اختناقی کامل حکمفرما بود، آن بود که با شیوه تقیهآمیز شگفتآوری در دوران قدرت مقتدرترین خلفای بنیعباس و در دوران استقرار و ثبات کامل آن رژیم، مبارزات عمیق امامت را ادامه داد و توانست درخت تشیع را از گزند توفانِ حادثه بهسلامت بدارد و از پراکندگی و دل سردی یارانِ پدر بزرگوارش مانع شود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۳۵
@ensane250saale
هنگامی که مأمون در سال صدونودوهشت از جنگِ قدرت با امین فراغت یافت و خلافت بیمنازع را به چنگ آورد، یکی از اولین تدابیر او حل مشکل علویان و مبارزات تشیع بود. مأمون می دید که سَطوَت و حشمت هارونی حتی با به بند کشیدن طولانی و بالاخره مسموم کردن امام هفتم در زندان هم نتوانست از شورشها و مبارزات سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فکری شیعیان مانع شود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۳۶
@ensane250saale
مأمون با تدبیری قوی و فهم و درایتی بیسابقه قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز میشد و اگر میتوانست آنچنان که برنامه ریزی کرده بود کار را به انجام برساند، یقیناً به هدفی دست مییافت که از سال چهل هجری یعنی از شهادت علیبنابیطالب هیچیک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند، یعنی میتوانست درخت تشیع را ریشه کن کند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۳۷
@ensane250saale
امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسیای که خود بهوجود آورده بود، به طور کامل شکست داد. و نه فقط تشیع، ضعیف و ریشه کن نشد بلکه حتی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکتترین سالهای تاریخ تشیع شد و نَفَس تازهای در مبارزات علویان دمیده شد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۳۷
@ensane250saale
در دوران ما و در همه دوران های تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کردهاند وقتی از مقابله رویایی با مردم عاجز شدند، دست به حیله ریاکاری و نفاق بزنند. امام علیبنموسیالرضا علیهالسلام و امام جواد علیهالسلام همت بر این گماشتند که ماسک تزویر و ریا را از چهره مامون کنار بزنند و موفق شدند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۵۴
@ensane250saale
بحث آزاد میراث اسلامی ماست، بحث آزاد در زمان ائمه هدی رایج بوده است و در زمان امام جواد به وسیله آن امام بزرگوار با آن شکلِ نظیف انجام گرفته است. در محضر مأمون عباسی، با علما و داعیه داران و مدعیان و موجهان، درباره دقیق ترین مسائل حرف زد و استدلال کرد و برتری خود را و حقانیت سخن خود را ثابت کرد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۵۴
@ensane250saale
یک روز مجاهدت ائمه علیهمالسلام به قدرِ سالها اثر میگذاشت. یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سالها کار کنند، در جامعه اثر میگذاشت. این بزرگواران دین را با مجاهدت حفظ کردند، و الا دینی که راسش متوکل و معتزّ و امثالهم و علمایش اشخاصی مثل یحییبن اکثم باشد، اصلاً نباید باقی بماند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۵۶
@ensane250saale
باید به این نکته در زندگی ائمه توجه داشته باشید که این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند، مبارزهای که روحش سیاسی بود. زیرا کسی هم که در مَسند حکومت نشسته بود، مدعیِ دین بود. او هم ظواهر دین را ملاحظه میکرد. چیزی که موجب میشد این مبارزه و معارضه با اهلبیت وجود داشته باشد، این بود که اهلبیت خودشان را امام میدانستند.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۵۹
@ensane250saale
ائمه ما در طول این ۲۵۰ سال امامت- از روز رحلت نبی مکرم اسلام تا روز وفات حضرت عسکری، ۲۵۰ سال است- خیلی زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیتشان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلومها غلبه کردند؛ هم مقطعی غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۶۴
@ensane250saale
اصل مهدويت مورد اتفاق همهى مسلمانهاست. اديان ديگر هم در اعتقادات خودشان، انتظار منجى را در نهايت زمانه دارند؛ آنها هم در يك بخش از قضيه، مطلب را درست فهميدهاند؛ اما در بخش اصلى قضيه كه معرفت به شخص منجى است، دچار نقص معرفتند. شيعه با خبر مسلّم و قطعى خود، منجى را با نام، با نشان، با خصوصيات، با تاريخ تولد، مى شناسد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۶۷
@ensane250saale
حقيقت اين است كه شيعيان وقتى منتظر مهدى موعودند، منتظر آن دست نجاتبخش هستند و در عالم ذهنيات غوطه نمىخورند؛ يك واقعيتى را جستجو میكنند كه اين واقعيت وجود دارد. يك انسان واقعى، مشخص، با نام معين، با پدر و مادر مشخص و در ميان مردم است و با آنها زندگى مىكند. اين، خصوصيتِ عقيدهى ما شيعيان است.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۶۷
@ensane250saale
یکی از نکات [مهم در قضیه مهدویت] این است که وجود مقدس حضرت بقيةالله"أرواحنا فداه" استمرار حركت نبوتها و دعوتهاى الهى است از اول تاريخ تا امروز؛ اين، بدين معناست كه آن حركت عظيم نبوتها، آن دعوت الهى بهوسيلهى پيامبران، در هيچ نقطهاى متوقف نشده است.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۶۸
@ensane250saale
وجود مقدس بقية الله الاعظم "أرواحنا فداه" ادامهى سلسلهى داعيان الهى است. شما امروز همان دعوت ابراهيم، همان دعوت موسى، همان دعوت عيسى، همان دعوت همهى پيغمبران ومصلحان الهى و دعوت پيامبر خاتم را در وجود حضرت بقية الله مجسم مىبينيد. اين بزرگوار، وارث همهى آنهاست و دعوت و پرچم همهى آنها را در دست دارد و دنيا را به همان معارفى كه انبيا در طول زمان آوردهاند و به بشر عرضه كردهاند، فرا مىخواند. اين، نكتهى مهمى است.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۶۹
@ensane250saale
انتظار فرج يك مفهوم بسيار وسيع و گستردهاى است. يك انتظار، انتظارِ فرجِ نهايى است؛ يعنى اينكه بشريت اگر مىبيند كه طواغيت عالم چپاولگرى مىكنند و افسار گسيخته به حق انسانها تعدى مىكنند، نبايد خيال كند كه سرنوشت دنيا همين است؛ و بايستى به همين وضعيت تن داد؛ نه، بداند كه اين وضعيت يك وضعيت گذر است و آن چيزى كه متعلق به اين عالم و طبيعت اين عالم است، عبارت است از استقرار حكومت عدل؛ و او خواهد آمد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۷۰
@ensane250saale