4_595168178145854444.m4a
425.7K
مدح شعر بالا
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
.🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼 🌼 🍃 ❣﷽❣ #مطالب_مهدویت ✅به چه دلیل این زمان، آخرالزمان است؟ د
.🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼
🌼
🍃
❣﷽❣
#مطالب_مهدویت
🔴 آیـا بـا امـام زمـان علیه السلام ارتبـاط داریــد ؟؟
🌹امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه 200 سوره آل عمران می فرمایند :
رابطوا امامکم المنتظر(1)،با امام زمانتان رابطه داشته باشید ، حضرت آیت الله بهجت (ره) در این رابطه می فرمایند: تا رابطه ما با ولیّ امر، امام زمان (علیه السلام) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد.و قوّت رابطه ما با ولیّ امر (علیه السلام) هم در اصلاح نفس است.
💠باز باید از خودم بپرسم از قصه معرفت که بگذریم،چقدر امام زمان (علیه السلام) خود را یاد می کنیم که این از حداقل هاست امام زمان (علیه السلام) در کلامی می فرمایند: انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم(2) ، ما شما را فراموش نمی کنیم! ؛ محبت او که مظهر مهر خدای رحمان است ما را فرا گرفته اما در کدامین کوچه غفلت در این دنیای رنگ و ریا و بی وفایی گیر کرده ایم که یادی از او نمی کنیم،همان یادی که البته باب لطف و توجه خدا به ماست.
🍃یکی از دستور العمل های ارتباط با امام زمان این است که برای فرج او که فرج عالم است دعا کنیم البته باز باید یادآور شوم که در این روزگار آخرالزمان یاد کردن و دعا کردن برای آن آئینه حسن حضرت پروردگار خود نعمت و رزقی بزرگ است که باز چگونه توان از عهده شکر آن بر آمد؟؛
🔸قال المَهدي(علیه السلام): «أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم»(3)
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید ،زیرا همین موجب فرج و گشایش شماست .
🔻یاد او باب گشایش است و دعای برای فرج او اول درهای رحمت خداوند را به روی خود ما باز می کند که این عمل خود از کمترین وظایف شیعیان آن امام منتظر در قبال حضرت است.
✨خیلی از ما بیشترین دعایی که گاهی برای امام زمان می خوانیم همین دعای "اللهم کن لولیک" است که دعای برای سلامتی حضرت است اما قدر همین دعا را هم نمی دانیم ،او گوش شنوا و چشم بینای خداوند است ،او همان مهربانی است که ما در این دوران سخت دستور داریم در خانه او برویم و از او استمداد بجوییم، این دعا ها بهانه است تا باز نام مهدی عج بر زبان ما جاری شود تا باز تابلوی نجات در این دوران جلوی چشممان بیاید ، پدر معنوی ما اوست ،همان پدری که چون یعقوب نبی برای فرزندان گنهکار خود استغفار می کند؛ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِين(َ4) ؛
ای پدر برای گناهان ما طلب آمرزش کن که ما خطاکار بوده ايم.
📚1)تفسیر برهان جلد۱صفحه۳۳۴
📚2)بحار الانوار علامه مجلسی، ج 53، ص 175
📚3)بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31
📚4)سوره یوسف/آیه97
#پرسش_پاسخ_مهدوی
✨🌸الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الفرج🌸✨
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے🌈
🍃
🌼
🍃🌼
🌼🍃🌼🍃
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
4_5812131048401666357.mp3
11.48M
#منبر_صوتی
سخنران : حجتالاسلام #مؤمنی
منتظر امام زمان (عج)...
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
▬▬▬❁ஜ۩💚۩ஜ❁▬▬▬
❣﷽❣
🏴 #ناپديد_شدن_ذوالجناح 🏴
وقتي امام حسين عليه السلام از ذوالجناح بر زمين افتاد، ذوالجناح شروع کرد به فرياد زدن و از روي جسدها ميگذشت.
وقتي عمر بن سعد او را ديد فرياد زد که اين اسب را بگيريد و نزد من بياوريد؛ زيرا او از اسبهاي مخصوص رسول خدا صلي الله عليه و آله است.
آن گاه ياران عمر سعد در جايي کمين کردند و ذوالجناح به آنها نزديک شد، سپس بر او حمله ور شدند، ذوالجناح با دست و پا و دندان از خود دفاع کرد و آنها را از خودش دور کرد و گروهي را بر زمين افکند.
بالاخره نتوانستند او را بگيرند، عمر سعد هم چنان فرياد ميزد:
رهايش کنيد تا ببينم چه ميخواهد بکند!
اطرافيان او را رها کردند و به طرف ديگري رفتند.
هنگامي که اسب خودش را آزاد ديد، آمد و کشته ها را يکي يکي نظاره کرد تا به پيکر امام حسين عليه السلام رسيد، ذوالجناح وقتي صاحب خودش را ديد، شروع کرد به بوسيدن آن حضرت و با دهان او را ميبوسيد و پيشاني خود را بر بدن آقا مي ماليد و شيهه ميکشيد و فرياد ميزد و اشک از چشمان او مي ريخت.
در اين هنگام حاضران از ديدن چنين منظره اي تعجب کردند.
عبدالله بن قيس گفت: آن اسب را ديدم که تمام مردم از دور او پراکنده شدند و او به سرعت به طرف خيمه ها رفت و کسي قادر نبود به او نزديک شود.
سپس آهنگ فرات کرد و به سرعت خود را به وسط فرات رسانيد و در آب فرورفت و تا امروز، کسي نميداند او کجا رفته و چه شده.
📚منتخب طريحي
🏴▫️🏴
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے🌈
▬▬▬❁ஜ۩💚۩ஜ❁▬▬▬
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 #راز_ناشناخته_ی_اربعین (5⃣)
🔸بسیار بسیار شنیدنی
👈 شما متوجه این راز شدی؟
سری بسیار عجیب
🔸نشردهنده ، تو بهشت در جوار اباعبدالله باشه 💛
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
1_19563731.pdf
434K
سيدابن طاووس مي فرمايد
اگراز هرعملي در #عصر_جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
1_11080266.m4a
3.38M
سيدابن طاووس مي فرمايد
اگراز هرعملي در #عصر_جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
هدایت شده از ⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
1_630622.mp3
4.16M
#دعاے_سمات
🎤سید قاسم موسوی قهّار
رو به غروب می رود جمعه انتظار من
رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من
ندبه به ندبه بی اثرسمت سمات می رود
کی به سمات می رسد ندبه ی انتظار من
😔😔
@entezaar313
❤️❤️
آگهی انگشتر عقیق یمن اصل در شیپور
https://www.sheypoor.com/92567291
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
#حوزه #سلام_بر_ابراهیم1⃣
💕🍃💕🍃💕
🍃💕🍃
💕🍃
🍃
💕
❣﷽❣
#ابراهیم_هادی🌺🍃
#حوزه
#سلام_بر_ابراهیم1⃣
حوزه حاج آقا مجتهدی سالهاي آخر، قبل از انقلاب بود. ابراهيم به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگري بود. تقريبًا کســي از آن خبر نداشــت. خودش هم چيزي نميگفت. اما كاملا رفتار واخلاقش عوض شده بود.ابراهيم خيلي معنويتر شــده بود. صبحها يک پلاســتيک مشكي دستش ميگرفت و به سمت بازار ميرفت. چند جلد کتاب داخل آن بود. يكروز با موتور از ســر خيابان رد ميشدم. ابراهيم را ديديم. پرسيدم: داش ابرام کجا ميري؟! گفت: ميرم بازار.ســوارش کردم، بين راه گفتم: چند وقته اين پلاســتيک رو دستت ميبينم چيه!؟ گفت: هيچي کتابه!بين راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد. خداحافظي کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود. پس کجا رفت!؟ بــا كنجكاوي بــه دنبالش آمدم. تا اينکه رفت داخل يك مســجد، من هم دنبالش رفتم. بعد در کنار تعدادي جوان نشست و کتابش را باز کرد. فهميدم دروس حوزوي ميخوانه، از مسجد آمدم بيرون. از پيرمردي که رد ميشد سؤال کردم:ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ جواب داد: حوزه حاج آقا مجتهدي.با تعجب به اطراف نگاه کردم. فکر نميکردم ابراهيم طلبه شده باشه. آنجا روي ديوار حديثي از پيامبر(ص) نوشته شده بود: «آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز براي سه دسته طلب آمرزش ميکنند: علماء، کسانيکه به دنبال علم هستند و انسانهاي با سخاوت».شب وقتي از زورخانه بيرون ميرفتم گفتم: داش ابرام حوزه ميري و به ما چيزي نميگي؟ يکدفعه باتعجب برگشــت و نگاهم کرد. فهميد دنبالش بودم. خيلي آهسته گفت: آدم حيف عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه. من طلبه رسمي نيســتم. همينطوري براي اســتفاده ميرم، عصرها هم ميرم بازار ولي فعلا به کسي حرفي نزن.تــا زمان پيروزي انقــلاب روال کاري ابراهيم به اين صــورت بود. پس از پيروزي انقلاب آنقدر مشــغوليتهاي ابراهيم زياد شــد که ديگر به کارهاي قبلي نميرسيد.
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
💕
🍃
💕🍃
🍃💕🍃
💕🍃💕🍃💕