4_5859418522366509266.mp3
4.84M
السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان😍
فوق العاده زیبا و شنیدنی👌👌
کمی به یاد امام زمان باشیم❤️😍
سلامتی قلب نازنین ایشان و تعجیل در فرجش 14 مرتبه #صلوات
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
mohamadhosseinpouyanfar-@yaa_hossein.mp3
10.4M
میلاد #پیامبر_اکرم(ص) و #امام_صادق(ع)
🎵دو تا ساقی، دو تا باده، دو تا مینو، دو تا ساغر
🎤محمدحسین #پویانفر
#مدح
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
┄┄┅┅✿❀🌍♥️🌍❀✿┅┅┄┄ ❣﷽❣ ☀️🕊🕋 #داستان_ظهور 🕋🕊☀️ #قسمت5⃣ شب عاشوراست و فر
┄┄┅┅✿❀🌍♥️🌍❀✿┅┅┄┄
❣﷽❣
☀️🕊🕋 #داستان_ظهور 🕋🕊☀️
#قسمت6⃣
مى دانم كه مى خواهى بدانى معناى "بَقيّة الله" چيست.
حتماً ديده اى بعضى افراد، وسايل قيمتى تهيّه كرده، آن را در جايى مطمئن قرار مى دهند. آن وسايل، ذخيره هاى آنها هستند.
خدا هم براى خود ذخيره اى دارد. او پيامبران زيادى براى هدايت بشر فرستاد. پيامبران همه تلاش خود را انجام دادند.
ولى آنها موفق نشدند كه حكومت الهى را تشكيل بدهند; زيرا هنوز مردم آمادگى آن را نداشتند.
امام زمان ذخيره خداست تا امروز حكومت عدل الهى را در همه جهان برپا كند.
آرى، امام بَقيّةُ الله است، او ذخيره خداست. او يادگار همه پيامبران است.
چه جمع زيبايى، يك شمع و سيصد و سيزده پروانه !
آيا آن ستون نور را مى بينى؟
يك ستون نور از بالاى سر ياران امام زمان به آسمان رفته است. اين ستون خيلى نورانى است. همه مى توانند اين نور را ببينند.
اين معجزه خدا و نشانه ظهور است. همه مردم دنيا، اين نور را مى بينند و دلشان شاد مى شود.46
ياران امام دور شمع وجود او حلقه زده اند، من در اين ميان نگاهم را از محبوبم برنمى دارم.
نگاه كن ! آستينِ چپ پيراهن امام را ببين، آيا آن لكه سرخ را روى آن مى بينى؟
به راستى چرا لباسِ امام، خون آلود است؟ آيا به بدن او صدمه اى وارد شده است؟
نه، اين خونِ سرخى كه تو مى بينى يك تاريخ است، يك نماد است. اين خون، بسيار قديمى است و يك دنيا حرف دارد، تو را به جنگ اُحُد و زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مى برد.
اين سرخى خون، ميراث ساليان دراز است، اين خون، خون لب و دندان پيامبر است.
در جنگ اُحُد وقتى كه لب و دندان پيامبر زخمى شد، قطراتى از آن خون بر آستين پيراهن او چكيد.
نزديك اذان صبح است و همه ياران امام زمان، براى خواندن نماز آماده مى شوند.
نماز برپا مى شود. نسيم میوزد. وقت مناجات با خداى مهربان است.
بعد از نماز، ياران مى خواهند با ايشان بيعت كنند و پيمان ببندند.
امام كنار درِ كعبه مى ايستد و دست راست خود را باز مى كند.
آيا آن نور سفيد را مى بينى كه در دست راست امام مى درخشد؟
اين نور بسيار زيبا و خيره كننده است، ولى با اين حال هيچ چشمى را آزار نمى دهد.47
دقّت كن ! در دست ديگر امام چه مى بينى؟ گويا يك نامه در دست امام است.
آرى، اين عهد و پيمانى است كه پيامبر براى امام زمان نوشته است.
پيامبر اين پيمان را به حضرت على(ع) داده است. سپس اين پيمان نامه را امام حسن(ع) به ارث برده است و همين طور از امامى به امام ديگر و اكنون به امام زمان عج رسيده است.48
امام در حالى كه دست راست خود را باز كرده است مى فرمايد: اين دست خداست.
آيا مى دانى كه منظور امام از اين سخن چيست؟
امام اين آيه را مى خواند:(إنَّ الذينَ يُبايِعُونَكَ إنَّما يُبايِعُونَ اللهَ) ; "و هر آن كس كه با تو دست بيعت بدهد با خدا بيعت كرده است".49
آرى، دست امام، دست خداست.
خوب نگاه كن آيا مى توانى اوّلين كسى را كه با امام دست مى دهد بشناسى؟
اين جبرئيل است كه خم مى شود و دست مبارك امام را مى بوسد و با او بيعت مى كند و بعد از آن همه فرشتگان با امام بيعت مى كنند.50
#ادامه_دارد....
📚 #نویسنده : دکتر مهدی خدامیان
✨🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤✨
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے🌈
┄┄┅┅✿❀🌍♥️🌍❀✿┅┅┄┄
استاد شجاعی- قسمت هفتم.mp3
3.09M
🔊 #صوت_مهدوی ( #پادکست)
📝 #دولت_کریمه
امام_عصر
📌 #قسمت_هفتم
👤 استاد دکتر #شجاعی
📜 #سلسله_مباحث_مهدویت
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
4_5988030355972555304.mp3
2.93M
📱 #صوت
🎙 استاد حسینی از اساتید تخصصی مهدویت
🅰 موضوع: #چرا_امام_زمان؟
✳️ قسمت دهم
#مهدویت
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨
❣️✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 5
نماز با اشک؟
✅❓😢❓
استاد پناهیان:
نماز چیز عجیبیه!
هر کس از آیت الله بهجت رحمت الله علیه نصیحت می پرسید
می فرمودن:
" برو نمازتو درست کن همه چیز درست میشه..."
💥➖🌎➖🌺
ایشون از آیت الله قاضی قدس سره مطلبی رونقل می کنند؛
مرحوم قاضی همیشه مکرر می فرمودند:
💥هرکس نمازش را درست کرد و در مقامات معنوی به جایی نرسید، آب دهان به صورت من پرت کند......
😯
چجوری باید "نماز خوب"بخونیم؟
خیلی ساده هست!
💥👌
خوب دقت کنید!
"نماز یه عبادتی نیست که لازم باشد شما آن را با "حال" بخوانید! یا با اشک بخوانید! با گریه و سوز و عشق بخوانید
💧💢
برای دلهای ما آدمها اقبال وادباری است.
بعضی وقتا آدم حال عبادت دارد
و بعضی وقتها هم "حال عبادت ندارد."
✅🔛⛔
💥💥💥نماز در مرحله ی اول فقط رعایت ادب است نه عشق به خدا...💥💥💥
➖💠➖➖
اگه دوست داری نمازت خوب بشه و این همه ثمر داشته باشه این بحث رو دنبال کن
با هر نمازی، هر روز تمرین ادب کن مقابل خدا...
💢🌺💢🌺
با ما همراه باشید
🌺الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🌺
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے🌈
✨
✨🍃🌺
✨⭐️🍂
❣️✨✨✨✨
4_310226054725763784.mp3
3.94M
#کلیپ_صوتی
#استاد_شجاعی
#نماز_سکوی_پرتاب 1
❣کاش باور کنیم ؛
نماز فقط یک سکوست برای پرواز... همین
باید پرواز را آموخت
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩـ❣️.ڋڱے إښـݪأݥے
🌸🌸عرشيان امشب زمين را لاله باران می کنند
خاک را خوشبو تر از زلف نگاران مي کنند
افرينش فيض از ديدار احمد ميبرد
کعبه امشب سجده بر خاک محمد ميبرد.🌸🌸
🌹🌹ميلادپيامبر اکرم(ص)و امام صادق(ع)مبارك باد🌹🌹
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
یا محمد ص.mp3
8.26M
موزیک #یا_محمد ❤️
#حامد_محضرنیا
@entezaar313
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
⚡️ݥعڔڣٺ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊 🍃🌸 🎉 🎊 💙💍❤️ #هوالعشق #از_من_تا_فاطمه_قسمت_اول #جان_به_لب_رسیده از ازمایشگاه که ب
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
🍃🌸
🎉
🎊
💙💍❤️
#قسمت_دوم
#هوالعشق
#از_من-تا_فاطمه
#فاطمه_بی_علی
چشم باز کردم ٬اما چه چشم بازکردنی.در اتاقمان بودم اتاقی که بوی علی را میداد.تا جا داشتم ریه هایم را از عطرش پر کردم.بغض به ولویم چنگ انداخت چشم هایم میسوخت.علی کجا بود؟ساعت چند است؟به ساعت دیواری که عکس منو علی بک گراندش بود نگاه کردم.تصویر زیبایش جلوی چشمانم نقش بست.علی باچشم های عسلی روشنش که به رنگ خورشید بود به لنز دوربین خیره شده بود و میخندید ریش های قهوه ایش جلوی نور افتاب به بوری میزد .چشم های من میدرخشید و ازته دل لبخند به لب داشتم٬یادم است آن روز شیرین را که هردویمان از بس خندیده بودیم اشک از چشممان میآمد.درباغ ننه گلرو بودیم همه فامیل جمع بودند وبرای ازدواج ما جشن گرفته بودند.علی میگفت :
-نگا نگا حاج خانوم مارو .خانومم اینطور میخندی به فکر قلب ضعیف ماهم باشا یهو دیدی پس افتادم موندم رو دستتا.
-عه علیییییی
-جان علی
-اینطور نگو دیگه ان شاءلله همیشه سایت رو سرم باشه.
وتنها یک لبخند معنی دار حواله قلب پر تپشم کرد که آن روز معنیش را نفهمیدم...
ساعت ۲/۴۵دقیقه ظهر بود و علی هنوز نیامده بود .مانند دیوانه ها سرمی که به دستم وصل بود را بیرون کشیدم و خون از آن جاری شد.چادرم را سرکردم به قصد رفتن به خانه باباحسین.در اتاق را که باز کردم یک جمعیت سیاه پوش را دیدم که با دیدن من بغضشان تبدیل به شیون شد.زینب به سر و صورت خود میزد٬ مامان ملیحه به سمت من می آمد و من به سمت اتاق ها دویدم ٬در هارا یکی یکی باز میکردم و نام علی را دیوانه وار فریاد میزدم .جمع از صدای من منفجر شد زینب غش کرد و مامان ملیحه روی زمین افتاد خانم ها دورشان جمع سده بودند و من تنها میلرزیدم حتی اشک هم نمیریختم.سریع به طبقه پایین دویدم باباحسین جلوی در باچتد مرد صحبت میکرد جلو رفتم و پرسیدم
-باباجون سلام ٬اینجا چخبره؟علی کجاست؟اخه دیر کرده نگرانش شدم زود از سرکار میوم..
و حرفم نیمه ماند که باباحسین چادرم را چنگ زد و مهدیس را صدا زد از او خواست مرا به بالا ببرد.
بالا رفتم جلوی زینب امدم اخر او خیلی راستگو بود.از او پرسیدم
-زینب علی کجاست؟داداشت کجاست؟چرا همه اینطور باهام برخورد میکنن چیزی شده؟
-زینب فقط نگاهم میکرد گفت
-گوشتو بیار جلو
سرم را به او نزدیک کردم و دست هایم را ستون بدنم قرار دادم و میلرزیدم و میلرزیدم..
-فاطمه٬بی علی شدی خواهرکم٬علیت رفت پیش بی بی
تمام بدنم یخ بست نه نه باورم نمیشد علی من نه ٬خداااا نههههه....
دست هایم به صورتم شلاق میزد چادرم از سرم افتاده بود به فرش چنگ میزدم و علی را فریاد میکشیدم ٬خانم ها میخواستند مرا کنترل کنند اما مگر قلبم ارام میگرفت٬
-علیییی کجایی علییی اینا چی میگن علی ؟شوخیه نه؟از همون شوخیای بی مزه؟اررررررههههه اما خیلی بی مزست حالم داره بهم میخوره بیا منو ببر کجایی علی کجایی فاطمت داره مینیره کجایی تازه داماد ٬چطوری عروستو تنها گذاشتی؟چطوررررررر؟سرم گیج رفت و در اغوش کسی افتادم ..
با آب پاشیدن کسی چشم های سوزانم را باز کردم٬با سختی بلند شدم همه را کنار زدم به سمت در بسته رفتم هرچه دستگیره را میفشردم باز نمیشد قفل بود از ترس من که از پله هانیفتم.به در میکوبیدم مادر و زینب به سمتن امده بودند دست هایم را میخواستند مهار کنند که با بالا اوردن دستم محکم به صورتم برخورد کرد و لحظه ای نفسم رفت به در میزدم با سر به در میکوبیدم از سرم خون میامد من علیم را میخواستم به من میدادند ارام میشدم ٬تمام خانه به لرزه افتاده بود صدای بوم بوم در در کل ساختمان میپیچید٬آنقدر از سرم خون امد که مامان ملیحه جیغ کشید و صدای یاحسین نوازش گوشم شد....
#نویسنده : #نهال_سلطانی
#چشم_دل_وا_
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭?
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🎊•••••┅┅❅❈❅┅┅•••••
✨🌹 @entezaar313 🌹✨
⚡️ݥعڔڣٺ ۏ زݩــ❣ـ.ڋڱے إښــݪأݥے🌈
🎉
🍃🌸
🌺🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊