eitaa logo
مجموعه اشعار مهدوی انتظار
162 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
به امید برپایی مجالس مهدوی کانال اشعار مهدوی شامل اشعار مرثیه، مدح، مناجات، سبکهای زمینه، شور، زمزمه، واحدو..... به نیت تعجیل در فرج غریب عصر علیه السلام پیشنهادات وانتقادات و ارسال شعر : @Mahziar59
مشاهده در ایتا
دانلود
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 قابل توجه خطباء، مادحین و علاقه مندان به ساحت مقدس امام زمان علیه السلام: 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🔆کانال مجموعه اشعار مهدوی انتظار🔆 با هدف جمع آوری اشعار امام زمانی اعم از مناجات مهدوی، روضه مهدوی، زمینه مهدوی، واحد و سنگین مهدوی، شور مهدوی و... راه اندازی شده است. 🔷 به امید اینکه نام و یاد امام غریب در مجالس و محافل زنده شود و قدمی باشد برای تعجیل در امر فرج منتقم اهل بیت علیهم السّلام، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه. 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻 https://eitaa.com/entezar_poems
اللهم عجل لولیک الفرج دلم گرفته خدایا در انتظار فرج دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج هنوز مے رسد از کوچه هاے شهر حجاز صداے گریۀ زهرا در انتظار فرج هنوز در همه عالم میان دشمن و دوست علے ست بے کس و تنها در انتظار فرج هنوز مے رسد از چاه هاے کوفه به گوش صداے نالۀ مولا در انتظار فرج هنوز ناله کشد از جگر امام حسن گشوده دست دعا را در انتظار فرج هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج هنوز مے رسد آواے دلرباے حسین ز نوڪ نیزۀ اعدا در انتظار فرج هنوز تشنه لبان اشکشان بود جاری کنار کشتۀ سقا در انتظار فرج هنوز خون شهیدان کربلا جارے ست ز چشم زینب کبرا در انتظار فرج هنوز ناله "میثم" رسد به گوش که هست چو چشم فاطمه،دنیا در انتظار فرج ✍ https://eitaa.com/entezar_poems
جان بر لب است از غم جانان دعا كنيد شايد به سر رسد شب هجران دعا كنيد با چشمه هاي خالي و خشكيده نگاه در حسرت رسيدن باران دعا كنيد روزي هزار بار دعاي فرج كم است در آرزوي يار فراوان دعا كنيد هر جا كه ميرويد نجف مكه كربلا اينجا كنار شاه خراسان دعا كنيد يا ايهاالرئوف! شما واسطه شويد ما بي كسيم حضرت سلطان! دعا كنيد ما آمديم اذن محرم به ما دهيد آقا براي ماه عزامان دعا كنيد ما گريه مي كنيم كه يك روز جان دهيم از داغ خشكي لب عطشان دعا كنيد ✍ https://eitaa.com/entezar_poems
رویای انبیاء... می‌رسد آخر رویای ... تمام انبیا تکیه زند بر دیوار ... کعبه کند ندا ابن المصطفی؛ انا مضطر الذی یجاب اذا دعا منم وارث ذوالفقار حیدر منم منتقم شهید بی سر لک لبیک، لک لبیک بقیه الله ♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️ منتقم خون پاک ... حضرت محسنم شفای سینه‌ی مجروح ... مادرمان منم اهل العالم؛ از ابابکر و عمر من بیزارم بسوزانم آن روز من آن دوتن را و خشنود بسازم دل حسن را لک لبیک، لک لبیک بقیه الله ♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️ شیعه مهیا کن خود را ... برای انتقام که میرسد مهدی زهرا ... علیهماالسلام یوم اللهِ ؛ روزِ آتش زدنِ خصم اللهِ الهی چنان کن که باشم آن روز تقاص عدو را ببینم آن روز لک لبیک لک لبیک بقیه الله ✍ https://eitaa.com/entezar_poems
غریب شهر... دلواپسم که بین بیابان چه می کنی در دشت خار، سرو گلستان چه میکنی از تاب رفته طاقت یعقوب ِ دیده ام یوسف هنوز گوشه ی زندان چه می کنی داری برای درد همه غصه می خوری با غصه ها و درد فراوان چه میکنی وقتی تویی علی زمانه، غریب شهر تنها بدون قنبر و سلمان چه می کنی باغ دلم خزان شده، تنها بهار من بااین دل همیشه زمستان چه می کنی وقتی که در بقیع، دلت یاد می کند از صحن باشکوه خراسان چه می کنی شب های جمعه گوشه ی گودال می روی هنگام دیدن شه عطشان چه می کنی انگشت جدّ تو شده یک چشمه ای ز خون غارت شده عقیق سلیمان چه می کنی وقتی که حرف می شود از غارت حرم با روضه های خار مغیلان چه می کنی مادر دوباره دست به پهلو، رسیده است حالا که حال اوست پریشان، چه می کنی یک دم تو را صدا زند و گوید: ای غریب دلواپسم که بین بیابان چه می کنی ✍ https://eitaa.com/entezar_poems
زبان حال امام زمان با مادر علیهماالسلام گوهرم، گوهرشناسی نیست اینجا ای دریغ مانده ام بین صدف در عمق دریا ای دریغ بحث چندین روز وهفته،چند ماه ِسال نیست سالها آواره ام دربین صحرا ای دریغ خیمه گاه من نه تنها،بلکه یاد و خاطرم گم شده در بین لذت های دنیا ای دریغ روز و شب سر می کنم با دردهای شیعیان شیعه هم کرده رهایم بین غم ها ای دریغ نیمه شب ها روضه می خوانم کنار قبر تو مثل بابایم علی، تنهای تنها ای دریغ مادر مظلومه ام، بدجور قنفذ زد تو را روبه روی دیده های زخم بابا ای دریغ بازوی تو در مدینه بین کوچه، بد شکست کربلا هم علقمه،بازوی سقّا ای دریغ چون حسین از چشم مجروحش،سه شعبه را کشید دید غرق تیر گشته کلّ اعضا ای دریغ گریه کرد و ناله ها زد در میان دشمنان هلهله و خنده شد جای تسلا ای دریغ نه عبایی بود و نه یاور برای بردنش شد عبایش خرج جسم ارباً اربا ای دریغ ✍ https://eitaa.com/entezar_poems
داری هنوز شام و سحر گریه می کنی با منتهای سوز جگر گریه می کنی اشکت بدل به خون شده و محتضر شدی زخمیست پلک تو، چقَدَر گریه می کنی آتش زده به قلب تو غمهای شیعیان داری برای چند نفر گریه می کنی؟؟ این روزها که دست تو را بسته غیبتت یاد طناب دست پدر گریه می کنی بی اختیار می زنی هی فضّه را صدا گویا میان شعله ی در گریه می کنی با ناله از کبودی پهلوی مادرت دستی گرفته ای به کمر گریه می کنی وقتی گریز روضه ی تو می شود غلاف بر بازویی که بوده سپر گریه میکنی هر نیمه شب برای شب غسل زخم ها یاد جفای بین گذر گریه میکنی از خون ِمانده روی کفن یاد کردی و از خون،شده دوچشم تو، تر گریه میکنی وقتی که روبروی تو یک مشت هیزم است حق می دهم که شام و سحر گریه می کنی ✍ https://eitaa.com/entezar_poems