#ماجرای_عروسک_باربی_من 💃
عروسک باربی💃 رو وقتی کلاس سوم👧 بودم شناختم. دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف بودم، رویا بود...💓
خونه یکی از دخترهای افه ای😌 فامیل بودیم که برای آب کردن دل من😕 ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد...
باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد. عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید....
اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت....مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون...
و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه😋.فکر میکنید چی شد؟ زانوهای باربی ام شکست....
چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم...🙈😁
و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده....
من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو👩🔧 نداشتند... داشتم فک میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟
مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه
ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه، لاکاشو💅 پاک کردیم، موهاشو بافتیم، مث خودم چادر سرش کردم،
و نماز جمعه هم میرفت...
مامانم خیلی ساده نذاشت من 😇 مث باربی بشم چون باربی 💃 مث من شد و این راه حل خوبی بود تا وفتی که جایگزینی براش پیدا میکرد...
❤️➖❤️➖❤️➖❤️
برشےاز #ڪتاب ســــربلنــد❤️🍂
هر وقت ڪارش جایی گیر مےکرد☝️ و تیرش به سنگ میخورد😞،زنگ میزد که برایش قرآن بخوانم☺️. داشتم غذا درست میکردم😊،زنگ میزد که: مامان یه #یـــس برام بخون☺️.کارم رو رها میکردم و مینشستم جَلدی برایش میخواندم.میخواست زمینیرا که پدرش بهش داده بود،بفروشد و جای دیگری خانه بخرد🏡.چهل سورهی حشر برایش نذر کردم❤️.سیهشتمی را که خواندم به فروش رفت.
وقتی میآمد خانهمان و میدید دارم قرآن میخوانم😃، به خانمش میگفت😒: ببین مامانم داره قرآن میخونه که #شهید نشم💔😔. خون خونش رو میخورد😔 و میگفت:همین که میان اسمم رو بنویسن،خط میزنن😭 میگن #حججے نه.گریه میکرد😔 و میگفت:نکنه کسی رفته و چیزی گفته،بابا حرفی نزده باشه؟!💔😔
راوے:مادرشهید
#محسݩحججے💔
#شهیــدبےســــر
بسم ربـ شهدا✨ والصدیقین
#آشنایی_با_همسفرت_تا_بهشت 😍🌠
🎈°•بسم رب الشهدا•°🎈
معرفی شهید : علی خلیلی😍
نام پدر :پرویز
تاریخ تولد: 1371/9/8☺️
محل تولد :تهران
تاریخ شهادت: 1393/1/3
محل شهادت: تهران پارس خاک سفید
نحوه شهادت : تیرماه سال 1390شهید امر به معروف و نهی از منکر ،در اثر انجام امر فراموش شده ،امربه معروف و نهی از منکر در درگیری با اشرار؛ سوی ضارب ، با چاقو از ناحیه گردن و بریده شدن رگ گردن دچار جراحت شدید شده بود. 😔
محل دفن :گلزار شهدا تهران قطعه ۲۴ ردیف ۶۶ شماره ۳۳
وضعیت تاهل : مجرد
تحصیلات : طلبه✨
خصوصیات اخلاقی :هروقت هم که وارد خونه میشددستای بابا رو می بوسید. علاقه مند به عاشق کربلا،حضرت زهرا سلام الله علیها،عاشق روضه های مادرمون حضرت زهرا بودن.😊
🌸🍃