eitaa logo
کانال حرف دل
2.5هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
12.8هزار ویدیو
19 فایل
سلام به کانال حرف دل خوش آمدین کانال حرف دلتون 😌 شعر دلنوشته ،عکس و😍 داستان‌های آموزنده و... 😍 @ephjbm تأسیس کانال ١۴٠٢/٢/١٩ ارتباط با مدیر کانال تبادل @azhure9
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزان این جهان بــــــــی اعتبار است بــــــــــظاهر گرچه پر نقش ونگار است بــــه لالایــی دنیــــــــا دل نبندیـــم کــــه ایـــــن لالا فریب روزگار است کــنار هـــر پیــاده اســـــــــب نتازیم نه هر مرکب نشین دائم سوار اســـت بگیــریم پـــند از شاهــــــان دنیـــــا گهی حاکــــم گهی در پای دار اســـت بـــه برد و بـــــاخت دنیا دل نبازیـــــم کـــه این دنیا چــو یک میز قمار اسـت بـزور بــازو و قــدرت ننـــــازیـــــم پیری باضعف وسستی انتظار اســت.!! ‌ ‎‌‌‌‎ @ephjbm
ولی یه واقعیتی رو میخوام بگم تموم اون روزهایی که سرم رو بالا میگرفتم و با غرور میگفتم به هیچکس نیاز ندارم، تموم ساعت‌هایی که رویابافی کردم که تنهایی از پس همه چی بر میام، تموم اون شب‌هایی که قلبم از استرس و تنهایی تند میزد و جز من برای من هیچکس نبود، من فقط وانمود کردم که نیاز ندارم کسی باشه ولی از عمق روح و وجودم نیاز داشتم یکی باشه که مطمعن باشم حواسش بهم هست و تنها نیستم ولی هیچکس نبود و من خودم همیشه تنها بودم. @ephjbm
میخوای آدمتو بشناسی یا عصبیش کن یا زیاد بهش محبت کن اون وقته که خود واقعیشو بهت نشون میده ✌️🏿 @ephjbm
ڪاش می شد لحظه ها را پس گرفت عشق های بی صدا را پس گرفت يا ورق زد ڪودڪی را باز هم روزهای با صفا را پس گرفت روے بودن يا نبودن خط ڪشيد لطف بی حدّ خدا را پس گرفت بار ديگر يك غزل را كوك ڪرد قصه هاے آشنا را پس گرفت انتهاے عشق را ول ڪرد و رفت ابتداے ماجرا را پس گرفت پرسه زد در ڪوچہ ی ديروزها باز آن حال و هوا را پس گرفت ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎ @ephjbm ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌
می دانم گاهی دلت تنگ می شود. آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم. امـا نگران هیچ چیز نباش! هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است! اما من نمی خواهم تو همان باشی! تو باید در هر زمان بهترین باشی. نگران شکستن دلت نباش! میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند . و جنسش عوض نمی شود و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ... و تو مرا داری ... چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ... چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ... چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام! درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم! دلم نمی خواهد غمت را ببینم ... من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم) و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ... نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد. شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟ اما، نه من هم دل به دلت بیدارم! فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن! امضا : پروردگارت با عشق @ephjbm
ﺯﻥ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻣﺎﺭﻣﻮﻟﮑﻲ ﻣﻮﺫﻱ ﻭ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺮﻣﻮﺯﻱ ﻧﻈﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﻬﻢ ﻣﻴﺰﻧﺪ . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﮑﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺯﻳﺮ ﺳﺮ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺷﻮﻫﺮ ﺍس😂 😂😂😝😝 @ephjbm
‏رفيقم رفته خواستگاری دوس دخترش، به جای چای، كاپوچينو آوردن مادر داماد قهر كرده، گفته اين ميخواسته به سنتها و ما توهين كنه پسره اومده توجيه كنه گفته دخترشون سليقه من رو ميدونسته، اينبار باباي عروس قهر كرده😂 خوب شد رفیقم نگفته تو فنجون خودم بیار وگرنه کشته میداد مراسم خواستگاری😂 @ephjbm
َ   صبح هایمان   بیشک میتواند زیباتر باشند   اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد   جای دوری نمیرود، یک روز همین نزدیکی‌ها   لبخندمان را چند برابر                             پس خواهیم گرفت.    شاید خیلی‌زیباتر ...    صبحتون زیبا و دل مهربونتون شاد @ephjbm
(دام شیطانی قسمت۱۱ 🎬 بابا بیچاره فکرمیکردبه خاطربرخوردش من اینجورشدم ,برای همین مهربان تراز قبل نازم رامیکشید.... ولی غافل از این که عامل این حالتم ,اول بیژن وبعدش اعمال خودمه... خداییش خودم خیلی وحشت کرده بودم ,اما بازهم درس نگرفتم وزنگ زدم به عامل جنایت یاهمون بیژن وبهش گفتم چی برام پیش اومده. بیژن گفت:اتفاقا این حالت نشونه ی خوبیه,یک نوع برون ریزیه,تواتصالات بعدی بهترازاین میشی,اولشه, تواستعداد مسترشدن داری هماجان... روزهای بعدی ,تلفنی با بیژن درتماس بودم.جالبه که شوره ی سرم به کلی ازبین رفته بود واین باعث شد من به کارهای بیژن اعتمادکنم. یک روز بیژن زنگ زد وگفت:هما یک جلسه توخونه ی یکی از دوستان هست که بهت افتخارمیدم بیایی,جلسه ای استثنایی هست وهرکسی را راه نمیدن ,آخه همه از مسترهای سرشناس وموفق هستند. گفتم:بابا کنترلم میکنه ,نمیگذاره بیام. گفت :جلسه طرف صبحه ,میام دانشگاه دنبالت وتاقبل ازاینکه بابات بیاد دنبالت ,برت میگردونم. بااینکه یه کم میترسیدم اما خیلی دوست داشتم توهمچین جلسه ای باشم ومسترهای مهم راببینم. به پیشنهاد بیژن مانتو قرمزم راپوشیدم,انگاررنگ قرمز یک تقدس خاصی براشون داشت بعداز ساعتی انتظار بالاخره بیژن رسید. نشستم توماشین. بیژن دستم راگرفت وگفت قبل ازحرکت باید یک چیزی بهت بدهم. ازتو داشبرد ماشین یک جعبه ی کوچک دراورد,یه انگشتر ظریف با نگینی که شکل یک چشم روش چسپانده شده بود.به انگشترنگاه میکردی ,انگاراون چشم داشت نگاهت میکرد. انگشتررا کرد تو انگشتم وگفت اینم حلقه ی ازدواج برای همسرگلم... از انگشتره خوشم اومد,بیژن میگفت این تک چشم ,نیروهای اهریمنی را ازت دور میکنه ومن نمیدونستم که این انگشتر باعث جذب شیاطین میشه. حرکت کردیم به سمت مقصد.... .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎💦⛈💦⛈💦⛈ @ephjbm