eitaa logo
اقتدار ولایی
917 دنبال‌کننده
15هزار عکس
21.5هزار ویدیو
249 فایل
مباحث سیاسی فرهنگی اجتماعی اقتصادی تاریخی ادبیات فارسی و تفسیر و احادیث اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔻 اسرائیل، صادرکننده روش‌های شکنجه در دنیا! یعقوب توکلی: 🔹 صبح روز ششم، وقتی در باز شد، شروع به کتک زدنم کردند. بعد کیسه را از سرم برداشتند. یک بشقاب یک‌بارمصرف پلاستیکی آورده بودند، که تکه‌ای پنیر، یک قاشق مربا، سه دانه زیتون، و تکهٔ کوچکی نان در آن بود. در سلول باز و بشقاب دم در بود. وقتی خم شدم تا بشقاب را بردارم، زندانبان با پایش به صورتم زد و گفت: «برندار. کسی از تو مهم‌تر هست که باید آن را بخورد. صبر کن، نخور.» چند دقیقه بعد، سگ کوچکی را آوردند. سگ پنیر را لیسید و خورد، و بعد از آن سرباز بشقاب را با پایش جلویم انداخت. من با تنفر هرچه تمام‌تر، با وجود این همه تحقیر و ناپاک شدن غذا، مجبور بودم بعد از شش روز گرسنگی، همان تکه نان کوچک را با مربا و سه دانه زیتون بخورم. 🔹 بعد از مدتی، دوباره مرا به داخل اتاق بازجویی بردند و بر روی میز چوبی خواباندند. با ریسمان مرا بستند و دوباره با کابل مرا زدند، آن‌قدر که دیگر خونی در بدنم نمانده بود و بیهوش شدم. با سطل آبی مرا به هوش آوردند و به مطب بردند، تا پانسمان خونین زخم‌ها را عوض کنند. باز مجبور شدند به من خون تزریق کنند. بعد از تزریق خون، مرا به اتاق بازجویی برگرداندند. گوشی‌های آمپلی‌فایر را به گوشم وصل کردند و صداهای وحشتناک را، تا حدی که دستگاه توان داشت، بالا بردند. سرم در حال ترکیدن بود و گوش‌هایم سوت می‌کشید. بلندم کردند و مرا به دیواری که برق به آنجا وصل بود، مصلوب کردند. فهمیدم می‌خواهند چه بلایی به سرم بیاورند. تنم از شدت درد می‌لرزید. مغزم تیر می‌کشید. از همان دست‌بندها برق به تمام بدنم می‌رسید. همهٔ سلول‌های بدنم از درد به فغان آمده بود. این وضعیت در نقاط زخمی شدیدتر و زجرآورتر بود. نمی‌دانم چند بار بیهوش شدم و مرا با سطل آب سرد به هوش آوردند و چگونه مرا به سلول بردند. دیگر روز و شب را نمی‌فهمیدم. 🔹 بعد از چند روز که آن پزشک پیرمرد را ندیده بودم، یکباره جلویم سبز شد و با دست محکم به سرم کوبید. با بددهنی هرچه تمام‌تر به من فحش می‌داد. تحمل نکردم و جوابش را دادم. گفت: «راستی چیزی را فراموش کرده بودم. یادم رفت اندازهٔ گلوله‌ها را بنویسم. قطر و حجم تیرهایی را که به بدنت اصابت کرده ننوشتم. فراموشم شد.» گفتم: «شما این گلوله‌ها را درآوردی. گلوله‌ها پیش شما است.» می‌دانستم شکنجهٔ دیگری در انتظار است؛ اما کاری نمی‌توانستم بکنم. دست‌هایم بسته بود؛ حتی با پاهایم نیز نمی‌توانستم از خودم دفاع کنم. کاملاً بی دفاع بودم. دکمه‌های پیراهنم را باز کرد و انگشت خود را در زخم زیر بغلم فرو کرد و چرخاند. اشکم درآمده بود. از شدت درد دنیا پیش چشمانم سیاه شد. تصویر او به‌سان حیوان انسا‌ن‌نمای وحشتناکی جلویم سبز شد. با کمال بی‌رحمی در چشمانم نگاه کرد و گفت: «ناراحت نشو. من دارم تیرها را اندازه می‌گیرم.» خون زیادی از زیر بغلم جاری شد و درد تمام بدنم را فراگرفت. همهٔ وجودم از شکنجهٔ بی‌رحمانه‌ای که پیرمردی به‌ظاهر پزشک در حق نوجوانی ۱۶ ساله -آن هم با دست‌هایی بسته- انجام می‌داد، پر از تنفر شده بود. 🔹 با شکنجه‌هایشان به شیطان‌صفتی اسرائیلی‌ها بیشتر پی بردم. مهم‌تر از همه ارزان بودن روش‌های شکنجهٔ آن‌ها بود؛ طوری که پس از تشکیل دولت اسرائیل، این رژیم جزء اصلی‌ترین صادرکنندگان روش‌های شکنجه در دنیا شد. آموزش روش‌های شکنجه در بازجویی منبع درآمدی بسیار مهم برای اسرائیل به شمار می‌رفت. روز هشتم، در حالی که آویزان بودم، سربازان به مسخره کردن و فحش دادن من پرداختند. تا اینجا مسئله خیلی عجیب نبود؛ هرچند فحاشی بیش از سایر شکنجه‌ها، اعصاب انسان را به هم می‌ریزد. برای آزار بیشتر، گوشهٔ کیسه را بلند کردند و دود سیگارشان را به داخل کیسه فوت کردند. من از شدت کمبود اکسیژن به دست و پا زدن افتادم. کمی بعد، ناگهان یک سرباز اسرائیلی جلو آمد و گفت: «می‌خواهم سیگارم را خاموش کنم؛ اگر زمین بیندازم، کثیف خواهد شد. بهتر است این عرب زحمت خاموش کردن سیگار را بکشد.» بعد سیگار روشن را روی پشت دستم گذاشت و آن را فشار داد. فریادم به آسمان رفت؛ ولی با دست و پای مصلوب کاری نمی‌توانستم بکنم. به قدری محکم سیگار روشن را فشار داد، که هنوز بعد از سی سال جای سوختگی آن روی دستم باقی مانده است. بعد از آن، سربازان یکی‌یکی آمدند و سیگارشان را روی دستم با فشار خاموش کردند و من در میان آن همه درد چاره‌ای جز فریاد زدن نداشتم. 🔹 متن بالا برشی‌ست از کتاب «حقیقت سمیر» ؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار 🔹 سمیر قنطار، مبارز لبنانی‌الاصل فلسطینی است که سی سال در زندان‌های اسرائیل به سر برد و در تبادل اسرا در سال ۲۰۰۸ بین اسرائیل و حزب‌الله لبنان از زندان آزاد شد.
🚫امام خمینی(ره) : اگر سپاه نبود کشور نبود. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اذان و اقامه در گوش نوزاد 💥اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای الی ظهور الحجه...
🔴استاد تمام در حماقت و بلاهت! 🔹‌‏یک دروغگوی صهیونیست توئیتری لجن پراکنی می‌کند سپس دکتر نقیب‌زاده‌ استاد تمام دانشگاه تهران (!) با استناد به این خبر دروغ، یک متن سراسر توهین منتشر و در انتهایش می نویسد هزار قاسم سلیمانی فدای یک‌موی نیکا شاکرمی! 🔹‌متاسفانه این استاد بی سواد جاهل به سواد رسانه نمیداند اهل سنت، صیغه ندارند. ✍‌این جماعت صنعت هسته ای ناموس بود برای دولتشان آنرا حراج کردند نشان دادند که هم دشمن پیشرفت ملت ایران هستند و هم دشمن غیرت ملی به معنای واقعی صدرصد به ارباب یهود خود وفادارند بدبختانه دانشگاه های ما پر است از این گوساله های یهود ♦️در ایام دلبری گوساله ها از ارباب با اسم رمز برجام آیت الله جوادی آملی این جماعت را دیوث سیاسی نامید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥یحیی سنوار: نتانیاهو را مجبور خواهیم کردیم لعنت کند روزی را که مادرش در آن روز او را متولد کرد
نماینده سعید جلیلی گفت: جریان ارتجاع کشور را معطل واکسن کرونا کرد و تعداد کشته‌های آن را به ۷۰۰ نفر رساند و در ادامه مسکن مهر را مزخرف دانست و آقای روحانی با این کارنامه دوباره به دنبال روی کار آوردن دولت خود است و این افراد کشور را برای مذاکره هشت سال به حال خود رها کردند. خضریان تصریح کرد: این افراد که خود را ژنرال می‌نامند با ناکارآمدی خود مشکلات بسیاری را ایجاد کردند و با پروژه دروغ سعی در انحراف افکار عمومی دارند و حوزه بهداشت و درمان را برای خاص می‌دانستند اما جریان امتداد با مدیریت شهید رئیسی با کار جهادی، مبارزه با فساد و خدمت‌رسانی را اولویت قرار داد و حتی با وزیر خاطی خود بدون اغماض برخورد می‌کند و به دنبال ایجاد دوقطبی نیست و با پیروی از ولایت فقیه به دنبال حل مشکلات است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ شهری که جمعیت گوسفندان شش برابر ساکنان است 🔰 حمید رسایی: گامبریا در انگلستان، شهری کوچک با تعداد گوسفندانی شش برابر جمعیت ساکنان آن است (جمعیت ۵۰۰ هزار نفر و ساکنان ۳ میلیون نفر). اینجا یک منطقه به سبک قدیم در ناحیه شمال غربی انگلستان و در مرز اسکاتلند است. جالب اینجاست که انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها خودشان در شهرها و روستاهایشان مقررات حمایتی برای تردد گلّه‌ها و نگهداری گوسفند وضع کرده‌اند ولی در کشور ما با همکاری یک عده غربزده، تلاش می‌کنند که نگهداری گوسفند حتی در روستا هم محدود شود! سلبریتی های غربزده مدعی حقوق بشر و حیوانات، از حضور گلّه های سگ ولگرد در روستاها و حتی شهرهای حمایت می‌کنند اما در شهرهای غربی از گله های دام مفید حمایت می‌شود. ✍حمید رسایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟡 کلاس برگزار می کنند میگویند صبحها یک برگه A4 شکر گزاری بنویس ، خجالت بکشید... حجة الاسلام سید حسین مومنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💮⚡️عصبانیت ظریف از طوفان مسجدالاقصی آقای پزشکیان! انتصاب این فرد با چنین ای، به‌عنوان معاون درست یک‌روز بعداز شهادت هنیه توسط عوامل نفوذی صهیونیست در تهران و بعداز مراسم تشیع باشکوه پیکر این شهید مقاومت توسط مردم، پیام خوبی به جامعه منتقل نمی‌کند، هرچند قطعا آمریکاییها و صهیونیستها را خوشحال می‌کند.: عصبانیت ظریف از طوفان مسجدالاقصی که هیمنه اربابان صهیونیستش را شکست این اراجیف که بعد از حمله طوفانی حماس ابراز شد هویت واقعی ظریف و همفکرانش را لو میدهد نشان میدهد تا چنین عناصر ضد دین و دشمن غیرت و خبیثی در ارکان تصمیم ساز داریم انقلاب هنوز کامل به پیروزی نرسیده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی که صهیونیست‌ها آرزوی ترورش را دارند یحیی سنوار در کمپ پناهندگان متولد شد. ۲۲ سال در زندان بود و حالا تبدیل به کابوس صهیونیست‌ها شده. کسی که گفته می‌شود طراح طوفان الاقصی بود و صهیونیست‌ها آرزوی ترورش را دارند.
10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آئین جوانمردی (۱) قبل از اینکه جنگ آغاز شود یکی از یاران امام حسین (علیه‌السلام) از امام اجازه خواست شمر بن ذی‌الجوشن (که در تیررس او قرار گرفته و رجز می‌خواند) را بزند، اما... امام (علیه‌السلام) مانع شد و فرمود: ...از اینکه آغازگر جنگ باشم، اکراه دارم!
آئین جوانمردی (۲) علیه‌السلام در تمام شرایطی که سپاه خصم با او و یارانش در ستیز بود و آنها مظلومانه درحال دفاع درصدد هدایت بود، حتی تا قتلگاه... حتی با کودک ۶ماهه‌اش... هم‌او که به تنهایی برای هدایت یک تاریخ کافی است! امام معیار بود و ملاک تا حق و باطل از هم متمایز و تفکیک شوند؛ وَ الحَقُّ مَعَكُم وَ فيكُم وَ مِنْكُم وَ إلَيْكُم... تا مسیر حقیقت و هدایت از ضلالت و ذلت، از ظلم و ظلمت روشن شود:  وَ بِکُم اَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّل نه فقط برای اهالی سال۶۱ هجری، برای تاریخ... برای من و تو! امام همه‌ی هستی‌اش را آورده بود زنان و کودکان را که برای جنگ نمی‌آورند امام یک طرفِ جنگ نبود زنان و کودکان، رسالت والاتری داشتند تا مسیر هدایتِ امام برای تمام آزادگان تاریخ گشوده شود؛ و "حر" این را خوب فهمیده بود که امام، ملاک و معیار حق و باطل است؛ نه یک طرفِ جنگ! امام جز بر مدار حرکت نمی‌کرد حتی با دشمنانش! لحظه‌ای که راه را بر امام سد کرد، امام دستور داد به او و سپاهیان و اسبانشان آب نوشاندند! حر و یارانش در نماز به امام اقتدا کردند! او می‌دانست که حسین عليه‌السلام، امامِ معرکه‌ است و نه یک طرفِ جنگ! و عاقبت، همین ادراک مهم، او را نجات داد و از انتهای شقاوت به اوج سعادت رساند! آنچنان‌که امام بر بالینش فرمود: تو آزاده‌ای همان‌طور که مادرت تو را "حر" نامید. ، همان گوهر نایابی که امام در جستجوی آن فریاد زد: اگر دین ندارید لااقل آزادمرد باشید..! * تعداد سپاه حر را حدود ۱۰۰۰نفر و لشگر عمرسعد را حدود ۳۰هزار نفر نوشته‌اند؛ زهیر به امام عرض کرد: جنگ با این گروه [حر و یارانش] برای ما آسان‌تر است از جنگ با آنهایی که از پی این گروه می آیند... که ما را توان مبارزه با آنها نیست؛ امام حسین عليه‌السلام فرمود: "درست می‌گویی زهير؛ اما من آغاز كننده جنگ نخواهم بود." * امام نه اهل آغاز جنگ بود و نه یک طرفِ جنگ! اما... اهل مبارزه بود و مقاومت، مبارزه برای عزت و هدایت، مقابله‌‌ی او با ضلالت بود و جهالت، آن‌هم با تمام داشته‌هاش و تا آخرین قطره خونش؛ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک؛ تا آخرین قطره خون قلبش را بذل کرد برای بیداری بندگان خدا: لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَک مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلَالَه و اینگونه بود که چراغ هدایتی را برافروخت که تاریخ را روشن کند؛ مصباحُ الهُدی! و شعله‌‌ای را در دل محبینش برافروخت که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود: حب الحسین ! ✍️ مهدی عسگری