eitaa logo
اِࢪیحا(:
1.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
555 ویدیو
35 فایل
حرفی، پیشنهادی: https://harfeto.timefriend.net/16676543863446 پیامهاتون خونده میشه🚶🏽‍♂🎈
مشاهده در ایتا
دانلود
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... تفنگ دسته نقره م را فروختم برای وی قبای ترمه دوختم فرستادم، برایم پس فرستاد تفنگ دسته نقره م؛ داد و بیداد… @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... وقتی می رود همراهم را در می آورم، برايش همان جا می نويسم: - رفتيم بالای کوه برايم شعر بخوان. شوخی های شيرين پيامکی اش را پاسخ گفتن اگر چه سختی ها را کم رنگ می کند، اما حرف هايی که ته دل مصطفی می ماند، نگرانی که ته دل من می ماند، می رود برای شايد وقتی ديگر. شب توی پياده روی من و علی و مادر که حکماً برای تغيير روحیه من است، صدای همراهم بلند می شود. شماره شيرين می افتد و علی نمی گذارد که جواب بدهم. بداخلاق شده است: - ديگه حق نداری تلفنی صحبت کنی. - اين حکم توئه يا مصطفی؟ - هر دو. قطع می شود. دوباره زنگ می خورد. وصل می کنم. - چی شد؟ مثل اينکه پيروز شدی. نيومد سر قرارمون. چه وردی توی گوشش خوندی؟ - جادوگر نيستم؛ اما بيکار هم نيستم. اگر می خوايد اين مشکل واقعاً حل بشه حضوری بياييد صحبت کنيم. - حتماً. خاله م رو که خوب به جون ما انداختيد. بهت نمی آد اينقدر پفيوز باشی. چشمانم را می بندم. نگاه گرم مادر باعث می شود که کلمات را تحمل کنم. لبم را گاز می گيرم. خداحافظی می کنم. بی جواب قطع می کند. آدمیزاد وقتی در سرازيری سرسره می افتد ديگر نمی تواند خودش را کنترل کند. می رود و می رود تا محکم بخورد زمين. حتی اگر حق با شيرين باشد، اين نحوه حرف زدنش نشانه خيلی بدی است؛ و اگر حق با خانواده مصطفی، پس او با روحش چه کرده که حاضر است به خاطر يک آرزو اين قدر خبيث شود که دروغ و تهمت و حرمت شکنی را دستمايه کند تا به هدفش برسد. انسان برای رسيدن به بعضی از خواسته های هوسی اش حاضر است چه قدر حقير شود. پشت در خانه که می رسيم مادر زود می رود داخل و علی نگهم می دارد توی حياط. - ليلا! - هوم! - اين دو سه روزه سعی کن مصطفی رو اذيت نکنی. فکر ناجور هم نکن. عجب روزگاری است اين سياره رنج. اين ها چه قدر زور می گويند! تلخی ها را ببين، غفلت هم نکن، روح لذت طلب و عاشق پيشه ات را اگر دلگير کردند به روی خودت نياور تا کم کم به وضعيت مطلوب برسی، اما همچنان عاشق بمانی... همراهم زنگ می خورد. شماره مصطفی است. وصل می کنم، دلم برايش تنگ شده؛ هر چند که دوست دارم رها بشوم. - سلام بانوی من. - سلام. - خوبی خانمم؟ بهتری؟ - الحمدلله. شما خوبيد؟ نفسی می کشد که از صد تا حرف بدتر است... - خوبم. خوبم الآن فقط دوست دارم بگم به خوبی شما خوبم، مثل پيرمردهای قديم. - حکمت می گفتند. - فکر نمی کردم اين جوابشون حکيمانه باشه؛ اما قطعاً محبانه بوده. حرفی نمی زنم. ابراز محبت مصطفی برايم شيرين است اگر بگذارند. - دختر خاله کذايی ام زنگ زد؟ اسمش را حذف کرده است. - بله. در صدايم شکستی هست که می شنود. - ليلاجان! می دونی که بهترين کار رو کردی؟ - اينکه... - اره همين برخورد تو با اين رنج وحشتناک، نه فرار کردی، نه بی حرمتی کردی، نه از حق خودت می گذری، نه به قصد زرنگی کردن می خوای رو در رو بشی. - اما دارم زجر می کشم. هيچ کس حال من رو درک نمی کنه. علی تحکم می کنه. شما مديريت می کنی. مادرم همراهی می کنه. پدرم انکار می کنه. مادرتون شرح واقعه می کنه، اما من بايد... بايد... مبارزه کنم که بفهم حقم يا نه؟ دفاع کنم که اثبات کنم انتخابم درست بوده و آگاهانه؟ تمام طراحی های محبت و عشقم رو متوقف کردم. مصطفی... از بردن نامش حالم عوض می شود. تازه می فهمم که تن صدايم کمی بلند بوده است. - جان مصطفی! اشکم راه می گيرد روی صورتم. - من تمام اين ها رو دارم می بينم ليلاجان! تمام سکوت و صبرت رو؛ اما تو به خاطر دو دليت، به من اجازه تحرک نمی دی. نفس عميقی می کشد که از آه هم سوزاننده تر است. - منصفانه نيست ليلاجان! من برای بودن با تو و اثبات خودم و رفع اتهامی که خانواده شما رو متحير کرده، مجبور شدم خيلی از خواسته هامو پس بزنم. و خدا می دونه برای ترميم اين خرابی که يک ديوانه به بار آورده چه قدر بايد زمان بذارم و تلاش کنم؛ اما باز هم راضی ام. چون غير از تو برام هيچ زنی معنا نداره. برای داشتن نعمت وجود تو، از خدا کمک می خوام و می دونم که بهم رحم می کنه. فقط مطمئن باش که من خطایی نکردم. چشمانم را می بندم. بايد چه کنم؟ يعنی انتهای اين غصه چه می شود؟ حرف هايش اينقدر آرامش دهنده هست که با تمام وجودم بخواهم بيايد و ببينمش؛ اما خجالت حضور سرد خودم را می کشم. @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... ‏رسیدن بالا سرش.. ، خون زیادے ازش رفتہ بود... یکۍ گفت: آقا سید زنده‌اے؟ جواب داد: نه هنوز :) @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... ...🌈✨🌱... میدونےچرا ‌توبہ ‌قیمت‌داره؟! چون‌وقتےمیاے‌ڪہ‌میتونےنیاے.. مهم ‌اینہ‌ ڪہ هـرجا هستی ‌و فهمیدے دارے راهُ‌ اشتباه ‌مـیرے‌ برگردے @Shahidzadeh
یا حَضرَت ِ حَق... من بعد از تـــو با این مسأله ڪه دیگر ڪسی را دوست نداشته باشم ڪنار آمده ام...! تو اما بعد از من با این درد ڪه دیگر ڪسی مثل من دوستت ندارد چه میڪنی؟😊😏💔 ... @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... جآݩ‌دݪم🙃 مهرهم‌آمد... هنوزهم‌نمیخواهےدسٺ‌ازایݩ بےمهرۍاٺ‌بردارۍ؟!. @Shahidzadeh
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... 📹 چند قدم برای حسین(ع) برداریم ... 🔻نشانه علاقه ویژه امام حسین به زائران پیاده‌روی اربعین 👈🏼بخشی از مستند الا یا اهل العالم یادش بخیر ✓•°|پِیٰامِ‌مَعْنَوی|°•✓ ✓•°|اُسْتٰادْ‌پَنٰاهٓیٰانْ|°•✓ @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... یه روزی یکی بهم گفت🤔 برات کسیو آرزو میکنم که اگه دستتو بریدی 🤧🤕 اون بیشتر دردش بگیره :)♡ همینقدر ساده همینقدر عمیق...!♥ツ @Shahidzadeh
Majid Banifatemeh - Del Harki Ye Yari Dare (128).mp3
2.37M
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... دݪ ِ هرڪۍ یہ¹ یارے داره یار ِ دݪ ِ ما ح‌ُ‌سِ‌یْ‌نِ . . .😌♥️ @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... ["ڪسےڪہ‌اهݪ دنیانیسٺ!🙃 "فقط‌باشهادٺ آروم‌مےگیره...♡❤️] |...شهیداحمدمهنہ...| @Shahidzadeh
یا‌حَضرَت ِ‌حَق... شب‌شد 🌙 خورشید‌رفت آفتابگـ🌻ـرداݩِ‌عاشق‌بہ‌دنباݪِ‌‌آفتاب، آسماݩ‌را‌جست‌وجومےڪرد.. ناگہاݩ‌ستاره‌اۍ‌‌چشمڪ‌زد✨ آفتابگرداݩ‌سرش‌راپاییݩ‌انداخٺ گݪ‌هاخیانٺ‌نمےڪنݩد 🥀🍂 @Shahidzadeh