📝 مطلب چهل و چهارم
العنوان الرابع
في خصائصه من حيث الألطاف الإلهية به ، والاحترامات الربانية له
وهي على أقسام :
القسم الأوّل : خصوصيته (عليه السّلام) في التعبير عن اللطف الإلهي بالنسبة إليه
من وجوه :
الأوّل : خصوصيات ما في الروايات المعتبرة المرويّة في كامل الزيارة عن أبي عبد الله (عليه السّلام) قال : (( بينما رسول الله (صلّى الله عليه وآله) في منزل فاطمة الزهراء (عليها السّلام) والحسين (عليه السّلام) في حجره ، إذ بكى وخرّ ساجداً ، ثمّ قال (صلّى الله عليه وآله) : يا فاطمة ، إنّ العلي الأعلى تراءى لي في بيتك هذا ، ساعتي هذه ، في أحسن صورة وأهيأ هيئة ، وقال لي : يا محمّد ، أتحبّ الحسين ؟ قلت : نعم ؛ قرّة عيني ، وريحانتي ، وثمرة فؤادي ، وجلدة ما بين عيني .
فقال لي : يا محمّد ـ ووضع يده على رأس الحسين (عليه السّلام) ـ بورك من مولود ، عليه بركاتي وصلواتي ، ولعنتي وسخطي وعذابي ، وخزيي ونكالي على مَنْ قتله وناصبه ، وناوأه ونازعه .
أما إنّه سيّد الشهداء من الأولين والآخرين في الدنيا والآخرة ، وسيّد شباب أهل الجنّة من الخلق أجمعين ، وأبوه أفضل منه ، فاقرأه منّي السّلام ، وبشّره بأنّه راية الهدى ، ومنار أوليائي ، وحفيظي وشهيدي على خلقي ، وخازن علمي ، وحجّتي على أهل السماوات وأهل الأرضين ، والثقلين والجنّ والإنس )) .
والمراد من الترائي : غاية الظهور العلمي . وبحسن الصورة : ظهور صفات الكمال . ووضع اليد : كناية عن إفاضة الرحمة الخاصّة على الإمام الحسين (صلوات الله تعالى عليه) .
ففي هذه الرواية ستّ عشرة خصوصية للحسين (عليه السّلام) معبّرة عن اللطف الإلهي ، وأخصّها وأفخرها قوله : وضع الله تعالى يده على رأس الحسين (عليه السّلام) ؛ فإنّه كناية عن نهاية اللطف بالنسبة إليه بحيث لا يتصوّر فوقه لطف .
وقد عبّر الله تعالى عن نهاية إفاضة
اللطف الكامل على النبي (صلّى الله عليه وآله) بأنّه وضع الله تعالى يده على ظهره ليلة المعراج ، فوضع اليد تعبير عن غاية الإفاضة .
لكن في التفرقة بين كونه على الرأس أو على الظهر حكمة خاصّة لا ترتبط بالأفضلية ، وفي الحقيقة الوضع على ظهر النبي (صلّى الله عليه وآله) هو الوضع على رأس الحسين (عليه السّلام) .
الثاني والثالث : إنّ الله تعالى قد تولّى قبض روحه عند موته وصلّى عليه ، فهذه التعبيرات كلّها ، كنايات عن الألطاف لا يُتصوّر أزيد منها .
وحاصل معناها : أنّه قد أعطى الله تعالى الحسين من الألطاف كلّ ما يمكن أن يُعطى .
ونحن بتوسّلنا به (عليه السّلام) نرجو أن يكون من ألطاف الله تعالى عليه صلاح أمورنا في الدنيا والآخرة .
65_۰۲۱۱۲۰۲۴.mp3
4.59M
📖 « شَرْحِ أَحَادِيثِ أَخْلاَقِي تَوَسَّطَ مَقَامِ مُعَظَّم رَهْبَرِي » | شنبه ها
📽 جلسه شماره : ۱۲
🎙عنوان جلسه :
زمینه های رحمت خدا
➕ اگر فایل باز نشد از اینجا دانلود کنید
پست های مرتبط با « سوال و جواب از مطالب کانال »
1⃣ اینکه گفته میشود « امام حسین علیه السلام دری از درهای بهشت است » آیا در کلام اهل بیت علیهم السلام آمده است ؟
2⃣ حدیثی که مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی برای پزشک انگلیسی نوشتند چه بود ؟
3⃣ امیرالمومنین علیه السلام از چه شخصِ غیر معصومی تعبیر به « رسول الله » کرده اند ؟
4⃣ درباره چه نوع « مرگی » ، در روایت آمده است که بیشتر مردم مبتلا به این نوع مرگ هستند ؟
5⃣ امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه چه مطلبی فرمودند که غالب شارحین نهج البلاغه آن را اشاره به عصر ظهور میدانند ؟
6⃣ دعای چه شخصی به ضمانت امام حسن مجتبی علیه السلام حتما مستجاب خواهد شد ؟ ( امام حسن مجتبی علیه السلام برای چه شخصی تضمین نمودند که دعایش مستجاب است )؟
7⃣ پیامبر اکرم علیه و آله السلام برای درمان کدام بیماری روحی چنین دستوری دادند که:« هرگاه خواستى نماز بخوانى، نخست انگشت سبابۀ دست راست خود را بر ران چپ خود بگذار و فشار ده سپس بگو...»؟
8⃣ ماجرای مردی که در محضر امام جواد ، در مرحله اول ثواب عمل خیر خود را «حبط» کرد سپس در مرحله دوم ثواب ها را «برگرداند»؟
9⃣ روی ضریح مطهر حضرت سید محمد ( فرزند امام هادی علیه السلام ) چه مطالبی نوشته شده است ؟
مقدار شرعی درهم و دینار
ج۴، مسئله ۱۴۴۱ . «دینار» سکّۀ طلایی است که درعصرمعصومین(علیهم السلام) رایج بوده و وزن آن یک «مثقال شرعی» است؛
بنا بر نظر مشهور یک مثقال شرعی معادل سه چهارم مثقال بازاری میباشد.[به عبارتی، بنابر نظر مشهور هر مثقال شرعی برابر با «۷۵» درصد مثقال بازاری است.]
مثقال بازاری (صیرفی) معادل «۲۴» نخود میباشد[هر نخود، «۱۹۲» سوت یا میلی گرم محاسبه شده است.]
و بنا بر نظر مشهور در عرف رایج، تقریباً معادل «۶٫۰۸۴» گرم است.
بنابراین، وزن مثقال شرعی بنا بر نظر مشهور تقریباً معادل «۴٫۵۶۳» گرم می باشد.
شایان ذکر است، در صورتی که وزن مثقال شرعی رایج در آن عصر معلوم نشود و تحقیق در این زمینه ممکن نباشد، میتوان به مقدار حدّاقل یقینی یا مورد اطمینان اکتفا نمود.
معنی بهار.mp3
7.52M
معنی بهار
باصدای:
حاج علیاصغر انصاریان
حاج جواد غفاریان
➕ اگر فایل باز نشد از اینجا دانلود کنید
avc_6u6_۰۹۱۱۲۰۲۴.mp3
2.8M
📖 « شَرْحِ أَحَادِيثِ أَخْلاَقِي تَوَسَّطَ مَقَامِ مُعَظَّم رَهْبَرِي » | شنبه ها
📽 جلسه شماره : ۱۳
🎙عنوان جلسه :
ویژگی رفتار عادلانه
➕اگر فایل باز نشد از اینجا دانلود کنید
پست های مرتبط با حضرت محسن سلام الله علیه
🎞 نوحه « اَلدُّنْيَا مَا تَرْحَمُ » | درددل حضرت زهراء سلام الله علیها با حضرت محسن علیه السلام | حاج باسم کربلایی
📓 دانلود رایگان ۱۲ کتاب با موضوع حضرت محسن بن علی علیهما السلام
🎥 تشییع نمادین تابوت حضرت محسن علیه السلام در ایام محسنیه در حرم مولا امیرالمومنین علیه السلام
📜 بیانیه دفتر آیت الله وحید خراسانی درباره عزاداری ایام محسنیه
🎞 زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با فرزند شهیدش حضرت محسن سلام الله علیه | مرحوم حاج حسن جمالی
✨ استیکر یا محسن ابن علی
🎙 محاکمه قاتل حضرت محسن بن علی به دست حضرت صاحب الزمان علیه السلام در بیان مرحوم حاج اشرف کاشانی
📝 حضرت محسن بن علی علیهماالسلام در تورات
📓 کتاب « المحسن السبط مولود أم سقط » | تألیف آیتالله سید محمدمهدیخرسان
#حضرت_محسن
قطعات صوتی مجموعه نفیس حدیث غربت
🎙 شماره ۱ : انسیة الحورا
🎙 شماره ۲ : نور اعظم
🎙 شماره ۳ : نور خلقت
🎙 شماره ۴ : سر اعظم
🎙 شماره ۵ : خیرة الله
🎙 شماره ۶ : سلام الله علیها
🎙 شماره ۷ : محور خلقت
🎙 شماره ۸ : قلب عالم
🎙 شماره ۹ : طریق معرفت
🎙 شماره ۱۰ : غریب وحید
🎙 شماره ۱۱ : دریای کرم
🎙 شماره ۱۲ : ارث عظیم
🎙 شماره ۱۳ : خاتم الاوصیا
🎙 شماره ۱۴ : جان عالم
🎙 شماره ۱۵ : سلام مخلصانه
🎙 شماره ۱۶ : این الفاطمیون
🎙 شماره ۱۷ : سلام مادر
🎙 شماره ۱۸ : کیمیای وجود
🎙 شماره ۱۹ : واکثروا الدعا
🎙 شماره ۲۰ : شفیعه محشر
🎙 شماره ۲۱ : آبروی دو عالم
🎙 شماره ۲۲ : دعای نجات
🎙 شماره ۲۳ : آب حیات
🎙 شماره ۲۴: به یاد یار
🎙 شماره ۲۵: بهانه فدک
🎙 شماره ۲۶ :خشم خدا
🎙شماره ۲۷: اول مظلوم
🎙 شماره ۲۸ : داغ فاطمیه
🎙 شماره ۲۹ : مظلوم ترین
🎙شماره ۳۰ : خدمت خالصانه
پرسش و پاسخ های مرتبط با فرمایشات نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها
❓ پرسش شماره ۵۰۸
حضرت زهرا سلام الله علیها خطاب به چه کسی میفرمایند : تو از شیعیان ما نیستی ؟!!
❓پرسش شماره ۵۱۰
حضرت زهرا سلام الله علیها درباره اثر مخرب گناه بر قبولی روزه چه میفرمایند ؟
❓پرسش شماره ۵۱۱
حضرت زهرا سلام الله علیها درباره اهمیت خوشرویی با دیگران چه میفرمایند ؟
❓پرسش شماره ۵۱۳
حکمت واجب شدن نماز در کلام نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها چیست؟
❓پرسش شماره ۵۱۵
طبق فرمایش نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها انسان با انجام دادن چه کاری ، بهترین تقدیرات رو برای خود از جانب خدا جلب خواهد کرد ؟
❓پرسش شماره ۵۱۶
آیا از حضرت زهرا سلام الله علیها توصیه و سفارشی نسبت به مادر به ما رسیده است ؟
❓ پرسش شماره ۵۱۸
ویژگی های پدران معنوی امت ( اهل بیت علیهم السلام ) در کلام نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها کدام است ؟
❓پرسش شماره ۵۲۰
حکمت واجب شدن روزه در کلام نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها چه چیزی بیان شده است ؟
❓پرسش شماره ۵۲۱
بهترین چیز برای حفظ شخصیت زن در کلام نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها چه چیزی عنوان شده است ؟
❓ پرسش شماره ۵۲۲
حضرت زهرا سلام الله علیها در لحظات آخرعمر شریفشان چه دعایی برای شیعیان کردند ؟
❓ پرسش شماره ۵۲۳
وقتی شخص نابینا وارد منزل پیامبر اکرم علیه و آله السلام شدند چرا حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی شدند با اینکه آن شخص نابینا بود ؟
❓ پرسش شماره ۵۲۴
حکمت واجب شدن وفای به نذر در فرمایشات نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها چه چیزی عنوان شده است ؟
❶ يكى از صفات خداوند اين است كه «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ
بِحَمْدِهِ»هيچ چيز نيست مگر اينكه خداوند را تسبيح مى كند.
امام حسين نيز داراى خصوصيتى متناسب با اين معنا است و آن اينكه و ان من شى ء الا و قد بكى لمصيبته هيچ چيز نيست مگر اينكه در مصيبت امام حسين عليه السلام گريه كرد.
البته ما گريه آنها را درك نمى كنيم؛ زيرا گريه هر چيزى به حسب حال خودش است، و گريه فقط منحصر به جارى شدن اشك از چشم نيست؛ بلكه همان طور كه در روايات آمده گريه آسمان، ريزش قطرات خون و گريه زمين اين بوده است كه هر سنگى را بر مى داشتند، زير آن خون مى ديدند و گريه ماهى بيرون افتادن آن از آب بوده و گريه هوا تاريك شدن آن و گريه خورشيد كسوف آن و گريه ماه خسوف آن بوده است.
* دوم: اقرار به وجود صانع حكيم امرى فطرى است كه انسانها را بر اساس آن فطرت آفريده است. بنابراين پيروان هر مسلكى حتى بت پرستان به وجود خداوند اقرار مى كنند و ملحدان و بى دينان نيز آنگاه كه با زبان، وجود خدا را انكار مى كنند، اما وجود او را اثبات مى نمايند. در مورد امام حسين عليه السلام نسبت به آنچه دل در مصائبش مى سوزد، نيز مطلب همين است. همه، حتى كسانى كه آن حضرت را نمى شناسند بر او گريه مى كنند و عزاى او را برپا مى دارند، مانند بعضى از هندوهاى مخالف اسلام.حتى دشمنان آن حضرت، در همان حال كه دشمنى خود را با امام ابراز مى نمودند، براى او گريه مى كردند. مثلا عمر سعد در آن هنگام كه فرمان به قتل امام داد و همچنين زمانى كه حضرت زينب سلام الله عليها با او سخن گفت، گريه كرد. آن كه لباس فاطمه را ربود، نيز گريه كرد.
آرى، تنها در مورد ابن زياد ملعون، در روايتى نيامده است كه متأثر شده و يا بر حالى از حالت هاى حسين گريه كرده باشد. تنها در يك مرحله است كه رفتار او
بيانگر تغيير حال اوست و آن زمانى است كه دستور به قتل امام سجاد عليه السلام داد، اما عمه اش زينب سلام الله عليها او را در آغوش گرفت و گفت: اگر مى خواهى او را بكشى مرا هم را بكش. در اين حال بود كه ابن زياد گفت: رهايش كنيد، مصائبى كه بر او وارد شده و بيمارى اش او را بس است.
سوم: در صفات خداوند، افعل تفضيل (صفتى برتر از صفت ديگر) حقيقا جريان ندارد، اگر چه به حسب ظاهر جارى باشد، كما اينكه تمام بخش هاى دعاى بهأ (سحرهاى ماه رمضان) گواه بر اين مطلب است. در آن دعا مى خوانيم اللهم انى اسئلك من بهائك بابهاه و كل بهائك بهى خدايا! من از تو به حق نورانى ترين مراتب انوارت درخواست مى كنم، در صورتى كه تمام مراتب آن نورانى است.
درباره اسمأ الهى نيز مطلب همين است. هر چند گفته مى شود اسم اعظم، اما در حقيقت همه اسمأ خداوند به طور مساوى اعظم هستند.
در مورد امام حسين عليه السلام نيز موضوع به همين تناسب است. گاهى گفته مى شود مى خواهيم بزرگترين مصيبت هاى او را يادآورى كنيم، اما همه مصائب آن حضرت عظيم است، تا آنجا كه اگر در كوچكترين مصيبت هاى او تأمل كنى، آنها را بزرگترين مصائب مى يابى و هر گاه به ساده ترين آنها بنگرى، آن را مشكل ترين مصيبتها مى بينى.
چهارم: خداوند متعال راه تقرب و نزديكى به خودش و خشنودى از بندگان و آموزش آنها را در وسايل بسيارى قرار داده است و براى بندگان در انجام هر كار يا صفت و نيتى قرار داده، و براى رساندن فيض به همه بندگانش عواملى قرار داده كه نمى شود همه آنها را ثبت و ضبط كرد.
همچنين به امام حسين عليه السلام چيزى متناسب با همين خصوصيت عطا شده است؛ يعنى در وجود او عوامل و وسايل بسيارى قرار داده و مانند عبادت ها، براى آنها بدل و عوض نيز مقرر داشته است، تا جايى كه هيچ كس را از آنها محروم نكرده است. و همان طور كه خداوند براى هر عملى عوض و بدلى قرار داد و حتى
براى نيت عمل در بعضى اوقات ثواب همان عمل را مقرر داشت، درباره امام حسين عليه السلام نيز چنين است، به نحوى كه براى زيارت آن حضرت ارزش فراوانى قايل شد و بدل و عوض اين امر را آماده شدن براى رفتن به سوى او و زيارت حضرت از راه دور قرار داد.
همچنين از آنجا كه خداوند براى گريه بر آن حضرت پاداش فراوانى مقرر داشت، خواسته است هيچ كس از اين خير محروم نگردد؛ از اين رو مصيبت هاى او را بسيار و موجبات گريه بر امام را به حسب اختلاف دلها و انگيزهها متنوع گردانيد.
مثلا چه بسا دلى بر مصيبت غريبى نسوزد، اما بر غريب تشنه لب مى سوزد. ممكن است دلى بر پيكرى مجروح رقت پيدا نكند، اما بر پيكرى كه زخمها روى زخم است، رقت پيدا كند و چه بسا كسى دلش به اين حالت نسوزد، اما به خاطر تاختن با اسب بر بدن مجروح اشك از چشمانش جارى شود.
سخن در اين باره بسيار است؛ زيرا هر مصيبتى را كه در نظر بگيرى عظيم ترين آن براى امام حسين عليه السلام وجود دارد؛ به نحوى كه عظيم ترين و شديدترين مصيبت ها، همه بر امام حسين عليه السلام وارد آمد.
پنجم، خداوند تعالى در صفات شريكى ندارد. درباره امام حسين عليه السلام نيز هر چه منسوب و متعلق به اوست خاص آن حضرت است و امام در آن ممتاز و بر ديگران برترى دارد.
ششم: از جمله صفاتى كه به خدا نسبت داده شده، اين است كه محبت خداوند، محبتى مخصوص به خود اوست و به محبت محبان ديگر شباهت ندارد.
محبت امام حسين عليه السلام نيز چنين است. حتى محبت كسى كه از حيث مقام با او مساوى يا برتر است، با محبت امام حسين عليه السلام شباهت ندارد و همان طور كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند؛ محبت حسين در اعماق جان مؤ منان نهفته است.
به همين خاطر است كه دل هاى مؤ منان، علاقه مند به زيارت امام حسين
عليه السلام است و آنگاه كه نام او را مى شنوند متأثر مى شوند و بر او گريه مى كنند، و اين علاقه بيش از علاقه به حج و زيارت ائمه ديگر است. نكته ديگر اينكه اگر از زائران قبر ائمه (در عراق) سؤ ال كنى كه به كجا مى رويد يا از كجا مى آييد، مى گويند از كربلا، با اينكه آنها به زيارت قبر اميرالمؤ منين و ائمه كاظمين و همچنين سامرأ هم مشرف شده اند.
از سوى ديگر نام شريف آن حضرت تأثير خاصى در دلها دارد. امام عليه السلام همان گونه است كه پدر بزرگوارش او را مخاطب قرار داده، فرمود: اى اشك چشم هر مؤ من و همان طور كه امام سجاد عليه السلام خودشان فرمودند كه من كشته اشكم؛ نام حسين عليه السلام نزد هر انسان مؤ منى برده شود، اشك چشمانش جارى مى شود.
يكى ديگر از موارد اينكه؛ با حلول ماه محرم دلها پر از غم و اندوه مى شود و همچنين رقت و گريه بر آن حضرت، هر چند مصائب آن حضرت بسيار تكرار شود ملال آور نيست، به محض اينكه نزد او يادآور شوند كه امام را لب تشنه سر بريدند، يا حالتى را كه امام ايستاده بود و فرياد استغاثه سر داده بود، تصور كنيد فريادش به گريه بلند میشود
📝 مطلب چهل و پنجم
القسم الثاني : وهو إعطاؤه ما يناسب صفاته
ولا أقول : شبه أو مثل صفاته ، بل أقول : أعطاه أنموذجاً من صفاته ، وخصّها به .
وهي من وجوه :
الأوّل : إنّ من صفات الله تعالى ( وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ ) ، ولها خمسة معانٍ ، وقد أعطى الحسين (عليه السّلام) ما يُناسب ذلك ، فإن من شيء إلاّ وقد بكى لمصيبته ، ولكن لا نفقه بكاءهم ، كلّ شيء بحسب حاله ، ولا ينحصر في تقاطر الدمع من العين .
فبكاء السّماء : تقاطر الدم . وبكاء الأرض : أنّ كلّ حجر يُرفع يُرى تحته دماً . وبكاء السمك : خروجه من الماء . وبكاء الهواء : إظلامه . وبكاء الشمس : كسوفها . وبكاء القمر : خسوفه ، كما ورد كلّ ذلك في الروايات .
الثاني : إنّ الإقرار بوجود الصانع الحكيم فطري ( فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ) ، فأهل كلّ دين حتّى عبدة الأصنام يقرّون به ، والملاحدة والزنادقة عند إنكارهم باللسان يثبتونه .
وفي الحسين (عليه السّلام) بالنسبة إلى احتراق القلب على مصيبته كذلك حتّى مَنْ لم يعرفه يبكي عليه ويُقيم عزاءه ، كبعض الهنود المخالفين للإسلام ، بل مَنْ عاداه حين إظهار عداوته كان يبكي عليه ، فكان ابن سعد يبكي عليه حين أمر بقتله وكلّمته
زينب (سلام الله تعالى عليها) .
والسالب لفاطمة (عليها السّلام) كان يبكي ، ويزيد قد رقّ لهم حين اُدخلت السّبايا والرؤوس إلى مجلسه كما عن فاطمة بنت الحسين (عليهما السّلام) ، وسائر قتلته كانوا يبكون في بعض الحالات ، ويزيد كان يبكي في بعض الليالي .
نعم ، لم أعثر على رقّة وبكاء على حالة من الحالات بالنسبة إلى اللعين ابن زياد ، لكن عثرت على تغيّر حالة له في وقت واحد ، وذلك حين أمر بقتل السجّاد (صلوات الله تعالى عليه) ، فاعتنقته عمّته زينب (عليها السّلام) وقالت : إن قتلته فاقتلني معه . فنظر إلى ذلك وقال : عجباً للرحم ! والله إنّي لأظنها ودّت أنّي قتلتها معه ، دعوه فإنّي أراه لما به .
الثالث : إنّ صفات الله تعالى لا يجري أفعل التفضيل فيها حقيقة وإن جرى ظاهراً ، كما يشهد به جميع فقرات دعاء البهاء ، تقول : (( اللّهمّ إنّي أسألك من بهائك بأبهاه ، وكلّ بهائك بهي )) . وكذلك الأسماء ، فيُقال : الاسم الأعظم . وفي الحقيقة إنّ كلّ أسمائه أعاظم على نهج سواء .
وفي الحسين (عليه السّلام) أيضاً ما يناسب ذلك ؛ فقد يُقال : نريد أن نذكر أعظم مصائبه ، وكلّ مصائبه عظيمة . فإذا تأمّلت أصغر مصائبه وجدتها أكبرها ، وإذا نظرت إلى أسهل مصائبه وجدتها أصعبها .
الرابع : إنّه تعالى جعل وسائل القرب إليه ، والرضا عن العباد والغفران لهم كثيرة ، وجعل لهم طُرقاً في كلّ فعل وصفة ونيّة ، وجعل في إيصاله الفيض إلى العباد عموماً ، وله تسبيبات لا يُدرك ضبطها .
وقد أعطى الحسين (عليه السّلام) ما يُناسب ذلك ، فجعل له تسبيبات كثيرة ، وعمّم فيها وجعل لها أعواضاً كعباداته ، حيث لم يحرم منها أحداً ، وحعل لكلّ عمل عوضاً وبدلاً ، حتّى إنّه جعل لنيّة العمل في بعض الأوقات ثواب العمل .
وكذلك الحال بالنسبة إلى الحسين (عليه السّلام) فجعل لزيارته فضلاً ، وجعل بدلها التجهيز إليها ، وجعل بدلها الزيارة من بُعد ، وكذلك لمّا جعل لبكائه فضلاً وافراً أراد أن لا يُحرم أحد من هذا الخير ؛ فجعل مصائبه مختلفة ، وما يُبكى عليه أنواعاً وأقساماً باختلاف القلوب
واختلاف أسباب رقتها .
فإنّ كلّ قلب لا يرقّ على كلّ مصيبة ، فقلب لا يرقّ على الغريب ، ولكن يرقّ على العطشان الغريب ، وقلب لا يرقّ على الجرح ، ولكن يرقّ على جرح الجرح ، وقلب لا يرقّ على جرح الجرح ، ولكن يرقّ على الرضّ بعد جرح الجرح ، وهذا لا ينتهي الكلام فيه ، فلاحظ كلّ مصيبة ، ولاحظ أعلاها ثمّ لاحظ أشدّ أنواع ذلك الأعلى ، ثمّ أشد ذلك الأشد ، تجده مجتمعاً في الإمام المظلوم ، وجعل أسباب الحصول كثيرة ، ولها فصل مستقل والله تعالى المستعان .
الخامس : إنّ صفاته لا شريك له فيها ، فكلّ ما يُنسب إليه ، ويتعلّق به من جميع ما يُلاحظ خاصة به ، فهو ممتاز فيها لا شريك له في خصوصياتها .
السادس : من الصّفات المنسوبة إليه أنّ محبته لا تشبه محبّة المحبين .
وكذلك محبّة الحسين (عليه السّلام) حتّى إنّها لا تشبه محبّة مَنْ هو مساوٍ معه ، أو أفضل منه ، فهي كما قال النبي (صلّى الله عليه وآله) : ( محبّته مكنونة في بواطن المؤمنين )(1) .
وقد سُئل النبي (صلّى الله عليه وآله) عن هذا أيضاً حين ظهرت منه (صلّى الله عليه وآله) كيفية خاصّة في الملاطفة مع الحسين (عليه السّلام) على ما روى المقداد (رضي الله تعالى عليه) ، حيث قال : خرج رسول الله (صلّى الله عليه وآله) يوماً في طلب الحسن والحسين (عليهما السّلام) فوجدهما نائمين في حديقة على الأرض ، فبدأ برأس الحسين يعطفه ، وجعل يُرخي لسانه في فمه مراراً حتّى أيقظه ، فقال المقداد : كأن الحسين أكبر ؟ فأجابه (صلّى الله عليه وآله) بما ذكر .
ادامه دارد...
ادامه پست قبلی..
فقد ظهرت خصوصية للحسين (عليه السّلام) ، وانكتامها في باطنه زيادة على أخيه ، مع إنّه في الشرف والمرتبة أفضل أو مساوٍ له ؛ لأنّه بدأ برأسه فرفعه ، وأيقظه بإرخاء لسانه في فمه مراراً .
وهذا هو حال انكتام محبّته في قلوب المؤمنين الخالصين في الإيمان ؛ ففي قلوبهم علامات وخصوصيات وإن كان اللازم أن تكون محبّة جدّه وأبيه أكثر منه ؛ لأنّهما أفضل منه .
لكنّ لمحبّته خصوصيات لا دخل لها بالكثرة .
من تلك الخصوصيات : إنّ أفئدتهم
تهوي إلى زيارته وترقّ وتحنّ إليها إذا سمعوا بها ، أو بزوّاره حين الذهاب أو القدوم ، أزيد ممّا تهوي إلى الحجّ وغيره من الزيارات .
ومنها : إنّ مَنْ توجه إلى زيارة الأئمّة إنّما يسميه فقط ، أي إنّ الزائر الإيراني مثلاً الذي يروم زيارة العتبات المقدّسة في العراق إذا سُئل عن مقصده يجيب بأنّي أروم زيارة الإمام الحسين (عليه السّلام) مع إنّه قاصد لزيارة باقي الأئمّة (عليهم السّلام) أيضاً .
ومنها : إنّ لاسمه الشّريف تأثيراً في قلوبهم كما ناداه أبوه : (( يا عبرة كلّ مؤمن )) . وكما قال هو (عليه السّلام) : (( أنا قتيل العبرة ، لا يذكرني مؤمن إلاّ بكى )) .
ومنها : إنّ دخول شهره ، يعني المحرّم ، يملأ القلوب همّاً وكمداً وحزناً عميقاً في النفوس .
ومنها : إنّ الرقّة عليه لا يُملّ منها بكثرة التكرار على التكرار ، فإذا سمعوا عزاءه كلّ يوم ألف وألف مرّة فبمجرّد سماعهم أنّه قُتل عطشان مقروحاً وقد حُزّ رأسه ، أو واقفاً على الأرض مستغيثاً ، أو سمعوا حكاية استغاثته ، ارتفعت أصواتهم .
👤 حجة الاسلام و المسلمین عدالتیان
🎙صوتی شماره ۸ :
« زیارت عاشورا فراتر از تولی و تبری »
🎙صوتی شماره ۷ :
« امام حسین علیه السلام ، کشتی نجات »
🎙صوتی شماره ۳۷
صفات و ویژگی های بارز حضرت ام البنین علیها
🎞 تصویری شماره ۱ :
« تصویر گناه »
🎞 تصویری شماره ۲ :
« نیکی به والدین ، عامل عاقبت به خیری»
🎞 تصویری شماره ۵ :
« مانع شمول رحمت »
🎞 تصویری شماره ۶ :
« حب فی الله »
🎞 تصویری شماره ۸ :
« مومن بی دین »
🎞 تصویری شماره ۱۲ :
« پنج دستور شگفت انگیز »
🎞 تصویری شماره ۱۹ :
« قسم حجت خدا »
🎞 تصویری شماره ۲۰ :
« جایگاه ویژه یوم الاربعین »
🎞 تصویری شماره ۲۲ :
« سه کاخ بهشتی »
🎞 تصویری شماره ۲۳ :
« جان پیامبر »
🎞 تصویری شماره ۲۷ :
« بدترین رفیق از نگاه امیرالمومنین علیه السلام»
🎞 تصویری شماره ۳۱ :
«نمونه ای از فرمایشات پیامبر اکرم علیه و آله السلام درباره شخصیت والای حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها»
🎞 تصویری شماره ۳۹ :
« ترجمه درست تعبیر « لیلة الرغائب »
🎞 تصویری شماره ۴۴ :
« اقدامات لازم قبل از ورود به ماه رمضان »
🎞 تصویری شماره ۴۸ :
« چکیده ای از فضائل حضرت حمزه علیه السلام »
🎞 تصویری شماره ۵۳ :
« خوش بین بودن به دیگران »
🎞 تصویری شماره ۵۹ :
« بدترین دوست از نظر روایات »
🎞 تصویری شماره ۶۰ :
« وظیفه ما در برابر تلاشهایی که سیدالشهداء در جهت دفاع از دین اسلام انجام دادند »
🎞 تصویری شماره ۶۳
تشبیه حسد به مرکب ناآرامی و رنج
🎞 تصویری شماره ۷۰
وجوه شباهت در کلام پیامبر اکرم علیه و آله السلام که فرمودند ( دو مسلمان مانند دو دست هستند )
🎞 تصویری شماره ۷۳
علت اثر نداشتن اعمال نیک
🎞 تصویری شماره ۷۶
ذکری برای آرامش
🎞 تصویری شماره ۷۸
داستان پیرمرد و هارون (خلیفه غاصب متکبر)
📝 مطلب چهل و ششم
القسم الثالث : من الألطاف الخاصّة به ما أعطاه تبارك وتعالى من كلامه المجيد وتكليماته
أمّا كلامه المجيد ، وهو القرآن ، فلمّا أعطاه منه عنوان مستقل نذكره إن شاء الله تعالى .
وأمّا تكليمه تعالى فقد ذكر مصيبته في تكليم آدم (عليه السّلام) ومَنْ بعده ، وفي تكليم الكليم (عليه السّلام) مكرراً ، وغيره من الأنبياء (عليهم السّلام) ، إلى الخاتم كما ذكرنا تفصيله في عنوان مجالس الرثاء ، وسنذكره بعد ذلك إن شاء الله تعالى .
وأمّا التكليم الخاصّ معه فهو كثير . منه ما قبل شهادته على ما رواه أنس بن مالك حيث إنّه ساير الحسين (عليه السّلام) فأتى قبر خديجة الكبرى (عليها السّلام) فبكى ، ثمّ قال (عليه السّلام) : (( اذهب عنّي )) . قال أنس : فاستخفيت عنه ، فلمّا طال وقوفه في الصّلاة سمعته يقول : ((
يا ربّ يا ربّ أنتَ مولاهُ فارحم عُبيداً إليك ملجاهُ
يا ذا المعالِ عليكَ معتمدي طوبى لِمَنْ كنتَ أنتَ مولاهُ
طوبى لِمَنْ كان نادماً أرقاً يشكو إلى ذي الجلالةِ بلواهُ
وما بهِ علّة ولا سقمٌ أكثر من حبّهِ لمولاهُ
إذا اشتكى بثه وغصّته أجابه الله ثمّ لبّاهُ
أذا ابتلى بالظلام مبتهلاً أكرمه الله ثمّ أدناهُ
فنودي (عليه السّلام) :
لبّيك عبدي وأنتَ في كنفي وكلّ ما قلتَ قد علمناهُ
صوتك تشتاقهُ ملائكتي فحسبُكَ الصوت قد سمعناهُ
دُعاك عندي يجولُ في حجب فحسبُكَ الستر قد سفرناهُ(2)
لو هبّتِ الريحُ من جوانبه خرّ صريعاً لِما تغشّاهُ
سلني بلا رغبةٍ ولا رهبٍ ولا تخفْ إنّني أنا اللهُ
ملاحظة : قوله : لو هبت الريح من جوانبه ، الضمير إمّا راجع إلى الدعاء فيكون كناية عن أنّه يجول في مقام لو كان مكانه رجل لغُشي عليه ممّا يغشاه من أنوار الجلال ، ويُحتمل إرجاعه إليه (عليه السّلام) على سبيل الالتفات لبيان غاية خضوعه وولهه في العبادة ، بحيث لو تحرّكت الريح لأسقطته .
ومنها نداءات خاصّة له يوم شهادته ، أشرفها نداؤه بقوله : ( يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ) .