eitaa logo
إرجاعات کانال
27 دنبال‌کننده
81 عکس
6 ویدیو
37 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگه یادم میره 🎙مهدی نجفی
💐 کانالهایی که در آنها به این کانال ارجاع داده میشوید : @AmirGrali @soalvajavab @mahezeyafat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 « شَرْحِ أَحَادِيثِ أَخْلاَقِي تَوَسَّطَ مَقَامِ مُعَظَّم رَهْبَرِي » | شنبه ها 📽 جلسه شماره : ۴ 🎙عنوان جلسه : عدم دلبستگی به دنیا
عبدالله بن زبیر اسدی در مرثیه مسلم و هانی اشعار زیر را سروده است. به نقلی فرزدق سروده و عبدالله بن زبیر آن را نقل کرده است: فَإِن كُنْتَ لا تَدْرینَ مَاالمَوتُ فَانْظُری إِلی هانِىَ فی السُّوقِ وَ ابْنِ عَقیلٍ‌ إِلی بَطَلٍ قَد هَشَمَّ السَّیفُ وَجْهَهُ وَ آخَرَ يُهوی مِنْ جِدارِ قَتیلٍ‌ اصابَهُما فَرْخُ البَفِىِّ فَاصبَحا أَحادیثَ مَنْ يَسری بِكُلِّ سَبیلٍ‌ تَری جَسَداً قَدْ غَيَّرَ المَوتُ لَونَهُ وَ نَضْحَ دَمٍ قد سالَ كُلِّ مَسیلٍ‌ فَتىً کانَ أَجبی مِن فَناةٍحَيِيَّةٍ وَ اقطَعَ مِنْ ذی شَغْرَتَینِ صَقیلٍ‌ أَيَركَبُ أَسماءُ الهَمالیجَ آمِناً وَ قدْ طالَبَتُهُ مَذحِجٌ بِذُحولٍ‌ تَطیفُ حِفافَیه مُرادٌ وَ كُلُّهُم عَلی رَقبَةٍ مِن سائِلٍ وَ مسؤلٍ‌ فَإِنْ أَنتُمُ لَم تَثارُوا بِأَخیكُم فَكُونوا بَغایا أُرضِيَتْ بِقَلیلٍ . ترجمه : اگر نمی‌دانی مرگ چیست به هانی و پسر عقیل در بازار بنگر. به دلاوری که شمشیر بینی او را در هم شکسته است و به دلاوری دیگر که از بلندی در حالی که کشته شده به خاک افتاده است. پیش آمد روزگار آن دو را فراگرفت و افسانه زبان رهگذران شدند. جنازه‌یی می‌بینی که مرگ رنگ آن را دگرگون ساخته است و خونی که در هر سوی روان است. جوانی که با حیاتر بود از زن جوان شرمگین، و برّنده‌تر بود از شمشیر دو سرِجَلا داده شده! آیا اسماء بن خارجه یکی از کسانی که هانی را نزد ابن‌زیاد برد- آسوده خاطر سوار بر اسب‌ها می‌شود، در صورتی که طایفه مذحج -که با هانی از یک تیره بودند، از او خون هانی را می‌خواهند. و قبیله مراد -که با هانی از یک تیره بودند- در اطراف اسماء گردش کنند و همگی چشم به راه اویند که بپرسند یا پرسش شوند. پس اگر شما -ای قبیله مذحج و مراد- انتقام خون برادر خویش را نگیرید، -همچون‌- زنان بدکاری باشید که به اندکی راضی گشته‌اند!
واخواني كتابچه ي ما و غدير : نامه اي به دوستدار امير عليه السلام 👇👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت اول
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت دوم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت سوم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی قدیمی آیت الله سید علی میلانی حفظه الله در موضوع « اهمیت ماجرای مباهله »
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادمانه « مباهله یعنی حیدر امیره »
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 « شَرْحِ أَحَادِيثِ أَخْلاَقِي تَوَسَّطَ مَقَامِ مُعَظَّم رَهْبَرِي » | شنبه ها 📽 جلسه شماره : ۵ 🎙عنوان جلسه : هشدار نسبت به پیروی از طاغوت
۶۰ حدیث از احادیث حسینی.pdf
4.92M
۶۰ حدیث از احادیث حسینی ➕اگر فایل باز نشد از اینجا دانلود کنید.
در رثای حضرت علی اکبر علیه السلام گفت برخیز ز جا ای مه رخشنده ی مادر قد شمشاد علم کن و بکش تیغ دو پیکر خویشتن زن به صف معرکه چون حیدر صفدر همچو طومار بپیچان تو ز هم لشکر کافر همچو بن عم نبی شیر خدا ساقی کوثر به دو انگشت بیفکن در از قلعه ی خیبر اذان میدان ز پدر خواست در آن دم علی اکبر نوگل باغ بتول آن که بود شبه پیمبر تا شود عازم میدان عدو همچو غضنفر گیسوان کرد پریشان ز غمش مادر مضطر گفت: ای تاره جوان سرو روان نوگل لیلا ترک میدان بنما رحم نما بر دل لیلا می شود زار و پریشان ز فراقت دل لیلا حسرت عیش تو در گور برم تا صف محشر شرمسارم که چرا حجله ی عیش تو نبستم شب دامادی به پهلوی تو یک دم ننشستم حال از ظلم و ستم در غم مرگ تو نشستم سوی میدان می روی یوسف کنعانی مادر گفت اکبر که: ایا مادر غمدیده ی زارم دشت پر دشمن و بی کس بود این باب کبارم خود ده انصاف که این زندگی آید به چه کارم بایدم ساخت فدا در ره او من سر و پیکر پسر فاطمه امروز شود کشته در این دشت من نباشم به یقین از پسر فاطمه بهتر گر من امروز نکنم جان به فدای شه بی یار چه بگویم به جواب پدرش در صف محشر مادرش فاطمه آن روز اگر از تو بپرسد در جوابش چه بگویی تو ایا غمزده مادر مادرا منع مکن رفتن من جانب میدان صبر بنما که دهد اجر تو آن خالق داور روبرو گشت به کفار چو آن ثانی حیدر گفت فرزند حسین باشم و نامم علی اکبر بکنم رزم نمایان بریزم ز شما سر که شود باز عیان معرکه ی خندق و خیبر از کمینگاه برون آمده آن منقذ کافر چه بگویم که ز غم سوخت دل عمه و خواهر آه و افسوس که افتاده ز زین قد رسایت جان مادر چه کنم من ننشینم به عزایت بنگر تا که به تن گشت کفن جای قبایت ببریده است چه بی رحم سرت را زقفایت نگذارند سر نعشت من دل خسته بمانم چه کنم چاره ندارم من سرگشته ی حیران مانده بی غسل و کفن جسم لطیفت به بیابان می برندم ز سر کوی تو این فرقه ی عدوان حال از ظلم و جفای پسر سعد جفا کار همره قاتلت اکنون به سوی کوفه روانم
مطلب دوازدهم: ومنها: الصدقات: فقد تحققت منه خصوصية فيها، ما سمعتها من غيره، وذلك إنهم رأوا في ظهره يوم الطف ثفنات، فسئل السجاد (ع) عنها، فقال (ع) " إن ذلك مما كان ينقله في الليل على ظهره للأرامل والأيتام المساكين، قال الراثي: وان ظهرا غدا للبر ينقله سرا إلى أهله ليلا لمكسور
مطلب سیزدهم: ومنها: شدة عزم وحزم خاص في التخليص من عذاب الله: ولذا اختار اشد التكاليف ليفوز بدرجة خاصة تؤثر شفاعته في المستوجبين للعقاب، وليس مقصودي بيان ذلك خاصة، إنما غرضي كيفية اهتمامه بذلك حتى في حفظ أعدائه عن ذلك بالسعي في رفع العذاب عنهم، حتى أنه لما أتى إليه من أتى لقطع الرأس تبسم (ع) في وجهه ثم وعظه، وإذا رأى أنه لا يفيد فيهم التخليص الكلي كان يسعى لهم في التخفيف، كما في قضية هرثمة بن أبي مسلم لما لم تنجع فيه الموعظة، قال: فامض حيث لا ترى لنا مقتلا، ولا تسمع لنا صوتا، وكذلك للجعفي، كما سيجيء.
📝 مطلب چهاردهم ومنها: شدة خوفه من ربه تبارك وتعالى: ولقد كان بحيث إذا توضأ، تغير لونه وارتعدت مفاصله، فقيل له في ذلك، فقال (ع): حق لمؤمن يقف بين يدي المالك القهار أن يصفر لونه وترتعد مفاصله، وقد تعجب الناس الذين شاهدوا حالته من شدة خوفه حتى أنهم قالوا: ما أعظم خوفك من ربك، فقال (ع): " لا يأمن يوم القيامة إلا من خاف الله في الدنيا " أقول: فانظر إلى سيد الشهداء يريد الوضوء لعبادة الله كيف ترتعد فرائصه ويصفر لونه، ونحن نشتغل بالكبائر الموبقة، ولا يحصل لنا اضطراب بوجه من الوجوه، فكيف ندّعي إن لنا في الحسين (ع) أسوة، وهو يرتعد عند أفضل العبادادت، ونحن لا تأخذنا أدنى واهمة عند اشد المعاصي، ولا حول ولا قوة إلا بالله.
💐 کانالهایی که در آنها به این کانال ارجاع داده میشوید : @AmirGrali @soalvajavab @mahezeyafat
📝 مطلب پانزدهم قد مدحه الله تعالى في كتابه العزيز بمدائح: منها - انه النفس المطمئنة، فكما هو متعارف عند الروايات انها نزلت في امامنا الحسين عليه السلام وانه من أبرز مصاديقها كما انها سورة امامنا الحسين عليه السلام (يا أيتها النفس المطمئنة). ومنها: انه كفل من رحمته (اتقوا الله وآمنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته). ومنها: انه من أعلى أفراد الوالد الذي قضى ربك بالإحسان إليه (وقضى ربك ألا تعبدوا إلا إياه وبالوالدين إحسانا)، فهل أحسنت إلى هذا الوالد يوما؟.. ومنها: انه قتل مظلوما غريبا) ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا). ومنها: انه ذبح عظيم) وفديناه بذبح عظيم) ومنها: (كهيعص). وقد سماه بأسماء: الأول: الفجر، (والفجر) الثاني: الزيتون، (والتين والزيتون) الثالث: المرجان، (يخرج منهما اللؤلؤ والمرجان) وقد كتُب مدحه عن يمين العرش: " إن الحسين مصباح الهدى وسفينـة النجـاة ".. وقد مدحه في الأحاديث القدسية بمدائح: منها: ما في حديث وضع اليدين قال تعالى: " بورك من مولود عليه صلواتي ورحمتي وبركاتي " وقد وصفه بأنه: " نور أوليائي وحجتي على خلقي والذخيرة للعصاة ".. كما سيجيء تفصيله في عنوان الألطاف الخاصة.
داستان درخت بادام در خانه ميزبان مرحوم شيخ صدوق رضوان اللّه عليه ، به نقل از محمّد بن احمد نيشابورى از قول جدّه اش خديجه ، دختر حمدان حكايت كند: در آن هنگامى كه امام رضا عليه السلام در مسير راه خراسان وارد شهر نيشابور گرديد، به منزل ما تشريف فرما شد. امام عليه السلام پس از آن كه اندكى استراحت نمود، در گوشه اى از حيات خانه ما يك بادام كشت نمود، كه رشد كرد و بزرگ شد و يك ساله به ثمر رسيد؛ و هر سال ثمره بسيارى مى داد. و چون مردم متوجّه شدند، كه امام رضا عليه السلام آن درخت را با دست مبارك خود كشت نموده است ، هر روز به منزل ما مى آمدند و از بادام هاى آن جهت شفا و درمان امراض خود استفاده مى كردند و هركس هر نوع مرضى كه داشت ، به عنوان تبرّك از آن بادام كه تناول مى كرد، عافيت و سلامتى خود را باز مى يافت . و حتّى نابينايان شفا مى گرفتند و زن هاى آبستن - كه درد زايمان برايشان سخت و غيرقابل تحمّل بود - از آن بادام استفاده مى كردند و به آسانى وضع حمل مى نمودند. و همچنين حيوانات مختلف مى آمدند و خود را به وسيله آن درخت متبرّك مى ساختند. پس ا آن كه مدّت زمانى از اين جريان گذشت ، درخت بادام خشك شد و جدّم ، حمدان چند شاخه اى از آن درخت را قطع كرد كه در نتيجه چشم هايش كور و نابينا گرديد. و فرزند او - كه عَمرو نام داشت و يكى از ثروتمندان مهمّ شهر نيشابور بود - آن درخت را از ريشه قطع و نابود كرد و او نيز به جهت اين كار، تمام اموال و زندگيش متلاشى شد و بيچاره گرديد، كه ديگر به هيچ عنوان توان امرار معاش نداشت . و راوى در نهايت گويد: قبل از آن كه درخت خشك شود، كرامات بسيارى به بركت امام رضا عليه السلام از آن ظاهر مى گرديد و مردم ؛ بلكه حيوانات از آن بهره مى بردند. (1) 1-عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 132، ح 1، إ ثبات الهداة : ج 3، ص 258، ح 33، مدينة المعاجز: ج 7، ص 130، ح 135
📝 مطلب شانزدهم وقد مدحه رسول الله المصطفى (ص) بمدائح عجيبة: منها: انه صلوات الله تعالى عليه وآله قال له يوما: مرحبا بك يا زين السموات والأرض، وقال أبي بن كعيب: وهل غيرك زين السموات والارض؟ قال (ص): يا اُبي والذي بعثني بالحق نبيا إن الحسين بن علي (ع) في السموات أعظم مما في الأرض، وقد كتب الله في يمين العرش:" إن الحسين مصباح الهدى وسفينة النجاة " ثم اخذ بيده وقال: أيها الناس هذا الحسين بن علي فاعرفوه وفضّلوه كما فضّله الله تعالى "،، إلى غير ذلك من الأحاديث والروايات الكثيرة المستفيضة.
📝 مطلب هفدهم وقد مدحه جميع الأنبياء والملائكة، وعباد الله الصالحين، لكن خصوصيته في الممدوحية انه ممدوح الأولياء، والأعداء. فقد اختص بمدح أعدائه له، فقد مدحه معاوية في وصيته ليزيد، ومدحه بن سعد في بعض أبياته، ومدحه قتلته حين وقفوا لمبارزته وأشهدهم، ومدحه شمر قاتله حين قال له: كفء كريم ليس القتل بيده عارا، ومدحه سنان حين اشتغل بقتله فقال: أقتلك اليوم ونفسي تعلم علما يقينا ليس فيه مكتم ولا مجال لا ولا تكتم إن أباك خير من تكلم ومدحه رافع رأسه حين جاء به إلى ابن زياد فقال: املأ ركابي فضة أو ذهبا إني قتلت السيد المحجبا قتلت خير الناس أما وأبا وخيرهم إذ ينسبون نسبا وقد مدحه يزيد في مجلسه حين دخلت عليه هند زوجته في مجلس عام حاسرة، فغطاها فقال لعنه الله تعالى: اذهبي وابكي واعولي على الحسين صريخة قريش، فقد عجل عليه ابن زياد، * المصدر: مقتل الخوارزمي 2:74 فإذا كان قول عدوه الفاسق الفاجر يزيد: اعولي عليه فما بالكم ساكتون عن البكاء، أما تنادون بالعويل على سيد شباب الجنان!
📝 متن اشعار : کنار قتلگه زهرا نشسته بسان مرغ بال و پر شکسته گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را به هر گل می‌رسم می‌بویم او را گلم را تازه برد دستش جدا کرد عجب ظلمی به آل مجتبی کرد ز جنت آمده غم‌دیده‌ی تو که تا دید از قفا مادر سر تو زدند آتش به راه خیمه‌هایت شود زهرا فدای خیمه‌هایت چرا مادر به پیکر سر نداری؟ بمیرم من برایت که مادر نداری