و هر زشتى و بدى كه از خلق دور مى گردانى و هر بلا كه دفع مى كنى و هر خير و رحمت كه مى فرستى و منبسط مى فرمايى هر لباس عافيت كه بر اندام بندگان مى پوشانى از تمام اين نعمتها نصيب مرا نصيب بهترين بندگانت عطا فرما
فَإِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ بِيَدِكَ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ
كه تو بر هر چيز توانايى و گنجهاى آسمان و زمين همه بدست توست
وَ أَنْتَ الْوَاحِدُ الْكَرِيمُ الْمُعْطِي الَّذِي لاَ يُرَدُّ سَائِلُهُ وَ لاَ يُخَيَّبُ آمِلُهُ
و تو خداى يگانه با كرم و بخششى كه هيچ سائلى از درگاهت محروم باز نخواهد گشت و هيچ اميدوارى نااميد نخواهد شد
وَ لاَ يَنْقُصُ نَائِلُهُ وَ لاَ يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ بَلْ يَزْدَادُ كَثْرَةً وَ طِيباً وَ عَطَاءً وَ جُوداً
و هر كه هر چه بخواهد بدون نقصان خواهد يافت و ملك بى پايان تو ببخشش تمام نگردد بلكه چون ملك تو نامنتهاى و فوق نامنتهاى است از بخشش هاى عطا وجود و كرمت بيشتر و افزونتر شود
وَ ارْزُقْنِي مِنْ خَزَائِنِكَ الَّتِي لاَ تَفْنَى وَ مِنْ رَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ إِنَّ عَطَاءَكَ لَمْ يَكُنْ مَحْظُوراً
و مرا از گنجهاى بی انتهايت و از رحمت واسعه بى پايانت روزى بخش كه عطاى تو از هيچكس ممنوع نيست
وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
و تو بر هر چيز قادر و توانايى به حق رحمت وسيعت اى مهربانترين مهربانان عالم.
13980924_44638_l_۰۱۰۶۲۰۲۴.mp3
2.99M
« شرح احادیث اخلاقی توسط مقام معظم رهبری » | شنبه ها
📽 جلسه شماره : ۲
🎙عنوان جلسه :
آرزوی مرگ نکنید
27056_۰۸۰۶۲۰۲۴.mp3
4.04M
📖 « شَرْحِ أَحَادِيثِ أَخْلاَقِي تَوَسَّطَ مَقَامِ مُعَظَّم رَهْبَرِي » | شنبه ها
📽 جلسه شماره : ۳
🎙عنوان جلسه :
عبرت از عملکرد دنیا
نامه جالب و سراسر ادب مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی رضوان الله تعالی علیه به استاد خویش مرحوم آیت الله بروجردی اعلی الله مقامه و درخواست چاپ تقریرات درس اصول
✍ بسم الله الرحمن الرحیم
بشرف عرض عالی میرساند پس از درخواست دوام برکات وجود مقدّس تصدیع میدهد:
جزء دوم تقریرات بحث اصول را که از مبحث قطع شروع و به اوایل مبحث برائت منتهی میشود حضور مبارک تقدیم میدارد و متذکر میشود که گر چه بنده را لیاقت حضور در مجلس بحث حضرت آیت الله العظمی نبوده و نیست تا چه رسد لیاقت ضبط و تحریر فوائد و مقاصد عالیهای را که افاده فرمودهاید، اما مع ذلک اگر توجهی لااقل به مطالعه پنجاه شصت صفحه آن گردد معلوم میشود که با آن که به واسطه اشتغالات تحصیلیه روزانه و کسالت تا اکنون فرصت مراجعه کاملتری برای رفع نواقص و عیوب آن پیدا نکردهام از آنچه که منظور بندگانعالی بوده است انشاء الله تعالی دور نشدهام چنانچه بعضی از اعاظم حوزه هم که مفصلاً ملاحظه نموده خوبی آن را چه جزء اول که از مباحث مشتق شروع و به آخر مباحث الفاظ منتهی میگردد و چه این جزء را تصدیق نمودهاند و بدیهی است که همه کس ملتفت است که هر کجا نقصانی در بیان مطالب و غیره باشد مربوط به قصور و ضعف استعداد بنده است که نتوانستهام به حقایق مرادات و نظریات عالیه برسم
بنابراین اگر رای مبارک اقتضا فرماید برای آنکه قطرهای از قطرات دریای علم و دانش بندگان در دسترس تشنگان و طالبین قرار گیرد با خواست خداوند فعلاً به طبع و نشر همین جزء که تقدیم شده اقدام گردد البته در موقع پاکنویس کردن تجدید نظر کامل در آن نموده و در تصحیح آن جدیت لازمه را خواهم نمود.
ایام افاضت مستدام
الاحقر الداعی
لطف الله صافی
YouCut_۲۰۲۴۰۶۱۵_۰۳۴۱۲۵۲۴۰_۱۵۰۶۲۰۲۴.mp3
2.87M
📖 « شَرْحِ أَحَادِيثِ أَخْلاَقِي تَوَسَّطَ مَقَامِ مُعَظَّم رَهْبَرِي » | شنبه ها
📽 جلسه شماره : ۴
🎙عنوان جلسه :
عدم دلبستگی به دنیا
عبدالله بن زبیر اسدی در مرثیه مسلم و هانی اشعار زیر را سروده است. به نقلی فرزدق سروده و عبدالله بن زبیر آن را نقل کرده است:
فَإِن كُنْتَ لا تَدْرینَ مَاالمَوتُ فَانْظُری إِلی هانِىَ فی السُّوقِ وَ ابْنِ عَقیلٍ
إِلی بَطَلٍ قَد هَشَمَّ السَّیفُ وَجْهَهُ وَ آخَرَ يُهوی مِنْ جِدارِ قَتیلٍ
اصابَهُما فَرْخُ البَفِىِّ فَاصبَحا أَحادیثَ مَنْ يَسری بِكُلِّ سَبیلٍ
تَری جَسَداً قَدْ غَيَّرَ المَوتُ لَونَهُ وَ نَضْحَ دَمٍ قد سالَ كُلِّ مَسیلٍ
فَتىً کانَ أَجبی مِن فَناةٍحَيِيَّةٍ وَ اقطَعَ مِنْ ذی شَغْرَتَینِ صَقیلٍ
أَيَركَبُ أَسماءُ الهَمالیجَ آمِناً وَ قدْ طالَبَتُهُ مَذحِجٌ بِذُحولٍ
تَطیفُ حِفافَیه مُرادٌ وَ كُلُّهُم عَلی رَقبَةٍ مِن سائِلٍ وَ مسؤلٍ
فَإِنْ أَنتُمُ لَم تَثارُوا بِأَخیكُم فَكُونوا بَغایا أُرضِيَتْ بِقَلیلٍ .
ترجمه :
اگر نمیدانی مرگ چیست به هانی و پسر عقیل در بازار بنگر.
به دلاوری که شمشیر بینی او را در هم شکسته است و به دلاوری دیگر که از بلندی در حالی که کشته شده به خاک افتاده است.
پیش آمد روزگار آن دو را فراگرفت و افسانه زبان رهگذران شدند.
جنازهیی میبینی که مرگ رنگ آن را دگرگون ساخته است و خونی که در هر سوی روان است.
جوانی که با حیاتر بود از زن جوان شرمگین، و برّندهتر بود از شمشیر دو سرِجَلا داده شده!
آیا اسماء بن خارجه یکی از کسانی که هانی را نزد ابنزیاد برد- آسوده خاطر سوار بر اسبها میشود، در صورتی که طایفه مذحج -که با هانی از یک تیره بودند، از او خون هانی را میخواهند.
و قبیله مراد -که با هانی از یک تیره بودند- در اطراف اسماء گردش کنند و همگی چشم به راه اویند که بپرسند یا پرسش شوند.
پس اگر شما -ای قبیله مذحج و مراد- انتقام خون برادر خویش را نگیرید، -همچون- زنان بدکاری باشید که به اندکی راضی گشتهاند!