🌕 آبان ۹۸ حادثه نبود
چند نکته دربارهی ابعاد سیاسیِ تحلیلها و تجویزهای اقتصادی این روزها
#شهاب_اسفندیاری
🔺 سرمقالهی ارگان بازارگرایانِ افراطی، همانها که قهرمانشان خاویر میلیِ جانی است، دیروز با تشبیه مقامات کشور به موجوداتی سرمازده و به خواب رفته در دامنه کوه، از لزوم تصمیمهای «سخت، مهم و تلخ» سخن گفته است.
چند روز قبل هم یکی از فعالان اقتصادی و رسانهای نزدیک به وزیر اقتصاد از فوائد شوک درمانی و افزایش ناگهانی قیمتها سخن گفته بود و نمونههای موفقی از اجرای آن در کشورهای مختلف را برشمرده بود. نکته مهم این بود که او تاکید کرده بود این کشورها بعضاً حسب ضرورت از «کشتار مردم» هم در اجرای برنامههای اقتصادی خود استفاده کرده بودند.
خط اصلی را همان استاد بازارگرایان افراطی و نویسندهی سرمقالهی فوق چند ماه قبل داده بود:
۱) با حجاب و فیلترینگ طبقات متوسط و مرفه را سرگرم کنید؛
۲) در روابط خارجی پرچم سفید تکان دهید؛
۳) آنگاه تیغ بر کشید و به مأموریت اصلی (جراحی اقتصادی) بپردازید.
این یعنی ذبح طبقات محروم به پای ایدئولوژی نئولیبرالیسم.
نکته جالب این است که این نسخه به عنوان «طرح نجات ایران» فروخته میشود در حالی که نتیجهی محتوم آن «فروپاشی» است. ذبح طبقات محروم که حامی و پشتیبان اصلی نظام در این ۴۵ سال بودهاند، راه را برای انحلال جمهوری اسلامی در نظام سرمایهداری جهانی فراهم میکند. و مگر نئولیبرالها جز این رؤیایی در سر دارند؟
برای سرکوب مستضعفین کدام چماق و کدام گلوله نزد نئولیبرالها بهتر از چماق بسیج و گلولهی نیروی انتظامی؟ هم فال است و هم تماشا. مگر پس از ارتکاب آبان ۹۸ قاه قاه نخندیدند؟ مگر نگفتند ما هم صبح جمعه فهمیدیم؟ مسببان اصلی آبان ۹۸ اگر به دار آویخته شده بودند امروز دوباره همان سناریوها برای اجرا روی میز مقامات دولت قرار نمیگرفت.
جالب اینکه همزمان با تحولات فوق، یک «قهرمان پرتاب میکروفون» هم دیروز با افتخار فاش کرد که برنامه این است که ایران هم مثل شیخنشینها بشود «گاو شیرده غرب». حتما ایشان مطلع است که ویژگی مطلوب شیخنشینهای منطقه برای غرب، غیر از توان شیردهی، این است که بهرهمند از خشنترین ابزار سرکوب طبقات مستضعف و محروم هستند؛ مجهز به آخرین فناوریهای ارّه. فیالواقع استاد جامعهشناسی مملکت میفرمایند یکدست ارّه برقی و یک دست شیر نفت، رقصی چنین در آغوش ترامپم آرزوست! چماق سوریههراسی و هویج کشف حجاب و رفع فیلترینگ همه بهانه بود برای صاف کردن جادهی استعلا و استیلای دلار.
به نظر میرسد طراحان پشت صحنه قضایای این روزها همه را به حجاب و فیلترینگ سرگرم کردند تا چوب حراج به وجه رایج مملکت بزنند و جاده را برای استیلای دلار در اقتصاد ایران صاف کنند. هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن پول ملی خود برنخاسته بود. آنها که عهدهدار امنیت جمهوری اسلامی هستند اگر امروز هشیار نباشند، فردا که ایران جولانگاه جولانیها شود کارشان سختتر خواهد بود.
ایکاش رئیسجمهورِ نهجالبلاغه خوانِ ما، فراموش نکنند که بر اساس آمار و دادههای انتخابات، مهمترین نقش را در پیروزی نهایی ایشان بر رقیب، رای سه دهک محروم جامعه و رای روستاییان ایفا کرد. اینکه بعد از چند ماه دستاورد دولت بشود آزادسازی واردات آیفون ۱۶، حاکی از انحراف و جابجایی اولویتها است. ظاهراً برای برخی عناصر دولت پیگیری مطالبات آنها که در انتخابات شرکت نکردند مهمتر از پیگیری مطالبات کسانی است که در انتخابات شرکت کردند. آقای رئیسجمهور نباید اجازه دهند اقشار و گروههای خاصی دولت را گروگان بگیرند و به سمت مقاصد و منافع خاص خود هدایت کنند و در این میان طبقات محروم و اقشار مستضعف ذبح شوند. همانگونه که دولت اصلاحات توسط یک تیم بحرانساز گروگان گرفته شد و پایگاه مردمیاش از دست رفت و در آزادترین انتخابات با سنگینترین شکست مواجه شد.
ما موفقیت رییسجمهور را موفقیت خودمان میدانیم. این نقدهای خیرخواهانه هم از این روست که نمیخواهیم بازارگرایان افراطی و سرنگونی طالبان حکومتی که در روزنامههایشان در وصف «بهار دمشق» غزلسرایی میکنند با طرحهای تسلیمطلبانه سقوط دولت دکتر پزشکیان را تسهیل و تسریع کنند.
#آبان۹۸
#مستضعفین
#نئولیبرالیسم
@esharat_57
18.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌕 نیروی انقلابی باید کنشگر فعال وفاق درست و منتقد زد و بند باشد.
#سید_حسین_شهرستانی
مصاحبه با فرهیختگان
🔻نیروی انقلابی باید باید مراقب باشد که این «وفاق» تبدیل به زد و بند نشود! این به معنای نفی وفاق نیست. وفاق درست آن چیزی است که این لحظه سیاسی ما به آن نیاز دارد و نیروی انقلابی اتفاقاً باید کنشگر فعال وفاق درست باشد.
کنشگر فعال این است که نقد کند تا وفاق تبدیل به زد و بند نشود.
باید باب اینکه کسی در نظام صاحب منصب باشد و علیه آن توییت بزند بسته شود. سکانداری برخی افراد در این دوره نشانه وفاق نیست، این اسمش گاوبندی است.
اما اینکه اینها دارند گاوبندی میکنند نباید باعث این شود که نیروی انقلاب بگوید پس من با هر چه وفاق است ستیزه دارم.
نیروی انقلابی باید نیرویی باشد که در عین حالی که نمیگذارد جمهوری اسلامی در نظم جهانی ادغام شود، در عین حال نباید تبدیل به یک نیروی کور تثبیت ناشده و بیرونافتاده بشود. چنانچه عدالتخواهان دچار این عارضه شدند. همانطور که رهبری در بیانیه گام دوم گفتند نیروی «نظم انقلابی» باید باشد یعنی جمع بین شور انقلابی و معقولیت ساختاری.
#وفاق
#زد_و_بند
#نیروی_انقلابی
@esharat_57
#اطلاعیه
رویدادی درباره گذشته و آینده نزدیک اقتصاد ایران
🔺در آخرین سالهای چشمانداز بیستساله کشور هستیم. بیست سالی که دو سوم آن همزمان با تحریمهای ظالمانه علیه ایران بود.
چند سال پس از شروع چشمانداز و آغاز رشد چشمگیر شاخصهای اقتصادی در ایران در دهه ۸۰، روند تقابل با خواست و اراده ملت ایران برای پیشرفت وارد فاز جدیدی شد و مسیری که میتوانست امروز به لحاظ شاخصها، ایران را در رتبه کشورهای برتر منطقه و شاید پیش از آنها قرار دهد، تغییر کرد.
اما در دو نقطه این سراشیبی دوباره به سمت صعود رفت!
🔺کلیت آنچه در سیزده سال گذشته رخ داد را سید احسان خاندوزی روایت خواهد کرد...
▫️موضوع:
اقتصاد ایران در دوره ۱۳ ساله تحریمها
ارائه و به همراه پرسش و پاسخ
▫️مهمان برنامه
دکتر #سید_احسان_خاندوزی
وزیر سابق اقتصاد و دارایی
🔺چهارشنبه ۱۲ دیماه ۱۴۰۳
از ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۷
▫️میزبان
#محسن_دنیوی
🔺برای ثبتنام از طریق لینک زیر اقدام کنید:
https://survey.porsline.ir/s/6NP7UPgO
#اشارات
#خانه_اندیشه_ورزان
#عصر_پیشرفت
@esharat_57
🌕 اندر خانه تاریک بازارگرایان افراطی
#سینا_کلهر
🔺مولانا در داستان «فیل اندر خانه تاریک» به ما نشان میدهد که چگونه بخشینگری و عقل جزئی باعث میشود تا افراد موجودی با جثه فیل را باد بزن، تخت، ستون و.. ببیند.
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت همچون ناودانست این نهاد
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهم آن میکرد هر جا میشنید
کارشناسان اقتصادی که این روزها برای حکمرانی نظام نسخه میپیچند همان مَثل «فیل اندر خانه تاریک» است که همه راههایشان به گرانکردن و بازار میرسد، عجیبتر آن که آنها از بقای جامعه سخن میگویند.
لکن پیرامون عدالت اجتماعی و شکاف طبقاتی و وضعیت فقر سخنی مطرح نمیکنند و درباره انسداد چرخش نخبگان در سپهر سیاسی و ضعیف و نحیفشدن دولت در نتیجه خصوصیسازیها غفلت میکنند.
چرا که همه چیز را از منظر اقتصاد میبینند و برایآنها تنها رشد اقتصادی اهمیت دارد نه میلیونها نفری که ممکن است در این راه فقیر شوند یا ماهیت مردم سالاری حکمرانی صدمه ببیند.
با همین روش تعدیل اقتصادی را به دولت مرحوم هاشمی تحمیل کردند و آشوب های سال ۷۴ را رقم زدند، در دولت های خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و شهید رئیسی نیز با همین ادبیات نجات ایران و رونق اقتصادی بانکهای خصوصی را در کشور تأسیس کردند، هزاران میلیارد تومان از اموال دولت را خصولتی کردند و باز هم سخن از نجات ایران میزنند بدون آنکه حداقل بپذیرند اگر امروز خطری ایران را تهدید میکند بخشی به خاطر سیاست های توصیه شده آنهاست. حتی آشوب های آبان ۹۸ را هم که حاصل سیاست مستقیم آنها در گران کردن بنزین بود گردن نمیگیرند.
عجیبتر آنکه مهم ترین مراکز دولتی سیاست گذاری اقتصادی از سازمان برنامه گرفته تا بانک مرکزی و وزارت اقتصاد بعد از انقلاب در اختیار این جریان بوده و برنامه های توسعه کشور را اغلب همین افراد تدوین کردهاند.
البته مانند طرفداران متعصب همه تئوریها آنها جواب خواهند داد سیاستهای پیشنهادی ما درست اجرا نشد که اگر درست اجرا شده بود چنین نمیشد! (ارجاع به مصاحبههای اخیر روغنی زنجانی)
در آخرین نمونه دکتر نیلی نیز در قالب سه نشست علمی در رسانه دنیای اقتصاد و همچنین در مقاله «خطر سرمازدگی حکمرانان» به صراحت گفتهاند که ما باید به نظام حکمرانی کشور بقبولانیم که مسائلی که ما میگوییم مسائل اصلی است و سیستم باید تصمیم های سخت بگیرد.
البته دکتر نیلی اشاره میکنند که نظام مسائل را پذیرفته و راه حلها را میداند اما نمیتواند تصمیم بگیرد و باید نظام را هُل داد و وادار به تصمیمگیری کرد.
در دیدگاه دکتر نیلی تصمیمهای سخت نظام البته تنها مذاکره با آمریکا در قالب بهبود روابط خارجی یا آزادی های اجتماعی و فرهنگی همچون مسأله حجاب و فیلترینگ نیست این تصمیم های سخت تنها مقدمه و زمینه ساز تصمیم سخت بزرگتر است در زمینه حل ناترازی های اقتصادی که با «آزادسازی قیمتها» ممکن می شود.
البته دکتر نیلی این قسمت را برخلاف دو قسمت دیگر یعنی مذاکره با آمریکا و آزادی های اجتماعی به صراحت نمیگویند که آن دو را برای این میخواهند که بتوانند پروژه آزادسازی و گرانسازی انرژی و خدمات را در کشور راحتتر اجرا کنند .
اگر برخی از مردم طرفدار مذاکره و آزادیهای اجتماعی هستند به این خاطر است که گمان میکنند زندگی آسانتر و ارزانتری خواهند داشت اما برخی کارشناسان اقتصادی از این علاقه مردم به ارزانی برای گرانسازی زندگی استفاده میکنند.
در واقع یک سویه کلام نشستها و مقالههای بازارگرایان افراطی این هست که دیگر امکان ارائه خدمات ارزان به مردم وجود ندارد و چون سرمایه اجتماعی کافی برای گرانسازی وجود ندارد باید با بهبود رابطه با غرب و آزادیهای اجتماعی مقبولیت کسب کرد تا زمینه گرانکردن و حل ناترازیهای اقتصادی فراهم شود.
به همین خاطر هم در مسائل اولویتداری که آنها بیان میکنند خبری از فاصله طبقاتی، گسترش فقر، بیکاری، حاشیهنشینی و چرخش نخبگانی در سیاست، نیست چرا که نسخه همان نسخه قدیمی رشد اقتصادی است و بهای آن را هم باید طبقات و گروههای ضعیف جامعه بپردازند.
گویی اقتصاددان رشدگرا خلف راستین همان تاجری شده است که در دوگانه سلسله زندیه و قاجار، تنها مسألهاش این بود که کدام سلسله بیشتر و بهتر میتواند رشد اقتصادی را تامین کند.
#ناترازی #عدالت
#تعدیل_اقتصادی #خصوصی_سازی
#بازارگرایان_افراطی
@sinakallhor
@esharat_57
🌕 آیا یهود دیگر از خون نمیترسد؟!
مروری بر سیاست رسانهای رژیم صهیونیستی در ۱۵ ماه اخیر
#وحید_یامین_پور
🔺بسیاری از تحلیلگران معتقدند طی 15 ماه اخیر پس از طوفان الاقصی به مرور با چهره جدیدی از صهیونیسم و یهود مواجه بوده ایم. صهیونیسم، فرقهای است که با نظامیگری و خشونت پیوند خورده است و از طریق تثبیت یک ترس فراگیر از مرگ پس از هولوکاست توانسته یک دولت جعلی را در جغرافیای دینی-اسطوره ای فلسطین شکل دهد. تشکیل اسرائیل یک اتفاق رسانهای (media event) است اما اکنون میتوان گفت بقای اسرائیل هم بر اساس اتفاقات رسانهای پیگیری میشود.
یهود و صهیونیسم برای سالها به عنوان فرقهای به شدت حساس نسبت به "خون و مرگ" شناخته شده است. به کنایه گفته میشد اگر بند انگشت یک اسرائیلی در جنگی قطع شود و در خاک دشمنش باقی بماند، دولت یهودی برای پس گرفتنش مذاکره خواهد کرد. گفته میشد اسرائیل توان جنگهای طولانی را ندارد و زمانیکه که تعداد کشتههایش بیشتر از انتظار باشد یا حتی دو نفر از نیروهای نظامیاش به اسارت درآیند، عقب نشینی میکند و به آتش بس و مذاکره رو میآورد. اما طی این 15 ماه گویی چهره جدیدی از موجودیت خبیث صهیونیسم به نمایش درآمده. براستی چه چیزی این امکان را به نتانیاهو میدهد تا جنگی چنین پر هزینه را ادامه دهد و علیرغم اینکه ده ها نفر گروگان در اختیار حماس است و دهها هزار صهیونیست آوارهاند، محبوبیت و مقبولیتش در داخل سرزمین های اشغالی همچنان باقی باشد؟
مانوئل کاستلز در کتاب مهمش «قدرت ارتباطات» به سراغ بررسی مکانیسم اثر ارتباطات از طریق تصویرسازی ذهنی میرود. او با استفاده از پژوهشهای عصبشناختی نشان میدهد که قدرت، حاصل دستکاری تصاویر ذهنی مخاطبان و ساخت معناست. مهمترین مصداق مورد اشاره کاستلز سیاست رسانهای جرج بوش در جنگ 2003 در عراق است. کاستلز نشان میدهد که چگونه رسانههای آمریکا توانستند با اطلاعات غلط احساسات مردم آمریکا به خصوص «ترس از مرگ» را تحت تاثیر قرار دهد و به آنها ثابت کند که حمله به عراق ترس از مواجهه با مرگ را کاهش داده است!
اقرار مکرر نتانیاهو و رسانههای رسمی رژیم به دشواری این برههی زمانی و سختی جنگ، مصرفی داخلی داشت. این سیاست رسانهای در واقع نوعی مدیریت هیجانات عمومی در نسبت با اقدامات خشونت بار ارتش اسرائیل بود. نتانیاهو طی ماههای اخیر بارها تاکید کرد که «این جنگ یک جنگ وجودی است» و هست و نیست اسرائیل را به آن گره زد. به نظر میرسد کاهش اعتراضات داخلی و افزایش حمایت صهیونیستها از اقدامات او نشان دهنده موفقیت این سیاست رسانه ایست. او توانسته خشونت بیملاحظه در بمباران غزه و لبنان را به عنوان تنها امکان بقا به کاهش احساس ترس از مرگ در داخل تبدیل کند.
به عبارت دیگر سیاست رسانهای بوش در جنگ 2003 و نتانیاهو در جنگ اکنون برخلاف آنچه انتظار میرود، بر حفظ امنیت روانی مردم از طریق دور نشان دادن سایه جنگ و برجسته کردن توان نظامی داخل نبوده بلکه از طریق برجسته کردن تهدید قریب الوقوع و جلب موافقت برای بهترین و سخت ترین اقدام علیه آن بوده است.
نتانیاهو به جای صادر کردن این پیام که «مردم! این جنگ جنگ ما نیست، شما راحت بخوابید، دشمن کوچک است و ما براحتی خطر را دفع خواهیم کرد»، پیام هشدار مرگ و زندگی را صادر کرد و تمام هیجانات ضد جنگ را به نوعی حمایتگری از جنگ تمام عیار خود به عنوان «جنگ تک تک صهیونیستها و حتی یهود در سراسر جهان»، تبدیل کرد.
@yaminpour
@esharat_57
🌕 جنگ بزرگ یا صلح بزرگ؟
یادداشتی به بهانه سقوط سوریه و انتظار تغییر در ایران
#محسن_دنیوی
در دو بخش:
https://eitaa.com/esharat_57/35
https://eitaa.com/esharat_57/36
#آینده_ایران
#قیام_جوانان
#جبهه_مقاومت
@esharat_57
🌕 جنگ بزرگ یا صلح بزرگ؟
یادداشتی به بهانه سقوط سوریه و انتظار تغییر در ایران
بخش اول
#محسن_دنیوی
🔺طلا و دلار رو نگه داریم یا بفروشیم؟ اوضاع ملک و خودرو چطور میشه؟ چون ملک و خودرو همپای دلار رشد نکردن، انفجاری بالا میرن یا با توافق سقوط سنگین میکنن؟
اگه حباب سکه منفجر بشه، تا کجا ریزش میکنه؟
بورس چی میشه؟ باز رکورد میزنه؟
اینها سوالات بخشی از جامعه درباره آینده است و پاسخ این سوالات به جنگ بزرگ یا صلح بزرگ وابسته است!
حالا سوالات بخشی دیگر از جامعه امروز ایران را درباره گذشته نزدیک و آینده نزدیک مرور کنیم؛
طوفان الاقصی واقعا تله بود یا فتحالفتوح؟
وضعیت چند ماه بعد عراق و یمن و ایران چطور میشه؟ واقعا اون حمله اساسی به تاسیسات رو که دربارهش حرف میزنن رو انجام میدن؟ عراق تو فشار میره زیر بلیط آمریکا و اسرائیل و عربستان؟ بعد از آتشبس، حزبالله رو خلع سلاح میکنن و حماس رو محو میکنن؟
پاسخ این سوالات هم وابسته به دوگانه جنگ بزرگ یا صلح بزرگ است؟
دوگانهای که عدهای در حال طراحی و خلق آن هستند و قصد دارند با تمرکز و تاکید روی این دوگانه، جامعه ایران و مسئولان و نخبگان ایرانی را در موقعیت انتخاب بین این دو مسیر قرار دهند.
دو مسیر که هر کدام اتفاق بیفتد برای آمریکا و اسراییل و یاران آنها نتیجه یکسان است و قرار است آنها در هر صورت، برنده باشند.
اگر صلح بزرگ با آمدن ترامپ رخ دهد، او ناجی جهان خواهد شد و خاورمیانه جدید را پس از یکسال خونریزی نتانیاهو شکل خواهد داد و ایرانِ توافق کرده با ترامپ، دیگر اعتباری برای سخن گفتن از مقاومت و مبارزه با استکبار جهانی ندارد و طرح ابراهیم رژیم صهیونسیتی که نیمه تمام مانده بود، به سرانجام میرسد و به جای محور مقاومت، محور سازشی از ترکیه تا عربستان و امارات و اردن و کویت و عمان و حتی سوریه و عراق برای زایش خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت!
حالا فرض کنید که گزینه دوم یعنی جنگ بزرگ رخ دهد، چه خواهد شد؟
عراق همراه شده و یمن زخمی خواهد شد تا ایرانِ تنها مانده با حمله چندجانبه نظامی و تحرکات گروه های معاند مسلح داخلی ایران و آشوب های شهری در نهایت سقوط کند!
اینها روایتهایی از آینده نزدیک ایران است که هر روزه به زبانهای مختلف در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی با تکرار بسیار بیان میشود تا ذهنها همسو و آماده شوند!
دشمنان ایران با تکرار این دوگانه جنگ بزرگ و صلح بزرگ در حال خلع سلاح روانی جامعه و حاکمیت هستند که از ترس یکی و شوق دیگری تصمیم بزرگی بگیرند.
دشمنان قسم خورده ایران دوست دارند که اگر شد بدون خونریزی این کارزار نابرابر را تمام کنند و اگر لازم به جنگ بود، ذهنیتهای داخلی و افکار عمومی جهان را برای چنین حملهای فراهم کنند!
اما مسئله اینجاست که آیا این دوگانه اساساً واقعیت دارد و یا استراتژیستها در کنار رسانهها به کمک مسئولان سیاسی و نظامی آمریکا و اسراییل و یاران آنها آمدهاند و در حال برساخت و واقع نمایی این وضعیت بحرانی برای ایران هستند؟!
قدرت مفهوم را اینجا میشود درک کرد. توانی که در روایت و گفتمان و خلق تصویر از آینده نهفته است، مهمتر از توان نظامی و ادوات جنگی است.
دشمنان ملت ایران امیدوارند که این دوگانه تقلبّی به قلب ایرانیان نفوذ کند و از آنجا به فکر عمومی تبدیل شده و رفتار مردم را بسازد و مردم ایران و منطقه منتظر یکی از آن دو آیندهای باشند که بالاتر بیان شد.
برآورد احتمالی دشمنان این است که ایرانیان در چنین شرایطی به طور طبیعی منفعل خواهند شد تا ایران به سرنوشت طراحی شده توسط آنها گرفتار شود!
در مقابل به نظر میرسد که روایت رهبری از وضع موجود بسیار متفاوت از این دوگانه دروغین است!/ ادامه دارد
#آینده_ایران
#قیام_جوانان
#جبهه_مقاومت
@esharat_57
🌕 جنگ بزرگ یا صلح بزرگ؟
یادداشتی به بهانه سقوط سوریه و انتظار تغییر در ایران
بخش دوم
#محسن_دنیوی
🔺ایشان از استعاره جنگ احد برای توضیح وضعیت جبهه مقاومت استفاده میکنند.
احد، نبردی است که پس از پیروزی در جنگ بدر برای مسلمان اتفاق افتاد و شکست سختی برای جبهه حق در این جنگ رقم خورد. در این نبرد حمزه عموی پیامبر(ص) و از ارکان نهضت شهید شد و دیگر رکن جبهه مقاومت و یار پیامبر(ص) یعنی امیرالمومنین(ع) هم به شدت مجروح شد و حتی جنگ به نقطهای رسید که نزدیک بود پیامبر اسلام(ص) هم شهید شده و همه چیز تمام شود!!
سپاه اسلام به شدت به لحاظ روحی آسیب دید و انگیزهها برای ادامه مسیر از بین رفت.
اما با فاصله کوتاهی شاهد جنگ خندق و یا همان جنگ احزاب هستیم که کفار سرمست از پیروزی در جنگ احد، همه نیروهای همسو با خود را جمع کرده و آمده بودند تا کار مسلمانان را یکسره کنند اما به نحو عجیبی شکست خوردند و در ادامه مسیر، صلح حدیبیه پیش آمد و بعد هم فتح مکه!
تاکید بر استعاره جنگ احد برای توضیح وضعیت امروز ما، نحوی روایت شکست در مسیر پیروزی است و نوید پیروزیهای بزرگ برای مقاومت را در دل خود دارد!
به عبارت دیگر، هم فرار از قبول شکست اشتباه راهبردی است و هم ندیدن آن، بلکه توضیح شکست در این روزها مهم است.
جنگ احد و تجربه شکست جبهه مقاومت در برابر دشمنان و شهادت حمزه سیدالشهدا بیشباهت به وضع امروز و فقدان سیدالشهدای مقاومت یعنی سید حسن نصرالله نیست و امکانهایی برای فهم امروز و آینده به ما میدهد!
پس با این توضیحات به نظر میرسد رهبر معظم انقلاب در برابر دوگانه جنگ بزرگ و یا صلح بزرگ که دشمن تلاش دارد در برابر ایرانیان قرار دهد و آنها را از ترس به تسلیمی بزرگ مجبور و راضی کند، روایت دیگری از آنچه رخ داده است ارائه میکنند. روایتی که اولاً شرایط را به سبکی که رسانهها و عوامل تبلیغی دشمن دوست دارند، بحرانی و نزدیک به لحظات پایانی نشان نمیدهد.
ثانیاً شکست را پذیرفته و آن را در دل یک مسیر میبیند که با مقاومت میتواند ورق را برگردانده و پیروزی بزرگ برای مسلمانان و ایرانیان رقم بخورد!
پس نگاه ایشان این است که نه جنگ بزرگ و نه صلح بزرگ، بلکه مقاومت برای رسیدن به لحظه ناامیدی دشمن از امکان نابودی جبهه حق و رسیدن به پیروزی بزرگ...
پیروزی و موفقیتی که تنها یک راه حل دارد و آن قیام جوانان برای ساختن آینده است. باید فکر نو، انرژی نو و جمعیتی از جوانان از افغانستان و پاکستان تا ایران و عراق و سوریه و لبنان و یمن و ... برای تغییر وضعیت این منطقه از جغرافیای جهان دست به کار شوند و با تلاش و مجاهدت و تکیه بر تاریخ و فرهنگ ریشهدار خود وضعیت جدیدی متفاوت از طراحی آمریکا، اسراییل و یاران آنها برای غرب آسیا رقم بزنند!
#آینده_ایران
#جبهه_مقاومت
#قیام_جوانان
@esharat_57
14.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦 جایگاه رسانه در نبردهای راهبردی
#شهاب_اسفندیاری :
نباید به خاطر حفظ آبروی فلان فرد فاسد دست رسانهها را ببندیم./
باید به رسانه در طراحی هم نقش داده شود.
🔹گفتگوی کامل را در این پیوند ببینید:
https://telewebion.com/episode/0x10f50681
@esharat_57
🌕 «وفاق»، راهکاری ناتمام برای خروج ایران از موقعیت «پرمساله»
#محمد_پورکیانی
متن یادداشت:
https://eitaa.com/esharat_57/39
https://eitaa.com/esharat_57/40
@esharat_57
@mpourkiani
🌕 «وفاق»، راهکاری ناتمام برای خروج ایران از موقعیت «پرمساله»
#محمد_پورکیانی
🔺ایران کشور پرمسالهای است. مسائل ذهنی باشند یا عینی، واقعی باشند یا ساختگی، تفاوتی نمیکند. ایرانیان بیش از یک شهروند معمولِ کشورهای دیگر با «مساله» مواجه میشوند. به نحوی که گویا ایرانیان همیشه در یک وضعیت «غیرعادی» یا به تعبیر فکاهی آن در «لحظه حساس کنونی» زندگی میکنند. چند دهه پیش از گرانی و بیعدالتی و فساد و فحشا در دوران پهلوی با هزینه سنگین انقلاب بیرون آمدهایم، ولی در ترورها و تحریمها و جنگ وارد شدیم. در سالهای اخیر نیز از فتنه ای به فتنه دیگر و از بحرانی به بحران دیگر نقل مکان کردهایم. به موازات آن نشاط و پیشرفت و سرزندگی ایرانیان را هم دیدهایم. ولی با موقعیت ناپایدار زندگی و حجم فراوان مسائل چگونه میتوان کنار آمد؟
موقعیت «پرمساله» ایران با دو ویژگی دیگر عجین شده که وضعیت را دشوارتر میکند. اول مسائل پرمخاطره و پرهزینه، و دوم سیلان و نوسان در مسائل. مسائل ایران نوعا محل نزاع میان گروه های گوناگون بوده اند. چرا که دارای سویههای پرهزینه و ایدئولوژیک بوده و پذیرش هر پاسخ منجر به پذیرش هزینههایی خواهد شد. اگر بسیاری از کشورها مشغول مسائل «همه فهم» و «مشترک» مانند توسعه سرگرمی، محیط زیست، فرهنگ رانندگی، فرهنگ کارمندی و... هستند در ایران «مقاومت و استکبارستیزی»، «خصوصیسازی اقتصادی»، «یارانه انرژی»، «حجاب» چنان محل تفاوت آراء میشود که امکان حل همیشگی آن را با بحران مواجه میکند. چرا که هر نوع پاسخ به این مسائل با نوعی از مخاطرات و هزینهها همراه بوده که از طرف مخالفان مورد پذیرش نمیباشد. بله، هر کشوری میتواند علیه ظلم و استکبار و جنگ تظاهرات کرده و حتی با پلیس شهری درگیر شود، ولی سطح ورود ایران در این مساله، به نحو متفاوتی «مخاطرهآمیز» است، کمااینکه ضربه تحریمها به اقتصاد ایران قابل مقایسه با فشارهای معمول و تدریجی به اقتصاد سایر کشورها نیست. ویژگی دوم در ناپایداری مسائل و در نتیجه ناپایداری موقعیتی است. جهان با تغییرات سریع و غیرقابل کنترل تکنولوژی در یک وضعیت سیال به سر می برد. در ایران به واسطه تغییر ذائقه فرهنگی و نزاعهای منطقهای و بین المللی، این نوسان دوچندان می شود. به نحوی که نمی توان به راحتی با اتکا بر مواضع پیشین، مسائل جدید را حل کرد. آیا میتوان با اتکا بر سخنان پیشین بزرگان انقلاب درباره الزام قانونی حجاب، از این مساله عبور کرد؟ آیا میتوان با اتکا بر سخنان پیشین بزرگان انقلاب درباره درهم کوبیدن تلاویو و حیفا وارد جنگ بزرگ منطقهای شد؟ اگرچه «منطق» انقلابی پایدار و محکم است ولی «موضع» انقلابی مستمرا در حال بازآفرینی است. چرا که موقعیت نوشونده ایران چنین اقتضائی دارد.
اولین و اساسی ترین راهکار دولت جدید برای گذر از موقعیت «پرمساله» ایران، طرح و ترویج گفتمان «وفاق» بود. گویا عمده مسائل ایران ناشی از اختلافات بیاساس و دعواهای زرگری جناحهای سیاسی است و اینک با وفاق و انسجام میتوان از مسائل عبور کرد. گفتمان وفاق فارغ از اینکه منجر به عمل خاصی شود اثرگذار است. چرا که جهت کلی و ذهنی افراد و ارگانها را دگرگون کرده و احساس متفاوتی را خلق میکند. اینکه در دوره جدید برخی نهادها مانند مجلس یا شوراهای عالی متفاوت از مواضع خود در دولت گذشته عمل کرده و همراهی بیشتری با رئیس جمهور جدید دارند، بیش از آن که ناشی از اختلافات سیاسی با رئیس جمهور فقید باشد ناشی از فضای گفتمانی جدیدی است که همه را در برگرفته است.
ولی مساله اساسی این است که دولت راهکار خود برای کاهش مسائل را در فاصله گرفتن از نقطه حل مساله معرفی میکند. به عبارت دیگر دولت با طرح گفتمان «وفاق»، «عقبنشینی» از مسائل را بر «حل» مسائل ترجیح داده و وضعیت نامطلوب ولی پایدار را بر وضعیت مسالهمند ایران ترجیح میدهد. حجاب مساله مخاطرهآمیزی است. بسیاری از مردم از وضعیت نامطلوب حجاب دلآزردهاند و بسیاری دیگر از ورود قهری حاکمیت در برخورد با بیحجابی گلهمندند. عقبنشینی در این مساله، تفسیر به حل مساله میشود، در حالیکه یک سوی این نزاع عصبیتر و ناامیدتر شده و سوی دیگر راضی. در مساله ناترازی انرژی چنان از آزادسازی قیمت انرژی سخن گفته میشود که گویا دولتهای گذشته از روی نادانی یا تنبلی، هزینه سنگین یارانه را بر خودشان تحمیل کردهاند. شوک اقتصادی به اقشار ضعیف نادیده گرفته شده تا یکبار برای همیشه از مساله ناترازی عبور کنیم و مسالهای از مسائل ایران کم شود. عقبنشینی منطقهای و مذاکره بینالمللی نیز با همین منطق در دستور کار قرار میگیرد. گویا ایده اصلی وفاق، در کاهش مسائل ایران با عقبنشینی از مسائل است نه حل آنها. نتیجه عقبنشینی از مسائل، نه حل مسائل بلکه جابهجاشدن مسائل از جایی به جای دیگر است. از ناترازی عبور میکنیم و بر مسائل اجتماعی میافزاییم.
/ادامه دارد
🌕 «وفاق»، راهکاری ناتمام برای خروج ایران از موقعیت «پرمساله»
بخش دوم:
از نزاع خیابانی حجاب عبور میکنیم و بر مسائل خانواده میافزاییم.
عقبنشینی از مسائل، از جهتی مرتبط با رویکرد فکری دولتمردان کنونی است، و از جهتی به رویکرد مدیریتی دولت جدید برمی گردد. ایده «عرفیسازی» ارزشها، «مثنوی هفتاد من» تاریخ انقلاب است که گاهی با عنوان منافع ملی طرح میشد و امروز با تعبیر «زندگی کردن» از آن آشناییزدایی میشود. از رویکرد فکری عبور میکنم. چرا که مساله اکنون ما، بیش از مبنای فکری، ناتوانی حاد ما در پیگیری و تحقق آن مبنا در مناسبات اجتماعی است. ولی درباره رویکرد مدیریتی دولت باید به تناسب ساختار دولتی با عقبنشینی از مسائل پرداخت. ایران صدها مساله همعرض ندارد. بلکه چند مساله اساسی دارد که هر کدام منجر به دهها مساله دیگر شده است. چگونه می توان با مسائل گلوگاهی گلاویز شد؟ مهمترین ویژگی این مسائل وابستگی آن ها به متغیرهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، بینالمللی، امنیتی و... است. به نحوی که جز با عملکرد مثبت همه بخشها امکان حل این مسائل وجود ندارد و کوتاهی یک بخش منجر به شکست در کل پروژه میشود. به همین دلیل در دولت گذشته شاهد ورود میدانی شخص رئیسجمهور و معاون اول او در کلان پروژههای دولت بودیم تا پیگیری متمرکز کلانپروژهها جایگزین تقسیم کار عرضی دستگاهها شود. آیا رئیس جمهور دولت چهاردهم امکان مدیریت و راهبری متمرکز کلانپروژهها را دارد؟ یا با همان منطق تقسیم کار میان وزارتخانهها امور جزئی را پیش برده و در امور کلان عقبنشینی میکند؟ دولت برای کاهش مسائل و ایجاد موقعیت پایدار در ایران، نیازمند پیشروی از گفتمان وفاق به دولت کارآمد است، وگرنه شاهد روزمرگی در حل مسائل جزئی و عقبنشینی در مسائل کلان خواهیم بود.
#وفاق #دولت #مسائل_ایران
@esharat_57
@mpourkiani