eitaa logo
عشقـہ♡ چهارحرفہ
814 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
⊰•✉🔗͜͡•آبۍ‌تَراَزآنیم‌ڪِہ‌بۍرَنگ‌بِمیریم، 💙!! اَزشیشِہ‌نَبۅدیم‌ڪِہ‌بـٰا‌سَنگ‌بِمیریمシ! . . حا سین یا نون:حسین(ع) پ لام یا سین:پلیس سازمان‌اطلاعاتموڹ⇦|‌ @shorot4 فرمانده‌مون ツ @HEYDARYAMM تولد: ۵/۱۱/۹۹ انتقادتون بفرمایید بعد ترک کنید :(!
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱 🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤 🖤🌱🖤🌱🖤 🖤🌱🖤 🖤🌱 🖤 به آپارتمان برگشت. بوسه ای بر گونه ی امیر طاهای خوابیده در آغوش ماه منیر زد. با دستانش بازوهای ماه منیر را گرفت و او را به خودش نزدیک کرد. بوسه ای بر پیشانی ماه منیر زد و آهسته گفت: - مواظب پسرم باش... هنوز پایش را از آپارتمان بیرون نگذاشته بود که به چشمان غمگین ماه منیر خیره شد: - خوبی، بدی دیدی حلالم کن.. با بسته شدن در آپارتمان قطره ای اشک از گوشه ی چشم ماه منیر بر گونه اش لغزید. چه زود جای خالی یوسف در نظرش آمد... پلاستیک میوه و مواد غذایی را زمین گذاشت. امیر طاها را در بغلش جابجا کرد. سنگین شده بود. باید برایش کالسکه میخرید. در آسانسور را که باز کرد چشمش افتاد به یک خانم میانسال که از آپارتمان خارج شد. زیر لب سالم کرد خانم میانسال که به نظر زن مهربانی می آمد به گرمی جواب سلامش را داد و نگاهش به امیر طاها افتاد: - کوچولوئه آقای دکتر صداقته؟ ما شاا... خدا بهتون ببخشه. چند بار با هم دیده بودمتون. یکسالی میشه که اینجا میشینن با خودم میگفتم مگه میشه مردی به سن و سال ایشون ازدواج نکرده باشه...؟ حالا کجا بودید تو این مدت؟ نکنه از هم جدا شده بودید و حالا به هم رجوع کردید؟ زن بی وقفه سوالات جور واجور میپرسید و ماه منیر هم به دهان او خیره شده بود. زن ادامه داد: - اسمتون چیه؟ اسم کوچولوتون چیه؟ ما شا،... ماشا... ببینید چقدر هم شبیه آقای دکتره...!مثه سیبیه که از وسط نصف کرده باشن. چشماشم همرنگ چشمای آقای دکتره... ماه منیر نگاهی به چشمهای خاکستری تیره ی امیر طاها انداخت و با خودش گفت: - یعنی چشمهای دکتر صداقت هم همین رنگه؟ چطور من متوجه نشدم؟ کپی؟نشه بهتره:)! Eshghe4harfe 🌱🖤 🌱🖤🌱🖤 🌱🖤🌱🖤🌱🖤 🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤
🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱 🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤 🖤🌱🖤🌱🖤 🖤🌱🖤 🖤🌱 🖤 زن مرتب صحبت میکرد و ماه منیر که خسته خرید و امیر طاهای به آغوش کشیده بود گفت: - ببخشید خانم اجازه میدید مرخص بشم؟ - حتما عزیزم ولی نمیخوای اسم خودتون و کوچولو رو بگید؟ ماه منیر وسایل را آسانسورگذاشت. هنوز پا به آسانسور نگذاشته بود که خانم همسایه صدایش- اسم خودم ماه منیر و اسم پسرم امیر طاها ... با اجازه! کرد: - منم مهری هستم... مهری رضوانی. طبقه سوم میشینم واحد شماره ی پنج. خوشحال میشم که بیشتر ببینمتون... منم تنهام... راستی... سلام منو به آقای دکتر برسونید. - ایشون که مسافرت هستن ولی اگه تماس گرفتن حتما بهشون میگم... - به سلامتی... کجا رفتن؟ خانم رضوانی دومرتبه موتور پرسیدن سوالهایش به کار افتاد: - کی بر میگردن؟ چرا شما باهاشون نرفتید...؟ ماه منیر در حالیکه در آسانسور را میبست گفت: - با اجازه تون... ببخشید که نمیتونم وایستم... وقت شیر امیر طاهاست. در آسانسور را بست و پوف بلندی کشید. زیر لب گفت: - بعضیها چه لذتی میبرن از تجسس تو زندگی بقیه؟؟!! چهار روز ازرفتن یوسف میگذشت. قرار بود وقتی مستقر شد به ماه منیر زنگ بزند ولی هنوز با ماه منیر تماس نگرفته بود. چند روز درگیرتغییر دکوراسیون و خانه تکانی بود. خانه ای که دست یک مرد مجرد باشد، نیاز به یک تمیزکاری اساسی دارد. روز قبل ماه منیر به محضر رفته بود تا وکالتنامه ی طلاق را بگیرد که سر دفتر گفته بود به دلیل تغییردکوراسیون محضر، پرونده ها و مدارک را به طور نا مرتب جمع کرده اند و برای پیدا کردن وکالتنامه زمان لازم است و از ماه منیر خواهش کرده بود که چند روز دیگر برای گرفتن آن برود. کپی؟نشه بهتره:)! Eshghe4harfe 🌱🖤 🌱🖤🌱🖤 🌱🖤🌱🖤🌱🖤 🌱🖤🌱🖤🌱🖤🌱🖤
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ و عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، و فی کُلّ ساعَة وَلیّا و حافظاً وقائِداً وَ ناصرا وَ دلیلا و عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وتُمَتّعَهُ فیها طَویلاً. ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تموم شد مادر ما دیگه درد نمیکشه💔. .
عشقـہ♡ چهارحرفہ
تموم شد مادر ما دیگه درد نمیکشه💔. .
بین‌دیوارودرخانه چه‌آمـدبـه‌سرش. . مددازفضه‌گرفت، آنکه‌به‌عالم‌مدد‌است💔؛ Eshghe4harfe
همراه کسی است که تورا تا خدا ببرد وگرنه تا ابر ها که راهی نیست!🕊🖇 Eshghe4harfe
و عمق دلتنگی و تنهایی مولا(؏) را زمانی می‌توان بهتر احساس کرد که به یاد بیاوریم این کلام مولا در وصف فاطمه(س) را: «هرگاه به فاطمه نگاه می‌کردم، غم و اندوه از من زدوده می‌شد» eshghe4harfe
حضرت‌حیدرب‌نام‌فاطمه‌حساس‌بود خلقت‌از‌روز‌ازل‌مدیون‌عطر‌یاس‌بود ای‌که‌بستی‌راه‌را‌در‌کوچه‌هابرفاطمه گردنت‌رامیشکست‌آنجااگرعباس‌بود ...🖤 Eshghe4harfe
رفقا سه تا الهی به رقیه لطف میکنید💔