💝🕊💝🕊💝🕊💝
#داستان_واقعی
#قصه_دلبری
#قسمت_۵۰
*═✧❁﷽❁✧═*
نمی دانم کجا بود, باید ماشین🚙 را عوض می کردیم.
دلیل تعویض ماشین🤔 را هم
نمی دانم.
حاج آقا زودتر از ما پیاده شد. جوانی 🏃دوید جلو, حاج آقا را گرفت در بغل 🤗و ناغافل
به فارسی گفت: (تسلیت می گم) نفهمیدم چی شد😱
اصلاً این نیرو از کجا آمد که توانستم به دو خودم را برسونم پیش حاج آقا.
یک حلقه از آقایون دورش کرده بودند.
پاهایش سست شده و نشست. نمی دانم چطور از بین نامحرما رد شدم جلوی جمعیت👥👥
یقه اش را گرفتم نگاهش را از من دزدید🙈
به جای دیگری نگاه👀 می کرد.
با دستم✋ چانه اش را گرفتم وصورتش را آوردم طرف خودم برایم سخت بود جلوی مردها حرف بزنم.
چه برسد به اینکه بخواهم داد بزنم🗣
گفتم: ( به من نگاه کنید)
اشک هایش ریخت😭
پشت دستم خیس شد با گریه داد🗣 زدم:
( مگه نگفتن مجروح شده😵)
نمی توانست خودش را جمع کند. به پایین نگاه می کرد.
مردهای دور وبر نمی توانستند کمکی کنند.
فقط گریه😭 می کردند.
دوباره داد زدم : ( مگه نگفتن خونریزی داره? اینا دارن چی
می گن?)😫
اشکش را پاک کرد.
باز به چشم هایم نگاه نکرد وگفت:( منم الان فهمیدم)
نشستم کف خیابان سرم را گذاشتم روی سنگ های جدول و گریه کردم😭
روضه خواندم. همان روضه ای که خودش در مسجد🕌 راس الحسین《علیه السلام》 برایم خواند:
(من می روم ولی , جانم کنار توست /تا سال های سال شمع مزار توست🌷
عمه جانم, عمه جانم, عمه جان قد کمانم/ عمه جانم, عمه جانم , عمه جانم
نگرانم عمه جانم, عمه جانم, عمه جانِ مهربانم)😭
انگار همه بی تابی و پریشانی ام😰 را همان لحظه سر حاج آقا خالی کردم.
بدنم شُل شد. بی حس بی حس. احساس می کردم یکی آرامشم داد👌
جسمم توان نداشت.
اما روحم سبک شد.
ما را بردند فرودگاه 🛫, کم کم خودم را جمع کردم.
بازی ها جدی شده بودند.
یاد روزهایی افتادم که هی فیلم آن مادر شهید 🌷لبنانی را
می گرفت جلویم که:
( تو هم همین طور محکم باش!) حالا وقتش بود به قولم وفا کنم✅
کلی آدم منتظرمان بودند.
شوکه شدند😱 از کجا باخبر شده ایم.
به حساب خودشان می خواستند نرم نرم به ما خبر بدهند😏
══ ೋღ💖ღೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
http://eitaa.com/joinchat/1943797771Ca97cc9de02
💝🕊💝🕊💝🕊💝
هدایت شده از اعتقاد ما
آموزش کاربردی و اصطلاحات زبان انگلیسی
تقویت مهارت شنیداری ، گفتاری
💌 لغت، اصطلاحات و مکالمات روزمره ، پادکست ، صوتی ، تصویری,
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کانال خانه زبان انگلیسی
🌷 http://eitaa.com/joinchat/1889533964C9ac79d3ff1 🌷
همراه با گروه چت و رفع اشکال 👍
پیشنهاد ویژه عضویت🌹
هدایت شده از اعتقاد ما
🌈 اگه میخوای مکالمه و مهارت شنیداری انگلیسیت رو تقویت کنی بیا اینجا 👇
eitaa.com/joinchat/1889533964C9ac79d3ff1
💥مجموعه ای از انواع پادکست ، داستان صوتی ، اصطلاحات و لغات زبان انگلیسی
همراه با گروه چت و رفع اشکال 👌
پیشنهاد ویژه عضویت 🌹
☀️💫☀️💫☀️💫☀️
#سوره ی مبارکه نساء آیه ۱۰۸
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
👈يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ
مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَىٰ
مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا .
👈[خیانت خود را] از مردم پنهان
میدارند و از خدا پنهان نمیكنند [و شرم
نمیدارند] در صورتی كه خدا در آن
لحظه كه شبانه به سخنان خلاف رضای
او میپردازند با آنهاست، و خداوند
بدانچه میكنند محیط است.
👌یاران امام زمان ارواحناله الفداء
درهرکاری رضای خدا را درنظر میگیرند
نه رضای مردم و از هیچکس جز خدا
نمیترسند.
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
☀️💫☀️💫☀️💫☀️
🌷شهید دفاع مقدس🌷
🌷🌷🌷🌷🌷
👌 بنده حقیر وصیت نامه ای به آن صورت که بخواهم اموالم را تصفیه کنم ندارم زیرا از این مال دنیا هرچه داشته ام یا در راه خدا بخشیده ام و یا به خاطر خدا نگه داشته ام که دیگران استفاده کنند ولی خواستم چند کلمه ای با عالم مادی سخن بگویم:
👌 ای دنیا بدان که انتهای راه هایت جهنم و مسیر راه هایت پر از درندگان وحشی است که به تدریج روح انسان را می خورند تا بلاخره انسان را به از حیوان پست تر می کنند .
فقط کاروان عشق است که رو به سوی جانان می رود و خدا را شکر می کنم که بلاخره نام من را در دفتر عاشقان حسین ( ع ) نوشته اند✅
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
هدیه محضر ارواح پاک شهدا🌷وامام شهدا 🌷صلوات
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313