⭕️ دَجّال
🔹 دجال در لغت به معنای «روغن مالی کردن» یا «روشن کردن چیزی که باطن آن بی ارزش باشد» است و در اصطلاح به «فرد بسیار دروغگو، منافق و فریبکار» گفته میشود. به موضوع دجال در کتب شیعه بسیار مختصر و مجمل پرداخته شده و احادیث کمی آمده است؛ مفصل ترین حدیث را در "جلد دوم کتاب کمال الدین، صفحه ۵۲۵ و ۵۲۸ " میتوان دید.
🔸 اما در منابع اهل سنت، احادیث فراوانی از دجال، صفات، ویژگیها، خصوصیات ظاهری و قتل عام او مطرح شده است؛ مثلا در "صحاح سته" احادیث فراوانی درباره دجال یافت میشود، که بیشتر آنها از حیث سند، ضعیف و از حیث محتوی، قابل جمع نیست!
🔺 به عنوان مثال از عایشه نقل شده: «شنیدم رسول خدا در نمازهایش از فتنه دجال به خدا پناه میبرد.» از پیامبر نقل شده است: «همراه دجال، غذا و شراب است.»
📚 صحیح بخاری، ج ۸، ص۱۰۳؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ح ۴۰۷۳
#مهدویت_در_نگاه_اهل_سنت ٢٩
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
🌷🌷🌷🌷🌷
👈شیعہ چہ بد با غیبـت مولایـش خو
ڪرده اسـت....!!
آخرین دست نوشتہے
#شهیـدحجتاللهرحیمی
شهید حجت الله رحیمی در حالیکه تنها 7 روز تا تولد 22 سالگی اش باقی مانده بود درساعت 45/7صبح مورخه 390/12/18درشهرستان خرمشهر منطقه دژ زمانیکه مشغول هدایت اتوبوس کاروان راهیان نور بسیج دانشجوئی استان لرستان به سمت یادمان عملیات والفجر 8 در منطقه اروند کنار آبادان بود در مقابل پادگان دژ بدلیل برخورد اتوبوس راهیان نور با وی دعوت حق را لبیک گفت وبه فوز عظیم شهادت نائل آمد.
هدیه محضر ارواح مطهرشهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
🕊👱🕊👱🕊👱🕊
#داستان_واقعی
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_۱۳
*═✧❁﷽❁✧═*
دوست هادی مسلح🔫 بود راننده
و شخصی که در کنارش بود,
هر دو درب خود رو را باز کردند
و هر یک به سمتی فرار کردند😱 هادی و دوستش نیز هریک به دنبال یکی از این دونفر دویدند🏃 راننده از نرده های وسط اتوبان رد شد و خیلی سریع آن سوی اتوبان محو شد😲
اما شخص دوم وارد خیابان ارجمندی شد و هادی هم به دنبال او دوید🏃
اولین کوچه در این خیابان بسیار پهن است.
اما برخلاف ظاهرش بن بست
می باشد. این شخص به خیال اینکه این کوچه راه دارد وارد آن شد😏
من وچند نفر از بچه های مسجد🕌 هم از دور شاهد 👀این صحنه بودیم , به سرعت سوار موتور 🏍شدیم تابه کمک هادی و دوستش برویم.
وقتی وارد کوچه شدیم ,
با تعجب دیدیم😳 که هادی دست وچشم این متهم را بسته و در حال حرکت سمت سر کوچه است! نکته عجیب اینکه هیکل این شخص دو برابر هادی بود از طرفی هادی مسلح نبود❌
اما اینکه چطور توانسته بود این کار را بکند واقعاً برای ما عجیب بود👌
بعدها هادی گفت : وقتی به انتها کوچه رسیدیم, تقریباً همه جا تاریک بود فریاد زدم 🗣بخواب وگرنه می زنمت.
او هم خوابید روی زمین من هم رفتم بالای سرش و اول چشمانش را بستم که نبینه من هیچی ندارم و....✅
بچه های بسیج مردم را متفرق کردند بعد هم مشغول شناسایی ماشین 🚕شدند.
یک بسته ی بزرگ زیر پای راننده بود.
همان موقع مامورران🚔کلانتری ۱۱۴نیز از راه رسیدند.
آن ها که به این مسائل بیشتر آشنا بودند تا بسته را باز کردند, گفتند:
این همه اش تریاک است.
ماشین و متهم و مواد مخدر به کلانتری منتقل شد.
ظهر🌞 فردا وقتی می خواستیم وارد مسجد شویم, یک پلاکارد تشکر از سوی مسئول کلانتری جلوی درب 🚪مسجد نصب شده بود.
در آن پلا کارد از همه ی بسیجیان مسجد به خاطر این عملیات و دستگیری یکی از قاچاقچیان مواد مخدر تقدیر
شده بود👏
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
نـدبه هاے انتــظار
@nodbehhayentezar313
🕊👱🕊👱🕊👱🕊